بازدید 21168
موج درخواست طلاق توافقی در تمام سنین

ازدواج‌ها آبکی شده یا حوصله ها؟!

چین و چروک دستان زن، از دستی که لبه ی روسری اش را به جلو کشیده و دستش را به همان حالت و سپر وار نگاه داشته تا مبادا حتی همسرش بتواند صورت او را ببیند پیداست.
کد خبر: ۴۰۹۶۰۳
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۳ - ۲۰:۴۹ 20 June 2014
وارد دفتر که می شوند آرام اند و سر به زیر. هر دو چهره ی جوان و معصوم، لبخندی کم رنگ برلب و چشمان نگرانشان در جستجوی پاسخی که گویا سوالش جلوی چشمانشان است. تصویر مبهم زوج جوانی که تنها پس از گذشت چند ماه از ازدواجشان، به دفتر خدمات قضایی برای ثبت دادخواست طلاق مراجعه کرده اند. کمی آن طرف تر، زن مسنی که اگرچه که هم ردیف همه، اما تقریبا پشت به دیگران نشسته است از بس خودش را به سمت دسته ی سمت راست صندلی چرخانده تا چشمش به چشم همسرش که کنار دستش نشسته است نیفتد.

به گزارش پارسینه، چین و چروک دستان زن، از دستی که لبه ی روسری اش را به جلو  کشیده و دستش را به همان حالت و سپر وار نگاه داشته تا مبادا حتی همسرش بتواند صورت او را ببیند پیداست.

سر میز کنار دفتر، زن و مرد میانسالی ایستاده اند که به وضوح از همدیگر دلخورند و برای پر کردن فرم مشترک درخواست ثبت دادخواست طلاق توافقی، مدارک و قلم را هرچند گاهی به سمت همدیگر نیم پرت می کنند...

دختر نوجوانی که برای گرفتن اذن دادگاه برای ازدواج در نوبت ثبت دادخواست ایستاده است با شور و هیجان زیادی مرتب از دفتر خارج می شود و خنده کنان دوباره به داخل اتاق برمی گردد نوبتش که می رسد متصدی ثبت دادخواست از او می پرسد درخواستش چیست و او شروع می کند به توضیح دادن که می خواهد ازدواج کند و مرد زندگیش را پیدا کرده ولی پدرش با ازدواج او مخالف است و  او هم آمده تا بجای اذن پدر با اذن دادگاه ازدواج کند...

گوشه ی دیگر دفتر، مرد بلند بلند برای زن توضیح می دهد که یا طبق توافق هیچ نمی خواهی و طلاق توافقی درخواست می کنیم یا من چیزی امضا نمی کنم. زن شروع به فریاد زدن می کند.

مرد دست زن را می گیرد و از دفتر بیرون می روند و صدای کوبیده شدن جسم محکمی به آینه ی داخل آسانسور و صدای مهیبی که در دفتر می پیچد و فریاد زن و هوار مرد، حکایت از مسیر تلخی در آسانسور ساختمان تا طبقه ی اول دارد... زن جوان با اضطراب مدارک را روی میز می گذارد و آرام سرش را جلو می آورد و می گوید تو را خدا کار ما را زودتر انجام بدهید

 برویم تا سکته نکرده ام از غصه... و من همینطور که مدارکشان را کنترل می کنم پیش خودم می گویم کاش احساس نکنند بعد از جدایی دنیای بی سختی و بی دردسری در انتظارشان هست.

پیرمرد و پیرزن عصا به دستی که دقایقی است جلوی میز مسول دفتر ایستاده اند و بحث می کنند بالاخره توافق می کنند. پیرمرد بلند می گوید چک پولهایی که بابت مهریه گرفته ای بده؟ و زن در حالیکه عصبانی می شود می گوید خب گفتم دریافت کردم نیاز نیست باز بخواهی مدارک و مستندات نشان هر کس که در مسیرت هست بدهی.

حالا هم می رویم درخواست طلاق می دهیم و خلاص!... مردی که برای دادخواست مطالبه وجه چک برگشت خورده اش دقایقی است فرم خود را تحویل داده و منتظر جواب است مرتب میان دفتر از این سو به آن سو می رود و با هر بار تامل در میان هر زوجی که در دفتر در نوبت طلاق نشسته
 است، به وضوح عصبانی تر می شود و مدام لبهایش را می جود...

فرم کاغذ آ-چهاری که برای درج درخواستهای طلاق توافقی دست ارباب رجوع می دهیم تمام شده است برمی خیزم تا از اتاق انتهای دفتر بیاورم. از میان تمام زوج زوج چشمهایی که در صف دادخواست طلاق توافقی نشسته یا ایستاده اند عبور می کنم و نگرانی و تشویشی که در درون نگاه یکایکشان بی قرار و مستقر است ذهنم را به پیچیدگی ای مبهم سوق می دهد...

بی اینکه دلیلی و حرفی برای پاسخ به سوالات پیچیده در ذهنم به این سیل مراجعان این روزهای ثبت دادخواست طلاق توافقی در سن های مختلف متصور شود و پاسخگوی علامتهای سوال متعددم در این روزها باشد و جوابی برای حیرتم از این سیل وخامت بار بیابم، این جمله را  ذهنم زمزمه ناخوداگاه شروع به زمزمه می کند که یا ازدواجها این روزها زیاده آبکی شده یا صبر و حوصله ی ما...

این اتفاقات ساده اگرچه که روایتی کوچک از لحظاتی حضور در یک دفتر خدمات قضایی باشد اما در سطح کلان شاید تلنگری باشد برای ضرورت بازخوانی گسترده ی این مقوله ی هجوم آورده به دل زندگی مردمان این روزها، و غیرقابل انکار باشد نیاز مبرمی باشد که نهادهای موثر و تصمیم ساز و سیاستگذار هرچه سریعتر ورود به این موضوع و آسیب شناسی آن را در اولویت های خود قرار دهند.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۵۷
انتشار یافته: ۵۵
همش زير سر خانواده دخترهاست و دخالتهاي بيجايشان.
به جاي اينكه دخترشان را دعوا كنن از او حمايت ميكنن تا نسبت به طلاق گستاخ شود و واهمه اي از طلاق نداشته باشد
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۰:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
مردها هم مردهای قدیم نیستند...
مهر
| Canada |
۰۱:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
از فامیلیت میشه حدس زد که از همشهریهای ما هستی! یه سوال فقط چرا باید دخترشان رو دعوا کنند؟ آیا با دعوا کردن مشکل حل میشه؟ آیا همه مشکلات زیر سر دختراست؟!! تو رو خدا یکم فکر کنید و عقلتون رو به کار بندازین. نمیدونم چند ساله تونه ولی خدابیامرز مادر بزرگ طرز فکر شما رو داشت
میثم
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۱:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
جممممممممممممممممممممممممع نببببببببند
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۳:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
جناب تبریزلی چقدر شما ذهن تک بعدی و ساده ای داری. چون یکی دو نفر از اطرافیانت دخالت بیجا کردن فکر می کنی همه اینکاره ان. بیچاره دختری که وارد خانواده ی شما بشه. از همون اول محکومه. بیچاره.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
انقدر دخترم را قوی ومستقل بار اوردم که اگر شوهر نالایقی داشت راحت طلاق بگیره ومجبور نشود عمرش را تلف کند.مردها نیاز دارند خیلی خودشون را تغییر بدهند.زمان قدیم نیست که جون فقط مرد بودن و یه تیکه نون می نداختند جلو زنشون زنها هم تحملشون کنند.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
تابناک جان می دانم که نظرم را نمی گذاری ولی خودت می بینی که کامنتهایی که به همه خانمها و همه خانواده دخترها نسبتهای بدی می دهند را درج می کنید . انگار که همه بدیها در وجود خانمهاست و همه خوبی ها در وجود آقایون تلمبار شده است .
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
یعنی چی دختروشونو دعوا کنن!
ايراني00
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
تبريزلي, خي....لي دل پري داريا !
مینا
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
داماد هم دامادای قدیم این روزا هرچی خانواده دخترا بیشتر احترام میزارن دامادا گستاخ تر وپررو ترند
فعلا که حقوق ها و دستمزدها از همه چیز آبکی تر است .

یک خرید ساده برای یک هفته یک خانوار چهار نفری حدود 135000 تا 170000 تومان پول میخواهد یعنی ماهی ، میانگین 600000 تومان .

بدون احتساب هزینه درمان و ایاب و ذهاب و تحصیل و سرگرمی و ........... هم هیچ .. کرایه خانه هم .......

حالا شاید بهتر بتوانید قضیه را ببینید
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۰
قبلا طلاق حرمت داشت الان طبیعی شده برای همین کسانی که مهارت های زندگی ندارن با کوچکترین تنشی جدا میشوند
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
خوب بود، پس اعصاب ها داغون شده نه آبکی
باران
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
کاملا باهات موافقم، یعنی هیچی به اندازه بی پولی و فقر انسان رو از زندگی بیزار نمیکنه...!!!!!
آقاااااااا

همه اش به دلیل بد حجابی و این ماهواره است .... والللااا

هر مشکل دیگری هم بشدت تکذیب میشود .

ومن ا... توفیق
نه.ملاك و معيارها آبكي شده
پاسخ ها
ایزا
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۲:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
آفرین. وقتی همه چیز با پول سنجیده بشه همینه. آقا جان دو طرف باید باید باید هم شان هم باشند از نظر مادی، فرهنگی، فکری و ...
خدادل خوش وامیدواری ازهیچ کسی نگیره درکل گذشت خانم هاوخانوادها کم شده همه رفاه وسیله آسایش ازشروع اول زندگی برای خودشون میخواهند
نظر من همه اش زیر سر خانواده اقایونه هیچ دختری دوست نداره زندگیش نابود بشه
متاسفانه دروغ جامعه ما را الوده تر ازگذشته کرده .
چرا همه چیز را گردن جوانان می اندازیم؟ انسان ازدواج میکند تا به ارامش برسد واقعا با این همه هزینه کمرشکن ارامش وجود دارد؟
نه عزیزم
دروغ زیاد شده قناعت کم
وقتی میری خواستگاری ملاک دختر فقط ایمان و اخلاقه نه مادیات!!!!!
اما وقتی میری زیر یک سقف از تو همون قدر توقع داره که از یک میلیاردر بدون توجه به سطح درآمدت
سلام دوستان.کاری نداریم طلاقها تقصیر کیه اما در مورد دوست من حق با تبریزلیه.دخالتهای مادر وخواهر دوستم باعث شد فقط 3ماه بعداز ازدواجشون شوهرشو بذاره وبره خونه باباش وتقریبا دو سالی هست که مردشو ول کرده و رفته.الان دوستم افسرده وپشیمون شده اما از کرده خودش خجالته و نمیتونه برگرده وشوهرش هم بخاطر اینکه کل شهر فهمیدن دیگه بیخیال زنش شده.خونواده های عزیز لطفا ازحمایت بیجا از بچه هاتون بپرهیزید وبذارید زتدگیشونو بکنن اگه درمون نمیتونین بشین نمک زخم هم نشین
تنوع عجیب افراد متقاضی این روزهای طلاقهای توافقی، حتی محلی برای تمرکز بر علل و رویکردهای چنین تقاضاهایی باقی نمی گذارد. بحرانی فراگیر و پیچیده که بیشتر به گردبادی ولع مند می ماند برای درنوردیدن سایر زندگی های در مسیرش..
یک دلیل عمده ابکی بودن ثبات اقتصادی خانواده است و خانمها زود طلاق میگیرند تا هم از قبال مهریه به نانی برسند و هم مرد نان آورتری پیدا کنند!
دلیل دیگر دخالت خانواده خانمها است پایانش میشه دوستی خاله خرسه...
تاسف بار...
همه چی بالاست
اهمیتی به ازدواج داده نمیشه
خب آدم چی بگه هرطور فکرشو میکنم از طلاق متنفرم
نمیدونم هر چی که هست خودم چند ساله دارم به زور تحمل میکنم کجا میخواد صبرم تموم شه خدا میدونه نه اخلاق نه پول نه سلامتی هیچ کدوم و نداره در مورد اولی وسومی که بهم دروغ گفت فکر میکردم با بی پولی هم میشه ساخت اما..
این یه واقعیته که به دلیل مشکلات اقتصادی زندگی ها کم دوام شده و مردم عصبی. اما باز این بهتر از اینه که دست به قتل همدیگر بزنند که متاسفانه این روزها خیلی فراوان شده!
بهترین راه ازدواج نکردنه !!!
یکی از مشکلات اصلی زندگی ماها اینه که اصلن معلوم نیست ما با خودمون چند چندیم. از یه طرف مسلمونیم و معتقد به یه سری اصول و می خواهیم اسلامی زندگی کنیم، از طرفی آداب و رسوم سنتی ایرانی خودمونم باید داشته باشیم، از طرف دیگه دوست داریم به سبک مدرن و غربی هم زندگی کنیم. خب این سه تا توی خیلی از موارد تو زندگی با هم جمع نمی شن. زندگی میشه مثل آش شله قلمکار. بدبختانه به ما همه چیز یاد دادن به جز آموزش و طرز صحیح زندگی کردن که همین باعث میشه بعضی وقتا با کوچکترین اختلافات گلیم یه زندگی جمع بشه.به همین سادگی.
کاملا با نظر سارا خانم موافقم. معیارها آبکی شده...وقتی معیار یه پسر به جای نجابت، پاکی و خوش اخلاقی برای ازدواج شده زیبایی، پولدار بودن دختر و ... یا از طرف دیگر معیار دخترها به جای ایمان و اخلاق پسر شده قیافه، خونه، ماشین و پولداری پس... خب نتیجه همین می شود. به امید روزی که جوانان ما عاقلتر شوند...
راست ميگي
یک پایان تلخ بهتر از تلخی بی پایان است.
آقای تبریزلی پس فکر می کنی به دخترامون اموزش می دهیم بشینند تو سری بخورند و یک عمر یک مرد بی کفایت را تحمل کنند؟؟؟ نه قربان گذشت ان دوره زمونه .
آمارها خيلي آبكي شده
خانواده ها بزرگتری خوبی برای فرزندانشون انجام نمی دن .خانواده های بدون عشق رو تنها بنا به دلیل تشخیص خودشون تشکیل می دن ضمن اینکه نسل جدی رو نشناختند
متاسفانه هنوز تو عصر حجر جوونهامون و به زندگی مشترک می سپاریم
دخترها دوستانی در خفا دارند ولی اونی که برای ازدواج به خانواده ها مراجعه می کند را دست و پا بسته بدون شناخت تنها به بهانه حرمت دختر بدون شناخت راهی خانه بخت . بدبخت می کنند
بزرگتر ها بزرگتری گوئی بلد نیستند
به نظر من.ارزش ها بی ارزش شدن...وقتی ملاک سنجش همه چیز چشمی شده..وقتی دختر ها ارزش خودشون را باید پوشیده باشه..بی ارزش میکنن و پسرها که باید مرد باشن.بچه هستند...دیگه واقعا آیا باید توقعی بیش از این داشت که طلاق را با دوستی و جدایی اشتباه نگیرن
دختر ها و پسر ها سختی ندیده اند. دختر روزهای خوش خانه پدر را بیاد می آورد و پسر آزادی دوران مجردی را. راه مناسب را برگشت به روال قبل می دانند ولی افسوس که آن دوران تکرار نخواهد شد.
به نظر بنده این روزها هر کس که ازدواج نکند سنگینتر است. (( یک متاهل ناراضی از تاهل))
درآمد ها دربرابر هزینه ها آببکیست
ما نشستیم و تماشا کردیم. . .
هیچ کس از روز خوش فراری نیست اولش که میگن ازدواج رو آسان بگیرید نمیدونم کسایی که این حرفو میزنن مگه تو این مملکت زندگی نمیکنن الان یه جهاز ساده یه لوازم ساده اولیه زندگی مثل اجاق گاز ماشین لباسشویی یخچال تا سرویس خواب بقیه چیزا کم کم ساده ساده ۲۰ میلیون پول میخواد از این که بگذریم بلاخره دوتا جوان خانوادهاشون آرزو دارن با یه جشن ساده که شما میگین راهی خونه بخت بشن که اگهذخیلی ساده برگزار بشه خیلی از مهمونا از لیست حذف بشن بقیه چیزا اونم شما بگید ۱۰ میلیون بعد داماد مادر مرده باید کفش آهنی بپوشه یه خونه ساده تو یه جای ساده شهر تهران توابع شهر تهران بخواد پیدا کنه با پول پیش ۱۵میلیون ماهی۳۰۰هزار تومان خوبه یا ازینم ساده تر آخه حالا سرویس طلا برا عروس خانومم فاکتور گرفتیم شد ۴۵ میلیون تومان .خوب حالا با حقوق وزارت کاری وامهای ازدواج که اگه نوببت برسه دوتا جوان چند سال باید کار کنن تا ۴۵ میلیون جمع کنن از چند سالگی کار کنن تا بتونن این پول جمع کنن تا بقول شما یه ازدواج ساده تابقول شما سن ازدواج هم بالا نره . این از اول شروع زندگی که باید هفت خان رستم رد کنی تا برسیم به خود زندگی با حقوق وزارت کار ماهی۶۰۰هزارتومان حالا دسشون درد نکنه اضافهرکاری هم میدن میشه ۷۵۰هزار تومان ۳۰۰هزار تومانش اول کار میره برا اجاره خونه باقیشم خودتون اگه انصاف دارید تقسیم کنید برا خوراک پوشاک بهداشت رفت آمد ایاب ذهاب پول آب برق گاز تلفن باقی چیزا اونوقته که نتیجه گیری میشه طلاق توافقی خیلی بهتر از فلاکت زندگی متأهلی .
فقر از هر دری وارد شد دین ایمان از همون در میره بیرون و وما ۱۴۰۰سال از ساده زیستی مولای متقیان حضرت علی (ع) حضرت فاطمه زهرا (س) که مهریه اش آب بود فاصله داریم.
يک استاد داشتيم در دانشگاه در تهران، يک روز وسط درس مديريت به يکباره سکوت کرد و گفت بچه ها می دونيد به چی فکر می کنم؟ به اينکه بچه های شما با مادرشون زندگی خواهند کرد يا پدرشون. از اون روز 5 سال ميگذره و من امروز به حرف ايشون رسيدم....
مشکل اصلی اقتصادی و شرایط بد زندگی است..
آدم میترسه بره سمت ازدواج وقتی عاقبتش اینجوریه.
تازه من همون 110 سکه که میگن سقف مهریه هست هم می ترسم
در اين كشور هر كسي راه خود را مي رود چه درست وچه غلط
متاسفانه تلاف توافقی بسیار آسان است خوب است زمانی که زوجین برای طلاق توافقی به دادگاه مراجعه میکنند مفداری آنها را معطلل کند و آنها را به مشاورین دلسوز برای مشاوره ارجاع دهد بسیاری از روجین تحت احساسات و تصمیمات آنی تصمیم به طلاف توافقی میگیرند و بعدا هم پشیمان میشوند کخ سودی در بر ندارد. شاید در هیچ کشور دیگری راه اینقدر صاف برای طلاف نیست.
ازمسئولین بپرسید که چرا احساس خطر نمیکنن چرا احساس تکلیف نمیکن ؟؟؟؟؟؟؟ا
بايد گفت اعتقادات مردم كمرنگ شده . چون دروغ به شدت رشد پيدا كرده
اكثراً بدليل اعتياد يا بيكاري مردهاست. بعضي وقتها هم بخاطر توقع بي‌جاي زوجين از همديگر.
در کوتاه ترین بیان، این حقایق همه معلول علت العللی بنام مشکلات اقتصادی هستن. وقتی قیمت یک کیلو گیلاس در میادین دولتی بیش از 5500 تومنه و حسرتش بدل خانواده های بسیاری میمونه، متاسفانه بروز چنین تبعاتی دور از انتظار نیس!
آمار ها نشان مي دهند 78% طلاقها با درخواست زن انجام مي گيرد اين خود به تنهايي نياز به تحليل وبررسي دارد .در جامعه ما كه يك جامعه در حال گذار است ظاهرا زنان بيش از مردان از كالبد سنتي و ايراني فاصله گرفته اند و با شتاب بيشتري به دنبال به قول خودشان امروزي شدن هستند و متاسفانه قوانين جاري كشور هم (مهريه) شرايط را براي گرايش آنها به سوي طلاق براي گريز از زندگي با مردي كه نمي تواند زندگي مورد نظر زن را فراهم كند تسهيل مي كند
با قبول شرایط سخت اقتصادی ونقش ان در میزان طلاق ومسئله اعتیاد می توان به درست تربیت نشدن جوانان برای ازدواج هم اشاره کرد.متاسفانه خیلی از افراد نگاه درستی به ازدواج ندارندوفقط ازدواج را یک لحظه شاد می دانندو لحظه های تلخ ان را قبول ندارند در نتیجه با کوچک ترین مشکل به جدایی فکر می کنند نه حل مسئله .ازدواج =تلخ+شیرین ازدواج تازه اول راه است نه مثل قصه ها که ان دو تا پایان عمر با خوبی وخوشی زندگی کردند.فردای عروسی زندگی شروع می شودوجوانان ما اماده این فردا نیستند.
1-بعضی از ازدواج ها از آشنایی دختر و پسر شکل میگیره ، یعنی بعد از ازدواج تازه اختلافات خانواده ها تضاد طبقاتی ازلحاظ مالی فرهنگی و دینی و ... وارد زندگی میشه
2- مشکلات مالی و کاری، هزینه های سر سام آور که وقتی میرن سر خونه زندگی میفهمن چه خبره!
3- بعضی از آقایون ازفشار غریزه جنسی تن به ازدواج میدن که بعدش میفهمن عشق نبوده ...
4- خیلی از دخترها ازدواج را به معنی برآورده شدن همه آرزوها توسط مرد آیندشون میدونن اما بعد میبینن که زندگی مشترک به این راحتی ها هم نیست و دعواها شروع میشه
5-مشکلات فرهنگی جامعه، روابط نا مشروع،طلاقهای عاطفی و ...
6- از همه مهمتر پووول!واقعا اگه از لحاظ مالی یک زوج مشکل نداشته باشن لااقل خیلی از مسائل وابسته به اون پیش نمیاد
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی