
فرمایشات اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی (دام عزه) در مراسم میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها، بار دیگر بر اولویت تقابل با جنگ ترکیبی دشمن، به ویژه در بعد شناختی، تأکید نمود. ایشان اشاره فرمودند که مقاومت ملی ایران، تلاشهای دشمن برای تغییر هویت دینی، تاریخی و فرهنگی ملت را ناکام گذاشته است، اما در عین حال بر ضرورت آرایش صحیح دفاعی و هجومی در مقابل حمله به «مغزها، دلها و باورها» تأکید فرمودند. در این خصوص پنج محور کلیدی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
۱. جنگ ترکیبی دشمن علیه هویت دینی، تاریخی و فرهنگی ایرانیان
مدتهاست که دشمنان ملت ایران، با درک اینکه اهداف اصلی آنها صرفا در عرصه نظامی یا اقتصادی به سرانجام نخواهد رسید، تمرکز خود را بر جنگ ترکیبی و شناختی معطوف کردهاند. این نوع جنگ، برخلاف درگیریهای سخت، هدفش تخریب زیرساختهای فیزیکی نیست، بلکه هدف اصلی آن نفوذ به لایههای عمیقتر جامعه، یعنی «مغزها، دلها و باورها» است. دشمن میخواهد هویت ریشهدار فرهنگی، اجتماعی، دینی و تمدنی ملت ایران را هدف قرار دهد تا با سست کردن این ستونها، انسجام ملی و مقاومت درونی جامعه را از بین ببرد. این تهاجم تبلیغی و رسانهای با استفاده از ابزارهای نوین میکوشد تا روایت جعلی خود را بر واقعیتهای تاریخی و اعتقادی مردم تحمیل کند. این تمرکز بر هویت، نشان میدهد که دشمن، ایران فرهنگی وتمدنی را مهمترین مانع راهبرد منطقهای خود میداند و تلاش میکند با ایجاد شکافهای داخلی، این سد را بشکند. این رویکرد شناختی، اغلب با بهرهگیری از نقاط حساس تاریخی و فرهنگی جامعه به صورت سازمانیافته و با تزریق ناامیدی و بیاعتمادی به آینده، دنبال میشود. چرا که دشمن میداند تا زمانی که هویت جمعی و "روح تمدن ایرانی- اسلامی " پا برجاست، بقای نظام اسلامی ایران، مبتنی بر آن هویت، تضمین شده است.
۲. لزوم صیانت از باورها در جنگ شناختی دشمن
در پاسخ به همجه شناختی دشمن، اصلیترین تکلیف متوجه صیانت از باورها و اعتقادات مردم است. باورها که ستون فقرات هر جامعهای هستند، در این مرحله به اصلیترین میدان نبرد تبدیل شدهاند. اگر باورهای دینی و ملی تضعیف شوند، هرگونه مقاومت دیگر، خواه اقتصادی باشد یا سیاسی، دچار سستی خواهد شد. پاسداری از این حوزه نیازمند یک عزم ملی و برنامهریزی دقیق در همه سطوح فرهنگی، آموزشی و رسانهای است. این صیانت، نه یک اقدام انفعالی صرف، بلکه یک کنش فعال برای تثبیت حقایق تاریخی و اعتقادی در اذهان عمومی محسوب میشود. این اقدام نیازمند روشنگری مستمر است تا اجازه ندهد فضاهای خالی فکری و روحی با محتوای سمی دشمن پر شوند. صیانت از باورها همچنین به معنای تقویت بنیانهای معرفتی جوانان است تا آنها در مواجهه با شبهات پیچیده، ابزارهای لازم برای تشخیص حق از باطل را در اختیار داشته باشند. در حقیقت، این صیانت، عمقبخشی به ایمان و تعهد عمومی نسبت به آرمانهای انقلاب است که دشمن سعی در زدودن آن دارد.
۳. ظرفیتهای بالقوه و بالفعل ایرانیان در مواجهه با جنگ شناختی دشمن
با وجود تلاشهای دشمن، ملت ایران نشان داده است که دارای ظرفیتهای عظیمی برای مقاومت و خنثیسازی این جنگ شناختی است. مقاومت ملی که در سخنان رهبرحکیم انقلاب به آن اشاره شده، نمونه بارز این ظرفیت است؛ مردم عزیزمان بارها با پافشاری بر هویت خود، تلاشهای دشمن را ناکام گذاشتهاند. اگر ظرفیتهای بالقوه که در فرهنگ دینی و ملی ایرانیان نهفته است بیش از گذشته شکوفا شود، اجازه نمیدهد بیگانگان به راحتی به باورهای اصیل نفوذ کنند. فعالسازی این ظرفیت نیازمند تبیین صادقانه و ارتباط مؤثر با مردم است تا آنان را به خط مقدم دفاع از حقایق تبدیل کند. راهبرد کلیدی در مواجهه با جنگ شناختی دشمنان، بسیج همگانی مردم در صحنه جنگ نرم است. این بسیج باید مبتنی بر اعتماد متقابل باشد، زیرا در جنگ شناختی، اعتماد، مهمترین ارزشی است که دشمن برای تخریب آن تلاش میکند. تقویت حس مالکیت مردم نسبت به روایتهای ملی و دینی، ضامن تداوم این مقاومت است.
۴. لزوم رصد نقشه جنگ شناختی دشمن و خوانش صحیح از آن
میدان جنگ شناختی، میدانی پیچیده و دائماً در حال تغییر است؛ بنابراین، نقشه جنگ دشمن باید بهصورت فعالانه و هوشمندانه رصد شود. این رصد باید شامل شناسایی دقیق تاکتیکها، ابزارها و سناریوهایی باشد که دشمن برای حمله به مغزها و دلها به کار میگیرد. خوانش صحیح این نقشهها به معنای درک اهداف نهایی دشمن از هر هجمه یا کمپین رسانهای است. این تحلیل مستمر کمک میکند تا اقدامات دفاعی و تهاجمی در زمان و مکان مناسب و با ابزار صحیح انجام پذیرد و از غافلگیری استراتژیک جلوگیری شود. این رصد هوشمندانه، باید قابلیت پیشبینی و شناسایی موجهای بعدی تهاجم را داشته باشد تا بتوان پیش از انتشار گسترده، هستههای تهاجمی را شناسایی و خنثی نمود. این فرآیند نیازمند بهکارگیری مدلهای تحلیل دادههای کلان در شبکههای اجتماعی و فهم عمیق از الگوریتمهایی است که محتوای دشمن را تقویت میکنند. این رصد باید مشخص کند که چگونه میتوان با کاهش نرخ انتشار القائات کاذب و انحرافی، به ثبات ذهنی جامعه کمک کرد.
۵. ضرورت آرایش جنگی و بکارگیری ابزارهای آفندی و پدافندی و تغییر روشها
مواجهه با جنگ شناختی در وهله نخست وابسته به باور جنگ است و در گام بعد، مستلزم اتخاذ یک آرایش رزمی کامل است که شامل هر دو بُعد آفندی و پدافندی باشد. بخش پدافندی همان صیانت از باورها و خنثیسازی تبلیغات مخرب است. اما بخش آفندی، معطوف به تغییر روشهای متعارف است. ما نیازمند روایت سازی از واقعیتهای صحنه نبرد هستیم به این معنا که ما باید خودمان روایتگر فعال در عرصههای مختلف باشیم. باید بدانیم که روایت سازی امری مقطعی نیست بلکه نیازمند اقدامی مستمر، روزآمد و موثر است. میبایست روایتهای جذاب، مستند و برآمده از هویت ملی و دینی را با استفاده از ابزارهای رسانهای به میدان بیاوریم. ضرورت تغییر روشها ایجاب میکند که با شناخت دقیق مخاطب امروز، شیوههای تبیین را بهروزرسانی کرده و از خلاقیتهای نو در عرصههای فرهنگی و رسانهای بهره ببریم تا سخن حق مان، مؤثرو اقناع کننده باشد. این تغییر روشها باید در جبهه خودی امید آفرین و در جبهه دشمنان مایوس کننده باشد. اقدام آفندی باید شامل شناخت شبهات احتمالی وتولید به موقع محتوای عمیق و پاسخ دهنده باشد. شبهات پیش از آنکه به گفتمان عمومی تبدیل شوند، باید با روشنگری خنثی شوند. در این عرصه، تعامل مؤثر و برتری کیفی روایت ها، تعیین کننده است. باید بدانیم که اتکاء به پیامهای یک طرفه، رافع شبهات نیست. در عرصه تبیین، نیازمند افراد مولف و پاسخگو هستیم.
* رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی