به نوشته «دنياي اقتصاد»، روزنامه اطلاعات بينالمللي از پخش اعترافات تلويزيوني انتقاد كرد كه مگر عقیده لباس است که به این سرعت عوض شود؟
اين روزنامه با انتقاد از پخش اعترافات تلویزیونی نوشت: ديديد همكلاسيها؟ تلويزيون بارها و بارها سخنان كساني را منتشر كرد كه خودشان به گناهان و خطاهايشان اقرار ميكردند و ميگفتند سياست و انتخابات و رخدادهاي جامعه را سالهاي سال به گونه ديگري ميديده و ميفهميدهايم، ولي حالا به اين حقيقت پي بردهايم كه گمراه بودهايم.
چقدر خوب است كه انسان اگر جايزالخطا است، سليمالنفس و صادقالقول و سريعالقبول باشد و از توبه و بازگشت و پشيماني ابايي نداشته باشد. نه مثل حافظ كه توبه و انابهاش هم رندانه است و در واقع شروع دوباره خطاكاري و خلافكاري است.
كردهام توبه به دست صنمي بادهفروش
كه دگر مينخورم بيرخ بزمآرايي!
«قادر»، اين حرفها را با ذوق و شوق بسيار خطاب به همدرسهايش بر زبان ميآورد و آنان را به استماع يا مطالعه آنچه از تلويزيون پخش شده بود يا روزنامهها آن را منتشر كرده بودند، دعوت ميكرد. اما همكلاسياش «حكيم» رو به وي كرد و گفت: آيا تا به حال هيچ انديشيدهايد كه چطور ممكن است آدميزادهاي در فاصله مثلا بيست روز ناگهان عقايد بيستسالهاش را كنار بگذارد و صدوهشتاد درجه يا كمتر و بيشتر(!) تغيير عقيده بدهد؟ معمولا هر عقيدهاي به همان اندازه كه براي شكلگيري و پديدآمدنش وقت لازم داشته، براي تغيير و بهويژه دگرگوني اساسياش نيز عليالقاعده به همان مقدار وقت نياز دارد. نظريه و اخلاق و رفتار و عقيده و تحليل و تفسير، لباس نيست كه به سرعت بتوان انتخاب كرد و پوشيد. تازه، انتخاب همان لباس هم، در آداب و اخلاق و عادات و تربيتهايي ريشه دارد كه براي آن سالهاي بسيار صرف شده است. آدمها حتي براي تغيير لباس هم حدود و قيود خاصي را مراعات ميكنند. فيالمثل كسي كه سالها در كسوت عربي زيسته، صرفنظر از استثناي تفنن و تفريح يا مصلحت و ضرورت معقول موقت، چگونه ممكن است ناگهان براي هميشه لباس اسكاتلندي يا سرخپوستي يا اسكيمويي بپوشد و (مهمتر از آن) نسبت به پوشش پيشين كه نمادي از هويت وي بوده است، كاملا بدگويي و تندگويي هم بكند؟
در همين كشور و همين عصر (ايران و تاريخ معاصر) ميدانيم كه در برابر تغيير لباس چه مقاومتهايي صورت گرفته است. وقتي حكايت تغيير لباس چنين است، حكايت تغيير عقيده و ايدئولوژي و نظريه و جهانبيني و جامعهبيني و ديدگاه و تحليل و تفسير چگونه خواهد بود؟ مگر اين رخداد را هم مصداق معجزه «اَمسَيتُ عربيا و اَصبَحتُ كُرديا» بدانيم!
روزنامه اطلاعات در ادامه میآورد: چرا اين استدلال و اين اقامه برهان فقط در حالت حبس يعني پس از قرار گرفتن شنونده و بيننده در محبس است كه ثمر ميدهد؟ آيا بهتر نيست كه اين برهان اثرگذار و اين دليل ثمربخش، از دهان اينهمه دريچه (راديو و تلويزيون و منبر و مطبوعات و مدرسه و مسجد) براي همه گمكردهراهان و فريبخوردگان تبيين شود، تا به جاي ده نفر يا بيست نفر يا پنجاه نفر، اين توفيق را پيدا كند كه ده هزار و بيست هزار و پنجاه هزار شنونده و بيننده را در حالت آزاد و غيرمحبوس و داراي امكان كامل انتخاب و گزينش، به راه راست و درست هدايت كند؟
همچنين آيا بهتر نيست كه از نخستين لحظه بازداشت يك متهم تا واپسين لحظه حضورش در دادگاه يعني از همه آن لحظههاي اثرگذار و ثمربخش استدلال و مباحثه و اقامه برهان و گفتوگوي متقابل او و ديگران، فيلم كامل و عاري از هر گونه حذف و تغيير گرفته شود و سپس منتشر گردد تا همه بينندهها و شنوندههاي جامعه با گوش خود بشنوند و با چشم خود ببينند كه چگونه يك انسان متعصب و معتقد به ديدگاههاي خود، فقط با قدرت منطق و برهان و دليل تا پنجاه و صد و صدوهشتاد درجه عوض ميشود و به ديدگاههاي مخالفان سابق خود ايمان ميآورد. واقعا چنين رويهاي بهتر نبود؟ و راه را بر شبهه و شايعه و شنيده و ناشنيده نميبست؟