دیپلماسی ورزشی و فوتبال که حالا مدتهاست از طریق تعدادی از مسئولان و کارشناسان به عنوان ابزار قدرت نرم معرفی میشود، صرفاً در کلام است.
به گزارش سرویس ورزشی تابناک، مهدی تاج در حاشیه مراسم قرعهکشی فصل جدید رقابتهای لیگ دسته اول فوتبال باشگاههای کشور (جام آزادگان)، اظهارنظر قابلتوجهی داشت. رئیس فدراسیون فوتبال گفت: «فوتبال امروز با هیچ پدیده اجتماعی قابل قیاس نیست و همه مردم عاشق این رشته ورزشی هستند، پس بهتر است که همه بتوانند به نحوی با فوتبال سروکار داشته باشند. این اتفاق به نفع جامعه و کشور است. بسیاری از کشورها قدرت خود را از طریق فوتبال به رخ جهانیان میرسانند. دنیا را امروز اینطور تقسیم میکنند، کشورهایی که در جامجهانی هستند و کشورهایی که در جامجهانی حضور ندارند. فوتبال یک پدیده اجتماعی گسترده است، فیفا برنامهریزی کرده ۶ میلیارد نفر از جام جهانی ۲۰۲۶ دیدن کنند و خوشبختانه کشور ایران در مهمترین تورنمنت فوتبالی جهان حضور دارد.»
صحبتهای رئیس فدراسیون فوتبال از جهاتی بسیار مهم و البته درست است اما تمام آنچه باید باشد، نیست. تردیدی وجود ندارد که فوتبال به شاخصی برای قدرتنمایی کشورها تبدیل شده؛ البته این موضوع به همین چند سال اخیر محدود نمیشود. از سویی صرف حضور در جامجهانی که حالا قرار است با ۴۸ تیم برگزار شود، نشان از قدرتمند بودن یا ضعیف بودن کشورها نیست و این موضوع به پارامترهای اساسی و حیاتی دیگری هم بستگی دارد. در حقیقت تاج از گزاره درستی مبنی اینکه «کشورهای دنیا با فوتبال قدرتنمایی میکنند» استفاده کرده و این نکته از منظرهای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قابل دفاع و البته نیازمند تحلیل است.
پارامترهایی که این اظهارنظر به ظاهر ساده، اما بسیار مهم رئیس فدراسیون فوتبال را معنا میبخشد، آنقدر حائز اهمیت است که در واقع بدون نظر گرفتن و بدون بهره بردن از آنها، هر جملهای در این زمینه را فاقد وجاهت میکند.
فوتبال ابزاری بزرگ در عرصه دیپلماسی عمومی تلقی میشود و کشورها از موفقیت در آن برای ارتقای وجهه جهانی خود استفاده میکنند. ورزشی که فرصتی برای ارائه فرهنگ و اتحاد ملی در عرصه بینالمللی است و به اعتقاد بسیاری از جامعهشناسان باعث هویتسازی ملی و انسجام داخلی میشود. بهخصوص در کشورهایی که تنوع قومی، مذهبی یا سیاسی در آنها زیاد است. نمونه آن در جام جهانی ۱۹۹۸ با قهرمانی فرانسه رقم خورد و با حضور چهرههایی چون زیدان، ویرا و تورام موجب شکلگیری تصویر «فرانسه چندفرهنگی» شد.
با این اوصاف، بُعد دیگری از ماجرا وجود دارد که خلاء آن به شدت در فوتبال ایران و به تبع آن قدرتنمایی از طریق این عرصه، نمایان است.
قدرت اقتصادی و زیرساختی در فوتبال، همچون آینهای است که بسیاری از آنچه مدنظر است را میتوان در آن دید. برگزاری تورنمنتهایی مثل جامجهانی یا جامملتها و حتی لیگهای معتبر نشاندهنده توانایی اقتصادی و سازماندهی بالای کشور میزبان است. نمونه دمدستی و اخیر آن کشور قطر است و اهداف زیادی که به دنبال برگزاری جام جهانی ۲۰۲۲ برای آنها محقق شد. یا کشورهایی همچون عربستان و آمریکا که با تزریق بودجه و برنامهریزی اصولی و بلندمدت در این ورزش، اهدافی فراتر از ورزش را هم پیگیری میکنند. در این میان حتی در مواردی از سرمایهگذاری در باشگاههای بزرگ و خرید بازیکنان جهانی برای تأثیرگذاری ژئوپلتیکی استفاده میشود که نمونه آن مالکیت باشگاههایی مانند پاریسنژرمن توسط قطر و نیوکاسل توسط عربستان است.
براین اساس، نمیتوان بدون داشتن و بهره بردن از آنچه به عنوان پارامترهای قدرتنمایی از طریق فوتبال است، اینطور وانمود کرد که ما هم میتوانیم با صعود به جامجهانی، خود را در صف کشورهایی با این شاخصه قرار دهیم. مخصوصاً که میزبانی تورنمنتهای بزرگ نشان از قدرت سیاسی، اقتصادی و زیرساختی است و هیچکس قدرت انکار آن را ندارد. بنابراین پرسش کلیدی این است که آیا فوتبال ایران در شرایط فعلی میتواند واقعاً ابزار قدرتنمایی بینالمللی باشد؟ پاسخ به این پرسش را باید با لحاظ کردن مواردی چون موفقیت، پیشرفت و توسعه در حوزههای مختلف یافت. برای همه اینها هم استانداردهایی وجود دارد که یافتن پاسخ را چندان سخت نمیکند.
برای فوتبالی که چند دهه است نتوانسته قهرمانی قاره را کسب کند، حدود نیمقرن است که تیم فوتبال امید آن راهی المپیک نشده، از ورزشگاههای فرسوده و فاقد استانداردهای روز رنج میبرد و به معنای واقعی خلاء زیرساخت احساس میشود، قدرتنمایی از طریق فوتبال، شعاری بیش نیست. علاوه بر اینها، ضعف در سیستم استعدادیابی و آکادمیهای باشگاهی، بیثباتی مدیریتی در باشگاهها، بدهیهای سنگین، نداشتن روابط حرفهای بینالمللی، لیگبرتری که در بهترین حالت میتوان آن را نیمهحرفهای دانست و باشگاههای آن فاصله زیادی با استانداردهای باشگاههای کشورهای دیگر قاره دارند و اکثراً دولتی هستند و خصوصیسازی واقعی رخ نداده، راه بسیار درازی تا تحقق وضعیتی دارد که رئیس فدراسیون فوتبال آن دربارهاش صحبت کرده است.
ایران برای قدرتنمایی از طریق فوتبال نیازمند این است که حداقل به یک برند منطقهای تبدیل شود و به واسطه قهرمانیهایی که چند دهه پیش به دست آمده، خود را صدرنشین آسیا تصور نکند. دیپلماسی ورزشی و فوتبال که حالا مدتهاست از طریق تعدادی از مسئولان و کارشناسان به عنوان ابزار قدرت نرم معرفی میشود، صرفاً در کلام است و پیشروی بیش از این نداشته است. حضور محدود در مجامع جهانی مثل AFC و FIFA و نداشتن لابیگری مؤثر سبب شده فوتبال ایران ابزار قدرت نرم نباشد.
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.