به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه ۱۶ خردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که احیای برجام؛ توافق موقت؛ یا توافق جدید؟ تاکید رهبر انقلاب بر ترویج ایمان و امید در مراسم سالگرد امام خمینی، سیگنال مثبت هستهای از وین و حرفهای رازگونه قالیباف در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم: 
سید محمد بحرینیان طی یادداشتی در شماره امروز رسالت با عنوان امید؛ مساله اصلی نوشت: یک. نوشتهای از محمدجواد ظریف منتشرشده که شاهبیت آن تأکید بر قناعت به داشتهها و برنامهریزی بر اساس واقعیات است. اشاره بند به بند به نکات آن نوشته، فرصت دیگری میطلبد و مسئله اصلی هم این نیست. متن ظریف، نیشهای گزندهای پیرامون «حدیث آرزومندی رهبران کشور"» در دهههای گذشته دارد، اما بازهم این جسارت، اشکال اصلی متن او نیست. اشکال اصلی نگاه ظریف، آن است که ضد امید است.
دو. روز ۱۴ خرداد، مقام معظم رهبری در دیدار با اقشار مردم، دو بال پرواز ایران اسلامی را ایمان و امید دانستند. معنای امید، پوشاندن نقاط ضعف یا بزرگ کردن نقاط قوت نیست. امید دقیقا همین است که از داشتههای خود اطلاع یابیم و به آنچه از ما برمیآید باور پیدا کنیم. چند سال قبل، همان زمان که ظریف وزیر خارجه بود، در یک سخنرانی گفته بود آمریکا میتواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد و چند روز بعد با واکنش رهبر انقلاب مواجه شد. جالب اینجاست که رهبری معمولا از مسئولان میخواستند برای مردم تور و بازدیدی از دستاوردهای دولت برقرار کنند، اما این بار در واکنش به اظهارات ظریف، از نظامیان خواستند برای مسئولان و دولتمردان توری از دستاوردها برگزار کنند. جواد ظریف امروز، با جواد ظریف پنج سال پیش تفاوت چندانی نکرده فقط پس از پایان دوران مسئولیتش، کمی صریحتر و ناامیدتر شده است.
سه. امید ابعاد عالی و معنوی دارد که اهلش باید در مورد آن نظر دهند. اما فقط برای اشاره به یک رخداد زمینی و همهفهم، یکی از مهمترین معادلات سیاسی و نظامی دهه اخیر دنیا را بررسی کنیم. نزدیک به یک دهه است که دولت سوریه، بهعنوان عضوی از محور مقاومت تا مرز متلاشی شدن پیش رفته و آمریکا، کانادا، استرالیا، تقریبا تمام کشورهای اروپایی، همسایگان سوریه بهویژه ترکیه و اردن و اغلب دولتهای عرب در یکسوی میدان و ایران اسلامی و چند قدرت دیگر در سوی دیگر میدان ایستادهاند. نتیجه چه بوده است؟ ایران در ماجرای سوریه، در کنار مردم و دولت سوریه و در برابر تروریستها و تکفیریها ایستاد، اما جدای از اینکه مداخله خارجی برای تغییر یک دولت، رفتاری غیرانسانی و مخالف تمام موازین است، اگر بنا به وزنکشی و زورآزمایی سیاسی و نظامی هم باشد، امروز معادلات کلان منطقه ما به سود کدام جریان رقم خورده است؟ دعوت از سوریه برای حضور در اتحادیه عرب، خواست ایران است یا خواست آمریکا و اسرائیل؟!
چهار. جواد ظریف در یک فایل صوتی که در اواخر دوران وزارتش و پس از شهادت سردار سلیمانی انتشار یافت، مرتب تکرار میکرد در جمهوری اسلامی همیشه دیپلماسی به کمک میدان آمده و فدای میدان شده است و در طرف مقابل، میدان هیچگاه آوردهای برای دیپلماسی نداشته است. حال خود انصاف دهد که بازگشت متحد ایران به اتحادیه عرب که تشکلی سیاسی و بینالمللی است، درنتیجه مذاکره است یا مقاومت مردان میدان؟ اگرچه هر دو بال میدان و دیپلماسی مؤثرند، اما اینجا کدام به کمک دیگری آمده است؟
پنج. بسنده کردن به امکانات و واقعبینی در نگاه ظریف تا آنجا پیش رفته که او از عهدنامه ترکمانچای هم دفاع میکند. سرتاسر و خط به خط نوشته او در تقابل با امید و روشنبینی نسبت به آینده است. «کَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ» در این نگاه، متوهمانِ قلمداد میشود. آنچه از همه محتوای او خطرناکتر است دقیقا همین است.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز شماره امروز خود با تیتر موقعیت مناسب نوشت: تحرکات مسئولین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در روزها و هفتههای اخیر، نوید تحولاتی مثبت در روابط بینالملل کشورمان را به همراه دارد.
بعد از گام مثبت بزرگی که دولت در زمینه ازسرگیری روابط با عربستان در اسفند ماه سال گذشته برداشت و ثمرات آن را نیز دید، به نظر میرسد این چرخش منطقی به یک استراتژی پایدار در دیپلماسی خارجی ایران در مرحله کنونی تبدیل شده است. تلاش برای تحسین روابط با امارات، کویت و بحرین نیز به عنوان یک پیوست به پرونده تحرکات اخیر سیاست خارجی کشورمان اضافه شد که به تقویت روابط با جهان عرب انجامید.
در هفتههای اخیر، اخبار مثبت و امیدوار کنندهای از تحرکات در عرصه دیپلماسی خارجی منتشر شده که نشان دهنده عزم مسئولین دولت و نظام جمهوری اسلامی بر مانعزدائی از مسیر گسترش روابط بینالملل هستند. مدیران وزارت امور خارجه کشورمان از پیشرفتهائی در زمینه احیاء برجام و برداشته شدن تحریمها سخن گفتند. افرادی از مجموعههائی که بر سر مسیر پیوستن ایران به «افایتی اف» مانعتراشی میکردند، اخیراً خودشان با اعتراف به اشتباهشان در این زمینه خبر از آمادگی جهت همراهی برای حل این مشکل دادهاند. در عرصه تعامل با آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز توافقات جدیدی حاصل شده که نشان دهنده پیشرفت قابل قبولی در این زمینه است. لحن مسئولان نظام جمهوری اسلامی نیز این روزها هنگامی که از روابط بینالملل سخن میگویند آرامتر از گذشته است کمااینکه در طرف مقابل نیز ابراز تمایل برای حل مشکلات با ایران، محور اصلی اظهار نظرهای مقامات کشورهای غربی اعم از اروپا و آمریکاست. مواردی از اعلام تحریمهای بیرمق هنوز از جانب غربیها دیده میشوند که چندان قابل اعتنا نیستند و در کنار این اقدامات نمایشی، تحرکات غربیها برای حل مشکلات با جمهوری اسلامی ایران دارای رنگ و لعاب جدیتری به نظر میرسند.
میدانیم که در دو طرف، عناصر بدخواهی وجود دارند که تلاش میکنند مانع هرگونه تعامل میان جمهوری اسلامی ایران با غرب شوند. آنها افراطیونی هستند که در طرف غربی تحت نفوذ لابی صهیونیسم قرار دارند و، چون دیپلماسی باز و متوازن ایران را به ضرر رژیم غاصب و اشغالگر صهیونیستی میدانند تلاش میکنند مانع تحقق آن شوند تا جمهوری اسلامی ایران همچنان در محاصره تحریمها بماند و از گسترش روابط اقتصادی و سیاسی با بخش عمدهای از جهان محروم باشد. در داخل ایران نیز عناصری که به کاسبان تحریم معروفند، سیاست خارجی متوازن جمهوری اسلامی را به ضرر خود میدانند و بشدت مایل هستند در پیله تحریم تغذیه کنند. این، خوشبینانهترین تفسیر از تحرکات آنها علیه سیاست خارجی متوازن و مخالفتشان با تلاشهای ضدتحریم است. تفسیر دیگر که مایل نیستیم مقرون به صحت باشد، تاثیرپذیریشان از حامیان خارجی تحریمهاست.
در شرایط کنونی که بخشی از حامیان خارجی تحریم ایران یعنی سران بعضی کشورهای عربی دست از دشمنی با جمهوری اسلامی برداشتهاند و لابی صهیونیستی در این عرصه تنها مانده، موقعیت مناسبی پدید آمده که مسئولان نظام جمهوری اسلامی عزم خود را برای احیاء برجام، پیوستن به افایتیاف و رفع تحریمها جزم و این مشکل مزمن را حل نمایند. حل این مشکل، علاوه بر اینکه برای دولت کنونی یک امتیاز و دستاورد بزرگ محسوب میشود و کمک بزرگی برای سروسامان دادن به اقتصاد کشور و رفع تنگناهای معیشتی مردم خواهد کرد، اقدام مهمی برای خلع سلاح کسانی است که با بهانه قرار دادن مشکلات معیشتی مردم تلاش میکنند نارضایتیهای عمومی را به هیزمی برای آتشافروزی جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی تبدیل کنند. کسانی که نارضایتیهای عمومی ناشی از مشکلات معیشتی را نادیده میگیرند، باید پنبه غفلت را از گوشهای خود خارج و به این واقعیت توجه جدی کنند که ریشهکن کردن این نارضایتیها تنها راه ناکام نمودن دشمنان نظام جمهوری اسلامی است.
جلال خوشچهره طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار نوشت: مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی هستهای (IAEA) و همکارانش در این سازمان باز هم به سیاسی کاری متهم شدهاند. این بار، اما از سوی اسرائیلیها که به شدت نگران هرگونه توافق تهران و آژانس درباره اختلافهایی هستند که ممکن است در آینده نزدیک ایجاد شود. 
«رافائل کروسی» در کنفرانس مطبوعاتیاش که دوشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۱ (پنجم ژوئن) برگزار شد، از شدت این اتهام که اینبار ساخته و پرداخته اسرائیلیهاست، کلافه شد. او خطاب به خبرنگارانی که به نمایندگی از اسرائیل، کارزار اتهام «سیاسی کاری» آژانس را در گزارش فصلی خود به شورای حکام آژانس دنبال میکردند، با تأکید گفت که نهاد زیر مدیریت او تنها براساس «استاندارهای فنی» عمل میکند و در این باره، داوریهایش کاملا بیطرفانه است. اسرائیلیها سخت نگران هرگونه توافق یا مجالی هستند که موضوع فعالیتهای هستهای ایران را از چارچوب مفهومی دلخواه آنان خارج کندکه جنبه «امنیتی» نزد جامعه جهانی داشته باشد. از این رو هرگونه تعدیل در نگرش جامعه جهانی به توانمندی هستهای ایران، مخالف سیاست راهبردی اسرائیل در این باره خواهد بود. کوشش اسرائیلیها تحریک هرچه بیشتر علیه برنامه هستهای ایران به عنوان «تهدید امنیتی» نه تنها برای تلآویو، بلکه منطقه و جامعه جهانی است. اگرچه اسرائیلیها به مدد برخی جریانهای افراطی و زیادهگوییهای آنان در داخل توانستهاند تا حدود زیادی بر افکار عمومی جامعه بینالمللی تأثیر بگذارند، اما انعطافهای بزنگاهی تهران – به ویژه در آستانه نشستهای فصلی شورای حکام آژانس – از بار حملات تبلیغاتی علیه توانمندی هستهای ایران کاسته است. 
گزارش فصلی «رافائل گروسی» به نشست ژوئن، نه آنگونه که تلآویو را نگران توافق فوری آژانس بر سر اختلافهایش با تهران کند و نه به معنای تشدید اختلافها بر سر پرسشها و ابهامهای موجود درباره فعالیتهای هستهای ایران است. مدیر کل IAEA در گزارش خود براین مهم تصریح دارد که هنوز ایران به نقطه بیبازگشت در توانمندی برای تولید بمب اتم نرسیده، ولی پرسشهایی کلیدی در باره مسائل پادمانی و میزان تعهدات برجامی تهران با توجه به برخی ابهامها در باره سه سایت هستهای باقی است. او اعلام کرده که پیشرفتهایی در همکاری تهران با آژانس صورت گرفته است؛ از جمله مجاب کردن این نهاد از سوی مقامهای ایرانی درباره غنی سازی نزدیک به ۸۴ درصدی اورانیوم، نصب دوربینهای آنلاین در تأسیسات هستهای و ادامه مراودات با تهران برای پیدا کردن پاسخ به ابهامهایش در باره خلاءهای اطلاعاتی از میزان پیشرفتهای ایران در زمینه امکان دستیابی تهران به فناوری بیشتر که آژانس آن را تهدید میخواند. او تصریح کرده که ارزیابی آژانس هیچ تغییری با گذشته نکرده بلکه همکاریهای تازه تهران، امکانی برای تعامل سازنده را میتواند فراهم کند. به این ترتیب، پیشرفت در تعاملات میان تهران و آژانس، نمیتواند به تحقق حل اختلافهای مدتدار جاری انجامیده، بلکه در ارزیابی واقعی، میتوان وضع جاری را یک گام به سمت حل اختلافها تعبیر کرد. البته گروسی در گزارش فصلی خود به افزایش ۲۵ درصدی غنی سازی اورانیوم از سوی ایران اشاره کرده و نیز پرسشهای به جامانده در باره دو خلاء اطلاعاتی از فعالیتهای هستهای، چشم انداز نزدیک شدن به حل اختلافها را همچنان در پرده ابهام نگه داشته است.
 گروسی خلأ اطلاعاتی نخست را پیامد برچیدن دوربینهای نظارتی آژانس از تأسیسات هستهای از سوی ایران میخواند. دومین خلاء، نبود تصاویر روشن از آنچه در تأسیسات یاد شده در فاصله زمانی ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۳ میلادی رخ داده است. او براین باور است که پر شدن خلاءهای اطلاعاتی به مثابه جفت و جور شدن پازلی است که در صورت انجام، خواهد توانست به اختلافها پایان دهد. مدیرکل تصریح میکند که هرآنچه آژانس در مدت اخیر انجام داده، براساس دستور کار بیانیه ماه مارس گذشته شورای حکام بوده است. گروسی در گزارش خود به جز موضوع غنی سازی بیش از ۷۸/۸۳ درصدی، هیچیک از توضیحات مقامهای ایرانی را برای مثال درباره ادعای آزمایشهای انفجاری در سایت مریوان و پیدا شدن اورانیوم ضعیف شده نپذیرفته است.
او میگوید: ما هنوز راهی نداریم که توضیحات تهران را نه رد و نه ثابت کنیم. از این رو مدیرکل، کار را به آینده تعاملات میان تهران و آژانس وا میگذارد. با نگاه به گزارش اخیر مدیرکل IAEA و آنچه شورای حکام براین اساس بیانیه پایانی خود را تنظیم خواهند کرد، میتوان انتظاری دوگانه داشت: واکنش به گزارش فنی و مطابق با ادعای گروسی درباره فنی و متعهدبودن آن به اصول آژانس. یا انتشار بیانیهای از روی مصلحت و با هدف ایجاد فرصت برای امکان ادامه تعاملات سازنده میان تهران و آژانس. هردو احتمال بالا به پیشبینی دور کردن نقطه جوش در روابط تهران با جامعه جهانی در مقطع کنونی نزدیکتر است. این همانی است که اسرائیلیها را به صرافت اتهامزنی علیه مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی هستهای انداخته است. اسرائیلیها ایجاد فرصت بیشتر برای تهران را نمیپسندند. گمانهها در باره اینکه تهران در صورت عقب راندن خطر تصمیم تهدیدزای احتمالی شورای حکام، چه راهکاری را پس از این دنبال خواهد کرد، مجال دیگری میطلبد. پاسخ به پرسشهایی مانند اینکه انعطافهای مقطعی بعد از این هم کارساز خواهد بود؟ یا چارهای اساسی برای حل اختلافها باید جست به انتخاب استراتژیک تهران بستگی دارد.
 یکی  از نماینده های مجلس گفته اگر ما دخالت نمی کردیم قیمت مرغ به کیلویی 180 هزار تومن میرسید.  الان هم تمام فعالیت بانک مرکزی و مسولین سیاست خارجی و تفاهم با اژانس و کشورهای عربی و خارجی برای این هست که قیمت دلار به 80 هزار تومن نرسد نه اینکه بدنبال سی هزار تومن کردن قیمت دلار باشند! مگر می شود که نقدینگی در اقتصادی سالی 40 درصد رشد کند و ارزش پول ملی و تورم در ان اقتصاد کنترل شود؟!
 							         		            یکی  از نماینده های مجلس گفته اگر ما دخالت نمی کردیم قیمت مرغ به کیلویی 180 هزار تومن میرسید.  الان هم تمام فعالیت بانک مرکزی و مسولین سیاست خارجی و تفاهم با اژانس و کشورهای عربی و خارجی برای این هست که قیمت دلار به 80 هزار تومن نرسد نه اینکه بدنبال سی هزار تومن کردن قیمت دلار باشند! مگر می شود که نقدینگی در اقتصادی سالی 40 درصد رشد کند و ارزش پول ملی و تورم در ان اقتصاد کنترل شود؟!         		                     		         بزرگترین مشکل این هست که مردم و حتی مسولین اقتصادی تصور می کنند که تورم ناشی از افزایش قیمت دلار هست.  در حالی که افزایش قیمت دلار نتیجه تورم داخلی است.   نتیجه این گونه برداشت این می شود که تمام دولت ها در تلاش هستند که برای نشان دادن کارایی و کارامدی و ایجاد رضایت در میان مردم دلار را تثبیت کنند وقتی همه اجناس بخصوص اموال طبقات مرفه مانند خانه و برج و ماشین های شاسی بلند و خارجی حتی با دلار 50 هزار تومنی چندین برابر نمونه خارجی ان در امریکا و کانادا و اروپا هست.  از انطرف هم که بدلایل مختلف این اقشار مرفه در مقیاس صدها هزار نفری در خارج یا زندگی یا تفریح یا سفر و درس می خوانند و در نتیجه براحتی اموال متورم شده خود مانند خانه یا حتی اجاره چندین خانه خود را به عنوان مالک تبدیل به دلار ارزان و تثبیت شده می کنند و به خارج انتقال می دهند.   همین هست که می بینید هر اندازه نفت هم فروخته شود و هر اندازه تلاش شود که دلار به کشور برگردد در عرض چند هفته یا ماه اکثر ان با دلار 50 هزار تومنی به خارج از کشور منتقل و پمپاژ می شود و 98 درصد مردمی که اصلا نه سفر خارجی می روند و نه مستقیم رنگ دلار را دیدند می بینند که همه چیز برای انها هر روز گرانتر و گرانتر می شود.  الان برنج در ایران از گرانترین بازارهای امریکا و کانادا که وارد کننده برنج هستند گرانتر هست.  اینها همه نتیجه سیستم معیوب اقتصادی است که تورم ایجاد می کند و از انطرف دولتها بزرگترین ثروت 98 درصد مردم را تثبیت می کنند تا ان دو درصد مرفه با فروش اموال بشدت متورم شده و حبابی شده خود مانند خانه و زمین و ویلا و خودرو خارجی ان را تبدیل به دلار ارزان کنند و از کشور خارج کنند.  افرین!  تا این چرخه هست حتم بدانید هر ماه و هر سال وضع اقتصاد و معیشت مردم ایران سختتر خواهد شد.  نشان صبحت ما هم همین بیست سال گذشته  که دولتها فقط به فکر تثبیت ارزش دلار بدون خاموش کردن موتور تورم داخلی که به نفع ان دو درصد مرفه کشور میشود بودند. موقعی دلار تثبیت واقعی می شود که تورم داخلی کنترل شود.  تا انزمان هرگونه ارزان نگه داشتن دستوری دلار فقط به نفع فرار سرمایه و در واقعی به ضرر معیشت 98 درصد مردم خواهد بود. نشان کنترل واقعی تورم هم این هست که مثلا خانه ها یا ماشینهای خارجی در بازار ایران به همان قیمت ماشینها های خارجی در ژاپن و امریکا و اروپا که مردمشان چندین برابر دارمد سرانه مردم ایران را دارد بشود نه برعکس!
 							         		            بزرگترین مشکل این هست که مردم و حتی مسولین اقتصادی تصور می کنند که تورم ناشی از افزایش قیمت دلار هست.  در حالی که افزایش قیمت دلار نتیجه تورم داخلی است.   نتیجه این گونه برداشت این می شود که تمام دولت ها در تلاش هستند که برای نشان دادن کارایی و کارامدی و ایجاد رضایت در میان مردم دلار را تثبیت کنند وقتی همه اجناس بخصوص اموال طبقات مرفه مانند خانه و برج و ماشین های شاسی بلند و خارجی حتی با دلار 50 هزار تومنی چندین برابر نمونه خارجی ان در امریکا و کانادا و اروپا هست.  از انطرف هم که بدلایل مختلف این اقشار مرفه در مقیاس صدها هزار نفری در خارج یا زندگی یا تفریح یا سفر و درس می خوانند و در نتیجه براحتی اموال متورم شده خود مانند خانه یا حتی اجاره چندین خانه خود را به عنوان مالک تبدیل به دلار ارزان و تثبیت شده می کنند و به خارج انتقال می دهند.   همین هست که می بینید هر اندازه نفت هم فروخته شود و هر اندازه تلاش شود که دلار به کشور برگردد در عرض چند هفته یا ماه اکثر ان با دلار 50 هزار تومنی به خارج از کشور منتقل و پمپاژ می شود و 98 درصد مردمی که اصلا نه سفر خارجی می روند و نه مستقیم رنگ دلار را دیدند می بینند که همه چیز برای انها هر روز گرانتر و گرانتر می شود.  الان برنج در ایران از گرانترین بازارهای امریکا و کانادا که وارد کننده برنج هستند گرانتر هست.  اینها همه نتیجه سیستم معیوب اقتصادی است که تورم ایجاد می کند و از انطرف دولتها بزرگترین ثروت 98 درصد مردم را تثبیت می کنند تا ان دو درصد مرفه با فروش اموال بشدت متورم شده و حبابی شده خود مانند خانه و زمین و ویلا و خودرو خارجی ان را تبدیل به دلار ارزان کنند و از کشور خارج کنند.  افرین!  تا این چرخه هست حتم بدانید هر ماه و هر سال وضع اقتصاد و معیشت مردم ایران سختتر خواهد شد.  نشان صبحت ما هم همین بیست سال گذشته  که دولتها فقط به فکر تثبیت ارزش دلار بدون خاموش کردن موتور تورم داخلی که به نفع ان دو درصد مرفه کشور میشود بودند. موقعی دلار تثبیت واقعی می شود که تورم داخلی کنترل شود.  تا انزمان هرگونه ارزان نگه داشتن دستوری دلار فقط به نفع فرار سرمایه و در واقعی به ضرر معیشت 98 درصد مردم خواهد بود. نشان کنترل واقعی تورم هم این هست که مثلا خانه ها یا ماشینهای خارجی در بازار ایران به همان قیمت ماشینها های خارجی در ژاپن و امریکا و اروپا که مردمشان چندین برابر دارمد سرانه مردم ایران را دارد بشود نه برعکس!         		                     		         انقدر از ظریف  و میرسلیم و مهاجرانی و حداد و....کامنت انتقادی گذاشته شده که کسی نداند تصور می کند که مثلا ظریف ناگهان سال 92 از فضا و مریخ وارد ایران شده و وزیر خارجه ایران شده!   در حالیکه باید اسیب شناسی شود که چه شده هست که میرسلیم ها  و ظریف ها با ظاهر سازی و فرصت سازی برای خود از همان سال 58 بدون اینکه به خاطر نگرانی از انجام خدمت سربازی زمان جنگ به کشورشان برگردند انواع مزیت و حقوق ارزی و زندگی انچنانی  در نیویور ک را داشتند و همیشه با همه دولتهای ایران کار کردند و هرگز هم نگران گزینش و انتخاب شدن نبودند و حتی به وزارت خارجه ایران رسیدند که همه می دانند وزیر خارجه ایران شدن برابر با بالاترین پستهای امنیتی و نظامی هست و تاییدات ویژه نیاز دارد.   باید خودمان را در اینه ببینیم.  ظریفها همیشه وبال ملت ایران بودند و براحتی برای منافع شخصی به همه رنگی در می ایند.  ما هستیم که باید تشخیص رنگ واقعی از رنگهای ساختگی را بدهیم نه ظریفها!
 							         		            انقدر از ظریف  و میرسلیم و مهاجرانی و حداد و....کامنت انتقادی گذاشته شده که کسی نداند تصور می کند که مثلا ظریف ناگهان سال 92 از فضا و مریخ وارد ایران شده و وزیر خارجه ایران شده!   در حالیکه باید اسیب شناسی شود که چه شده هست که میرسلیم ها  و ظریف ها با ظاهر سازی و فرصت سازی برای خود از همان سال 58 بدون اینکه به خاطر نگرانی از انجام خدمت سربازی زمان جنگ به کشورشان برگردند انواع مزیت و حقوق ارزی و زندگی انچنانی  در نیویور ک را داشتند و همیشه با همه دولتهای ایران کار کردند و هرگز هم نگران گزینش و انتخاب شدن نبودند و حتی به وزارت خارجه ایران رسیدند که همه می دانند وزیر خارجه ایران شدن برابر با بالاترین پستهای امنیتی و نظامی هست و تاییدات ویژه نیاز دارد.   باید خودمان را در اینه ببینیم.  ظریفها همیشه وبال ملت ایران بودند و براحتی برای منافع شخصی به همه رنگی در می ایند.  ما هستیم که باید تشخیص رنگ واقعی از رنگهای ساختگی را بدهیم نه ظریفها!         		                     		         اینم رفراندوم
 							         		            اینم رفراندوم         		                     		         چه کسی پاسخگوی هرج و مرج ساعتی کشور است؟
 							         		            چه کسی پاسخگوی هرج و مرج ساعتی کشور است؟         		                     		         ظریف واقعیتی را متذکر شد که زبان حال مردم درد کشیده است در قالب مودبانه ترین کلمات.
 							         		            ظریف واقعیتی را متذکر شد که زبان حال مردم درد کشیده است در قالب مودبانه ترین کلمات.         		                     		         بعد از  سالها دنبال کردن آرزوهای دست نیافتنی مردم امید خود را به زندگی عادی هم در خطر می بینند. وقت تجدید نظر است. مردم عمر نوح نخواهند داشت.
 							         		            بعد از  سالها دنبال کردن آرزوهای دست نیافتنی مردم امید خود را به زندگی عادی هم در خطر می بینند. وقت تجدید نظر است. مردم عمر نوح نخواهند داشت.         		                     		         در نظر نگیرید انسانی که هیچ استعداد تحصیل ندارد ولی سالهاست آرزو دارد پزشک شود آیا این کار پسندیده است و باید او را امیدوار کرد؟!!!
 							         		            در نظر نگیرید انسانی که هیچ استعداد تحصیل ندارد ولی سالهاست آرزو دارد پزشک شود آیا این کار پسندیده است و باید او را امیدوار کرد؟!!!         		                     		         ظریف و کیهان و ترکمنچای جنگ زرگری است
 							         		            ظریف و کیهان و ترکمنچای جنگ زرگری است         		                     		         امید فقط یکی از ابزارهای رسیدن به موفقیت است، توانایی و استعداد لازم و تجربه دیگران از ملزومات است. نباید منابع را قربانی اهداف دست نیافتنی کرد.
 							         		            امید فقط یکی از ابزارهای رسیدن به موفقیت است، توانایی و استعداد لازم و تجربه دیگران از ملزومات است. نباید منابع را قربانی اهداف دست نیافتنی کرد.