در حالی که شیخ نوباوه اماراتی با نام عبدالله بن زاید در سخنانی بی شرمانه و گستاخانه ایران را با اسرائیل مقایسه کرده و بار دیگر ادعاهای بی پایه چند سال اخیر را علیه تمامیت ارضی ایران تکرار کرده است، متاسفانه همچون گذشته از سوی دستگاه سیاست خارجی ایران، پاسخ شایستهای که لازم بود ندیدیم. با این حال در این سکوت تحیرانگیز دولتی، بسیاری از ایران دوستان داخل و خارج از کشور، اعتراض خود را به اشکال گوناگون ابراز داشتند؛ از جمله این موارد فرستاده شده گسترده، پیامهایی برای «تابناک» بود که در ادامه جمع بندی دیدگاههای یادشده در قالبی منسجم ارایه میشود.
به گزارش «تابناک» در بخشی از دیدگاههای کاربران آمده است:
1 ـ در ضرب المثل باستانی ایرانیان آمده که اگر کسی خواب باشد او را میتوان بیدار کرد ولی کسی که خود را به خواب زده به هیچ صورتی نمیتوان بیدار کرد. به نظر میرسد شما نیز خود را به خواب زده اید و چشمان خود را به گذشته تاریخی منطقه کاملا بسته نگه داشته اید. عبدالله بن زاید چرا به گذشته خود و اجدادتان باز نمیگردید؟ چرا خود را به جهالت زده اید؟ چرا تاریخ کهن!! 39 ساله کشور کوچک و استعمار ساخته امارات متحده را با گذشته پر شکوه 5000 ساله حاکمیت مطلق ایرانیان و نفوذ تمدن کهن ایرانی بر همه کرانههای شمال و جنوب خلیج فارس در تعارض قرار میدهید؟
2 ـ در كتابها و اسناد گوناگون چه به زبان فارسی و چه عربی واقعیت مالکیت بر جزایر سه گانه مشخص است، برای نمونه، در کتاب «محمود سديد بندر عباسي» سندي وجود دارد كه در آن حاكمان شارجه و رأسالخيمه که در آن زمان به شغل چوپاني اشتغال داشتهاند، براي علوفه دادن احشام و بز و گوسفندان خود در جزيره ابوموسي ـ كه به دليل مراتع سرسبز خود به «گت سبزو» نيز معروف بود ـ از حاكمان ايرانی بندر لنگه اجازه ميگرفتند و پس از چرای دامها هم به صورتهای گوناگون از جمله نامهنگاری مراتب خدمتگزاري و سپاس خود را به ايرانيان اعلام ميداشتهاند.
و یا به این سند برگرفته از خاطرات اسدالله علم توجه کنید:
امير دبي در ديدار با شاه ایران ميگويد: «من مطمئنم كه اعليحضرت هرگز تصور تحت فشار قرار دادن كشور ضعيفي مثل ما را هم نميكنند؛ اما شما هر چه صلاح ميدانيد انجام بدهيد، كاملا در اختيار شما هستيم.» (خاطرات، پنجشنبه، 10 مهر 1349)
و يا: «ما همه چاكران وفادار اعليحضرت فارس هستيم. ما را راهنمايي كنيد» (شنبه، 10 خرداد 1349)
بنابراین، پیشینه شما حاکمان دست پرورده انگلیس در جنوب خلیج فارس، گویای سر سپردگی کامل و البته باور تاریخی شما به اقتدار ایران در خلیج فارس است.
با وجود هزاران سند متقن تاریخی که بسیاری از آنان غیر ایرانی و حتی انگلیسی است، در تعلق تاریخی جزایر سه گانه و همه کرانههای امارات متحده کنونی به ایران هیچ شبهه ای باقی نمیماند. لازم به ذکر این که با توجه به اعمال حاکمیت دوباره ایران پس از چند دهه اشغال گری انگلیس در این جزایر هنوز کشوری به نام امارات به وجود نیامده بوده که بخواهد ادعایی داشته باشد. کشوری با نام امارات متحده عربي پس از اعمال حاکمیت مجدد ایران بر سه جزیره و در سال ۱۹۷۱با اتحاد شش امارت حاشيه جنوبي خليج فارس (از جمله شیخ نشین شارجه، مدعی ابوموسی) اعلام موجوديت كرد و يك سال بعد امارت راس الخيمه (شیخ نشین مدعی تنب بزرگ و تنب کوچک) به عنوان هفتمين متحد به اين كشور پيوست.
جالب این که قواسم یا جواسم امارات از همان نسل قاسمیهای ایرانی حاکمان بندر لنگه و ایرانی تبار هستند که بر راس الخیمه و شارجه حکومت میکنند بنابراین ایران نیز متقابلا میتواند ادعای مالکیت شارجه و راس الخیمه را داشته باشد.
3 ـ بر پایه توافق جده که در سال 1974 میان ابوظبی و ریاض به امضاء رسید، منطقه «واحه العین» در «البریمی» شامل چندین روستا و شهر العین و صحرای الظفره، کاملا ً به امیرنشین ابوظبی تعلق گرفت. براساس این توافق، منطقه خورالعدید در امتداد خط ساحلی به طول 25 کیلومتر بر سواحل خلیج فارس، در حد فاصل مرزهای خاکی ابوظبی و قطر به خاک عربستان افزوده شد. منطقه خورالعدید که علاوه بر اهمیت جغرافیایی، دارای 80% حوزه نفتی خیزالشیبه با بیش از 4 میلیارد بشکه نفت و حدود 650 میلیون متر مکعب گاز طبیعی است، از ویژگیهای اقتصادی خاصی برخوردار است. دولت عربی!! امارات علیه هم تباران عربستانی نیز ادعای ارضی دارد و مدعی است که عربستان برخی از مناطق سبرخه مطیرا هم تصرف کرده است.
لازم به ذکر است که امارات متحده عربی، مرزی که مورد قبول هر دو طرف عربستانی و اماراتی باشد ندارد و همچنان از مرزهای قبل از 1974 خود استفاده میکند. امارات متحده هنوز در التهاب است که عربستان سعودی مدعی آبهای سرزمینی خلیج فارس در محدوده 20 مایلی شود که راهرویی بین امارات متحده و قطر است. تقاضای عربستان سعودی در صورت چنین ادعایی بدین معنا خواهد بود که میدانهای نفتی امارات متحده عربی در حوزه مناقشه و میدان نفتی زرکوه که امارات و قطر در آن سهیم هستند به عربستان سعودی تعلق یابد.
بنابراین در صورت تکرار گزافه گوییهای شما و سایر مسئولان اماراتی، ایران به خود حق میدهند که با عربستان سعودی ـ که هیچ اختلاف مرزی دریایی با ایران ندارد ـ به توافق برسد تا در برابر ادعاهای گستاخانه اماراتیها در برابر ایران، مناطق ادعایی عربستان در خاک امارات را به رسمیت بشناسد.
4 ـ شما و حامیانتان در شورای همکاری خلیج همیشه فارس و اتحادیه عرب به این اسناد توجه کنید تا بفهمید علاوه بر بحرین، تمامی کرانههای جنوبی خلیج فارس از جمله شیخ نشین دوبی و امارات عربی کنونی هم در طول تاریخ در مالکیت ایران بوده است پس فراموش نکنید احتمال آنکه در آینده همانند سناریویی که برای جداسازی بحرین از ایران طراحی شد ساکنان سرزمینهایتان خود ابراز تمایل برای الحاق به ایران داشته باشند پس بهتر است تاریخ را هم نزنید وگرنه بسیاری از ساکنین کنونی شیخ نشینهایتان اگر پی ریشه خود را بگیرند و بدانند که ریشههایشان وصل به ایران بزرگ است با چالشی جدی روبرو میشوید.
برای نمونه، کتيبه داريوش بزرگ در بيستون نيز سندي ديگر بر مالکيت ايران بر خليج فارس و کليه جزاير آن است: داريوش شاه از اربابه ـ بخشي از عربستان ـ ماکا ـ قسمت مجاور تنگه هرمز ـ و... نام ميبرد و اين که جنوب تنگه هرمز و سواحل خليج فارس نيز کاملا تحت اختيار ايران بوده است.
يکي از قديميترين اسناد مالکيت ايران بر بحرين به محمد ابن جرير طبري باز مي گردد. وي مينويسد: در زمان اشکانيان عربها همه در حجاز بودند و بادیه و مکه و يمن سکونت گاه آنان. آن گروهي که در حجاز و باديه بودند به قحطي و گرسنگي دچار شدند. پس به عراق و بحرين کوچ کردند که در اختيار اشکانيان ايران بود.
«دکتر وستفلد» نیز در جای دیگری ميگويد: پيش از اسلام سواحل غربي درياي پارس توسط ايرانيان اداره ميشده است. حتي شهري نيز ار دوره ساساني باقي است که به نام يکي از سرداران ايراني نام گذاري شده است. اين شهر امروزه اسپيدگان ـ اسفنج ـ نام دارد که از سردار اسپيدويه گرفته شده است.
بحرين در طول چهارصد و اندي سال حکمراني ساسانيان بر بخش زيادي از خاورميانه جزوي از خاک ايران بود. در تاريخ آمده که شاپور دوم، پادشاه ساساني ـ ملقب به شاپور ذوالاكتاف، 309-337 ميلادي ـ با قواي كامل و كشتيهاي متعدد به بحرين که بخشي از ايران پيش از اسلام بوده وارد شده است و تا زمان سقوط دولت ساساني به دست اعراب ـ 651 ميلادي ـ آرامش كاملي در آنجا برقرار بود. عربها بعد از اسلام تشكيلات اداري سرزمينهاي فتح شده را تغيير نميدادند؛ زيرا تشكيلات اداري كه جایگزین آن كنند نداشتند به جاي آن، از بزرگان آن سرزمينها كه داراي تمدن و فرهنگي درخشان و بالاتر از اعراب بودند براي ايجاد و اداره تشكيلات اداري ـ اسلامي خود استفاده مينمودند که اين روش به آنان كمك شاياني ميكرد.
تاريخ طبري میگوید: در زمان پادشاهي اردشير بابکان در بحرين حاکمي محلي به نام سنطرق حکمراني مي کرد. اردشير، سرداري به جنگ وي فرستاد و او را شکست داد و قلعه او را تصرف کرد و اموال وي را به عنوان غنيمت به ايران آوردند. فرزند خويش را به شاهي آنجا گماشت. اردشير شهري در بحرين بنا کرد به نام «خط» که در زمان وي پايتخت اين جزيره بوده است. پس از وي در زمان شاپور ذوالاکتاف برخي اعراب تابع ايران دست به شورش ميزنند. آنان از ناحيه هجر بر ضد شاهنشاه ايران شورش نمودند. شاپور قواي دريايي ارتش ايران را راهي اين منطقه کرد. اين نبرد پس از جنگ "سناخريب" نخستين نبرد دريايي است که در منطقه ثبت شده است. شاپور راهي خط، هجر، يمامه شد و آنان را در سر جاي خود نشاند.
شرق شناس معروف فرانسوي «کوسن دو پرسوال» در کتاب خود به نام تاريخ اعراب پيش از اسلام اين جمله طبري را عينا تکرار کرده است. بيشتر مورخان عرب بر اين باور هستند که نخستين شهري از ايران که توسط سپاه اسلام گشوده شده بحرين است.
6 ـ عبدالله اماراتی، بر کشوری حکمروایی میکنی که از جمعیت قلیل سه میلیون و دویست هزار نفری آن بیش از 80% غیر اماراتی و غیر عرب هستند و اعراب در اقلیت مطلق به سر میبرند!! همچنین حدود سی درصد جمعیتش را ایرانیها تشکیل میدهند یعنی هماکنون نیز جمعیت ایرانیها از کل جمعیت بومی امارات در آن کشور بیشتر است، به نظر میرسد این پیام خوبی برای اماراتیها باشد که خشمگین کردن ایرانیان به همراه تغییر در معادلات بین المللی و منطقه ای به یقین اوضاعی را به وجود خواهد آورد که این شیخ نشینها را به حیث امنیتی و اقتصادی به فلاکتی جبران ناپذیر دچار کند.
7 ـ هرچند این شیخ تازه به دوران رسیده در خواب غفلت فرو رفته و تاریخ وادی خود و منطقه را نمیشناسد و از سویی نیز درک درستی از این ندارد که اگر ایرانیها در طول تاریخ پس از اسلام، اصل برادری با هم کیشان خود را به عنوان اولویتی در روابطش قرار داده و با علم به اقتدار و پیشینه خویش، رفتارهای نابخردانه هم کیشانش در مواردی همچون گزافه گوییهای این شیخ نوباوه اماراتی را با دیده اغماض مینگرد اما اگر احساس کرد برای بیداری خواب رفتگان یا خود به خواب زده شدگان لازم به تنبیه باشد فروگذار نخواهد کرد، به ویژه آنکه عواقب این خواب زدگی گستاخی علیه ایران و ایرانی باشد، نمونه نزدیک تاریخی این ادعا را میتوان در ماجرای جسارت صدام و به ذلت کشاندنش توسط فرزندان ایران زمین دید، پس بهتر است ایشان نجابت ایرانی را با ترس و یا ناتوانی به اشتباه نگیرند.
8 ـ هرچند تنها 30 درصد جمعیت امارات را ایرانیها تشکیل میدهند؛ اما بالغ بر 50 درصد سرمایه گذاریها و فعالیتهای اقتصادی در دبی مرهون ایران و ایرانیهاست پس بزرگترهای این شیخ جوان متوجه باشند که در صورت یک تغییر سیاست از سوی ایران و برای نمونه قرار دادن کشوری مثل عمان به عنوان نقطه مبادلات تجاری ایران ـ با وجود اینکه امارات از موقعیت بهتری برخوردار است اما با حیثیتی شدن اوضاع به زحمتش میارزد ـ آن وقت امارات میماند و رکود سقوط گونه اقتصادی اش.
9 ـ امارات بهتر است توجه داشته باشد که با توجه به فعالیت گسترده سازمانهای اطلاعاتی موساد و سیا در این شیخ نشین، تکرار ادعاهای ضد ایرانی اش ممکن است دستاویز شیطنت آنها شده و مثلا با تدارک یک سلسله انفجارهای برنامه ریزی شده و یا اقدام تروریستی دیگری بخواهد با نسبت دادن آن به ایران به اختلافات منطقه ای دامن بزند آن وقت چه کسی بیشترین آسیب را در این میان خواهد دید؟ به یقین امارات. زیرا ساکنین کنونی امارات در صورتی که کوچکترین احساسی از نا امنی داشته باشند فرار را برای همیشه بر قرار ترجیح خواهند داد، پس بهتر است دیگر دم فرو بندید و امکان چنین شیطنتهایی را ندهید.
10 ـ ما ایرانیهایی که در امارات زندگی میکنیم میبینیم که مثلا برخی شیخ نشینهای امارات مثل ابوظبی کاملا با سیاستهای دبی مخالفند یعنی اینکه در این 7 شیخ نشین تشکیل دهنده امارات بسیاری از آنها چون از قدیم حیاتشان به حمایت ایران بسته بوده، هم به واسطه این نوستالژی تاریخی و هم اطلاعشان از سودی که مبادلات با ایران دارد و هم اینکه پیوندهای بسیاری با ایرانیهای مناطق جنوبی دارند اصلا با چنین دیدگاههایی موافق نیستند اما سکوت آنها ملاحظات درونی است پس ما نیز باید با برنامه ریزی دیگر شیخ نشینها را وارد این ماجرا کنیم تا خودشان امثال عبدالله جوان را تادیب کنند.
و سرانجام اینکه، فرزند زاید بدان که ایرانیان از نسل آریو برزن و سردارانی هستند که یونانیان را در تجاوز به خاک ایران به خاک سیاه نشانده اند و هزاران سال بعد، از نسل آریو برزن، شهیدان باکری، همت، عباس دوران، چمران، خرازی، کاوه، کاظمی، دستواره،نامجو، صیاد شیرازی، فهمیده و هزاران هزار جوان ایرانی دیگر برخاسته اند که خون پاک خود را فدای میهن نموده اند تا خوابهای شوم سردار مفلوک قادسیه و جد شما شیخ زاید بن سلطان آل نهیان در تصرف جزایر سه گانه ایرانی، مالکیت بر کرانه شرقی اروندرود و جدایی خوزستان از ایران عملی نشود.
بدان، آگاه باش و بترس از غیرت ایرانیان آزاده که در هر برهه تاریخی آماده اند که باز هم خون پاک خود را فدای دفاع از هویت ملی و تمامیت ارضی خاک پاک ایران بزرگ کنند.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.