انصراف دکتر عبدالله عبدالله از رقابت با حامد کرزای در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری افغانستان و به دنبال آن، اعلام حامد کرزای به عنوان برنده این انتخابات ـ که دقایقی پیش توسط کمیسون مستقل انتخابات صورت گرفت ـ پرسشهای بسیاری را در افکار عمومی افغانستان و همچنین جامعه جهانی پدید آورد. پرسش اصلی این است که کرزای یا عبدالله؛ کدام یک پیروز واقعی رویداد اخیر بودند؟
به گزارش خبرنگار «تابناک»، با وجود اینکه عبدالله، علت شرکت نکردنش را در دور دوم، به تفاهم نرسیدنش با کرزای بیان کرده است، ولی کارشناسان مسائل سیاسی بر این باورند که واقعیت امر مطمئنا چیز دیگری است. این واقعیت آنگاه آشکارتر میشود که عبدالله پیششرطهایی مانند عزل رئیس کمیسون مستقل انتخابات را از کرزای میخواهد، در صورتی که میداند این موضوع در حوزه وظایف حامد کرزای نیست.
«شبکه اطلاعرسانی افغانستان» در این باره مینویسد:
پس از اعلام نظر نهایی عبدالله مبنی بر شرکت نکردن در دور دوم، سه نظریه در مورد برگزاری دور دوم وجود دارد. نخست اینکه حامد کرزای رئیسجمهور کنونی واقعا قصد برگزاری دور دوم را دارد و عبدالله به دلیل اطمینان از شکستش در انتخابات، به بهانه ای قصد شرکت نکردن در انتخابات دور دوم را دارد.
دومین احتمال اینکه عبدالله عبدالله واقعا قصد احترام به آرای مردم را داشته و خواستار آن است که در دور دوم تقلب صورت نگیرد اما حامد کرزای با زمینه سازی سیاسی، خواستار عدم برگزاری دور دوم انتخابات میباشد که عبدالله تحت فشارهای سیاسی کنارهگیری کرده است.
اما احتمال سوم آن نظریه ای است که میگوید هر دو کاندیدا، خواستههای شخصی خود را به مردم کشور و آراء آنان ترجیح داده و با لابی خود با کشورهای خارجی، ناامیدی و یأس را در بین مردم ترویج داده تا دیگر دمکراسی در افغانستان معنایی نداشته باشد.
بر این اساس کنارهگیری عبدالله عبدالله از دور دوم، خارجیها را به تمام مقاصدشان میرساند چرا که قبل از این انصراف، زمزمههایی مبنی بر تشکیل لویه جرگه از سوی بعضی مهرههای آمریکایی از جمله وحید الله وحید و زلمای خلیل زاد مطرح شده بود.
این رسانه افغانستانی میافزاید: آگاهان مسائل سیاسی بر این باورند که آمریکاییها به این قضیه پی برده اند که حامد کرزای شخص مورد نظر آنان برای رسیدن به اهدافشان در افغانستان نیست. از سوی دیگر، عبدالله نیز امتحان ناموفق خود را در این زمینه داده است؛ بنابراین، باید شخصی سومی جانشین این افراد شود.
در ماههای اخیر، آمریکاییها همه تلاش خود را کردند تا در این فرصت کم، مهره مناسبی را جانشین کرزای کنند و در همین راستا، افرادی را وارد بازی سیاسی انتخابات کردند، ولی بر خلاف خواسته آنان کرزای و عبدالله از مابقی رقبا پیشی گرفتند.
بر این اساس، خارجیها تصمیم معامله با این دو رقیب مطرح را بررسی کردند. هنوز معلوم نیست که عبدالله و کرزای با چه خواستههایی حاضر به انجام این معامله شدهاند؛ معاملهای که بنا بر آن عبدالله از دور دوم کنارهگیری نموده و کرزای تن به تشکیل لویه جرگه دهد؟ زیرا در قانون انتخابات آمده است، در صورتی که هیچ کدام از کاندیداها 50+1 درصد رأی را به دست نیاورند، دو کاندیدایی که بیشترین رأی را به دست آورده به دور بعد میروند. اما هیچ تبصره ای نیست که اگر یک کاندیدا انصراف دهد، رئیسجمهور پیشین مشروعیت دارد یا خیر و یا باید چه کاری انجام گیرد؟
در این صورت خارجیها توانستهاند با کنار زدن این دو نامزد با یک بازی و معامله سیاسی، لویه جرگه را تشکیل داده و با کنار زدن همه قوانینی که در این هشت سال به تصویب رسیده است، شخص مورد نظر خود را به قدرت برسانند.
بر همگان روشن است، زمانی که لویه جرگه برگزار میشود، به این معناست که قوانین موجود کارآیی لازم را نداشته و باید تغییر کند. با این عمل، خارجیها هم به مقصود خود در زمینه به قدرت رساندن شخص مورد نظرشان به عنوان رئیسجمهور جدید افغانستان، میرسند و هم قوانین جدیدی وضع خواهد شد که طی آن همه منافع خارجیها مد نظر گرفته شود.
شبکه اطلاع رسانی افغانستان در ادامه به مقایسه جالبی از شباهتها و تفاوتهای کرزای و عبدالله پرداخته و مینویسد:
هر دوی کاندیدا، پشتون تبار و هر دو از قندهارند؛ یکی مربوط به طایفه پوپلزی و دیگری توخی؛ هر دو در کنفرانس «بن» همکار و شریک بوده و تا مدتی در یک کابینه حضور داشتهاند، یکی رئیس بوده و دیگری وزیر! هر دو نفر در سالهای نخستین با تلاش فراوان، طرفدار نظام ریاستی بودند؛ هیچ کدام شان دارای حزب سیاسی نیستند، هر دو نفر تلاش میکنند تا ارتباطات و پیوندهای خود با آمریکا و غرب (جامعه جهانی) را برجسته جلوه دهند. یکی تحصیلات عالی در رشته علوم سیاسی دارد و دیگری در رشته طب و پزشکی. هر دو نامزد تا حدودی میانه رو هستند، به نظر میرسد که هر دو، حامیان خارجی مشترکی هم داشته باشند.
حامد کرزای تا پیش از ریاست جمهوری خود،گذشته سیاسی آنچنان مطرحی نداشته و نسبت به دکتر عبدالله که در متن جهاد و مقاومت قرار داشت و به عنوان وزیر خارجه دولت مجاهدین به همه جا میرفت، چندان صاحب نفوذ نبوده است. البته دکتر عبدالله نیز پس از سقوط طالبان، کار سیاسی، حزبی و تشکیلاتی نکرده؛ یعنی در بین مردم نبوده است؛ او از این لحاظ شاید اکنون تأسف بخورد؛ اما با این اوصاف هم نسبت به بسیاری دیگر از رهبران جهادی و سیاسی، او شناخته شدهتر و مقبول تر است. البته مسأله انزوای او میتواند به عنوان امتیازی هم برای او به شمار رود، عبدالله، یک چهره بد نام نیست، نام وی حتی در لیست ناقضین حقوق بشر خارجیها هم دیده نمیشود.
از ضعفهای دکتر عبدالله این است که وی خارج از قالب دولت، بین مردم کار نکرده و در انظار عمومی ظاهر نشده است، در برخی مناطق شخص شناخته شدهای نیست، حزب سیاسی ندارد، تیم قدرتمندی پیرامونش دیده نمیشود، در انتخاب معاونانش، سخت ضعیف و بی تدبیر عمل کرده، هر دو معاون وی نه تنها وزنی ندارند که اصلاً توان جذب آرا را هم ندارند؛ یکی منسوب به خاندان شاهی است که حتی نزدیکان خود را نتوانست در کنارش نگه دارد و دیگری را که هیچ کسی نمیشناسد! اما با این حال، عبدالله عبدالله یک چهره نو و با برنامههای تازه است!
از ضعفهای حامد کرزای نیز میتوان به موارد زیر اشاره کرد: برخی میگویند، کرزای در سیاستهای خود از رهبران قومی استفاده ابزاری نموده است. همچنین در دوران حکومت وی فساد و تولید مواد مخدر افزایش فراوانی یافت.
اما با این حال حامد کرزای دارای نقاط قوت فراوانی نیز هست از جمله اینکه او هشت سال اخیر بر سر اقتدار بوده است، بسیار با حوصله است؛ از انتقادات خشمگین نمیشود، ارتباطات داخلی و خارجی گسترده ای دارد، به بازی گرفتن گروههای خارجی را آزموده است، همراه کردن افراد و چهرهها با خود را خوب بلد است، فردی بسیار زیرک و سیاست مدار است و میداند چگونه رقبایش را مهار کند. تیم قدرتمندی را دراطراف خود، ساخته است، دو معاون نامدار تاجیک و هزاره دارد، در مقایسه با عبدالله ، چهرههای بیشتر و شاخص تری دور او جمع آمده اند.
در اطراف دکتر عبدالله و در حمایت از وی، استاد ربانی، احمدولی مسعود، استاد عطامحمد نور، بازماندگان مرحوم کاظمی و... دیده میشوند. اگر از جبهه ملی نامی باقی مانده باشد آن هم در کنار اوست.
اما کرزای همچون انتخابات گذشته، چهرههای شاخص زیادتری را در حمایت از خود دارد: مارشال فهیم، کریم خلیلی، محمد محقق، ژنرال دوستم، گل آغاشیرزی، اسماعیل خان، مصطفی ظاهر، استاد اکبری، پیرگیلانی، صبغت الله مجددی، انوارالحق احدی، استاد سیاف، سید حسین انوری، هر دو شاخه حزب اسلامی و بسیاری دیگر از چهرهها در کنار کرزای ایستادند.
در مورد شخصیت رفتاری این دو کاندیدا نیز بحثهای فراوانی وجود دارد: دکتر عبدالله آرامش روانی بیشتری در چهره خود دارد، راحت و روان سخن میگوید و خویشتندار است، اما در بعضی موارد در صورت حامد کرزای تیکهای عصبی و پرشهای چشمی که حاصل از فشارهای عصبی را میتوان دید؛ ضمن اینکه به خوبی عبدالله سخن نمیگوید.
باید گفت که به تحلیل این رسانه افغان میتوان مواردی را اضافه کرد که موضوع انصراف عبدالله را روشنتر سازد. عبدالله عبدالله اکنون با انصراف خود دو هدف را همزمان نشانه رفته است؛ نخست اینکه با قرار گرفتن در مقام یک معترض و منتقد، این فرصت را ایجاد میکند که در دوره بعدی انتخابات اصلیترین شانس پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان باشد و دوم آنکه با این انصراف، مشروعیت دولت کرزای را تا اندازهای زیر سؤال برده و این بستر را فراهم کرده است که به بهانه همین عدم مشروعیت در طول سالهای پیش رو تا پایان دولت دوم کرزای همواره با نقد عملکردهای دولت خود را در اذهان مردم افغانستان ماندگار کند.
به هر تقدیر، باید پذیرفت که کار برای کرزای در پنج سال پیش روی، بسیار سخت تر از پنج سال اول دوره ریاست جمهوریاش بوده و همچنین عبدالله عبدالله را از هم اکنون باید شانس نخست دوره بعدی ریاست جمهوری افغانستان دانست.
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.