صدویازده اعتراف‌ تکان دهنده نظاميان صهيونيست از کشتار فلسطينيان غيرنظامی

یکی از سربازان اسرائیلی عملیات نظامی در شهر شجاعیه را به یاد می ‌آورد. او گفت، فهرستی از اهداف ممنوع نظیر یک مدرسه، کودکستان و نظایر آنها، مرکز امداد سازمان ملل به فلسطینیان، یک بیمارستان، پمپ بنزین، اداره برق، مراکز مخابراتی و همه کلینک های درمانی در اختیار سربازان قرار گرفت. این اهداف با رنگ سبز مشخص شده بودند و حمله به آنها بدون مجوز امکان پذیر نبود، اما در نهایت همه آنها هدف حمله قرار گرفتند.
کد خبر: ۴۹۹۰۷۸
| |
3709 بازدید
سازمان «شکستن سکوت» اقدام به گردآوری اعتراف سربازان رژیم صهیونیستی درباره عملیات لبه محافظ کرده است. در این تلاش، صد و یازده اعتراف از شصت سربازی که در این عملیات شرکت داشتند، گردآوری شده است. این اعتراف ها تصویری متفاوت از عملیات رژیم صهیونیستی را در غزه ترسیم می کند. از جمله اصول این عملیات، «حداقل خطر برای نیروهای ما حتی به بهای آسیب زدن به غیرنظامیان بی گناه» بود.

به گزارش «تابناک»، سازمان شکست سکوت در وبگاه خود نوشت، گرچه این اعتراف ها به رفتارهای نامناسب سربازان اسرائیلی در صحنه عملیات اشاره دارد، آنچه نگران کننده تر است، اعتراف هایی است که وجود دستورالعمل های سازمان یافته برای همه سربازان اسرائیلی در همه سطوح و همه حوزه های عملیات را فاش می کند.

دستورالعمل هایی مانند «حداقل خطر برای نیروهای ما حتی به بهای آسیب دیدن غیرنظامیان بی گناه»، همراه با تلاش ها برای مهار و ارعاب فلسطینیان که موجب برجا ماندن خسارات سنگین و بی سابقه برای جمعیت و زیرساخت غیرنظامی نوار غزه شد. سیاستگذاران اسرائیلی این نتایج را پیش از این عملیات پیش بینی کرده بودند و در سراسر این عملیات از آن آگاه بودند.

سیاست ارتش اسرائیل، به نحوی بود که زمینه تیراندازی سربازان اسرائیلی به غیرنظامیان غزه را فراهم می کرد. در اعتراف های این سربازان آمده است فرماندهان دستور می دادند به هر کس که در محل درگیری ها بود، شلیک کنند، زیرا فرض بر این بود که هر کس در این نقاط مانده است، دشمن است. بر این اساس سربازان به هر فردی که او را تهدید فرض می کردند -حتی اگر در اینباره تردید وجود داشت- شلیک می کردند.

دستورالعمل «حداقل خطر»، همچنین راه را برای یگان های پیاده نظام هموار کرده بود تا وارد خانه های ساکنان غزه شوند و از آنها به عنوان مقرهای موقتی خود استفاده کنند. سربازان اسرائیلی پیش از ورود به این خانه ها، ابتدا با شلیک یک گلوله تانک یا مسلسل، آنها را هدف قرار می دادند تا از نبود تهدید در داخل آنها اطمینان حاصل کنند. گرچه بر اساس اعتراف سربازان اسرائیلی، فرض آنها بر این بود که ساکنان این خانه ها، محل را ترک کرده اند، در موارد متعددی نیز سربازان با اعضای خانواده هایی مواجه می شدند که در داخل خانه پنهان شده بودند. سربازان فقط پس از ورود به خانه از وجود آنها مطلع می شدند.

سربازان اسرائیلی ویرانی گسترده ای را در منطقه به جا گذاشتند و بسیاری از ساختمان ها و خانه ها را در حین عملیات یا پس از خروج از آن، کاملا تخریب کردند. تخریب خانه ها حتی در مواردی که خطری از داخل آنها سربازان را تهدید نمی کرد، صورت می گرفت. این اقدام سربازان اسرائیلی زمینه غارت اموال این خانه ها را فراهم کرد.

دکترین نظامی ارتش اسرائیلی در طول این عملیات، که در این اعتراف ها منعکس شده است، سوالاتی را درباره هنجارهای اخلاقی مطرح می کند که عملکرد این ارتش را به طور کلی و مشخص در ماموریت های غزه، تنظیم می کند. یافته های حاصل از این اعتراف ها، لزوم بررسی دقیق عملکرد نیروهای ارتش اسرائیل در عملیات لبه محافظ را ایجاب می کند. چنین بررسی فقط در صورتی معنادار و معتبر خواهد بود که یک نهاد مستقل و بیرونی آن را انجام دهد؛ نهادی که عملکرد ارتش اسرائیل را تا بالاترین سطوح امنیتی و سیاسی ارزیابی کند.

در غیر این صورت، چنانچه در گذشته نیز مشاهده شده است، نتیجه بررسی ها، صرفا به مقصر شناخته شدن سربازان رده پایین منجر می شود که فقط اجرا کننده دستورالمعل های صادر شده بودند. به این ترتیب امکان تغییر بنیادی برای جلوگیری از بروز دوباره این واقعیت های خشن که ما در تابستان 2014 شاهد بودیم، وجود نخواهد داشت.

در اعتراف سرابازان اسرائیلی، موضوعاتی چون نحوه کشتن غیرنظامیان، ورود به خانه ها و تخریب خانه ها و زیرساخت های غزه وجود دارد. آنچه در زیر درج شده است، نمونه ای از اعتراف های این سربازان اسرائیلی است:

سربازی اسرائیلی گفت، اگر «ضربه به سقف» انجام می شد و پس از چند دقیقه کسی بیرون نمی آمد،آنگاه فرض می شد که کسی در آنجا نیست. (منظور از ضربه به سقف، روشی است که در آن یک موشک کوچک به نشانه هشدار به سقف ساختمانی که قرار است، هدف قرار گیرد، شلیک می شود و در مدت کوتاهی پس از آن ساختمان هدف حمله جت های جنگنده قرار می گرفت.)

وی در پاسخ به این سوال که اگر پس از این هشدار چند غیرنظامی در داخل ساختمان مانده بودند، چه اتفاقی رخ می داد؟ گفت، فکر نمی کنم این موضوع مد نظر قرار می گرفت. اطمینان حاصل کردن از اینکه غیرنظامی در داخل ساختمان باقی نمانده بود، اجباری نبود. اگر تصور می شد تعداد غیرنظامیان خیلی زیاد نیستند -منظور من یک تعداد دو رقمی است- حمله صورت می گرفت.

یک سرباز اسرائیلی دیگر، خاطره ای از جنگ غزه را درباره شلیک به دو زن فلسطینی بازگو می کند که در یک باغ میوه در نزدیکی محل استقرار نیروهای اسرائیلی قدم می زدند. او گفت، فرمانده خواستار تایید هویت این افراد شد که آیا تروریست هستند یا نه.

دیده بان ها قادر به تشخیص این موضوع نبودند و از این رو یک هواپیمای بدون خلبان به سمت آنها فرستاده شد. هواپیما تصویر این دو زن را در حین صحبت کردن با تلفن هایشان ثبت کرده بود اما دستور شلیک به آنها صادر شد. پس از آن جسد این دو نفر بررسی شد. آنها دو زن حدودا 30 ساله و غیرمسلح بودند اما دستور رسید که به عنوان تروریست در فهرست کشته ها درج شوند.

یکی از سربازان اسرائیلی عملیات نظامی در شهر شجاعیه را به یاد می ‌آورد. او گفت، فهرستی از اهداف ممنوع نظیر یک مدرسه، کودکستان و نظایر آنها، مرکز امداد سازمان ملل به فلسطینیان، یک بیمارستان، پمپ بنزین، اداره برق، مراکز مخابراتی و همه کلینک های درمانی در اختیار سربازان قرار گرفت. این اهداف با رنگ سبز مشخص شده بودند و حمله به آنها بدون مجوز امکان پذیر نبود، اما در نهایت همه آنها هدف حمله قرار گرفتند.

از این سرباز اسرائیلی سوال شد آیا درباره کشته شدن غیرنظامیان صحبت نمی شد؟ وی پاسخ داد، صحبت می شد اما تمرکز روی این مسئله نبود، تمرکز روی خود ماموریت بود.

سرباز اسرائیلی دیگری درباره تخریب ساختمان ها به شکلی که همه غیرنظامیان امکان خروج از آن را نداشتند، اعتراف کرد. وی گفت، وقتی در یک ساختمان دو طبقه می دانید که به طور قطع قراری بین دو نفر از فرماندهان (دشمن) وجود دارد، تصمیم گرفته می شود کل ساختمان تخریب شود؛ حتی با وجود اینکه می دانید در آن ساختمان غیرنظامیانی هم وجود دارند.

او ادامه داد، در یک نمونه ساختمانی پنج یا شش طبقه در شهر خزاعه وجود داشت و خبری درباره اینکه ملاقاتی بین شبه نظامیان در آنجا وجود دارد، مخابره شده بود. تصمیم گرفته شد ابتدا با یک شلیک هشدار (ضربه به سقف) ساختمان هدف قرار گیرد و بلافاصله پس از سی ثانیه تا یک دقیقه، ساختمان بمباران شد.

یکی از سربازان اسرائیلی از شلیک به یک پیرمرد فلسطینی گفت، او اضافه کرد، به ما دستور داده شده بود هر کس به محل استقرار ما نزدیک شود، خطرناک است، به ویژه اگر در خودرو سوار باشد. سربازی که در بیرون از محل استقرار ما ایستاده بود، نزدیک شدن یک پیرمرد را خبر داد و برای هشدار، نزدیک پای او شلیک کرد اما به محض اینکه بیرون آمدیم، سرباز دیگری دو بار آن پیرمرد را هدف قرار داد.

پاهای پیرمرد هدف قرار گرفته بود و او زخمی شده بود. زخم ها به حدی عمیق بود که پیرمرد یا بیهوش شده یا مرده بود. بین سربازان بحث درگرفت که دلیلی برای شلیک دوباره به او وجود ندارد، زیرا او مرده است. سرباز دیگری جلو آمد و گفت چه چیزی باعث شده است شما خود را در این تشخیص کارشناس ببینید و بعد به سمت پیرمرد رفت و بار دیگر به او شلیک کرد.

سربازی که در اینباره اعتراف کرد و گفت، این سوال در ذهن من باقی ماند که چرا می بایست دوباره به این پیرمرد شلیک می شد. یکی از مشکلاتی که در این ماجراها وجود داشت، این بود که بررسی درباره آنها صورت نمی گرفت. این اتفاقی بود که مرا به شدت تکان داد.

شصت سرباز اسرائیلی که درباره عملیات لبه محافظ و نحوه جنگیدنشان در غزه شهادت داده اند، به ذکر نمونه هایی از تخریب منطقه نیز پرداختند. یکی از این سربازان گفت وقتی ما دستور تخریب داشتیم، فرقی نمی کرد که آن منطقه گورستان است، خانه است، پمپ بنزین است، یا منبع آب است، کل ناحیه با خاک یکسان می شد، زیرا ما در حال جنگ بودیم و اجازه چنین کاری را داشتیم. این امکان وجود ندارد که در زمان جنگ شما همه کارهایی را که انجام می دهید، توجیه کنید. ما 9 بلدوزر در گردان خود داشتیم و من به یاد دارم که با این بلدوزرها، صدها بنا که مشکوک به نظر می رسید، تخریب شدند.

سرباز دیگری به یاد می آورد که به دنبال خبر کشته شدن دو سرباز اسرائیلی و اسیر شدن یک سرباز دیگر، دستوری با عنوان «دستور هانیبال» صادر شد. بر اساس این دستور به هر نقطه ای که مشکوک به نظر می رسید، شلیک می شد. صبح یک روز جمعه در این عملیات، هزاران گلوله شلیک شد و کل گذرگاه 4 در غزه، بمباران شد. پس از چند ساعت کل منطقه ویران شده بود.

یک سرباز دیگر درباره تخریب ساختمان ها و خانه های ساکنان غزه گفت، ما زمانی که در عملیات دید کافی نداشتیم، خانه ها را تخریب می کردیم. این تصمیم خیلی ساده صورت می گرفت. گاهی یک خانه تخریب می شد، زیرا می دانستیم که در آن مهمات پنهان شده است اما در تخریب این خانه، کل خانه های اطراف آن نیز تخریب می شد. فرض در این عملیات این بود که «جان سربازان ما در برابر جان غیرنظامیان دشمن، اولویت دارد».

شکستن سکوت» سازمانی مرکب از کهنه سربازان اسرائیلی که از شروع انتفاضه دوم در ارتش اسرائیل حضور داشته اند و اکنون وظیفه خود می دانند افکار عمومی اسرائیل را از واقعیت های زندگی روزمره در اراضی اشغالی آگاه کنند.

این سازمان اقدام به جمع آوری اعتراف های سربازانی می کند که در ماموریت های نظامی در کرانه باختری، غزه و بیت المقدس شرقی از سپتامبر 2000 تا کنون حضور داشته اند و با برگزاری سخنرانی ها، نشست های خانگی و دیگر گردهمایی ها، سعی در روشنگری درباره واقعیت این ماموریت ها دارد. این سازمان که در سال 2004 با اقدام گروهی از سربازان اسرائیلی ایجاد شد که در ماموریت نظامی در الخلیل شرکت کرده بودند.
اشتراک گذاری
سلام پرواز
سفرمارکت
برچسب منتخب
# خروج از ان پی تی # مرگ ترامپ # مکانیسم ماشه # جنگ ایران و اسرائیل # عملیات وعده صادق 3 # مذاکره ایران و آمریکا # آژانس بین المللی انرژی اتمی # پل ترامپ # حمله آمریکا به ایران
نظرسنجی
آیا اسنپ بک فعال می‌شود؟
الی گشت