با گذشت بيش از نيمي از عمر دولت نهم، بيترديد يكي از مهمترين عوامل در پايداري و بقاي اين دولت را ميتوان حمايتهاي بيسابقه و سرشار رهبري از ششمين رئيسجمهور و نهمين دولت جمهوري اسلامي برشمرد.
اين حمايتها كه از سوي آيتالله خامنهاي نيز به حمايتهاي خاص تعبير شده است، نه تنها حوزه كاري دولت را شامل ميشود، بلكه به رابطه قوه مجريه با ديگر قوا، نيروهاي مسلح و ديگر دستگاههاي كشور تسري يافته است، به گونهاي كه تا امروز بيشتر چالشهاي جدي دولت در داخل كشور با حمايت و نظر رهبري حل شده است و اين در حالي است كه احمدينژاد، سومين رئيسجمهوري است كه آيتالله خامنهاي در هجده سال رهبري خود تجربه كردهاند...
مدل نخست كه بر اعتقاد و اعتماد كامل رهبر انقلاب به محمود احمدينژاد به عنوان ششمين رئيسجمهور ايران استوار است، تفاوت ميزان حمايت و همراهي رهبري با دولت نهم را نتيجه تفاوت رابطه رؤساي جمهور پيشين با رهبري ميداند. در اين مدل تصوير احمدينژاد در ذهن رهبري، فردي كاملا ارزشي، كوشا، داراي سلامت نفس، با شجاعت و داراي ابتكار و توانمنديهاي ويژه است كه مجموعه اين صفات در رؤساي جمهور قبل در اين حد وجود نداشت و به همين دليل حمايت رهبري از دولت نهم قابل مقايسه با دولتهاي پيشين نيست...
مدل دوم: در اين مدل ريشه حمايت رهبري از دولت نهم مانند دولتهاي گذشته فرض ميشود و دليل افزوني حجم اين حمايتها، در تفاوتهاي اين دولت با دولتهاي گذشته جستجو ميشود.
بنا بر مدل مذكور، رهبري در جمهوري اسلامي به طور ساختاري ناگزير از حمايت از دولتهاست كه اين حمايتها را ميتوان در حمايت امام خميني(ره) از دولت بنيصدر، دولت شهيد رجايي و دولت مهندس موسوي ديد و در دوران رهبري آيتالله خامنهاي نيز اين حمايتها را ميتوان در حمايت از دولت سازندگي هاشمي رفسنجاني و دولت اصلاحات خاتمي، دست كم در دور نخست آنها، كاملا مشاهده كرد...
مدل سوم: اما اين مدل، رفتارشناسي متفاوتي را نسبت به دو مدل نخست ارايه ميكند و بر پيچيده بودن رفتار رهبري در برابر دولت نهم تأكيد دارد. در اين مدل با اتكا به ويژگيهاي شخصيتي آيتالله خامنهاي، نشان داده ميشود آيتالله خامنهاي مديريت عاليه كشور را از وظايف و اختيارات رهبري ميدانند و بنابراين نقش دولت مطلوب رهبري در افزايش سطح كارآمدي نظام تعيينكننده خواهد بود.
در چهارچوب اين مدل، آيتالله خامنهاي در دوره دوم دولت هاشمي با برقراري ارتباط مستقيم با وزرا، روند كارآمدسازي دولت را آغاز كردند كه اين مسير در هفتمين انتخابات رياستجمهوري و شكست علياكبر ناطق نوري كه قصد تحقق دولت مطلوب رهبري را داشت، با مانع برخورد كرد.
در انتخابات تأثيرگذار دوره سوم شوراها، نفي صريح و علني حضور دولت در انتخابات و عدم همراهي رهبري با روند حذفي فهرست حاميان دولت در انتخابات مجلس خبرگان، شكست بيسابقه را براي دولت نهم به ارمغان آورد، به گونهاي كه مشاور جوان رئيسجمهور و دبير هيأت دولت، نتوانستند جايي در ميان اعضاي اصلي و عليالبدل شوراي شهر تهران بيابند...
مسير حمايتهاي رهبري پس از انتخابات شوراها و خبرگان با وقفهاي يك ماهه به دليل بيماري آيتالله خامنهاي، مسير فزاينده و بيسابقهاي به خود گرفت و پس از سخنراني ايشان در جمع اعضاي جديد مجلس خبرگان، سخنرانيهاي ابتداي سال در مشهد و سخنراني در جمع نمايندگان مجلس هفتم و دستاندركاران قوه قضائيه و مديران اجرايي، حمايتهاي فراگير و قاطع مشهودي از رئيسجمهور و دولت از سوي رهبري اعمال شد كه پيامدهاي اين حمايتها در تذكر به مجلس درباره كاستن از دوره رياستجمهوري به بهانه تجميع انتخابات، دخالت در حوزه اجرايي تحت عنوان تغيير ساعت، توصيه به دستگاه قضائي در همراهي با دولت، تغيير در فرماندهي سپاه و تقويت فرماندهان همراه با دولت نهم، تغيير رويه صداوسيما و تبديل شدن رسانه ملي به رسانه دولت و سرانجام برنامهريزي براي تبديل برنامه دانشگاه كلمبيا به يك پيروزي براي رئيسجمهور كه با اعزام بيسابقه رؤساي قوا و فرماندهان نيروهاي مسلح به استقبال از رئيسجمهور تكميل شد، بخشي از اين حمايتهاي بيسابقه در فاصله هشت ماهه اسفند 1385 تا مهر 1386 به شمار ميآيد.
اما آيا اين حمايتها با همين روند ادامه مييابد؟ پاسخ مدل سوم به اين پرسش منفي است...
متن کامل را در ستون «يادداشت» بخوانيد.