بازدید 12580

اندیشه جهادی نقشه راه نجات اقتصاد ملی

علی رضایی میرقائد
کد خبر: ۹۶۵۸۹۲
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۸ - ۲۲:۰۷ 14 March 2020
شاید روزگاری که تندروهای آلمانی شکست خورده در جنگ جهانی اول که نتوانستند دنیا را فتح کنند، می دانستند که راه حل فتح جهان جنگ و خونریزی نیست، هیچگاه به تفکر نازیسم میدان نمی دانند تا با راه اندازی جنگ جهانی دوم خسارات جبران ناپذیری به بشریت و بویژه اروپا وارد کنند. بعدها معلوم شد می توان با اراده ملی و تفکر خستگی ناپذیر عمومی ( که ما از آن با عنوان موضوعی شبیه به اندیشه جهادی یاد می کنیم) دنیا را فتح کرد.

امروزه آلمان در رقابت با ایالات متحده آمریکا، چین، ژاپن، انگلستان و فرانسه و نبردی سنگین در حوزه اقتصاد و تجارت مشغول فتح سنگر به سنگر اقتصادهای عالم است. هر چند امروزه اقتدار و موفقیت های چین چشمگیرتر به نظر می رسد اما بر اساس ظرفیتها و استعدادهای ملی، منابع ملی، وسعت، جمعیت و سایر مولفه ها در مقایسه با رقبا امروز آلمان بطور نسبی موفق ترین ارتش اقتصادی جهان باشد.

اما ما کجاییم؟ همگان می دانند از نظر منابع طبیعی، کشورمان نخستین کشور دارای مجموع ذخایر انرژی در جهان است.

همچنین ایران سومین ذخایر بزرگ شناخته شده نفت و دومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی جهان را در اختیار دارد و نخستین رتبه جهانی در منابع روی، دومین رتبه جهانی در زمینه منابع مس، نهمین رتبه جهانی در معادن آهن، دهمین رتبه جهانی در معادن اورانیم و یازدهمین رتبه جهانی در زمینه معادن سرب را داراست.

به عبارت دیگر ایران با داشتن یک درصد جمعیت جهان بیش از 7 درصد منابع معدنی دنیا را در اختیار دارد. در واقع در منابع ملی که از نظر تئوری رئالیستی روابط بین الملل اساس قدرت ملی تلقی می شود، ایران می تواند یک کنشگر فعال باشد و در تعیین دستورکارهای اقتصادی و سیاسی جهان نقش غیرقابل انکاری ایفا کند

شاید اگر بخواهیم عامیانه تر بیان کنیم باید بگوییم بر پایه درصد جمعیت و درصد منابع یک ایرانی هفت برابر میانگین مردم جهان ثروت خدادادی دارد!!!

اما باید پرسید آیا مردم ایران هفت برابر میانگین مردم سایر ملل در رفاه نیز هستند؟ پاسخ بسیار شفاف است: خیر!

براساس گزارش دفتر برنامه توسعه سازمان ملل متحد، ایران (در سال ۲۰۱۸ که وضعیت اقتصادی نسبتا بهتری نسبت به امروز را تجربه می کرد) با متوسط درآمد سرانه ۱۹ هزار و ۱۳۰ دلار در رده شصت و سوم جهان ایستاده بود. آن درآمد سرانه از کشورهایی چون آرژانتین، بلغارستان، مکزیک، آذربایجان، تایلند، چین، برزیل، صربستان، آفریقای جنوبی، اندونزی و اکوادور نیز بالاتر بود. در آن سال بیشترین درآمد سرانه در منطقه و در جهان در اختیار قطر با ۱۱۶ هزار و ۸۱۸ دلار است و پس از این کشور، لیختن اشتاین با ۹۷ هزار و ۳۳۶ دلار، سنگاپور با ۸۲ هزار و ۵۰۳ دلار، برونئی با ۷۶ هزار و ۴۲۷ دلار و کویت با ۷۰ هزار و ۵۲۴ دلار در رده های دوم تا پنجم قرار دارند.

در بین سایر کشورهایی که رتبه بالاتری از ایران داشته‌اند، درآمد سرانه نروژی‌ها ۶۸ هزار و ۱۲ دلار، اماراتی‌ها ۶۷ هزار و ۸۰۵ دلار، آمریکایی‌ها ۵۴ هزار و ۹۴۱ دلار، عربستانی ها ۴۹ هزار و ۶۸۰ دلار، آلمانی‌ها ۴۶ هزار و ۱۳۶ دلار، فرانسوی‌ها ۳۹ هزار و ۲۵۴ دلار، انگلیسی‌ها ۳۹ هزار و ۱۱۶ دلار، ترک‌ها ۲۴ هزار و ۸۰۴ دلار و روس‌ها ۲۴ هزار و ۲۳۳ دلار بوده است ( منبع: خبرگزاری ایسنا)

لازم به ذکر است متوسط درآمد سرانه ناخالص از تقسیم تولید ناخالص داخلی سالانه بر جمعیت کشورها به دست می‌آید و طبیعی است که کشورهای با جمعیت کمتر در این رتبه بندی می‌توانند در رده‌های بالاتر قرار گیرند.

امروزه بلاشک متوسط درآمد سرانه ما بسیار کمتر و اوضاع اقتصادی کشور هم بدتر از قبل و در سیر نزولی قرار دارد. بیماری فراگیر کرونا هم که سرآغاز دور جدید جدال قدرتهای نظام بین الملل البته از مسیر شرق به غرب است مزید بر علت شده و این اعداد و ارقام را برای سال جاری میلادی فاجعه بارتر هم خواهد کرد.

حال سوال اینجاست تا کجا و تا کی قرار است در سراشیبی سقوط اقتصادی باشیم؟ با مرور بیش از دو دهه گذشته و بررسی عملکرد دولت ها و مجلس ها، بنظر می رسد فقط یک مدیریت جهادی با برنامه های دقیق و کارآمد و البته اندیشه های ناب و جدید مبتنی بر شرایط خاص تحریم و ظرفیتهای موجود آنهم بدست جوانان ایرانی و انقلابی می تواند نجات بخش کشور از این سقوط آزاد تاریخی باشد.

با این حال، باید خود را بیابیم و بپرسیم که کجاییم و به کجا خواهیم رفت؟ به چه اقدامات و ابزارهایی نیاز داریم و سوالات و پاسخ هایی که بتواند ما را از بن بست تاریخی اقتصاد و معیشت ملت خارج کند.

طراحی یک برنامهِ دقیق بر پایه شناسایی نقش هر استان به تفکیک هر شهرستان در شکل دهی یک انقلاب عظیم اقتصادی مبتنی بر منابع، داراییها، ظرفیتها، استعدادها، امکانات و سابقه تاریخی-اقتصادی آن استان و شهرستانهای تابعه اش گام نخست برای یافتن راه درست نجات مملکت است.

این مسیر نجات ملی با ده گام می تواند در کمتر از یک دهه ایرانی پیشرو و در رفاه علیرغم تحریمهای موجود بسازد. بشرط آنکه بدانیم چه می خواهیم و بخواهیم که نجات یابیم.


تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۴
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۲
با عرض سلام ، با تأييد تمامي مطالب فوق ، لازم است در بهره برداري از اين منابع مديريت قوي اعمال شود و به تحقيق و توسعه أهميت قائل شد نيروي تحصيل كرده در كشور زياد است كه متأسفانه از انها استفاده نمي شود .
به نظر میرسد برادر آقا محسن خیلی بیشتر تز اخویش تو کاره
چیکار کرده اید با مردم کشوری که زمانی اختراغات و اکتشافات و فراستشان همه ی دنیا را مسحور کرده بود...........
تا هنگامى كه ايران به كشورهاى بسيار قوى در حال جنگ باشد راهى براى نجات اقتصاد وجود ندارد. چين چهل سال است كه بجاى تمركز بر مقابله با امپرياليسم جهانى بر رشد اقتصادى تمركز كرده است و در نتيجه هزينه نظامى آن كشور كم است. دشمنان ايران بجاى استفاده از نيروى نظامى با فشار اقتصادى ميجنگند و متا سفانه ممكن است به حمله نظامى هم متوسل شوند.
معلومنبود باایتن تیتر و این آمار چی میخواستی بگی؟
بیشتر برای من به عنوان مخاطب شعار زده بود
لیکن مسیر نجات ملی با ده گام رو اگر توضیح بدهید میشه به فهم محتوای مورد نظرتون نزدیک شد
وگرنه با این متنی کهمرقوم کرده اید برای بنده به عنوان عوام اصلا ارزش خوندن نداشت، چه برسه به نقد
اینکه آخر نتیجه گرفتی به آن مدیریت جهادی نمی گویند یک نوع فدرالیسم آبکی است .

که تو این ممللکت حاکمان در قدرت تره هم برایش خورد نمی کنند .پدر عزیزتان نیز چند

نوبت به آن اشاره کرده بودند . اگر این نیست توضیح مفصل بدهید. بفهمیم چه می گویید.
منم از این حرفا بلدم بزنم. اقای همه چیز دان جهادی راه حل عملیت کجاست؟؟
یک کشور را نام ببرید با سیاستهای شبیه ایران پیشرفت کرده باشد اینقدر 80 میلیون ایرانی را زجرکش نکنید با این تزهاتون .
قاب کردن یک ضرورت انرا از دسترسی دور می کند واصولا راهکار اندیشمندانه جهت حصول به پیشرفت اقتصادی را باید با ببنش از نوع جنگ وجهاد جدا کرد که هر کدام راهکار خود رادارد.اقتصاد سامان نمی یابد مگر ادمها در بک جامعه بر مبنای دانش وتوانایی اشان بکار گرفته شوند ونه وابستگی شان به مراکز قدرت یا گزینش بر مبنای سلیقه .
خدا رو شکر. بالاخره همه چی درست شد!
دوست عزیز و نویسنده محترم ؛ خیلی خیلی عالی مرقوم فرمودی . اما بدان و آگاه باش که چرا آلمان آلمان شده و آمریکا آمریکا و ایران ایران : در بلاد کفر ( آلمان و امریکا ) 1. اولا در طی نیم قرن گذشته ؛ مدیریت سیاسی کشور دست 1000 نفر نبوده که از وزارت خونه ایی به وزارت خونه دیگر و از مدیر کلی به مدیر کل دیکر سازمان هجرت کنند.( بدون هیچ تخصص و تحصیلاتی ) 2. مدیران اقتصادی آن بلاد کفر ؛ مدیران سیاسی پیر وبازنشسته نیستند وبدتر از این فرزندان مدیران سیاسی نیستند.3. در آن بلاد کفر یک برادر که برحسب لیاقت وشایستگی وتخصص به پست ومقامی می رسد. دیگر هرگز حرات ندارد که فک وفامیل وبرادران وخواهران و برادر زاده ها وعمو زاده ها و عمه زاده وخاله زاده های خودش را در زیز مجموعه خود بر پست ومقامی بگمارد. و به بالا دستی بگوید اینها خودی اند ولی مردم غیر خودی اند.4. آیا باز برای شما دلیل پیشرفت آلمان و آمریکا آن بلاد کفر را بازگو کنم یا بس است.
دوست عزیز، تا زمانیکه شکاف بین مردم و حاکمیت، بقدری زیاد شده است که اندازه آن نامعلوم است، لطفا این نسخه ها را نپیچید. تنها راه رهایی، اصلاح اساسی در تفکر حاکمان و پذیرش اشتباهات مستمر، عذرخواهی ازمردم و ورود صادقانه به گفتگو با مردم است. در این حوزه اگر حرفی داری بسم الله.
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها