به گزارش سرویس بین الملل تابناک، «مسعود پزشکیان» رئیسجمهوری ایران به دعوت رسمی نخست وزیر ارمنستان، روز دوشنبه ۲۷ مرداد وارد ایروان شد.
در این سفر ۱۰ سند همکاری در زمینههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و علمی به امضای طرفین رسید.
کارشناسان و تحلیلگران معتقدند که دستاوردهای این سفر، برگی جدید را در تاریخ روابط تهران- ایروان رقم زد.
این سفر در حالی صورت گرفت که توافق ایروان و باکو بر سر افتتاح گذرگاه موسوم به زنگزور، بازتاب گستردهای در ایران داشت و نگرانیهایی را برانگیخته است.
«مسعود پزشکیان»، رئیس جمهوری ایران در همین ارتباط در نشستی مطبوعاتی در ایروان گفت: «ما همواره با صراحت از تمامیت ارضی ارمنستان حمایت کردهایم و این سیاست ثابت و بدون تغییر جمهوری اسلامی ایران است. با هرگونه توسل به زور یا تهدید به استفاده از آن در منطقه مخالف هستیم. معتقدیم که سیاست و حکمرانی در منطقه قفقاز باید قفقازی باقی بماند؛ برونسپاری حل و فصل مسائل قفقاز به نیروهای فرامنطقهای موجب پیچیدهتر شدن شرایط منطقه میشود.»
در این زمینه خبرنگار تابناک گفتگویی با سید علی قائم مقامی کارشناس مسائل ترکیه انجام داده که در ادامه آمده است.
*پس از امضای توافق صلح میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان، آقای پزشکیان به ارمنستان سفر کردند. هدف اصلی این سفر چه بوده است؟
هدف اصلی این سفر، گسترش مناسبات میان ایران و ارمنستان است. از آنجا که ارمنستان به نوعی در محاصرهی ترکیه و جمهوری آذربایجان قرار دارد و کشوری محصور در خشکی به شمار میرود، تنها راه تنفسی آن از سال ۱۹۹۱ میلادی تاکنون، ایران بوده است تا بتواند از طریق ایران به سایر کشورها دسترسی پیدا کند. البته گرجستان نیز مسیری برای ارمنستان به حساب میآید، اما این کشور متحد جمهوری آذربایجان و ترکیه است و چندان ارمنستان را در معادلات خود وارد نمیکند.
نکتهی دیگر این است که ایران نیز به ارمنستان نیازمند است. همچنین باید توجه داشت که رژیم صهیونیستی در تمامی کشورهای قفقاز و خاورمیانه نفوذهای گوناگونی ایجاد کرده و سرمایهگذاریهای متعددی انجام داده است.
شرکتهای اسرائیلی در جمهوری آذربایجان و گرجستان فعالاند. بهویژه در ترکیه بیش از یکهزار و پانصد و چهل شرکت اسرائیلی مشغول فعالیت هستند. در جمهوری آذربایجان نیز شرکتهای اسرائیلی در حوزههای مختلف صنعتی، کشاورزی، آبیاری، محیط زیست و دیگر زمینهها حضور فعال دارند.
جمهوری آذربایجان، اسرائیل را متحد استراتژیک خود میداند. در چنین شرایطی، ارمنستان نیز با اسرائیل ارتباط برقرار کرده است. حتی پیش از جمهوری آذربایجان، سفارت اسرائیل در ارمنستان افتتاح شده بود.
البته همکاری ارمنستان با رژیم صهیونیستی بسیار محدود است. یکی از اهداف اصلی ایران آن است که قفقاز جنوبی ــ اعم از جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان ــ بهطور کامل در اختیار دیگر قدرتهای غربی همچون ایالات متحده، اسرائیل و کشورهای اتحادیه اروپا قرار نگیرد، بلکه ایران نیز حضور فعال و مؤثری در این منطقه داشته باشد. در یک تا دو سال اخیر، ایران بیش از پیش به اهمیت قفقاز و کشورهای آسیای میانه پی برده و در دورهی آقای پزشکیان این رویکرد با جدیت بیشتری دنبال میشود.
برخی از افراد و تحلیلگران در داخل ایران بر این باور بودند که به دلیل موضوعات مرتبط با جمهوری آذربایجان، ارمنستان و آمریکا ــ از جمله تلاش ولادیمیر پوتین در ارمنستان برای راهاندازی «کریدور ترامپ» ــ رئیس جمهور ایران نباید به ارمنستان سفر کند.
همچنین پیشتر همین طیف از تحلیلگران بر این نظر بودند که ایران نباید در اجلاسهایی مانند «اکو» یا «کاپ ۲۹» در جمهوری آذربایجان حضور یابد. اما آقای پزشکیان در اجلاس اکو شرکت کرد و در اجلاس کاپ ۲۹ حاضر نشد. این نشان میدهد که ایران نباید سیاست انفعالی در پیش گیرد و نباید قفقاز و آسیای میانه را به نفع قدرتهای غربی، رژیم صهیونیستی و حتی روسیه واگذار کند.
در همین چارچوب، راهبرد اصلی ایران، گسترش روابط با ارمنستان از طریق سفر آقای پزشکیان به ایروان بود؛ راهبردی که میتواند جمهوری آذربایجان و گرجستان را نیز در بر گیرد. اکنون ایران با ارمنستان بیش از ۸۰ درصد تعرفههای گمرکی را به صفر رسانده است. به نظر میرسد ایران به دنبال امضای توافقی مشابه با جمهوری آذربایجان نیز باشد.
همچنین در سال جاری، ایران و کشورهای قفقاز و آسیای میانه موضوع ویزا را تا حد زیادی برطرف کردهاند. برای نمونه، میان ایران و ارمنستان تقریباً ویزا لغو شده است و با گرجستان نیز شرایط مشابهی برقرار است. اما با جمهوری آذربایجان این موضوع یکطرفه است؛ به این معنا که ایران برای شهروندان آذربایجان محدودیتی قائل نیست، اما باکو همچنان مانع از رفتوآمد آزادانه ایرانیان میشود. در این میان، صفر شدن محدودیتهای عبور و مرور میان ایران و ارمنستان میتواند نقش مهمی در گسترش نفوذ ایران در قفقاز جنوبی و بهویژه ارمنستان ایفا کند.
افزون بر این، ارمنستان عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا است و میتواند بهمنزلهی سکوی پرشی برای ایران در جهت تعامل با سایر اعضای این اتحادیه به کار گرفته شود.
*در سفر آقای پزشکیان به ارمنستان توافق شد که بهزودی یک سند جامع همکاری راهبردی میان ایران و ارمنستان نهایی شود. اهمیت این سند چیست؟
این سند از چند جهت اهمیت دارد. نخست آنکه حدود ۸۶ درصد از تعرفههای گمرکی میان دو کشور کاهش یافته و این امر میتواند به تقویت و گسترش بازار اقتصادی آزاد میان ایران و ارمنستان کمک کند. چنین سندی همچنین میتواند الگویی ارزشمند برای سایر کشورهای عضو اتحادیه همکاری اقتصادی اوراسیا باشد.
افزون بر بُعد اقتصادی، همکاریهای ایران و ارمنستان باید گستردهتر تعریف شود. بهعنوان نمونه، موضوع فعالیت شرکتهای انگلیسی و غربی در ارمنستان که به استخراج طلا و فلزات سنگین مشغولاند و باعث آلودگی رودهای کورا و ارس میشوند، باید در دستور کار همکاریهای زیستمحیطی قرار گیرد.
این مسئله به طور مشخص به آلودگی آب و محیط زیست منطقه مرتبط است و ضروری است ایران در تعاملات دوجانبه خود با ارمنستان این موضوع را مطرح کند.
در واقع، مشکلات زیستمحیطی ناشی از رودخانههای کورا و ارس نه تنها ایران و ارمنستان، بلکه جمهوری آذربایجان، ترکیه و حتی گرجستان را درگیر میکند. بنابراین، همکاری ایران و ارمنستان نباید صرفاً به سطح دوجانبه محدود شود، بلکه باید با مشارکت این چهار کشور کمیتهای مشترک برای همکاری در حوزه محیط زیست و حفاظت از حیات آبزیان ایجاد گردد.
از سوی دیگر، بُعد ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک موضوع نیز اهمیت ویژهای دارد. طرح اتصال خلیج فارس به دریای سیاه از مسیر ارمنستان و گرجستان، نمونهای روشن از این اهمیت است. در این مسیر، ترکیه و جمهوری آذربایجان نفوذ قابل توجهی بر گرجستان دارند. اگر همکاریهای ایران با جمهوری آذربایجان و ترکیه دچار آسیب شود، این کشورها میتوانند گرجستان را تحت فشار قرار دهند و مسیر خلیج فارس ـ دریای سیاه از طریق ارمنستان و گرجستان با بنبست روبهرو شود.
بنابراین، اهمیت سند جامع همکاری راهبردی ایران و ارمنستان تنها در حوزه تجارت و اقتصاد خلاصه نمیشود، بلکه ابعاد محیطزیستی، ژئوپلیتیکی و استراتژیک را نیز دربر میگیرد.
*آقای پزشکیان پیش از سفر به ارمنستان و بلاروس گفته بودند که در سفر به ارمنستان دربارهی کریدور شمال–جنوب گفتوگو خواهد شد و در رابطه با مسیر شرق به غرب نیز طبیعتاً بستری مناسب وجود دارد تا روند تجارت از شرق به غرب در این مسیر گسترش یابد. به نظر میرسد منظور ایشان، «بال غربی کریدور شمال–جنوب» است که ایران را از طریق ارمنستان به دریای سیاه متصل میکند. آیا این مسیر با مخالفت روسیه روبهرو نخواهد شد؟
این مسیر دربرگیرندهی روسیه نیز هست، چرا که روسیه همسایه دریای سیاه است. کشورهای بلغارستان، روسیه، اوکراین و ترکیه همکاریهای منسجمی در حوزهی دریای سیاه دارند و همچنین «همکاری امنیتی دریای سیاه» میان این کشورها برقرار است.
افزون بر این، کشورهای رومانی، بلغارستان، ترکیه، گرجستان و حتی ارمنستان عضو «سازمان همکاری اقتصادی دریای سیاه» هستند؛ بنابراین ایران باید همکاریهای خود را با این سازمان نیز گسترش دهد تا مسیر مواصلاتی شمال–جنوب از طریق ارمنستان به دریای سیاه تضمین گردد.
اما موضوع مسیر شرق به غرب نیز اهمیت دارد. پیشتر از «کریدور زنگزور» یا همان «کریدور ترامپ» سخن به میان آمده بود. در مقابل، «مسیر ترانسخزر» وجود دارد که از ترکمنستان (بندر ترکمنباشی) و قزاقستان آغاز شده، به باکو میرسد، سپس به تفلیس و از آنجا به جیحان متصل میشود. افزون بر این، راهآهن باکو–ترکیه نیز فعال است. این مسیر از چین به آسیای میانه، سپس ترانسخزر، باکو، تفلیس و ترکیه کشیده میشود و در نهایت به اروپا میرسد؛ مسیری که چند سالی است افتتاح شده است.
چین، کشورهای آسیای میانه، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان و ترکیه در این زمینه سرمایهگذاریهایی انجام دادهاند، کمکهایی ارائه کردهاند و قراردادهایی نیز امضا کردهاند.
در این میان، «کریدور زنگزور» قرار بود منطقهی زنگزور را تحت کنترل جمهوری آذربایجان و ترکیه قرار دهد. ترکیه اعلام کرده بود که این راه به صورت مستقیم تا ترکستان (یعنی کشورهای آسیای میانه) ادامه خواهد یافت و به یک مسیر مستقیم تجاری بدل خواهد شد.
با این حال، مسیر به اصطلاح «کریدور ترامپ» بیش از آنکه واقعیت داشته باشد، یک توافقنامهی روی کاغذ است و از پشتوانهی حقوقی قوی برخوردار نیست. این امکان وجود دارد که ارمنستان یا جمهوری آذربایجان آن را لغو کنند یا ترکیه مانع تحقق آن شود؛ بنابراین «کریدور ترامپ» در عمل معلق و نامشخص باقی مانده است.
این مسیر از نظر طولی چند صد کیلومتر کوتاهتر از مسیر باکو–تفلیس–ترکیه است و به همین دلیل به سود چین و ترکیه بود، اما در عین حال به زیان ایران تمام میشد، چرا که ایران از این روند عملاً کنار گذاشته میشد.
به عنوان نمونه، کامیونها از ترکیه وارد ایران میشوند و سپس از طریق نخجوان به ترکمنستان و از آنجا به کشورهای آسیای میانه میروند. یا در مسیر دیگر، از ترکیه وارد ایران شده و سپس به پاکستان، چین و هندوستان ادامه مییابند؛ این روند میتواند در جهت عکس نیز انجام شود. نکتهی دیگر این است که «کریدور ترامپ» به زیان کشورهای ساحلی دریای خزر است؛ هم از نظر محیط زیستی و هم از نظر حیات آبزیان.
گفته میشود سطح آب دریای خزر حدود ۲۰ متر عقبنشینی کرده و کاهش یافته است. علاوه بر این، آلودگیهای نفتی نیز وجود دارد. در چنین شرایطی، به جای آنکه مسیر «ترانسخزر» تقویت شود ــ که به تشدید فشار بر دریای خزر میانجامد ــ باید مسیرهای زمینی از طریق ایران مورد توجه قرار گیرند.
چرا که استفادهی بیش از حد از مسیر دریای خزر به زیان کشورهای ساحلی یعنی ایران، جمهوری آذربایجان، روسیه، ترکمنستان و قزاقستان خواهد بود.
در واقع، ایران باید در آسیای میانه، قفقاز و ترکیه دیپلماسی فعالی را دنبال کند تا مسیرهای زمینی جایگزین شود. زیرا اگر خزر آلوده یا خشک و نابود شود، نه چین و نه ترکیه متضرر نخواهند شد؛ تنها کشورهای ساحلی خزر خسارت خواهند دید. همین وضعیت در مورد رود ارس نیز صادق است. آلودگیهای زیستمحیطی این رودخانه آثار مستقیم بر کشورهای ساحل ارس بر جای میگذارد.
از این رو، لازم است کمیتهای مشترک میان کشورهای ساحلی دریای خزر و کشورهای همسایهی رود ارس تشکیل شود تا در زمینهی محیط زیست همکاریهای گستردهای صورت گیرد.
گفتوگو: مهتاب بهرامی آسترکی
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید