مرتضی محمدیان/ سرویس فرهنگی "تابناک"ـ از آنجایی که مدتی است همه چیز تحت شرایط خاصی قرار گرفته است و معیارها و مقیاسها، مبناهای متفاوت و نوینی به خود گرفتهاند بنا را بر آن گذاشتم که از قافله جا نمانم و من هم یاداشت و نقد خود بر سریال آشنای «آشپزباشی» را از ته به سر بنویسم و به اتفاق خوانندگان محترم «تابناک» این روند را در این خصوص هم تجربه کنیم تا در موارد مشابه غافلگیر یا بنا به فرهنگ لغات بیگانه سورپرایز نشویم.
سریال «آشپزباشی» اگر چه در نیمه راه به پایان رسید اما در همین حد هم باید گفت ساخت چنین سریالی، که موضوعات مطرح شده در آن اشاره مستقیم اما در قالبی متفاوت به موضوعات اجتماعی دارد، نه برای اجتماع که کاملاً با مفاهیم مطرح شده در این سریال آشنا هستند بلکه برای رسانه سیمای ما هنوز خیلی زود بود. اما چرا؟
چنان که مدیران محترم سیما هم قاعدتاً باید به خاطر بیاورند در کتابهای درسی دوره ابتدای، خانواده اولین و کوچکترین اجتماع معرفی میشود. و گاه البته مهمترین شکل ابتدایی اجتماع. بنابر این بسیار طبیعی است که مسائل، مفاهیم، معضلات و هنجارهای جاری در اجتماع، با مسائل، مفاهیم، معضلات و هنجارهای جاری در خانواده و البته در ابعاد محدودتری، مشترک باشند.
این موضوع دقیقاً چیزی است که مبنای شکلگیری قصه سریال آشپزباشی را تشکیل میدهد. اما چگونه؟
در سریال آشپزباشی خانواده، یا بهتر است بگوییم اجتماع کوچکی را میبینیم که در یک پیوند عاطفی قوی یک فعالیت مشترک اجتماعی موفق دارند. هر یک، البته بنا به شایستگیها ـ که این روزها بنا به استفاده مکرر از مفهوم شایسته سالاری، بدون در نظر گرفتن مصداقهای آن در سطوح کلان، برای همه مفهومی آشنا محسوب میشود ـ مسئولیتی را به عهده دارند و در جایگاه خود به بهترین نحو وظایف خود را به انجام میرساند.
اما این موقعیت مطلوب اجتماعی تنها تا زمانی دوام پیدا میکند که موضوعات تئوریک اجتماعی در افکار افراد این اجتماع کوچک رسوخ پیدا نکرده است. در حقیقت به محضی که تئوریهای اجتماعی توسط یک ذهن ناآگاه و حتی میتوان گفت سودجو، به این اجتماع کوچک باز میشود، تمام اصول و نظم و قواعد اولیه که تنها بر مبنای عشق چیده شده بود از هم گسسته و به عبارتی تراژدی آغاز میشود.
مجری تلویزیونی (این سریال) بدون آگاهی از این واقعیت که مفاهیم اجتماعی، افراد و فعالیتهای آنها را تنها به منظور سهولت در امور آماری و مطالعاتی ـ که البته این شرح هم در کتابهای درسی دوره متوسطه وجود دارد ـ رتبهبندی و طبقهبندی علمی میکند ـ این اجتماع خوشبخت را از مسیر خوشبختی دور میکند.
نکته جالب این که چنین رویدادهایی هر روز در برنامههای سیما به اشکال مختلف اتفاق میافتد اما در خصوص این سریال از برخی که در حوزههای تصمیم گیری موثر هستند شنیده میشود که این برنامه گرایشات فمینیستی دارد.
بیایید به اتفاق سری به ویکیپدیا به عنوان یک دانشنامه آزاد بزنیم تا با مفهوم فمینیسم بیشتر آشنا شویم:
«فمینیسم باور داشتن به حقوق زنان و برابری سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی زن و مرد است. فمینیسم مباحثهای است که از جنبشها، نظریهها و فلسفههای گوناگونی تشکیل شده است که در ارتباط با تبعیض جنسیتی هستند و از مفهوم برابری برای زنان دفاع کرده و برای حقوق زنان و مسائل زنان مبارزه میکند.»
و در جای دیگر ادامه میدهد:
«فمینیسم مجموعهٔ گستردهای از نظریات اجتماعی، جنبشهای سیاسی، و بینشهای فلسفی است که عمدتاً به وسیلهٔ زنان میپردازند یا از آنان الهام گرفتهاند. مخصوصا در زمینه شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آنها. به عنوان یک جنبش اجتماعی، فمینیسم بیشترین تمرکز خود را معطوف به تحدید نابرابریهای جنسیتی و پیشبرد حقوق، علایق و مسائل زنان کردهاست.»
صرف نظر از واژه فمینیسم که عنوانی غیر فارسی است کدام یک از موضوعاتی که در خصوص این تفکر ارایه شده است غیر قابل پذیرش است؟
دفاع از حقوق زنان، زن در اجتماع ما، زنان جوامع اسلامی و بسیاری عناوین دیگر، موضوعاتی است که بخشی از برنامهها روزانه تلویزیونی ما را تشکیل میدهند اما هیچ اعتراضی شامل آنها نمیشود. چون از عنوان فمینیسم استفاده نمیکنند و عناوین برابر فارسی آن را جایگزین میکنند. آیا مشکل تنها عناوین است؟ یا ناآگاهی نسبت به برخی مفاهیم و تعاریف آنها؟
سریال آشپزباشی، به گونهای کاملاً موثر، و البته بدون استفاده از واژه فمینیست، بحث حقوق زن، چگونگی و ریشههای مخالفت جامعه سنتی با این موضوع، ریشههای اختلافات کودکانه در این خصوص، نگرشهای سودجویانه با اتکا به مفاهیمی چون مردسالاری، مردانگی، زن ذلیلی، رییس خانه مرد است، ما با زن جماعت طرف نمیشیم، با زن جماعت نمیشود معامله کرد و صدها مثال عامیانه دیگر نظیر اینها را مطرح و مورد چالش قرار میدهد.
بنابر این آیا انصاف است به جای تقدیر، تنها به دلایل باز هم شخصی از ادامه و ساخت چنین سریالهایی که تاثیر مستقیم بر اجتماع و اتفاقاتی که در آن میافتد جلوگیری کرد؟ کاش این مدیران و مخالفان با قلم و نقد نویسی آشنا بودند تا حداقل میتوانستیم جواب نقدشان را بنویسیم؟!
نقد سریال آشپزباشی؟!! کاملاً درست حدس زدهاید، از نقد خبری نیست.
اگر شما میتوانید پیراهنی که آستین و یقه و پیش آن را بریدهاند به تن کنید من هم میتوانم سریال آشپزباشی را نقد کنم. از ریتم کار بگویم؟! از پیوندهای گفتاری و تصویری بگویم؟! از راکردهای بازیگری بگویم؟! از تدوین و فیلمبرداری و صدابرداری و طراحی صحنه و لباس بگویم؟!
تنها نکتهای که میتوانم بگویم آن است که سریال آشپزباشی و پخش آن از تلویزیون ما در هر سطحی که بررسی شود یک اتفاق بود.
در حقیقت به دلیل موضوعات مختلفی که پیرامون این سریال به وجود آمد، اگر چه قابلیت نقد سریال از بین رفت اما موقعیت بسیاری برای نقد مدیریت سیما و نگرش مدیریت فرهنگی در این رسانه ملی فراهم ساخت.
دو موضوع مفاهیم و تحلیلهای اجتماعی در دل قصه عامه پسند و خاص پذیر این سریال و همچنین بازیگری در این مجموع تلویزیونی که تا حدودی از مدیوم تلویزیون یک سروگردن فراتر بود موضوعات قابل طرح و نقدی هستند اما متاسفانه مدیریت فرهنگی تلویزیون با نابود کردن این برنامه پربیننده جایی برای نقدی جز نقد مدیریت باقی نگذاشته است.
بیتالمال چیست؟!یک سریال بنا به مدیریت سازمان صدا و سیما ابتدا در مرحله طرح، مورد بررسی قرار میگیرد، سپس جمعی دیگر فیلمنامه را مورد سنجش قرار میدهند و در این بین هم نظارتهای متعددی همچنان وجود دارد. در نهایت هم شورای دیگری ـ که حقیقتاً نمیتوانم بگویم شورای چندم است ـ قبل از پخش برنامه را بازبینی میکند که البته بیشترین آسیب در این مرحله شامل اثر میشود.
حال با این تفاسیر چه چیز باعث میشود شرایطی شبیه به شرایطی که برای سریال آشپزباشی پیش آمده را شاهد باشیم.
قابل ذکر است که مدیریت سازمان صدا و سیما شخصاً هنگام تولید این سریال پشت صحنه حاضر میشوند و این سریال که در 40 قسمت 45 دقیقهای تنظیم و تولید شده بود را به همراه عوامل تولید مورد لطف قرار میدهند. بنابر این نمیتوان گفت ایشان راساً در جریان چگونگی تولید این سریال نبودند. و یا نمیتوان گفت از عوامل سازنده و سوابق آنها بی اطلاع بودند. با این وجود میبینیم سریال با چنین مشکلاتی رو به رو میشود.
آیا شوراهای بینهایتی که در صدا و سیما به عنوان گروههای تخصصی کار میکنند و حقوق دریافت میکنند و یا کسانی که شرایط تولید و چگونگی آن را نظارت میکنند، قابلیتشان کمتر از شورای پخش است که چنین شرایطی به وجود میآید و گذشته از هزینههای فرهنگی و نیروی کار، در کشوری اسلامی که علی (ع) و نگرش ایشان آرمانهای شکلگیری آن بوده و از قرار هست، چنین هزینههای مالی سنگینی بر بیتالمال وارد میشود.
واقعاً چرا شورای بازبینی در پخش که تا این حد تاثیر گذار است، همه امور تولید و نظارتی را به عهده نمیگیرد تا هم اینچنین شاهد گسستگی در روایت و قصهها نباشیم، هم نیروی کار و هنرمندان دچار افسردگی و فاصله از این رسانه نشوند و هم تا این حد اتلاف سرمایه را شاهد نباشیم؟!
بازیگری در سریال آشپزباشیاز بحث وجوه اجتماعی این سریال که به ناچار بگذریم یکی از ویژگیهای سریال آشپزباشی حضور دو چهره مطرح بازیگری، فاطمه معتمدآریا و پرویز پرستویی است. این دو بازیگر در عمل تاثیر قوای بازیگری در یک اثر تصویری قصهگو را به ثابت کردند. در حقیقت این دو بازیگر برخی صحنهها را با چنان انرژی همراه کردند که گاه مخاطب از یاد میبرد یک سریال تلویزیونی در مدیوم بخصوص آن را تماشا میکند.
این قوامی که حضور این دو بازیگر ایجاد میکرد نه تنها بر بازی دیگر بازیگران نیز تاثیر مستقیم و مشهود داشت مشخصاً موقعیتی برای کارگردان ایجاد کرده بود تا بتواند از دوربین استفادهای فراتر از دیگر تجربیات تلویزیونی و حتی دیگر تجربیات خود داشته باشد. در حقیقت تصاویری که در این سریال میبینیم به حکم حضور این دو بازیگر که از حرکت تا ثبت واکنشها و حتی ایستایی دوربین و اندازه کادر به گونهای استفاده میکنند که ذهن مخاطب مدام در حرکت باشد، موجب شده تجربهای متفاوت در ذهن مخاطب ثبت شود.

در اشاره به یکی از ویژگیهای داستانی این سریال حساست حضور این دو بازیگر را بیشتر بررسی میکنیم. همانطور که اشاره شد یکی از ویژگیهای داستانی این سریال تفکیک دو موقعیت زیستن همراه با عشق و زیستن در فضایی خالی از عشق است. در صحنههایی از قسمتهای آغازین این سریال برخورد پرویز پرستویی و فاطمه معتمدآریا با فضا و مکانها به گونهای است که هیچ توجهی از سوی مخاطب به سوی مکانها جلب نمیشود. در حقیقت مخاطب فقط بازیگر را تماشا میکند. اما وقتی اختلافها شکل میگیرد و در هر گام پیش میرود مکانها دارای شناسنامه میشوند. تاکید کارگردان به اتاق مدیریت در رستوران آقای عالی مقام در موقعیتی غیر از موقعیتی که پرستویی ایجاد میکند غیر قابل دریافت میشد. یا از رنگ آن کاسته میشد اما پرستویی با ایجاد تفاوت در لحن و گفتار و حتی چهره خود در اتاق مدیریت و خارج از آن ایجاد میکند تفاوت این لوکیشن و دیگر مکانها به وضوح برای مخاطب دست یافتنی میشود.
در نقطه مقابل فاطمه معتمدآریا همان شرایط را، اما به طور معکوس در رستوان اول و اتاق مدیریت آن ایجاد میکند. معتمدآریا در اتاق مدیریت خود که همواره از سوی کارگردان تحت عنوان دفتر از آن یاد میشود خود را تنها حس میکند و به هیچ وجه در چشمهای او نوری از پیروزی دیده نمی شود بلکه نوعی احساس تاسف به مخاطب منتقل میشود. در صحنههایی هم که معتمدآریا در سالن یا آشپزخانه قرار دارد و حتی با تحکم فرمان میدهد نگاه او در پی همسرش عالیمقام است. در حقیقت عشق نباید در درون او کشته شود و این هدف فیلمنامه است و معتمدآریا به زیبایی این هدف را به مخاطب منتقل میسازد.
معتمدآریا و پرستویی بازیگرانی هستند که بارها قابلیتهای خود را به اثبات رساندهاند اما در این سریال به وضوح میتوان گفت این دو بازیگر تجربهای متفاوت به دست میآورند و حتی قابلیتهای خود را بالاتر میبرند.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.