علاقه چین به منطقه قفقاز جنوبی احتمالاً با امضای «جاده ترامپ برای صلح و شکوفایی» (TRIPP) بین ارمنستان و آذربایجان در ۸ آگوست ۲۰۲۵ در واشنگتن، دیسی، بیشتر خواهد شد.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، پایگاه پژوهشی ناظر (رصدخانه) در تحلیلی به بررسی منافع چین در قفقاز جنوبی پرداخته که در ادامه آمده است.
روابط چین با قفقاز جنوبی وارد مرحلهای جدید شده است که با مشارکت اقتصادی بیشتر، گسترش تجارت و ارتقای پایدار شراکتهای سیاسی با سه کشور منطقه—ارمنستان، آذربایجان و گرجستان—شناخته میشود.
این منطقه که زمانی در استراتژی اوراسیا یا ابتکار کمربند و جاده (BRI) پکن حاشیهای بود، اکنون در میان تغییرات اتصال قاره و رقابت شدید قدرتهای بزرگ اهمیت بیشتری پیدا کرده است.
در مرکز این تغییر، اهمیت روزافزون «کریدور میانی» است—یک مسیر تجاری فرااوراسیایی که از دریای سیاه تا آسیای مرکزی امتداد دارد—که در میان جنگها و بیثباتی عمومی در اوکراین و خاورمیانه شتاب گرفته است.
وقتی پکن بیش از یک دهه پیش BRI را معرفی کرد، قفقاز جنوبی تقریباً نقشی در برنامههای آن نداشت. در آن زمان، مسیر روسیه—با پشتیبانی از زیرساختهای دوران شوروی و ثبات سیاسی—راهی سادهتر برای چین به سمت اتحادیه اروپا فراهم میکرد.
سرنوشت کریدور میانی بهطور چشمگیری تغییر کرد وقتی جنگ اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ آغاز شد و حملونقل بینالمللی از طریق روسیه به دلیل محیط امنیتی ناپایدار و همچنین تحریمهای کشورهای غربی علیه روسیه دچار اختلال شد.
این وضعیت پکن را وادار کرد تا وابستگی خود به مسیر حملونقل شمالی را بازنگری کند و به جای آن تعامل خود با قفقاز جنوبی را افزایش دهد، منطقهای که به لحاظ جغرافیایی کوتاهترین پل زمینی بین چین و اتحادیه اروپا را تشکیل میدهد.
تمرکز چین بر کریدور میانی با این واقعیت تقویت میشود که در آگوست ۲۰۲۵، در جریان دیدار روسای راهآهن گرجستان، آذربایجان و قزاقستان، توافق شد تا شرکت China Railway Container Transport Corp. Ltd. (CRCT) در شرکت کریدور میانی که در ۲۰۲۳ تأسیس شده بود، وارد شود.
نکته مهمتر این است که این مسیر از طریق قفقاز جنوبی هم قلب سرزمین روسیه و هم خاورمیانه همواره ناپایدار را دور میزند. زیرساختهای موجود در منطقه بدون شک این انتقال را تسهیل کرده است.
راهآهن باکو–تفلیس–قارص همراه با بزرگراهها و امکانات مدرن بنادر دریای خزر و دریای سیاه پایهای برای مسیرهای تجاری جایگزین ایجاد کرده است. جنگ روسیه و اوکراین فرصت را برای گرجستان و آذربایجان فراهم کرد تا خود را بهعنوان شرکای ضروری معرفی کنند، روابط خود با آسیای مرکزی را تقویت کنند و درهای خود را به روی همکاری گستردهتر با چین باز کنند.
علاقه چین به منطقه احتمالاً با امضای «جاده ترامپ برای صلح و شکوفایی» (TRIPP) بین ارمنستان و آذربایجان در ۸ آگوست ۲۰۲۵ در واشنگتن، دیسی، بیشتر خواهد شد.
این مسیر قرار است جمهوری آذربایجان اصلی را از طریق جنوبیترین منطقه ارمنستان، سیونیک، به خاک جداشده نخجوان متصل کند و پتانسیل تغییر امنیت و اتصال در قفقاز جنوبی و فراتر از آن را دارد.
پکن هنوز بهطور علنی از TRIPP حمایت نکرده است، اما مسیر جدید در حال ظهور به چین اجازه میدهد تا روابط خود با قفقاز جنوبی و ترکیه را نیز متنوع کند.
ارمنستان که در حاشیه روابط چین قرار دارد، ممکن است بهعنوان بازیگری دیگر در منطقه ظهور کند که چین با آن توافق شراکت استراتژیک برقرار خواهد کرد. این گام ادامه اقدامات پکن برای ارتقای روابط با کشورهای قفقاز جنوبی است.
در سال ۲۰۲۳، چین با گرجستان توافق شراکت استراتژیک امضا کرد و در سال ۲۰۲۴ سند مشابهی با جمهوری آذربایجان به امضا رسید. در آوریل ۲۰۲۵، روابط با باکو به سطح شراکت جامع ارتقا یافت.
این توافقها بسیار عملیگرایانه هستند: چین از دستورالعملهای ایدئولوژیک اجتناب میکند و تمرکز خود را بر احترام متقابل به حاکمیت و منافع اقتصادی ملموس قرار میدهد. محتوای این اسناد نشان میدهد که کریدور میانی همواره بهعنوان محور همکاری مطرح است.
چین از دستورالعملهای ایدئولوژیک اجتناب میکند و تمرکز خود را بر احترام متقابل به حاکمیت و منافع اقتصادی ملموس قرار میدهد.
چشمانداز استراتژیک گستردهتر
برای پکن، تعامل بیشتر با قفقاز جنوبی جنبهای استراتژیک نیز دارد. با گسترش حضور خود در منطقه، چین نقطهای از دید بر دریای سیاه به دست میآورد؛ صحنهای از رقابت بین روسیه و غرب و پیوندی حیاتی در تأمین جهانی غذا و انرژی.
قفقاز جنوبی همچنین با دیدگاه چین از امتداد طبیعی آسیای مرکزی همراستا است، جایی که پکن از طریق سرمایهگذاری در راهآهن، بنادر و زیرساختهای دیگر فعالیت بیشتری داشته است.
بهعنوان مثال، ساخت راهآهن چین–قرقیزستان–ازبکستان با پروژههای سواحل غربی خزر و دریای سیاه، از جمله علاقه به بندر عمیق آناکلیا در گرجستان، همسو است و یک مسیر تجاری و زیرساختی یکپارچه ایجاد میکند.
تلاش چین برای افزایش نفوذ خود در قفقاز جنوبی همچنین بخشی از محور غربی پکن است—تلاشی برای کاهش وابستگی به تجارت دریایی که روزبهروز ناپایدارتر میشود.
تهدیدهای امنیتی گاهبهگاه از سوی حوثیها در یمن و عدم قطعیتهای جنگ اوکراین، قفقاز جنوبی را به جغرافیایی جذاب تبدیل کرده است.
علاوه بر این، رقابت رو به تشدید بین ایالات متحده و چین، پکن را وادار میکند تا مسیرهای تجاری جدیدی بیابد که نفوذ آمریکایی در آن کمتر باشد—و چالش تنگه مالاکا همچنان برای سیاستگذاران چینی باقی است.
افزایش تعامل چین با قفقاز جنوبی در زمانی رخ میدهد که عدم قطعیتهای متعددی درباره نفوذ بلندمدت غرب یا روسیه در منطقه وجود دارد. نه مسکو و نه اتحادیه اروپا و نه آمریکا نمیتوانند بهطور انحصاری منطقه را تحت سلطه خود قرار دهند.
روسیه درگیر اوکراین است، در حالی که آمریکا بیشتر به خاورمیانه علاقهمند است و در کل در تلاش برای بازتنظیم سیاست خارجی خود به سمت منطقه هند-اقیانوس آرام است.
اتحادیه اروپا نیز تاکنون نتوانسته چشماندازی منطقهای برای چگونگی تعامل خود با منطقه ارائه دهد. علاوه بر این، کشورهای قفقاز جنوبی بهطور فعال در تلاشند سیاست خارجی خود را متنوع کنند.
مفهوم چندجانبهگرایی یا کاهش وابستگی به هر قدرت بزرگ، در نحوه مدیریت روابط خارجی ارمنستان، آذربایجان و گرجستان بهطور فزایندهای مشهود است. تعامل رو به رشد آنها با چین باید از این منظر دیده شود.
قفقاز جنوبی اکنون نه تنها یک مرکز ترانزیت، بلکه فرصت استراتژیک برای چین به منظور تعمیق حضور خود در یکی از پرچالشترین مناطق اوراسیا محسوب میشود.
علاقه چین به منطقه محدود به ترانزیت و چندجانبهگرایی کشورهای محلی نیست. گسترش انرژی سبز و خودروهای برقی (EV) نیز بهطور فزایندهای در دید پکن قرار دارد.
جمهوری آذربایجان به واردکننده عمده خودروهای هیبریدی و برقی چینی تبدیل شده است و تنها در سال ۲۰۲۴ نزدیک به ۱۵،۵۰۰ دستگاه وارد کرده است—که جهش چشمگیری نسبت به سال قبل (۲۰۲۳) محسوب میشود.
حتی در گرجستان نیز خودروهای چینی بهتدریج در حال تسلط هستند. در نیمه نخست ۲۰۲۵، ۳،۶۱۶ خودرو برقی وارد کشور شد که افزایش تقریباً ۸۸ درصدی نسبت به ۱،۹۲۲ دستگاه سال ۲۰۲۴ را نشان میدهد.
چین اکنون پس از آمریکا، دومین تأمینکننده بزرگ خودروهای برقی گرجستان است. علاوه بر این، موقعیت استراتژیک گرجستان در دریای سیاه، این کشور را برای صادرات مجدد خودروهای چینی به اتحادیه اروپا بهویژه مناسب میسازد. حتی گفتوگوهایی درباره امکان تولید خودروهای چینی در کوتائیسی، شهری در غرب گرجستان، مطرح شده است، هرچند هنوز تعهد قطعی وجود ندارد.
نتیجهگیری
رویکرد پکن نسبت به قفقاز جنوبی بر ایده توسعه یک کریدور پیوسته از غربیترین استان چین—شینجیانگ—از طریق آسیای مرکزی تا دریای سیاه بنا شده است.
قفقاز جنوبی اکنون نه تنها یک مرکز ترانزیت، بلکه فرصتی استراتژیک برای چین به منظور تعمیق حضور خود در یکی از پرچالشترین مناطق اوراسیا—منطقه گستردهتر دریای سیاه که در آن منافع روسیه، ترکیه و غرب بر سر تجارت و امنیت برخورد میکند—نمایش میدهد.
آینده موقعیت چین در منطقه تا حد زیادی به نتیجه جنگ اوکراین بستگی دارد. اگر روسیه پیروز شود، کریدور شمالی اوراسیا احتمالاً جذابیت خود را بازمییابد و کریدور میانی را تحتالشعاع قرار میدهد، که میتواند منجر به کاهش علاقه چین به قفقاز جنوبی شود.
با این حال، پیامدهای بلندمدت تعامل فعال پکن با تفلیس، باکو و ایروان هماکنون روشن است—در قفقاز جنوبی چندقطبی، چین بهعنوان بازیگر جدیدی ظهور کرده است که دیگران، از جمله بازیگران سنتیتر (روسیه، آمریکا و ایران)، باید با آن رقابت کنند.