ایران در سیاست نگاه به شرق میخواهد برای رهایی از فشار غرب و رفع نیازهای اقتصادی از یک سو و یارگیری ایدئولوژیک مقابل لیبرالیسم غربی از سوی دیگر شرکای قدرتمندی در نظام بین الملل داشته باشد.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، متعاقب حمله رژیم صهیونیستی و آمریکا به خاک ایران دو کشور روسیه و چین واکنش محتاطانه در خصوص این جنگ داشتند.
این واکنشها در حالی بود که ایران سالیان متمادی بر «سیاست نگاه به شرق» تاکید میکرد و آنرا در راستای منافع ملی خود ارزیابی میکرد.
از یک منظر برای ایران «سیاست نگاه به شرق» به معنای کمک گرفتن از دو قدرت روسیه و چین در تقابل با غرب و آمریکا بوده است.
از سوی دیگر این تفسیر از سوی ایران مطرح میشد که در نظم در حال گذار بین المللی و تغییر قدرت از غرب به شرق، نزدیکی به دو قدرت شرقی یعنی چین و روسیه ضرورت دارد؛ لذا ایران در سیاست نگاه به شرق میخواهد برای رهایی از فشار غرب و رفع نیازهای اقتصادی از یک سو و یارگیری ایدئولوژیک مقابل لیبرالیسم غربی از سوی دیگر شرکای قدرتمندی در نظام بین الملل داشته باشد.
این تفسیر ناشی از این ادراک است که منطق حاکم بر نظام بین الملل را منطق جنگ سرد میدید و تقابل روسیه و چین با کشورهای غربی به ویژه آمریکا را رابطهای آشتی ناپذیر میپنداشت.
این در حالی است که دو کشور چین و روسیه در نظام کنونی بین الملل در حال کار با کشوهای غربی از جمله آمریکا هستند و آنها منافع خود در این زمینه را قربانی جنگ ایران و اسرائیل نمیکنند.
اگرچه روسیه و چین در سیاستهای ضد آمریکایی خود همراهی ایران را مفید میبینند ولی همراهی آنها با ایران در این زمینه در جایی است که منافع آنها صرفا دنبال شود. بر این اساس حتی نگاه روسیه به ایران را نمیتوان اینگونه تفسیر کرد که مسکو جایگاه ویژهای برای ایران در نظم آتی جهانی قائل است.
از طرف دیگر روسیه درگیر جنگ اوکراین است و مسکو منافع خود را در این جنگ اولویت اول خود می داند. بر این اساس گفته میشد ارسال جنگندههای سوخو-۳۵ و سامانههای اس ۴۰۰ به ایران را در نتیجه فشار و تهدید اسرائیل ملغی کرده بود.
حسین موسویان دیپلمات پیشین در این خصوص میگوید: روسیه هواپیمای جنگنده سوخو-۳۵ و سیستم پدافند اس- ۴۰۰ را به ایران نداد، اما روسیه به هند پیشنهاد ۱۱۷ فروند سوخو-۳۵ M و تولید مشترک سوخو-۵۷ با انتقال کامل فناوری را به هند داده در حالیکه هند متحد آمریکا است.
وی میگوید: هیچ انتقادی به مسکو نیست، چون منافع راهبردی کشورش را مد نظر دارد؛ لذا چنانچه ترکیه (عضوناتو) و عربستان (متحد آمریکا) در خواست سوخو ۳۵ و ۵۷ و اس- ۴۰۰ داشته باشند، مسکو موافقت میکند.
وی میافزاید: شاید این حقیقت کمک کند تا تهران درک بهتری از «واقعیتهای روابط بینالملل» و «ضرورتهای منافع ملی»، پیدا کند.
از طرف دیگر ایران دو سند همکاری بلندمدت با روسیه و چین امضا کرده است و چنین تبلیغات میشد با امضای این اسناد دو کشور مذکور وارد دوره جدیدی ار روابط با ایران شدهاند.
این در حالی است که اسناد پیمان دفاعی نیستند و هیچ الزامی برای دو کشور برای دفاع از ایران (شبیه ماده ۵ ناتو) و حتی کمک نظامی (مانند توافق آمریکا با ژاپن و کره جنوبی و تا حدودی با بحرین) وجود ندارد.
حتی دو کشور مذکور از به کار بردن همکاری استراتژیک نیز امتناع میورزند در حالی که برخی در داخل سعی دارند این همکاری را استراتژیک بنامند.
زمانی که روسیه برای جنگ علیه اوکراین از چین، کره شمالی و ایران کمک خواست، برخی از مقامهای آمریکایی و بریتانیایی صحبت از شکلگیری یک «محور» جدید به میان آوردند.
اما جنگ اسرائیل با ایران محدودیتهای این تفسیر را مشخص کرد و نشان داد بخشی از این موضوعات میتواند جنبه مبالغه آمیز برای کارکردهای خاص خود در نظام بین الملل داشته باشد.
اما چرا این استدلال مطرح می شود که روسیه و چین باید در جنگ با اسرائیل به کمک ایران میآمدند؟
پاسخ به این پرسش در وهله اول ناشی از تفسیر ایران از روابط با این دو کشور بوده است.
نیویورک تایمز در این زمینه میگوید کمکهای ایران به روسیه در جنگ اوکراین، و همچنین صادرات نفت به چین، در زمان حساس برای تهران سودی نداشت و تردیدهایی درباره میزان اتحاد میان این کشورها ایجاد کرد.
هیچیک از آن دو کشور، در جریان جنگ اسرائیل با ایران یا هنگام بمباران تأسیسات هستهای ایران توسط نیروهای آمریکایی، به سرعت برای کمک به ایران وارد عمل نشدند. چین و روسیه تنها محکومیتهای رسمی و تشریفاتی علیه اقدامات آمریکا صادر کردند، اما هیچ کمک مادی به ایران نکردند.
الکساندر گابیِف، مدیر مرکز روسیه و اوراسیا در اندیشکده کارنگی در این زمینه میگوید: واقعیت این درگیری این بود که روسیه و چین برای نجات ایران وارد عمل نشدند و این دقیقاً محدودیتهای ایده "محور" را آشکار میکند.
او افزود: «هر یک از این کشورها نسبتاً خودمحور هستند و نمیخواهند در جنگهای دیگران درگیر شوند. اینها جنگها و درگیریهای کاملاً متفاوتی هستند. این کشورها الزاماً ساختارها، ارزشها و پیوندهای نهادی مشترکی ندارند، همانطور که ایالات متحده و متحدانش دارند.»
مایکل کیمیج، استاد تاریخ در دانشگاه کاتولیک آمریکا و مقام پیشین وزارت خارجه که کتابی درباره جنگ اوکراین نوشته، میگوید: «بله، احتمالاً مقدار بسیار محدودی هماهنگی میان چین، کره شمالی، ایران و روسیه وجود دارد — در این حد که با یکدیگر گفتوگو میکنند و برخی نارضایتیهای مشترک نسبت به آمریکا یا غرب دارند. اما این [هماهنگی]چندان معنادار نیست»
در میان این کشورها، تنها روسیه و کره شمالی دارای یک پیمان دفاعی متقابل هستند. افزون بر ارسال سلاح به روسیه، کره شمالی بیش از ۱۴٬۰۰۰ نیروی نظامی برای جنگیدن در کنار نیروهای روسی علیه ارتش اوکراین اعزام کرده است.
ولادیمیر پوتین در خصوص جنگ ایران و اسرائیل و احتمال میانجیگری مسکو گفته بود: «ما چیزی را به کسی تحمیل نمیکنیم — صرفاً دیدگاه خود را درباره یک راه حل ممکن برای خروج از این وضعیت بیان میکنیم. اما تصمیمگیری، البته، بر عهده رهبری سیاسی همه این کشورهاست، بهویژه ایران و اسرائیل.
به نوشته نیویورک تایمز، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، یک روز پس از حملات هوایی آمریکا به ایران، با پوتین در مسکو دیدار کرد، اما خلاصه روسیه از این دیدار چیزی بیش از بیانهای معمول حمایتهای دیپلماتیک نداشت.
شی جینپینگ رئیس جمهور چین نیز در این زمینه گفته بود که همه طرفها «باید برای کاهش تنشها تلاش کنند.» و وقتی ترامپ دستور حملات هوایی به ایران را صادر کرد، چین این حملات را به شدت محکوم کرد و ایالات متحده را به نقض منشور سازمان ملل متهم نمود.
اما مانند روسیه، چین نیز در جنگ ایران و اسرائیل، حمایت مادی از ایران ارسال نکرد. اگرچه چین گاهی موضع رسمی درباره درگیریهای منطقه اتخاذ میکند، اما اغلب تلاش میکند بیطرف باقی بماند تا منافع مختلف را متعادل سازد.
در خصوص این موضوع که چرا روسیه و چین در جنگ با اسرائیل به ایران کمک نکردند پرسش اصلی این باید باشد که ایران باید روابط خود را چگونه با بازیگران بین المللی تنظیم کند تا منافع ملی آن در شرایط عادی و بحرانی تامین شود.
هر گونه رابطه با روسیه و چین باید بر اساس درک از ماهیت نظام بین الملل و بر اساس آنچه هست نه آنچه ما آرزو داریم باید باشد. باید درک کنیم روابط چین و روسیه با آمریکا از چه جنسی است و آیا آنها حاضر هستند روابط خود با واشنگتن را قربانی روابط با تهران کنند. فزون بر این باید درک کاملی از شرایط منطقهای و سیاست منطقهای این کشورها را مد نظر داشت.
ایران با لحاظ منافع ملی (نه منافع گروه سیاسی خاص) که چراغ راه سیاست خارجی باید باشد میزان نزدیکی و دوری از یک کشور را ارزیابی و اعمال کرد.
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.