بعد از بازي- كفاشيان با لبخند سرد به همه اميدواري ميدهد اما خودش ميداند كه كار خيلي سخت شده است. ميگويد «ما كه همهگونه امكاناتي برايشان فراهم كرديم، بچهها هم تلاششان را كردند اما نشد ديگر»
به نوشته دنیای فوتبال؛ رئيس انگار روح در بدن ندارد، رنگ صورتش سفيد شده و مشخص است فشار زيادي را تحمل ميكند و خودش را به هر طريقي جلوي خبرنگاران كنترل ميكند. رياست در فوتبال به همين نتايج بسته است، چهكارش ميتوان كرد؟ شايد او بيش از حد به «شانس» اعتقاد دارد.
دقيــقه صفر- «اســتــرس دارم، صبحانه هم نخوردم. الان براي ناهار هم ميلي ندارم» اين واكنش علي كفاشيان چند دقيقهاي قبل از آغاز بازي با كرهشمالي است.
دو خبرنگار و دو عكاس خودشان را به دفتر رئيس فدراسيون رسانده بودند تا بازي را دور هم ببينند. كارتابل را آورده بودند و همينطور امضا ميزد، وسط كار گفت «ولش كن» و به تلويزيون LCD خيره شد.
ورزشگاه قرمز شده بود و كرهايها به هر طريقي ميخواستند بر روحيه بازيكنان ايران تاثير بگذارند، كفاشيان ميگويد:«ما هم دهتا ليدر فرستاديم تا حسابي شلوغ كنند» خميازهاي بلند ميكشد تا استرسش را نشان دهد، تسبيح را دور دستش ميچرخاند و بهدقت به تلويزيون نگاه ميكند
دقيقه3- مسعود شجاعي توپ را به تير دروازهبان ميكوبد، كفاشيان ميگويد:« به تير دروازه خورد» بعد از چند ثانيه از حاضران ميپرسد:«كي بود اين؟»
دقيقه4- تلفن همراه رئيس زنگ ميخورد، الان وقت تماس است آخه؟ ميگويد:«كيه الان زنگ ميزنه؟» و خودش جواب ميدهد:«حتما فوتبالي نيست» ديگر خبري از آن خندهها و قهقههها نيست، حاجي لبخند كمرنگي روي صورت دارد.
دقيقه8- كرهايها پشت هجدهقدم ايران موقعيت خوبي بهدست آوردهاند، كفاشيان گفت:«هدهايشان خطرناك است» توپ با خوششانسي از كنار دروازه ميگذرد، رئيس انگار عصبي است:«خدا بگم چكارشان كنه؟ همان اول وضعيت ما رو مشخص نكردند، اگه امارات را ميزديم، همهچيز تمامشده بود»
دقيقه11- تلويزيون كرهشمالي تصوير نيمكت تيمملي را نشان ميدهد، كفاشيان اظهارنظر ميكند:«خليلي آماده است انگار، شايد بهجاي نصرتي بياد تو» چند دقيقهاي ميان خبرنگاران و عكاسان با رئيس بحث ميشود، بابا بيخيال، بازي را ببينيد.
دقيقه13- عكاس ميخواهد عكس بگيرد اما رئيس اجازه نميدهد:«تمركز آدم از بين ميره» البته او بحث فني هم ميكند:«كرهشمالي هنوز خودشو نگرفته» بازي در دست ايران است و كرهايها اشتباهات زيادي مرتكب ميشوند اما از گل خبري نيست.
دقيقه 15- مسعود شجاعي از راه دور شوتي ميزند اما رئيس اعتقاد دارد:«كمجون بود»
دقيقه16- پشت ميزش جابهجا ميشود و ميگويد:«كرهشمالي زيركه و فعلا نميخواد گل بزنه. يك فرصت گير بياورند، ميزنند» بهنظر ميرسد كفاشيان اينبار درست تحليل كرده است چون اين موضوع را از زبان قطبي هم شنيده بوديم.
دقيقه20- كرهاي ها پشت محوطه جريمه ايران صاحب موقعيت ميشوند تا بتوانند گل بزنند، رئيس اعتقاد دارد:«اين ضرباتشان خطرناكه»
دقيقه21- لبخند سردي بر لبان كفاشيان نقش بسته و مدام ذكر ميگويد، چشم به تلويزيون دوخته و در تفكراتش غرق شده است. ميگويد:«ساعت 1 سفير زنگ زد و گفت بچهها روحيه خوبي دارند، معلوم هم هست» گلويي تازه ميكند و چند جرعه چاي مينوشد، استرس كاملا در صورتش مشهود است.
دقيقه24- بازي روال معمولي خودش را دارد و حملات پراكنده است اما رئيس اعلام ميكند:«فكر كنم حدود 60 درصد توپ دست ماست. نه؟» هيچكس حواسش به حرفهاي رئيس نبود. كفاشيان ادامه ميدهد:«ايران در خارج از كشور بهتر بازي ميكند، انگار استرسشان كمتر است» حالا همه حرف ميزنند و البته حرفهايش را تاييد ميكنند.
دقيقه28- يكي از خبرنگاران ميگويد:«اگه ايران گل زد ميشه به اموال عمومي خسارت زد و ميز فدراسيون را شكست؟» رئيس بلند ميخندد. مهدويكيا كرنر ميزند و دروازهبان خروج ناموفقي دارد و كريمي با پشتسر به توپ ضربه ميزند، كفاشيان هرچقدر منتظر ميماند تصوير آهسته پخش نميشود:«كارگردان خوشش نميآيد صحنه آهسته نشان بدهد. موقعيت خودشان باشد نشان ميدهند»
دقيقه30- پاس اشتباه شجاعي موقعيتي ويژه براي كرهايها ميسازد، واكنش رئيس جالب است:«نچنچ!»
دقيقه31- كرهايها دست بردار نيستند و اينبار از سمت چپ، موقعيتي بهدست ميآورند، كفاشيان ميگويد:«اين خطرناكه» اما اين موقعيت هم از دست ميرود.
دقيقه33- يكي از خبرنگاران ميگويد:«بازي ايران و امارات را ببريد كرهشمالي. اينطور بهتره» كفاشيان لبخند كمرنگي ميزند و تاييد ميكند:«آره، بهتره، اينجوري استرس بازيكنان كمتره انگار»
دقيقه34- رئيس از پشت ميز بلند ميشود و آستينهايش را بالا ميزند، از اتاق بيرون ميرود.
دقيقه39- «حاجي برگشت» اين را يكي از خبرنگاران ميگويد. وضو گرفته و از مسئول مالي فدراسيون ميپرسد:«امروز نماز جماعت نيست؟ پيشنماز نداريم؟» يكي جوابش را ميدهد:«پيشنماز همراه ليدرها رفته كرهشمالي» واكنش رئيس مثل هميشه هست:«نه بابا؟! كي؟!» در همين لحظه كريمي به مهدويكيا پاس ميدهد و موقعيتي خوب براي ايران بهدست ميآيد كه هاشميان به توپ نميرسد، كفاشيان فرياد ميزند:«آخ»
دقيقه41- براي نماز رفت نمازخانه فدراسيون، فقط موقع رفتن گفت:«نيمه دوم بكشبكش ميشه و نفس هر دو تيم گرفته ميشه»
دقيقه46- نيمه دوم شروع شده و حاجي هنوز نيومده. كرهايها 2تا موقعيت خطرناك ايجاد ميكنند، انگار ميخواهند همان اول، كار را تمام كنند.
دقيقه62- «خلعتبري رو نمياره تو؟» كفاشيان به تساوي اعتراض دارد.
دقيقه66- خليلي بهجاي هاشميان تعويض شد.
دقيقه69- خليلي مصدوم شد، كفاشيان فقط ميگويد «نچ»! معدنچي بهجاي خليلي به ميدان ميآيد و انگار كفاشيان حسابي از تعويض خوشش آمده:«معدنچي باغيرته»
دقيقه72- نظر كارشناسي رئيس:«يهخورده از دور بايد شوت بزنند» چند ثانيه بعد مهرزاد يكي از آن شوتهايش را روانه دروازه حريف ميكند كه با واكنش مناسب دروازهبان روبرو ميشود، كفاشيان باز تكرار ميكند:«معدنچي باغيرته»
دقيقه75- رئيس با خنده ميگويد:«خدا كند ايران گل بزند تا اين عكاسها چيزي گيرشان بيايد» تسبيحش را درميآورد، شاتر دوربين عكاسها، سكوت را ميشكند.
دقيقه77- رئيس اعتقاد دارد كرهايها هم خطرناك شدند اما انتهايش ميگويد:«هرچي ميگذره اميدوارتر ميشم»
دقيقه83- كرهايها همينطور حمله ميكنند و موقعيت درست ميكنند، رئيس با ناراحتي حرف ميزند:«از نيمه اول خيلي بهتر شدهاند»
دقيقه89- از سمت چپ موقعيت خوبي نصيب ايران ميشود، صداي رئيس شنيده ميشود:«خداكنه اينو بزنند تو گل» همه ميگويند «انشاءالله» اما خبري از گل نيست.
دقيقه90- كفاشيان اعتقاد دارد بايد 5دقيقه وقت اضافه بگيرند اما داور چهارم فقط 3دقيقه منظور ميكند.
دقيقه92- حملات خطرناك كرهايها قطع نميشود، رئيس آرزويش را به زبان ميآورد:«انشاءالله گل نشه حالا»
دقيقه93- ... وتمام.