فدراسیون جهانی (اتحادیه بینالمللی) دوچرخهسواری در پی تغییرات انجام شده در فدراسیون ایران و پس از چند نامهنگاری، با فرستادن نامهای جدید از اجرای حکم تعلیق ایران خبر داد.
به گزارش «تابناک»، فدراسیون جهانی دوچرخهسواری در نامهای به فدراسیون ایران اعلام کرد که دوچرخهسواری ایران تعلیق شده و این حکم تعلیق اجرا خواهد شد. این یکی از پیامدهای تغییرات ناگهانی وزارت ورزش در فدراسیونهای ورزشی است که رشتههای تیراندازی با کمان و قایقرانی هم درگیر آن هستند.
بنا بر این گزارش، در نامهای که فدراسیون جهانی دوچرخهسواری برای فدراسیون ایران فرستاده، نوشته شده: «بدین وسیله اعلام میکنیم نامه ارسال شده از طرف NOC به تاریخ ۹ ژولای و همچنین نامه دبیر کل جدید فدراسیون شما دریافت گردید. پس از بررسی نامههای شما، متأسفیم به اطلاع برسانیم که توضیحات شما شرایط مطرح شده در نامه ما به تاریخ ۵ ژولای ۲۰۱۲ را برآورده نمیکنند. با در نظر گرفتن شرایط، ما موظف هستیم تصمیم هیئت مدیره اتحادیه بینالمللی دوچرخهسواری درتاریخ ۱۵ و ۱۶ ژوئن ۲۰۱۲ که حکم تعلیق فدراسیون شما از امروز را اعلام کرده است، به اجرا در آوریم».
با نگاه به گوشه و کنار وزارتخانه ورزش و جوانان، درمییابیم که کمتر از نیروهای متخصص و آشنا به امر ورزش استفاده شده است.
بنا بر این گزارش، با آمدن دکتر عباسی به ساختمان چهار طبقه خیابان سئول، تقریبا میتوان گفت که شاهد هجوم مدیران بیکار شده از وزارت ادغام شده تعاون به این ساختمان سفیدرنگ بودیم؛ انتصابهایی که رکن اساسی آن «آشنایی» و «سلام و علیک» با جناب وزیر است.
نمونهای دیگر از این دست که باعث دلخوری، نگرانی و اعتراض بسیاری از اهالی ورزش شده، انتصاب در اداره کل ورزش و جوانان تهران است.
ورزش تهران که یکی از مراکز مهم و اساسی در ورزش کشور به شمار میرود، به کسی سپرده میشود که به فعالیت در این زمینه آشنا نیست. راستی به چه دلیل این منصب بسیار مهم که پویایی آن باعث شکوفایی کل ورزش و خمودگی آن باعث ناهنجاری در کل ورزش کشور میشود، به شخصی سپرده شده که سابقه و تخصصی در این موضوع ندارد؟
آیا دلیل این انتصاب، آشنایی وی با جناب وزیر در وزارتخانه سابق تعاون نیست؟ مدیریت غیر تخصصی تأثیر منفی زیادی روی ورزش ما گذاشته است و با توجه به هزینههای بسیار بالا و تلف کردن عمر بسیاری از جوانهای مملکت که برای گرفتن مدارک عالی ورزش که در بیشتر دانشگاهها تحصیل کرده یا مشغول تحصیل هستند و شمار بسیار اندکی از آنها جذب مدیریت ورزشی شدهاند، با سوءمدیریت حاصل حضور مقطعی مدیران سیاسی بدون استفاده از کارشناسان تحصیل کرده و مرتبط است اما جای افسوس است که شیب بسیار خفیف صعود در گرفتن مدال را بدون در نظر گرفتن مقدار هزینه عمری و ریالی مدیران وقت مایه فخر و مباهات خود میشمارند و متأسفانه، گاه مسئولین بر سر ملت ایران منت هم میگذارند.
نمونه سوء مدیریت کنونی، هم نمایشی است که این روزها در مورد تیر و کمان، قایقرانی و بعضی از فدراسیونهای دیگر شاهد آن هستیم که در نزدیکترین زمان ممکن تا المپیک، با ایجاد بحران برای جایگزینی نفرات وابسته به خودشان، چنین شرایط اسفناکی را رقم زدهاند؛ بنابراین، تنها فاکتور مثبتی که تبدیل سازمان تربیت بدنی به وزارتخانه داشت و پاسخگویی وزیر به مجلس را به همراه دارد، با پست دادن وزیر به برخی از نمایندگان مجلس، این فاکتور مثبت را از بین بردهاند و وزیر مقابل عمکرد خود به درستی مورد سؤال مجلس قرار نمیگیرد تا نمایندگانی که در مجلس پرچم ورزش را به غلط در دست خودشان گرفتهاند، با حکم همین وزیر در باشگاهها و فدراسیونها حکم اجرایی دارند و این مغایر تفکیک قوایی که در قانون اساسی ما هم وجود دارد، است.
جالب اینکه اندک مدیران متخصص و ورزشی هم هر روز از سمت خود برکنار میشوند تا موی دماغ مدیران بیتجربه نشوند! همه فهمیدند که این کاره نیستید، شما را به خدا لطف کنید با یک استعفای دست جمعی، کار را به دست کاردان بسپارید؛ مالکان اصلی ورزش، عبدالله موحد، همایون بهزادی و هزاران پیشکسوتی هستند که تشنه خدمت به ورزشند، ولی افسوس!