اخضر ابراهیمی، فرستاده سابق سازمان ملل و اتحادیه عرب در امور سوریه با برشمردن شماری از اشتباهات مرگبار آمریکا در خاورمیانه از زمان حملات 11 سپتامبر گفت که این اشتباهات موجب شد تا باراک اوباما به این مرحله برسد و هیچ نشانهای مبنی بر اینکه سیاستگذاران آمریکایی از گذشته درس عبرت گرفته باشند، وجود ندارد.
به گزارش ایسنا، اخضر ابراهیمی در مصاحبه با خبرگزاری فرانسه گفت: حمایت بدون پیششرط آمریکا از اسرائیل بسیار فرساینده است؛ این حمایتها بهرغم اینکه اسرائیل همچنان به اشغال اراضی و حمله به فلسطینیان ادامه میدهد و جدیدترین آن حمله به غزه در تابستان بود، ادامه دارد.
ابراهیمی گفت: این بسیار شرمآور است که واکنش کنگره و باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا به قتلعام اخیر و مرگ با این اظهارات فرسوده همراه شد که "اسرائیل حق دفاع از خود را دارد". عدم حساسیت به آمار تلفات به شدت نامتوازن – کشته شدن بیش از 2000 فلسطینی در غزه در مقابل 68 اسرائیلی که طبق آمار سازمان ملل تقریبا تمامی آنها نظامی بودند— به نظر میرسد که به این معنا باشد که مردم غزه انسان نیستند.
وی افزود: من معمولا دوست ندارم درباره کشورها صحبت کنم اما اوباما تنها رئیسجمهوری آمریکا نیست. او به نوعی رئیسجمهوری کل جهان است. من هنوز سخنرانی وی را در سال 2010 در قاهره به یاد دارم. این سخنرانی الهام گرفته و الهامبخش بود. بنابراین با نگاه دوباره به آن سخنرانی، ما قطعا ناامید خواهیم شد.
ابراهیمی تاکید کرد: بنابراین دوست داشته باشید یا نه، مساله فلسطین هنوز برای همهی ما در این منطقه مهم است. این بخش بسیار، بسیار بزرگ از داستان است. هر چیزی در مورد مسئله فلسطین توسط اسرائیل تصمیم گرفته میشود. این اشتباه است که برویم پیش آمریکاییها و بگوییم لطفا بیایید و مشکل ما را حل کنید. آنها نمیتوانند. نباید این اجازه را به آنها داد. ما به آمریکاییها احتیاج داریم و آنها نقش مهمی را ایفا میکنند اما آنها نمیتوانند یک میانجی صادق باشند و هرگز تلاشهای صادقانهای برای پیدا کردن راه حل از سوی آمریکاییها مشاهده نشده است.
وی تاکید کرد: حمله به عراق و دروغهایی که در پی آن مطرح شد، تماما اشتباه بود که احتمالا یکی از اشتباهات بزرگ تاریخ اخیر آمریکا محسوب میشود و همان راه را به سمت خشونتی باز کرد که هماکنون در حال تکه تکه کردن عراق است.
وی افزود: ساده لوحی و در نتیجه آن تصویر ناقصی که از کشورهای عربی منطقه به عنوان بخشی از یک جهان واحد عرب شکل گرفت، موجب محاسبات غلط پس از 2011 شد که در آن زمان اعتراضات در شمال آفریقا شروع شده بود. به نظر میرسد که کل مفهوم بهار عربی اختراع غربیها باشد. این امر آمریکاییها را به صورت ناخودآگاه به سمت رستاخیر نظریه دومینو هدایت کرد. پس از سقوط دولتها در شمال آفریقا از جمله تونس، مصر و خصوصا لیبی، مقامهای آمریکایی انتظار داشتند که پس از آن بشار اسد سقوط کند. در لیبی در سال 2011، کشورهای متعددی همواره استدلال میکردند که دولتهای اروپایی و آمریکا شورای امنیت سازمان ملل متحد را فریب دادند تا اجازه تغییر رژیم نظامی در پوشش اقدام انساندوستانه را صادر کند و همین امر بیاعتمادی به قدرتهای غربی را افزایش داد. وقتی که این وضعیت در سوریه پدید آمدند، آنها فکر کردند: آه، او نیز به دنبال مسیر مبارک میرود و همه شروع به فریاد زدن کردند که بشار خواهد رفت! در حقیقت، فکر می کنم که مناسب نباشد که مسائل را شخصی کنیم. سوریه کشوری بزرگ و پیچیدهای است. آنها قطعا نیاز به تغییر دارند و شاید اگر نظام اسد راه را به سمت یک نظام کاملا جدید هموار کند، فکر کنم که احتمالا برای اکثریت مردم سوریه قابل قبول باشد. اما قرار دادن تمام تاکید بر روی یک فرد کار درستی نیست. به هر حال آنچه که ما در حال حاضر با آن روبرو هستیم این است که داعش بد است و بدی آن بیش از بشار است. اما موضوع این است که چگونه میخواهید از شر داعش خلاص شوید، اما اسد را تقویت نکنید؟