40 سال پيش، وقتي آن موجود موذي چمدان به دست از راه گمرك وارد تهران شد و از همانجا مستقيم رفت خيابان لالهزار، ساكنان آن محدوده از ديدن اين موجود درشت جثه وحشت كردند و در تماس با شهرداري مدعي شدند كه براي اولين بار يك هيولا را به چشم ديدهاند، اما قبل از اين كه مسوولان كار بررسي و شناسايي اين موجود را آغاز كنند كه اين موجود عجيب چه نام دارد و از كجا آمده و از جان ساكنان پايتخت چه ميخواهد اين موجود سوالبرانگيز ظرف مدت كوتاهي زاد و ولد كرد و شهر را عرصه جولان خود و ساير همقطارانش قرار داد.
بتدريج تحقيقات نشان داد اين ميهمان ناخوانده چيزي نبود جز يك موش نروژي500 تا 600 گرمي كه نسبت به همنوعانش درشتتر بوده و در رژيم غذايياش به همه چيزخوري معروف است.
حالا موشهاي نروژي نزديك به 4 دهه است كه تهران و بسياري از شهرها را براي زندگيشان انتخاب كردهاند و به نوعي شهروند اين شهرها شدهاند. شواهد هم بيانگر اين واقعيت است كه آنها چنان از زندگي در محيطهاي شهري لذت ميبرند كه به هيچ قيمتي حاضر به ترك آن نيستند.
مدتهاست ديدن موشهاي چاق و چلهاي كه در هر ساعتي از شبانهروز داخل جويهاي پر از لجن و زباله جست و خيز كرده و يا بين شمشادهاي كنار جداول پرسه ميزنند به صحنهاي عادي و البته تكراري در زندگي روزمره شهروندان تبديل شده است.
موشهاي قصه ما در عين اين كه هر روز جان شهروندان را به لب ميرسانند و با خونسردي از محل هر روزشان ميگذرند، حالا ديگر خوب ميدانند كه مردم از آنها ميترسند پس تنها ديدنشان كافي است تا راه براي عبور و مرورشان از سوي همه باز گذاشته شود و آنها براحتي در شهر جولان دهند.
6 موش، سهم روزانه هر شهروند!اين جمله قطعا براي خيليها خوشايند به نظر نميرسد، اما واقعيت انكارناپذير اين است كه خانواده موشهاي شهرمان با وجود تدابير متفاوت برخورد با آنها، همچنان در حال گسترش نسل است. هر روز بيشتر و بزرگتر. آنقدر بزرگ كه گاهي بچه موش چاق و چله داستان براي گربههاي بيآزار شده شهرمان نيز هيولايي ترسناك ميشود. داستان از جايي جالب ميشود كه ميشنويم مبارزه سالانه با حيوانات موذي از جمله موشها، بيش از 10 ميليارد تومان هزينه به مديريت شهري تحميل ميكند و با وجود اين كه شهرداري هر ساله حدود يك ميليون موش را در تهران معدوم ميكند، اما هنوز هم جويها و معابر شهر شاهد جولان موشهاي فربه و كثيفي است كه هر روز به تعداد آنها اضافه ميشود.
اين در حالي است كه براساس آمارهاي اعلام شده از سوي برخي مسوولان، سرانه موش براي هر شهروند تهراني البته در مناطق جنوبي شهر به 6 سر در روز رسيده است. يعني در يك روز عادي كه هوا آفتابي است و اراده ميكنيد از منزل بيرون برويد تا زمان بازگشت احتمال دارد 6 موش از كنارتان رد شود.
وقتي سم هم ديگر كارساز نيست
اگرچه به گفته مسوولان حوزه خدمات شهري شهرداري تهران با اجراي طرح مكانيزاسيون جمعآوري زباله و نصب مخازن مكانيزه در سطح شهر تا حدودي دسترسي اين جانور موذي به غذا محدود شده است، اما در اين ميان هستند برخي شهرونداني كه با عدم رعايت نظافت و ريختن زبالهها در كنار خيابان و داخل جويها، سفره رنگارنگي از خوراكيهاي متنوع و جالب توجه براي موشها ميگسترانند.
موشهاي شهر ما رنج و خطر عبور از معابر و خيابانها و لابهلاي خودروها و عابران پياده را به جان ميخرند تا خود را به زبالههاي رها شده در اطراف مغازهها و رستورانها برسانند.
آنجا خوراكيهاي متنوعي در كنار سبزيجات و كاهوها و ميوههاي لهيده شده براي رفع اختلالات شيميايي ناشي از تاثير انواع سموم، برايشان مهياست!
بخصوص آن كه چند ماه ديگر هوا حسابي گرم ميشود و به اين سفره رنگارنگ، زبالههاي آبميوههاي خوشمزه، چسبناك و شيرين نيز اضافه خواهد شد.
حال تنها يك سوال در مورد موشهاي چاق و چله شهرمان كه گفته ميشود 25 درصد از استانداردهاي جهاني درشتتر هستند، باقي ميماند و اين كه چرا با وجود طرحهاي ضربتي و غيرضربتي كه شهرداريها و ديگر سازمانهاي متولي براي مبارزه با اين جانور موذي به كار گرفتهاند، كاهش جمعيت موشهاي شهر به چشم شهروندان نميآيد؟
پاسخ اين پرسش شايد براي شما هم شنيدني باشد. موشها موجودات بسيار باهوشي هستند كه به دليل برخورداري از حس بويايي قوي در عين اين كه اماكني را كه به لحاظ مواد غذايي غني و بستر مناسبي براي رشد و زندگي آنها فراهم است به آساني شناسايي ميكنند، از سوي ديگر ظرف مدت كوتاهي نسبت به سموم شيميايي ايزوله شده و ديگر سموم فعلي روي آنها كارگر نميشود.
بنابراين چارهاي نيست جز اين كه با راهنمايي سازمان حفظ نباتات هر ساله نوع سموم مصرفي مبارزه با موشها را تغيير داده و از سموم متنوع و با مواد موثرتري استفاده شود.
ديگر سالهاست ماجراي موشهاي كوچك خانگي كه با ديدن گربههاي چاق و فربه به هفت سوراخ ميخزيدند بيشتر به داستاني غيرقابل باور درون كتابهاي داستان يا كارتونهاي كودكانه تبديل شده است.
موشهاي شهر ما حالا ديگر از نظر جثه با گربهها هم برابري ميكنند. آنها به راحتي در كوچهها، كانالها و جويها جولان ميدهند و ديگر از حضور گربهها ابايي ندارند و شايد به همين دليل است كه ديگر شهرداريها هم نميتوانند براي از بين بردن موشها روي گربهها حساب باز كنند.
در واقع بايد گفت گربههاي شهري نميتوانند از پس موشهاي فاضلاب بر بيايند زيرا اين موشها بزرگ هستند و گربهها از موشهاي كوچك خانگي استفاده ميكنند كه تازه آنها را نيز نميخورند و فقط با موشها بازي كرده و سپس آنها را ميكشند، گوشت موشهاي فاضلاب براي گربهها هم لذيذ نيست!
بدون موشها، هرگزدر اين ميان مبارزه فرسايشي شهرداري تهران با حيوانات موذي پايتخت همچنان ادامه دارد بدون اين كه نتيجه قابل قبولي از آن به دست آمده باشد.
معاون خدمات شهري شهرداري تهران چندي پيش در نشست خبري در جمع خبرنگاران در حالي كه بارها طي سخنان خود بر اين نكته تاكيد ميكند كه قصد ندارد افزايش جمعيت موشهاي شهر تهران را توجيه كند به طرحهاي متعددي كه طي سالهاي اخير توسط شهرداريهاي مناطق براي مهار معضل موشهاي پايتخت انجام شده است، اشاره كرده و در نهايت تير خلاص را اينگونه ميزند كه اساسا مهار جمعيت موشها در شهرها كاري غيرممكن است!
حسين كلخوراني اما تاكيد ميكند كه البته شهرداري هم تسليم موشها نشده و آنها را به حال خودشان رها نكرده است.
كنترل موشها، شايد سال آيندهوي به طرحي اشاره ميكند كه براساس آن از تمام دانشگاههاي معتبر كشور براي ريشهكني معضل موشهاي تهران كمك گرفته شده است.
به گفته كلخوراني براساس اين طرح 3 ساله كه مرحله مطالعاتي آن از سال گذشته آغاز شده است و از ارديبهشت امسال شهرداريهاي مناطق مجددا مبارزه با موشها را در دستور كار قرار دادهاند بناست تا پايان سال آينده جمعيت موشهاي پايتخت كنترل شود.
واقعيت اين است كه اگرچه مبارزه با موشها طي سالهاي اخير در قالب طرحهايي با عناوين گوناگون مانند ضربتي، فراگير، ناحيهاي، منطقهاي و... از سوي شهرداريها با هدف كنترل و مهار جمعيت اين جانور موذي و با صرف هزينههاي ميلياردي به اجرا درآمده است اما همچنان شهروندان شاهد پرسه گسترده و بيپرواي اين جانور موذي در گوشه و كنار شهر هستند بدون اين كه از تعداد آنها كاسته شده باشد.
گويي شهروندان ديگر سالهاست به همزيستي مسالمتآميز با جانداران موذي شهرمان تن دادهاند و به نظر ميرسد با وجود رشد روزافزون جمعيت موشها و ناكامي مسوولان در كنترل آنها، داشتن شهري بدون موش بتدريج ميرود تا به رويايي دستنيافتني براي شهرنشينان تبديل شود.
شايد سخن گزافي نباشد اگر بگوييم در آينده معضل موشها را نيز بايد به ليست سياه، مشكلات و معضلات زندگي شهري اضافه كرد. معضلي كه اگرچه شايد در برابر مشكلات كلانتر مانند ترافيك، آلودگي هوا، كمبود حمل و نقل عمومي و... كمتر در چشم مردم و مسوولان خودنمايي كند اما همچون زنگ خطري است كه به صدا در آمده است.
موشها ناقل 30 تا40 نوع بيماري هستند و حضور آرام و بيسر و صداي آنها در سطح شهر در آيندهاي نه چندان دور تهديدي براي سلامت شهر و شهرنشينان به شمار خواهد رفت.