روایتی تازه از ابعاد خودکشی یاسمن شیرانی

یاسمن شیرانی، رزیدنت سال دوم رشته زنان در دانشگاه علوم پزشکی تهران بود که بیشتر دوره کاری خود را در بیمارستان ضیائیان گذرانده بود. او در آبان ۱۴۰۴ از میان دوستانش رفت تا نامی جدید شود بر فهرست بلندبالای رزیدنت‌های پزشکی که هنوز جوانی نکرده، زندگی را بدرود می‌گویند.
کد خبر: ۱۳۳۷۵۵۲
| |
8014 بازدید
|
روایتی تازه از ابعاد خودکشی یاسمن شیرانی

یک هفته پس از مرگ ناگهانی یاسمن شیرانی، رزیدنت پزشکی، هنوز التهاب ناشی از این خبر در حوزه درمان دیده می‌شود؛ به‌ویژه دوستان و همکاران یاسمن که توان هضم این خبر را ندارند.

به گزارش تابناک به نقل از شرق، یاسمن شیرانی، رزیدنت سال دوم رشته زنان در دانشگاه علوم پزشکی تهران بود که بیشتر دوره کاری خود را در بیمارستان ضیائیان گذرانده بود. او در آبان ۱۴۰۴ از میان دوستانش رفت تا نامی جدید شود بر فهرست بلندبالای رزیدنت‌های پزشکی که هنوز جوانی نکرده، زندگی را بدرود می‌گویند.

حالا دوستان و همکاران یاسمن از دشواری دوران رزیدنتی و میل بالای خودکشی در میان همکاران‌شان می‌گویند. یاسمن شیرانی، رزیدنت سال دوم رشته زنان دانشگاه علوم پزشکی تهران و دستیار سال دوم گروه بیماری‌های زنان بود که اول آبان‌ماه به زندگی خود پایان داد. او فرزند دکتر شیرانی، مدیر گروه آموزشی جراحی مغز و اعصاب بود.

اشک‌مان خشک شده

«یاسمن عاشق کارش بود. منتظر بود روز‌هایی برسد که بتواند در مطب خودش کار کند و حالا ما نمی‌دانیم با جای خالی‌اش چه کنیم؟». اینها را یکی از دوستان یاسمن می‌گوید که در یک هفته اخیر «دیگر اشک‌هایش خشک شده‌اند».

او که نخواست نامش منتشر شود، درباره جو حاکم بر یک هفته اخیر بیمارستان می‌گوید: «واقعا همه ما در بهت فرورفته‌ایم. هیچ‌کس باورش نمی‌شود دیگر یاسمن را نداریم. او از آن دسته آدم‌ها بود که وزنه مهمی در هر جمع و فضایی محسوب می‌شوند و حالا جای خالی‌اش قابل هضم نیست. در یک هفته اخیر، چه در بیمارستان و چه در مراسم سوگواری که برایش برگزار شد، همگی به‌طور مشترک انگار یک سؤال بزرگ در ذهن‌شان داشتند و آن هم اینکه چرا؟».

این در حالی است که همه ما جواب را می‌دانیم: «چه مسیری طی می‌شود تا یک رزیدنت به این مرحله می‌رسد؟ نه اینکه بخواهیم چنین تصمیمی را توجیه کنیم یا از آن تقدیر کنیم، اما توان درک‌کردنش را داریم. علتش هم آن است که ما می‌بینیم که چطور یک نفر به این مرز می‌رسد. فشار جسمی و روانی توأمانی که یک رزیدنت در این دوره تحمل می‌کند، به یک توان فولادین نیاز دارد. برای همین هم هست که در بسیاری از رشته‌ها، دوستان ما انصراف می‌دهند.

فکر نکنید آنها پزشکی را کنار می‌گذارند، چون تنبل هستند یا هوش کمی دارند، نه به‌هیچ‌وجه دلیلش چنین مواردی نیست. موضوع این است که آنها می‌خواهند از جان و عمر و زندگی‌شان حفاظت کنند. چون می‌دانند پاگذاشتن به این عرصه آن‌قدر دشوار است که شاید در نهایت، سلامت از آن خارج نشوند».

قسمت دردناک، اما آنجاست که بخش زیادی از اخبار مرتبط با خودکشی رزیدنت‌ها اصلا به رسانه‌ها نمی‌رسد: «شما فکر نکنید آمار خودکشی رزیدنت‌ها همین‌هایی است که در اخبار می‌شنوید. خیلی از موارد اصلا در صدر اخبار درز پیدا نمی‌کنند. خیلی‌های دیگر هستند که اقدام به خودکشی می‌کنند، اما به نتیجه نمی‌رسند و خوشبختانه نجات پیدا می‌کنند. من حتی مواردی را می‌شناسم یا در بیمارستان‌های دیگر شنیده‌ام که چند مرتبه دست به این کار زده‌اند. موضوع خودکشی رزیدنت‌ها یک بحران جدی است که نباید آن را محدود به حوزه درمان دید. از نگاه من تبعات زیادی در جامعه دارد و باید به‌عنوان یک آسیب کلان و جدی و عمومی مورد توجه قرار گیرد».

یک بحران ساختاری

مجله لنست (The Lancet) از معتبرترین نشریات علمی و پزشکی جهان که از قرن نوزدهم تاکنون منتشر می‌شود، در شماره ژوئن ۲۰۲۴ خود گزارشی درباره افزایش خودکشی میان رزیدنت‌های ایرانی منتشر کرده است.

این گزارش می‌گوید خودکشی در میان پزشکان جهان به‌طور کلی نگران‌کننده بوده و نرخ آن بسیار بالاتر از جمعیت عمومی است. طبق یک تحلیل در سال ۲۰۱۹.۲۵. ۵ درصد پزشکان در طول عمر خود افکار خودکشی را تجربه کرده‌اند. اما بخش تکان‌دهنده گزارش مربوط به ایران است؛ جایی که خودکشی در میان رزیدنت‌ها به یک بحران ساختاری تبدیل شده است.

براساس پژوهش‌های داخلی، ۳۴ درصد از رزیدنت‌های ایرانی دچار افکار خودکشی‌اند و بنا به گزارش لنست، سالانه حدود ۱۳ رزیدنت پزشکی در ایران بر اثر خودکشی جان خود را از دست می‌دهند. ترکیب کار سنگین، شیفت‌های طولانی، حقوق ناچیز، اجبار به گذراندن دوره در بیمارستان‌های دولتی و سیکل باطلی از رفتار‌های تحقیرآمیز و خصمانه بالا به پایین نسبت به رزیدنت‌های سال پایینی سبب می‌شود که رزیدنت‌ها به اینجا برسند.

جدایی از همسر به دلیل شیفت‌های سنگین

«ن» پرستار باسابقه‌ای است که تجربه همکاری با یاسمن را داشته و بار‌ها همدیگر را دیده و گفت‌و‌گو کرده‌اند. او درباره ایدئال‌گرایی و کمال‌طلبی غیرمنطقی موجود در میان جامعه پزشکی می‌گوید: «در نگاه نخست شاید این‌طور به نظر برسد که این آدم هرآنچه را ما تصور می‌کنیم که یک انسان موفق برای زندگی باید داشته باشد، دارد؛ جایگاه اجتماعی، شغل خوب، سطحی از درآمد که در آینده بهتر هم خواهد شد و حتی از نظر ظاهری هم زیبا و آراسته است. به‌واسطه والدین خوب و موفق و پزشک از جایگاه خوبی هم برخوردار بود. اما چطور می‌شود تصمیم به حذف خودش می‌گیرد؟

واقعا در تمام این یک هفته بار‌ها و بار‌ها به این موضوع فکر کرده‌ام. در صفحه اینستاگرامش چرخیدم و سعی کردم پاسخی پیدا کنم. ولی به هر جایی که می‌رسیدم جواب این بود که این دختر نازنین، رشته و کارش را خیلی دوست داشت. برداشت شخصی‌ام این است که میل بالای کمال‌طلبی در خانواده و جامعه سبب می‌شود گاهی جوانان در جامعه ما تحت فشار زیادی قرار می‌گیرند. به‌خصوص که رسیدن به این جایگاه و شغل و کار و پزشک زنان شدن، فرایندی است فرسایشی که به‌راحتی می‌تواند انسان را تا مرز فروپاشی ببرد».

بحث کلیشه‌سازی رفتاری هم موضوعی جدی است که در حوزه کاری ما به‌خصوص باید به آن توجه کرد: «به نظرم نیاز است جامعه‌شناسان به این موضوع بپردازند. من با قاطعیت به شما می‌گویم همه پزشکانی که این مراحل را طی می‌کنند، زخم آن را دیده‌اند. آسیب‌هایش را زیسته‌اند و دردش هم بعید است تا ابد از خاطرشان برود؛ از کشیک‌های به‌شدت سخت تا رفتارهاری توهین‌آمیزی که متحمل می‌شوند. اما به مرور زمان و وقتی از این مرحله عبور می‌کنند، انگار تلاش می‌کنند همه آنها را از خاطر ببرند و بیشتر به همان تجربه‌های سخت افتخار کنند.

من افراد زیادی را می‌شناسم که به دلیل همین کشیک‌های سخت و فشرده، رابطه‌های عاطفی و دوستانه‌شان مکدر شده است. خیلی‌ها زندگی مشترک‌شان را از دست داده‌اند. افراد زیادی مجبور شده‌اند این دشواری را با دارو پشت سر بگذارند. اما همین آدم‌ها وقتی پزشک می‌شوند انگار همان رفتار‌ها را بازتولید می‌کنند. انگار پزشک زنان خوب کسی است که بداخلاق باشد، بقیه را تحویل نگیرد، قلدری کند و انگار تمام آن موارد مجددا در یک چرخه باطل تکرار می‌شود».

ترجیح مهاجرت به گذراندن دوره سخت رزیدنتی

نکته دیگر اینکه شاید فقط به حوزه خودکشی توجه شود، اما کسی نمی‌بیند چه تعداد نیروی انسانی مجرب و حرفه‌ای و آینده‌دار هم هستند که به شکل دیگری دست به حذف خودشان می‌زنند: «دانشجویانی که در مسیر گرفتن تخصص یا فوق‌تخصص ترجیح می‌دهند به‌طور کامل از پزشکی انصراف دهند و عطای آن را به لقایش می‌بخشند.

دقیقا پزشکی زنان یکی از همین رشته‌هاست. با وجود اینکه درآمد بسیار بالایی دارد و از وجهه اجتماعی خوبی هم برخوردار است. چهره‌های درخشانی که ترجیح می‌دهند از سلامت روان خودشان محافظت کنند و زندگی عادی‌تری داشته باشند، اما این میزان فشار جسمی و روانی را متحمل نشوند. اگر چنین چیزی هدررفت منابع انسانی ترجمه نشود، پس چیست؟».

او که با نسل جوان‌تر از خودش هم در ارتباط است، می‌گوید میل ادامه تحصیل و گذراندن دوره رزیدنتی به حداقل رسیده است: «خیلی از آنهایی که سهمیه‌ای نیستند و توان بالایی هم برای خدمت به جامعه دارند، میلی برای شرکت در رزیدنتی ندارند؛ وقتی با آنها هم‌کلام می‌شوم، اغلب‌شان می‌گویند فوبیای دوره رزیدنتی داریم. نتیجه چه می‌شود؟

اینکه جمع قابل توجهی از این نیرو‌های کاربلد که می‌توانند دانش و مهارت پزشکی خود را در راستای منافع مردم ایران قرار دهند، چمدانشان را می‌بندند و سراغ گزینه مهاجرت می‌روند. اگر چند سال پیش با یک پزشک عمومی حرف می‌زدید، اهداف همه روشن بود و تخصص‌هایشان را هم انتخاب کرده بودند، اما الان این موضوع تبدیل به گزینه مهاجرت شده و دلیل اصلی اغلب آنها هم ترس از رزیدنتی است».

یکی از پزشکان زن که دخترش نیز دانشجوی پزشکی است، به موارد دیگری از اقدام به خودکشی اشاره می‌کند که خبررسانی هم نمی‌شود: «هفته پیش دخترم که دانشجوی پزشکی است یک ویس فرستاد که در آن استاد با تندی در حال مؤاخذه رزیدنت بود. من در آن گفت‌و‌گو حق را به استاد دادم و دخترم به رزیدنت. یک ساعت بعد دخترم تماس گرفت و گفت که آن رزیدنت دست به خودکشی زده است و خوشبختانه این خودکشی نافرجام بود و توانستند آن جوان را نجات دهند.

به نظرم در اصل ماجرا تفاوتی ایجاد نمی‌کند. در آن ماجرا بحث مرگ و زندگی بیمار وجود داشت و استاد هم خود را مسئول جان آن بیمار می‌دانست. اما رزیدنت هم تقصیری بر گردن نداشت». از نگاه او مجموعه‌ای از خلل‌های سیستمی و ساختاری مسیر را به این سمت می‌برد: «چراکه بعد از ۳۶ ساعت کشیک بی‌وقفه مشخص است که دیگر توان تمرکز ندارد؛ نه از نظر جسمی و نه از نظر روانی.

مقصر سیستم بیمار بیمارستان دولتی است که اساس پیشبرد خود را بر بیگاری‌کشیدن و توهین به نیرو‌های انسانی‌اش تعریف کرده است. رزیدنتی که علاوه بر کار در بیمارستان، درس و امتحان هم دارد، حقوقش کفاف غذا و رفت‌وآمدش را نمی‌دهد و جامعه به چشم متقلب به او نگاه می‌کند؛ در نهایت این می‌شود که همکار‌های رده‌بالاتر هم فشار کاری و روانی خود را بر او تحمیل می‌کنند».

اشتراک گذاری
برچسب ها
سلام پرواز
سفرمارکت
گزارش خطا
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۴
در انتظار بررسی: ۱۹
انتشار یافته: ۱۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۲۲ - ۱۴۰۴/۰۸/۱۰
فکرنمی کنم ازمعدنچی ها کارشون سخت ترباشه
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۱۶ - ۱۴۰۴/۰۸/۱۰
از کار در معدن سخت تره نداریم
مرتضی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۲۳ - ۱۴۰۴/۰۸/۱۰
اگر اینطور باشه مهندس ها باید بالای 90 درصد آماد خودکشی داشته باشن
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۵ - ۱۴۰۴/۰۸/۱۰
این همه ادم خودکشی می کنن ما در برابر همشون مسیولیم برادر
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۰۰ - ۱۴۰۴/۰۸/۱۰
لطفا بررسی و فکری شود
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۱۸ - ۱۴۰۴/۰۸/۱۰
از قدیم گفتن کار کسی رو نمیکشه
به بهانه مشاغل سخت و کاهش سنوات خدمت هزاران هزار میلیارد رو دست کشور میگذارین.
شغل سخت فقط معدن هست اون هم عملیاتیش نه اداری. اون هم معادن زیر زمینی
الان مد شده همه میگن کارمون سخته. خبرنگار و روزنامه نگار ها هم حتی گفتن.
البته که پرستاران زحمت میکشن و باید حقوق خوب هم بگیرن و البته خدمت خوب هم بدن. نه اینکه یک بیمار رو بگن همراه داشته باش و همه کارهای شخصی رو همراه بیمار انجام بده.
صادق
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۳۷ - ۱۴۰۴/۰۸/۱۰
فقط به کامنت ها نگاه کنید که نظرات مردمی که این پزشک بعد ازسالها باید به اینها خدمت کنه مشخص میشه که تقریبا بالای 90 درصد جامعه همینطورن واینهم یک فشارمضاعف بر رزیدنت پزشکی هست .من پسرم رزیدنت داخلی شهید بهشتی 4 سال پیش قبول شد چند روز رفت بعد انصراف داد دلیلش راپرسیدم گفت 4 سال باید هرماه 10 شب کشیک بدم باحقوق ناچیز(زیر10 میلیون تومن )بدون بیمه بعد برم 4 سال طرح دوباره بیام فوق تخصص گوارش بگیرم چندسال هم همینطوری سرگردان بشم تازه تو سن 45 سالگی دیگر شاید بتونم درآمد مکفی برای خودم داشته باشم .نظر جامعه هم که منفی هست .دوسال پیش مهاجرت کرد رفت کانادا .بعد ازدوسال وارد رزیدنتی انجا شده ماهی 5000 دلار میگیره بعدش هم طرح نداره جامعه هم نگاهش به پزشک ها مثبته .حال توخودمفصل خوان ازاین مجمل !
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۳۹ - ۱۴۰۴/۰۸/۱۰
اگر همه چیز را پول درنظر بگیریم حرف شما درست است ولی واقعا همه چیز پول نیست و خداوند به هرکس به اندازه زحمتی که در شبانه روز میکشه براش ثواب مینویسه
ناشناس
|
United States of America
|
۱۳:۳۵ - ۱۴۰۴/۰۸/۱۰
صد برابر بیشتر فشار روی دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته های غیرپزشکی هست و حتی بعد فارغ تحصیلی هم اینده مبهمی دارن و اور کار هم گیر بیارن مشابه همین عزیزان شیفت طولانی با فشار و مسولیت زیاد، پس تنها ساعت شیفت کاری نمیتونه معیار مناسبی باشه، شاید نیازه هر چند ماه به صورت اجباری روانشناسی شن و بررسی شه ایا افکار خودکشی دارن از لحاظ روانی اشفته نیستند
برچسب منتخب
# آتش بس غزه # خروج از ان پی تی # جنگ ایران و اسرائیل # عملیات وعده صادق 3 # مذاکره ایران و آمریکا # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حمله آمریکا به ایران # حمله اسرائیل به ایران # مکانیسم ماشه # اسنپ بک
نظرسنجی
کدام کالا را نسبت به قبل کمتر مصرف می‌کنید؟
مرجع جواهرات
الی گشت