بازدید 15130

جزئیات حادثه سقوط مانی، کولبر ١٤ساله‌ از کوه

مادر مانی می‌گوید: بچه‌ام گفت، چون مدرسه شروع شده، می‌خواهد آن‌قدر کار کند که برای خودش و خواهرش گوشی هوشمند بخرد. آن ساعتی که مانی برای کولبری استرس کمین و میدان مین را دارد، هم‌سن‌وسال‌های او در خواب و استراحت هستند. به همه بگویید کولبری شغل نیست، درد و عذاب و رنج هست.
کد خبر: ۱۰۰۲۶۱۸
تاریخ انتشار: ۲۴ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۴:۲۴ 14 September 2020

به گزارش تابناک، یک نوجوان چهارده ساله کولبر به نام «مانی هاشمی» به دنبال تعقیب و گریز با یکی از مأموران نظامی منطقه زخمی شد. این نوجوان ساکن روستای شمشیر از توابع شهرستان پاوه در استان کرمانشاه است. مادر مانی چهار‌سال پیش از همسر معتادش جدا شد و حضانت دو فرزند چهارده و یازده ساله خود را برعهده گرفت. به لحاظ مالی حامی ندارد و برادرش هم کولبر است. به همین خاطر زن جوان چاره‌ای ندارد به جز کولبری. مانی هم همکار مادرش شد.

شهروند در ادامه نوشت: مادر و فرزند کوله‌های لوبیا را به پشت می‌گرفتند و به سمت مرز می‌رفتند، ولی در آخرین سفر مانی دچار حادثه شد. مادر مانی می‌گوید: «مانی از دوسال پیش یعنی از سن ۱۲سالگی من را همراهی می‌کرد. این‌بار به پسرم گفتم که مدرسه‌ها شروع شده و همراهم نیاید، اما مانی قبول نکرد. مانی و خواهرش برای گذران سال تحصیلی باید از «برنامه شاد» استفاده می‌کردند و گوشی هوشمند نداشتند. من هم توان مالی خرید گوشی نداشتم. به همین دلیل هم مانی گفت همراهم می‌آید و کار می‌کند تا بتواند برای خودش گوشی هوشمند بخرد.

روز یکشنبه شانزدهم شهریور من و مانی بار لوبیا به همراه داشتیم. ۶ بسته ۲۵کیلویی را به سمت مرز می‌بردیم. از جاده مریوان سه‌راه شهدا به سمت پایین درحال حرکت بودیم که گشت‌های امنیتی آمدند و کوله‌هایمان را گرفتند. در آن لحظه تنها چهار کوله همراه ما بود که مأموران بردند، دو کوله دیگر را در کوه جا گذاشته بودیم که بعدا پایین بیاوریم. مانی خوشحال بود که همه کوله‌هایمان را نبردند. به سمت کوه رفت تا آن دو بسته را بیاورد. زمانی که مانی کوله‌ها را بلند کرد، یک خودروی پراید درکنارش توقف کرد.

مردی با لباس نظامی از خودروی غیرنظامی بیرون آمد و می‌گفت: «کجا میری؟ کوله را بینداز.» من دور بودم به سمت پسرم حرکت می‌کردم، اما دیر رسیدم. آن مرد فریاد می‌زد و به سمت مانی حرکت می‌کرد. پسرم ترسیده بود. عقب‌عقب حرکت کرد که از کوه افتاد. مانی افتاد و آن مرد سوار خودرو شد و رفت. وقتی به پسرم رسیدم، دیدم سروصورتش با سنگ برخورد کرده است و خونریزی شدید دارد. او را به کول گرفتم و پایین آوردم. در آن لحظه نمی‌دانستم چه کار کنم، نه خودرو بود و نه گوشی آنتن داشت. حدود یک‌ساعت سر جاده ایستاده بودیم تا اینکه یک وانت از راه رسید.

با التماس از راننده خواستم که ما را به روستای زاور که برادرم در آن ساکن است و همان نزدیکی بود، برساند. اما در آن روستا خانه بهداشت و درمانگاهی نبود. همراه با برادرم مانی را به بهداری شهر نودشه بردیم که در آنجا خونریزی را کنترل کردند و به بیمارستان قدس پاوه منتقل شد. یک روز در بیمارستان قدس بود، اما بیمارستان دستگاه سی‌تی‌اسکن نداشت. پسرم سردرد داشت و شرایطش خیلی بد بود.

او را به بیمارستان طالقانی کرمانشاه بردیم. چهار روز در این بیمارستان بستری بود. در آنجا سی‌تی‌اسکن انجام شد و گفتند جلوی چشم و استخوان سرِ گونه‌اش سمت چپ شکسته است و برای مداوا باید به بیمارستان‌های تهران منتقل شود، اما به دلیل شرایط بدِ مالی هنوز موفق نشده‌ام مانی را به تهران ببرم و درمانش را ادامه دهم. بیمارستان طالقانی کرمانشاه خیلی بی‌توجهی می‌کردند، حتی وقتی از آن‌ها خواستم سی‌تی‌اسکن پسرم را به من بدهند، چیزی به دستم ندادند. اما هرجور شده، باید مانی را به تهران ببرم.

او با بیان اینکه من هر روز برای کولبری به آن‌طرف مرز می‌روم، عنوان می‌کند: «مواد خوراکی را از روستا‌های آن‌طرف مرز سفارش می‌دهند مانند ماهی، نان، لوبیا و... من هم می‌برم. چاره‌ای جز کولبری ندارم. مستأجر هستم، علاوه بر پول اجاره‌خانه سایر هزینه‌های زندگی و بازپرداخت اقساط وامی که به دلیل زلزله گرفتم هم، هست، به همین دلیل هم مانی با من همراهی می‌کند. شرمنده سفره بچه‌هایم شدم.

بچه‌ام گفت، چون مدرسه شروع شده، می‌خواهد آن‌قدر کار کند که برای خودش و خواهرش گوشی هوشمند بخرد. آن ساعتی که مانی برای کولبری استرس کمین و میدان مین را دارد، هم‌سن‌وسال‌های او در خواب و استراحت هستند. به همه بگویید کولبری شغل نیست، درد و عذاب و رنج هست.»

سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۶
در انتظار بررسی: ۳
انتشار یافته: ۳۵
لعنت خدا بر باعث و باني فقر
لعنت به مدیران بی لیاقت
وای برما و وای بر مسئولین ....
کشور عذاب کشور نفرین شده هیچ کس هم نیست به داد مردن بی نوا برسه. کل زندگیش 10کیلو لوبیا بود که مامورهای خدمون ازش گرفتن و بچه وقتی از کوه افتاد به راهشون ادامه دادند به خدا هیچ جا مثل اینجا نیست . حالا هی بگین ما تمدن چند هزارساله داریم
این خبر رو باید سر در همه مراکز مسئولین بزنید... این خبر و خبرهای مشابه جاشون این وسط بین شلوغی نیست باید خاری بشه در چشم مسئولان ... تا دیگه از این اخبار نشنویم...
اینها سرمایه های این مرز بودن که اینگونه دارن پرپر میشن و هدر میرن...
بدا بحال شما و رسانه هایی مثل شما که باید حامی مردم باشید و بقول معروف وکیل و حق گیر از یقه مسئولان این مملکت...
چرا مثل رسانه های دنیا نیستید و همراه مردم نیستید

تا کی باید این وضع ادامه داشته باشه

چهل سال برای یک کشور گذران چندین نسل محسوب میشه... واقعا تا کی باید اینجور باشه و سکوت...
خدایا فقط خودت به داد این مردم برس ...
از مسیولین توقعی نداریم...
اگر به یک کشور خارجی کافر پناهنده می شدند لا اقل خرج مسکن و تحصیلاتش را بدون منت می دادند
یا خودشون از کوه میافتند و یا ما با گلوله میزنیمشون
الی برکت الله
خوب اسم قاچاقچی را گذاشتین کولبر باج باج دولت به یک عده
باید خون گریست. انقلاب کردیم چه شود چه شد.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۱:۲۰ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۵
اشتباهی منفی روزدم واقعا حق گفتی
من دولت بودم وانتم را می فرستادم مجانی لوبیا صادر کنند. حماقت قبلانا ننگ نبوده. ولی الان کسی نمی پذیرد
شرم بر مسئولان
مگه خروج اقلام خوراکی از مرز ممنوعه ؟!
سلام
اگر امکانپذیر است شماره تماس این خانواده را به من بدهید می خواهم مختصر کمکی کنم شماره تماس من 09126274230
پاسخ ها
ناشناس
| Germany |
۲۱:۳۱ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۴
زنده باشی
مریم
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۰۷ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۶
سلام مثل این مادرزیادمن دوسال ک درساآنلاین بچهام توخونه ان چراچون پدرشون مرده مادرباسبزی فروشی چطورگوشی هوشمندبخره کاش کسی برای بچهای منم کاری میکرددخترم کارش شده گریه ب خاطردرسش ب خاطرپدر۳۶ساله ک ب خاطربی پولی ازمریضی دریچه قلب مرد
ای کاش من بمیرم و دیگر همچین اتفاقاتی رو شاهد نباشم. فقر فقر فقر
پاسخ ها
علی
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۲۸ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۴
بازی با احساسات عمومی با حرفهای عوام پسند، قاچاق، قاچاقه چه برای خرید تبلت و چه پول و... به فکر تولید کننده داخلی هم باشید..... رعایت قانون برای همه
احسن به اون مامور نظامی که وقتی بچه از کوه می افته بی خیال و بی توجه فقط کوله های اون بدبخت را برمی داره و می ندازه داخل ماشین و میره!!!
خاک بر سر ما ملت و خاک بر سر اون کسی که توی این مملکت خراب شده مسئولیت داره!
از خودم شرمنده ام که تو مملکت این حرفها رو شنیدم و نمردم....
چی بگیم از این همه درد
خدایا به این ملت رحم کن
اگه مسئولان سرسوزنی غیرت داشتند دسته جمعی خودکشی می کردند تا از زیر بار این ننگ رها شوند.
سلام . واقعا نمیدونم چی بگم . از سردبیر مجله تابناک میخوام اگه راهی هست برای کمک به این طفل معصوم اطلاع بدین . ۰۹۰۳۸۷۶۲۱۰۴
سلام
شماره تماس مانی رااگر دارید برایم.لطف کنید شاید ب کمک و عنایت خدای متعال بتوانم سببی گردم
09031364992.یاحق
قابل توجه رئیس بنیاد مستضعفان کمیته امداد حداد عادل اق شیخ پناهیان وفرزند برومند اقا شیخ پناهیان
الان این اتفاق افتادهمه مسئولان یکی درمانش را قبول میکنه یکی گوشی هوشمند هدیه میده یکی خونه براش میسازه یکی تحت پوشش قرارمیده سه نفر هم باید شرم کنند املاک بنیاد را بخاطر تحصیل فرزندش به مبلغ ناچیز اجاره کرده تاحق اینطورافراد را ببلعد ویکی هدیه لاکچری30میلیاردی میگیره وافتخار میکنه وتازه میگه اگر سرنوشتم را بنویسم اعانه یمن میدهند ویکی هم با گوشی هوشنمند ایفون50میلیونی میگه من مستاجرم این وضعیت کشور ومردم ماهست مانی تازه یکنفرازهزاران ومیلیونهانفر ایرانی هست دردرا باید به کجابرد وبه کی شکایت کرد وبه کی اعتراض کرد ومتهم واوباش نشویم وصدامون را بشنوند کورولال باید مسولانیکه باچشمهیشان ببینند وگوشهایشان دردمردم را بشنوند اقدام نکنند
اگر امکان دارد شماره این خانواده را برای من ارسال کنید تا کمکی مختصر کنیم۰۹۱۲۳۵۹۵۶۶۰
آدم آرزوی مرگ میکنه
شرم بر مسبب این اوضاع
اون به ظاهر انسانی که با لباس نظامی از خودروی شخصی پیاده شده و باعث این اتفاق شده رو باید ناجا پیدا کند و به سزای عملش برساند چون وظیفه نظامی حفظ امنیت جان مردم است. ...
لطفا شماره کارت و یا شماره تماس این خانم رو عنوان کنید . و یا اینکه این خانم یک جوری به آی دی تلگرام من پیام بده . چون من نمی تونم شماره تماس خودم رو اینجا بذارم nada1364@ . یک مبلغ پول تو جیبی دارم که در حد توانم می تونم کمکش کنم . هر چند که خیلی کمه .. ولی از هیچی بهتره ...ضمنا اون مامور باید پاسخگوی کارش باشه . انسانیت کجا رفته ؟؟؟ که یک مامور دولت به خودش این اجازه رو میده که دنبال یک پسر بچه . اون هم تو کوهستان بدوه ..
چه جوری میشه کمکش کرد اشکم درومد شرم بر مسئولین کسی چرا کاری نمیکنه خداااا
تا کی باید شاهد این بی عدالتی ها باشیم.
بمیرم برای مظومیت تون
دوستان پیج اینستاگرامی
@taseda93
مصاحبه و شماره کارت آقا مانی گذاشته
دعا میکنیم تا زود تر خوب بشه
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هفدهم رمضان