بازدید 124519

زنی که دور از چشم شوهرش عاشق مرد متاهل شد!

کد خبر: ۹۵۳۷۸۴
تاریخ انتشار: ۰۲ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۶:۱۳ 22 January 2020

آن قدر درگیر هوس های نفسانی بودم که دیوانه‌وار برای طلاق از همسرم اصرار می کردم. گویی نه چیزی می شنوم نه چیزی می بینم به طوری که حتی از نوزاد یک روزه ام گذشتم و ...

به گزارش رکنا، این ها بخشی از اظهارات زن 29 ساله ای است که اشک ریزان وارد کلانتری شد. او که چهره در هم شکسته اش را زیر نقاب مادری پنهان کرده بود در حالی که فریاد می زد دوست دارم پسرم را به آغوش بکشم اما او چشم دیدن مرا ندارد درباره عشقی خاکستری و سرگذشت تلخ خود به کارشناس اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: هنوز یک هفته از آغاز سال تحصیلی نگذشته بود که شبی مادرم مرا به گوشه اتاق برد و گفت: فردا قرار است خواستگار بیاید و نباید مدرسه بروی! آن زمان معنای زندگی مشترک را نمی دانستم و هیچ گونه اطلاعاتی در این باره نداشتم.

خلاصه روز بعد لباس شیکی پوشیدم ودر آشپزخانه منتظر ماندم تا مادرم بگوید «دخترم چایی بیاور!» پدرم راننده کامیون بود و هیچ وقت به درس و مدرسه اهمیتی نمی داد، این درحالی بود که من از درس خواندن و تحصیل لذت می بردم. بالاخره مادرم صدایم کرد و من با سینی پر از استکان های چای نزد خانواده خواستگارم رفتم. پدر محمود دوست صمیمی پدرم بود و آن ها قبلا درباره ازدواج من و محمود صحبت کرده بودند با وجود این درحالی مراسم عقدکنان ما برگزار شد که من هیچ حس و علاقه ای به محمود نداشتم. نامزدم شغل آزاد داشت و جوانی خوشگذران و عیاش بود. او فقط با دوستانش به تفریح و مسافرت می رفت و اعتقاد داشت که باید از روزهای جوانی اش لذت ببرد.

ولی من که هنوز آرزوی تحصیل داشتم از او قول گرفتم تا مانع ادامه تحصیل ام نشود او هم به راحتی قبول کرد و شرط گذاشت که من هم کاری به کارش نداشته باشم. این گونه بود که با پایان مقطع راهنمایی وارد دبیرستان شدم و پس از آن به زندگی مشترک با محمود ادامه دادم.

وقتی وارد دانشگاه شدم که پسرم به دنیا آمده بود. در همین حال من فقط به تحصیل و خانه داری فکر می کردم و همسرم نیز به دنبال خوشگذرانی های خودش بود. هر روز که می گذشت فاصله عاطفی بین من و محمود بیشتر می شد و من کمبود محبت را با همه وجودم حس می کردم. همسرم نیز توجهی به من نداشت و گاهی چند روز یک بار هم او را نمی دیدم تا این که در دانشگاه با مردی آشنا شدم که شرایطی شبیه مرا داشت. این آشنایی به درد دل های خانوادگی کشیده شد و هرکدام ریز و درشت زندگی مان را برای یکدیگر بازگو می کردیم. در همین روزها عاشق «فتاح» شدم.

آن قدر به او عشق می ورزیدم که گویی مانند دختری نوجوان وچشم و گوش بسته عاشق شده ام. همواره همدیگر را در گوشه و کنار دانشگاه ملاقات می کردیم و تلفنی هم در ارتباط بودیم. این رابطه خیابانی به جایی رسید که «فتاح» پیشنهاد کرد از همسرم طلاق بگیرم و با او ازدواج کنم! از این پیشنهاد خیلی خوشحال شدم چرا که وابستگی شدیدی به فتاح داشتم و نمی توانستم او را فراموش کنم.

دیگر محمود را نمی دیدم و با هر بهانه ای به دانشگاه باز می گشتم تا ساعاتی را در کنار فتاح باشم. اما درخواست طلاقم را با همسرم زمانی مطرح کردم که فهمیدم باردار هستم با وجود این محمود با طلاق توافقی به این شرط موافقت کرد که فرزندانم نزد او باشند. از سوی دیگر هم فتاح به من گفته بود که با همه اختلافاتی که با همسرش دارد حاضر نیست او را به خاطر فرزندانش طلاق بدهد و من باید به عنوان همسر دوم کنار او زندگی کنم. در عین حال من دل باخته فتاح بودم و با هر شرایطی حاضر بودم با او ازدواج کنم.

بالاخره چند ماه دیگر هم تحمل کردم تا این که پسر دومم نیز به دنیا آمد. من هم نوزاد یک روزه را به محمود سپردم واز بیمارستان به خانه پدرم رفتم. محمود هم که هیچ وقت فکر نمی کرد تا این اندازه عاطفه مادری را زیرپا بگذارم روز بعد از این ماجرا طلاق توافقی را امضا کرد. آن زمان چنان در یک عشق خیابانی فرو رفته بودم که چیزی جز فتاح را نمی دیدم خلاصه چند ماه بعد با فتاح ازدواج کردم و او خانه ای برایم اجاره کرد ولی آرام آرام دچار عذاب وجدان شدم و از این که فرزندانم را این گونه رها کرده بودم زجر می کشیدم بالاخره بعد از گذشت پنج سال از این ماجرا و درحالی که فرزند دوساله فتاح را در آغوش داشتم تصمیم گرفتم به دیدار فرزندانم بروم اما محمود تلفن های مرا بی پاسخ می گذاشت به همین دلیل به منزلش رفتم اما پسر بزرگم وقتی مرا در آستانه در دید محکم در واحد آپارتمانی را کوبید و گفت: خجالت می کشم که تومادرم باشی ...!

شایان ذکر است به دستور سرگرد محمدی (رئیس کلانتری آبکوه) این پرونده در دایره مددکاری اجتماعی مورد رسیدگی قرار گرفت.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۳
در انتظار بررسی: ۱۳
انتشار یافته: ۷۲
مگه میشه مردی که ایشون ادعای بی مسولیتی و عیاشیش را داره، بگه طلاقت میدم به شرط اینکه بچه هام پیش خودم باشند؟؟!!! این فقط از عهده یک پدر مسئول و مقید ساخته است نه یک مرد عیاش که این خانم تعریف کرده، ضمن اینکه بازم دم شوهر دوم ایشون گرم که با ایشون ازدواج کر ده و هرچند نیم بند ، ولی داره زندگی میکنه چون امثال اون آقا هم خیلی کم هستن و برای مدتی از یک زن سو استفاده میکنند و بعد به بهانه های مختلف ولش میکنند
این عشق هم خیابانی نبوده بلکه دانشگاهی بوده.
عجب! شوهرت عیاش و رفیق باز بود بچه هات هم الوات و خوشگذران بودند که اینقدر راحت ولشون کردی؟ نخیر خانم شما هوس باز بودی چرا شوهرت رو خراب می کنی؟ بیچاره مردونگی کرد و حاضر شد ادامه تحصیل بدی اما نمی دونست به قیمت از هم پاشیدن زندگی مشترکش تموم میشه! بعد که دیدی شوهر بعدیت از قبلی بدتره و نمی تونی باهاش زندگی کنی تازه عذاب وجدان گرفتی و یاد بچه هات افتادی؟؟؟؟؟؟ معلومه که همچین زندگی هایی دووم نداره. کسی که چشمش دنبال ناموس دیگران باشه و اونی که همش فکر بهانه برای خیانت کردنه هیچ وقت عاقبت به خیر نمیشه.
اینها گرگ اند در لباس میش
واژه مادر مقدسه
حتما این زن مشکل دار احساس روشنفکری هم میکرده در اون زمان! واقعا که بعضی ها چقدر کثیف هستن به خاطر یه مرد بی ارزش بچه های خودت رو ول کنی بری برده جنسی یه مرد به عنوان همسر دومش بشی
چقدر زود قضاوت میکنیم در مورد هم
با سلام.
همینطور که دوستان گفتن اگر اون آقا مسؤلیت پزیر نبود قطعن بچه داری هم نمی‌کرد پس مشکل خودشه نه آقا
بیشتر مردا وقت ندارن خونه و بازنا باشن چون دنبال کارای خونه و درآمد هستن اون خانم اگر واقعا خانم بود بخاطر بچهاش زندگی می‌کرد و خودش از اون آقای خوشگذرون یه شوهر خوب می‌ساخت
اینک بچه ۵ساله بگه تو مادر من نیستی و ازت خجالت میکشم. اینک یه مرد حاضر بشه بچه یک روزه رو قبول کنه یعنی چیزایی ازت دیده. این خانم سنگین و رنگین طلاق نگرفته و طبل بی آبرویی رو کوبونده. اینک عذاب وجدان گفتم هم یعنی هوسم‌نشسته و نفر دوم برام‌جذابیت نداره. جالبه ک زندگی دومش هم ب طلاق برسه.یه بچه دیگ‌بی مادر میشه. پس برا فرزند همسر دومش دچار عذاب وجدان نمیشه؟؟؟ تنوع طلبی کرده
شاید واقعا محبتی از شوهرش نمیدیده
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۵:۴۵ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۷
اگر میشه قضاوتش نکنیم یه روزی یه جایی خدا شمارو تو موقعیت ایشون قرار میده
تا جای کسی نباشید حق هیچ گونه نظر دادنی رو نداریدهیچ زنی به سمت هیچ مرد دیگری کشیده نمی شه مگر اینکه توی زندگیه اولش بی توجهی وبی محبتی ببینه
به نظر شما کسی که شوهرش ازش دوره ولی یک پسره مجرد میاد توزندکیش و میدونه این خانم متاهله ولی برخواسته خودش که عاشقتم اصرار میکنه و خانم دلبسته خودش میکنه بعد ولش میکنه میره بادخترمجرد واون خانم میمونه ودرفراغ اون آقا و ناراحت ودل شکسته اینا تاوان نداره؟؟ نفرینش دامن اقارونمیگیره؟؟ اینا سرگذشت دوستمه که دارم ذره ذره آب شودنشو میبینم
جم کنید بابا چه محبتی چه توجهی
هیچ زنی حق نداره از بی محبتی شوهر بیشرفانه سراغ یکی دیگه بره.
خودتون میگین زن شوهردار
هیچ کتاب و قران نحخاندین پس چون از دین و اسلام نمیدونی. هرکی هم این کارای زشتو تعید کنه خود گنه کاره
به نظر من زن شوهر دار فقط می تونه بخاطر عاطفه مادری به زندگی بدون توجه ادامه بده مردها باید به خانمشون توجه زیاد کنند ویک زن حق داره اگر از همسرش بی محبتی دید وبه او تذکر داد ولی مرد توجهی نکرد به سمت فرد دیگری گرایش پیدا کنه
اگ اقا بچه هارونگ داشته بخاطراین ک زنش عذاب بکشه ازدوری بچه هاش بعدشم اگ‌مرده واقعا به رنش توجه میکرد زنش ازمحبت بی نیازبود قطعا جای دیگ دنبال محبت نمیگشت
وقتی یه زن بچه داشته باشه ومهرمادری داشته باشه جز عشق به بچش هیچی براش مهم نیست
سلام بنظرم یک طرفه قضاوت نکنین شوهرشم بایدبه خانمش محبت میکردبجاکه بادوستاش بره بیرون این وقتوصرفه خانمش میکردشیطان قوی هس آدم گول میخوره
من فقط اینو می دونم که باید همسر هر زنی اونقدر به زنش ابراز علاقه و محبت کند که زنش به جز مرد خودش به هیچ مرد دیگه ای فکر نکنه،وبه فکر خیانت یا جدایی نباشه بابا این زنا یی که می بینید آدمن سنگ که نیستن بی احساس باشن مشکل اصلی خود مردان ،امیدوارم که اینو بدونن ودر کش کنند
فقط این ومیدونم ی زن اگه فرشته هم باشه بی محبتی مردش از پا درش میاره تبدیلش میکنه به
سلام،بعضیا فقط خواننده هستن و درکی ندارن،خیانت زن رو ندیدن،پس فقط سکوت کنین هیچی نگین...
زندگی چند ساله یک نفر یا یک خانوادرو در عرض چند دقیقه که این حرفارو مینویسم به راحتی قضاوت میکنیم کسیرو که اشتباه کرده تشخیص میدیم .ما همه انسانیم همیشه نمیشه بهترین تصمیمارو گرفت
خیانت به هرشکل واز سوی هریک از زن یا مرد بسیارزشت است اما گاهی اتفاق می افتدوبرای همیشه درذهن طرف مقابل ین خیانت خواهدماند.نفرین برخیانت کار
اگر کسی همسرخودرا دوست نداردباید از مجاری قانونی از او جدا شودبعدکه جدا شد هرکاری خواست بکند.طلاق خیلی بهتراز خیانت است.
بنظرم عشق ومرگ به یه اندازه کمر آدم رو می شکنه ولی شهوت چه زن و چه مرد رو نابود میکنه وقتی مشکلات را به زبان بیاوریم و در موردش به گفته گو بشینیم حدعقل اگه پشیمانم میشیم از راهش بشیم نه با باج دادن و...
دوستان عزیز من خودم یه مرد متاهل بودم و با یه زن متاهل که در استانه جدایی از شوهرش بود رابطه عاشقانه واحساسی داشتیم باهم
ولی باید بگم که من انسان مذهبی ومقیدی نیستم ولی به همه خانمها واقایون پیشنهاد میکنم که به هیچ وجه از چیزی که برای زندگی درست وسالم در ادیان های مختلف سفارش شده است سرپیچی نکنید
چرا که اخرش توش هیچی نیست
من یک شغل خوب ویک درامد خوب و همسرو فرزندم وخونه وزندگیم رو از دست دادم و الان هم با خیانتی مه همون خانم به من کرده ومنو اس وپاس ول کرده ورفته
ازاون ادم معتبر توی بازار تبدیل شدم به یک فرد معتاده بدبختی که دیگه نه کسی رو دارم توی زندگیم و نه امیدی برای ادامه
وهمین روزاست که خگدمو راحت کنم برای همیشه
بچسبید به زندگی هاتون و فقط فکر وذکرتون به خانواده وخونه وزندگی وکارتون باشه خدا کمک میکنه وزندگی هاتون پا میگیره وبه همه چیزای خوب ومادیات و اینا میرسید توی زندگی تون در عگغیر اینصورت مثل من خیلی زود به خط پایان خواهید رسید
هر دو مقصرن...مردی که زنشو حمایت نکنه از لحاظ عاطفی چوبشو میخوره.. زنی که با یه مشاور حرف نزنه و چشم بسته با مرد متاهل رابطه بر قرار کنه نابود میشه....تو یه مشگل هر دو طرف به اندازه هم مقصرن..بیخود یه نفرو‌ محکوم نکنید
مگه میشه اون آقایی ک حتی حاضره بچه یک روزه رو از یکطرف و از طرف دیگه پی خوشگذرونی باشه بتونه نگهداری کنه وبه خانمش عشق نده ؟ یکطرفه قضاوت شده.در کل خیانت زندگی رو داغون میکنه چقدر زشته زن یا مرد متاهل هم آغوشی کنند با نامحرم فقط بخاطر کمبود عاطفی.گناه اون بچها چیه.خدا نگذره از زن و مردهایی که باهر روش وارد خیانت میشوند
من شوهرم اون هیچ وقت برام نگفته که دوستت دارم هیچ رام محبت نداده هیچ با محبت همرایم گپ نزده از خوشی ندیدم حالا منم عاشق شدم عاشق شدم
من به عنوان یک زن کاملا به اون زن حق میدم ولی راجع به ول کردن بجه هاش حقی بهش نمیدم.عشق مگه حرف حالیش میشه؟
خیلی سخته یه لحظه خودتان را بدارید جایی مردی که میفهمه زنش هر ساعت ممکنه توی آغوش یه مرد غریبه در حال عشقبازیه چه احساسی پیدا میکنید؟
باسلام...بنظرمن کامنتا خیلی ظاهریه واقعا چرا وقتی تو زندگی اونا نبودین اینجوری میگید بنظر شما اگ اون مرد عیاش نبود و به زنش عشق میورزید اون زن میرفت با یه مرد دیگ؟چرا همیشه تقصیر میندازید گردن زنها؟چطور به مردی ک زن دوم گرفته و ولش نکرده میگید دمش گرم ولی اگ یه زن بخاد شوهر دوم کنه میشه زن بدکاره؟
با سلام همین الان که مینویسم هیچ امیدی به فردا ندارم و نمیدونید چقدر عذاب اوره که ندونی زنت الان کجاست و چی میکنه . هیچ دلیل قانع کننده ای نداره خیانت اول جدا بشه بعد... و جدا از این حرفها اون مردهایی که به خاطر لذت زود گذر ادای عاشق درمیارن و زندگی دیگران رو خراب میکنن یا بلعکس . اینها بچه پدر و مادرشون نیستن از خدا میخام هر چی زن و مرد این مدلیه نابود کنه من بدبخت عاشق خانمم هستم و اصلا نمیتونم جاشو با کسی پر کنم اونقدر دوستش دارم که حالا اشتباه یا درست میگم بیا زندگیمونو از نو بسازیم بدون مشکل منم از خدا میخام. بمیرم و راحت بشم خیلی درد میکشم
مرده شور این دل رو ببرن.
مگه هر چی دل خواست باید همون بشه؟
الان دقیقا سریالهای ماهواره ای همین خیانت ها رو دارن ترویج میدن.
امکان داره هر زن و مردی بعد از ازدواجشان کسی رو ببینن که از همسرشان جذاب تر باشه...اما ما انسانی و قدرت انتخاب داریم.
این خانوم جای اینکه زندگیش رو بسازه، رفته وارد رابطه عاطفی با ی مرد متاهل شده و تا آخر عمر نه راه پیش داره نه پس....
اگر واقعا نمی خواست با همسرش باشه باید جدا میشد و میرفت دنبال دومی...
اما نکته مهم اینه که زن شوهر داری که طلاق نگرفته باشه و با کسی ارتباط بگیره، مرد دوم تا ابد بهش حرام میشه...بچش هم حرام زاده است...
مگه الکیه تعهد و حریم خانواده...
مشکل اینجاست که ورودی ها و حریم ها رو کنترل نمی کنیم این وابستگی ها ایجاد میشه و بعد جای اینکه سرکوبش کنه، بیشتر بهش ضریب میدن.
باید به خدا پناه برد از آخر الزمان...
تا در شرایط کسی قرار نگرفتید قضاوت نکنید ...
زن میتونه خانم خونه باشه زن میتونه ویران کننده خونه باشه . همچنین مرد میتونه آقای خونه باشه مرد میتونه نابود کننده خونه باشه
قضاوت نکنید
نمی‌خوام قضاوت کنم ولی چون خودم مردهستم
و بچه دارم و همین مورد برام پیش اومده و از بچه نگهداری میکنم میگم این آقا خیلی مسئولیت پذیره که نگهداری بچه ها رو بعهده گرفته پس اصلا رفیق باز و عیاش نیست متاسفانه وقتی زن دلش می‌ره پیش فرد دیگه غیر از شوهرش دیگه انگار مسخ میشه و هرچی تلاش کنی کمتر تاثیر داره برای برگردوندنش به زندگی باید بره و مطمئنم باشین که سرشون به سنگ میخوره مثل این خانم و اونوقت دیگه خیلی دیره
با سلام خدمت عزیزان ، بنظرمن انسان به همه میتونه دروغ بگه الا به خودش .پس اگه خواستین توی زندگی در آرامش باشین فقط کافی همین یه جمله رو دریاد داشته باشین که هرچه برای خود می پسندی برای دیگران نیز بپسند و هرچه رابرای خود نمی پسندی برای دیگران نیز نپسند
به جای اینکه بدون درنظر داشتن شرایط،سن و غیره نظر بدیم لطفا کمی یاد بگیریم کمبودهای خودمون و بچه هامون رو ارتقا بدیم چه زن وچه مرد تو چه محیطی بزرگ میشن یه دختر تو هرسنی که باشه از لحاظ اگاهی باید ارتقا پیدا کنه تا بتونه تصمیم ازدواج رو با قاطعیت بگیره باید آموخت وبه فرزندانمان آموزش داد تا بتونن راه درست رو یاد بگیرن به فرزندانمان عشق بورزیم تا اسیر عشق اشتباهی نشوند بهشون اموزش درست بدیم تا اشتباه نکنن درپناه خداوند
باید به اصول خانواده پایبند باشی ؛ هر زنی اینجور نیست اینا خانواده ندارن
سلام لطفازودقضاوت نکنین بسوزه پدرعاشقی
چطورشمامردا راحت خیانت میکنیدواصلا عذاب وجدان نداریدیه زن باید تا اخرعمرش بی محبتی روتحمل کنه وبخاطرزن بودنش هیچی نگه مرداگه مردبودبه زنش محبت میکرد مردای خیانتگارخیلی بیشترن
با سلام،دوستان لطفا ایشون رو قضاوت نکنین،چون من خودم در شرایط ایشون زندگی کردم،و بخاطر بچه ام تحمل کردم،همه بی مهری ها بی محبتی ها و همه ی سختی های زندگی رو با وجود اینکه،وکالت طلاق هم داشتم،تحمل کردم
هیچی که درست نشد،فقط زندگی و جوانی من حرام شد
و الان بعد ۳۰ سال افسوس میخورم که چرا باید تحمل میکردم
در حالیکه فرزندم درس خونده و موفق هم هست،منتها الان دنبال خوشی های خودش هستش،و این من هستم که کل زندگی و جوانی و خوشی هایی که میتونستم،داشته باشم رو از دست دادم،فرهنگ غلطی که داشتیم،و فک میکردیم ازدواج یه چیزی هست که باید تا آخرعمر ،چه خوب چه بد،ادامه داد
به نظر من زنی که در خیابان یا محل کار دنبال محبت میگرده آخرش همین میشه ولی این زندگی رو میشه درست کرد.میشه از زنش بخاطر اون روزای بد عذر خواهی کنه .زنهم توبه کنه دیگه بر نگرد. کسای که با زن شوهر دار وارد رابطه میشن پسترین آدمها هستن خدا سر بچه ها شون بیار بخاطر یه لحظه هوس باعث ویرانی یه خانواده میشن خدا نگذره ازشون خدا نابودشون کنه کسی رو که زن مردم رو از راه در میاره
سلام زن ها رو زود قضاوت نکنید منم یک زن هستم منم مشکل زندگی دارم در ضم دو تا بچه هم دارم یکی پس فردا میره به ۱۳ سالگی و یکی هم ۱۲ سالگی هست من شوهرمو انتخاب نکردم مادرم انتخاب کرده چون برادرزاده اش بود به خاطر همین منو قربانی کرد به برادرش من از اول هم راضی نبودم الانم که راضی نیستم من الان خودم عاشق کسی دیگه شدم عاشق معلم بچه ام شدم نه میتونم والش کنم نه میتونم ادامه بدم موندم که چه کنم
زنی که از شوهرش محبت و توجه نبینه حق داره به مرد دیگری فک کرده و ارتباط داشته باشه
بیهودی دلیل دین و مذهب نیارین
زن هم حق زندگی داره
سلام..هیچ کس نمیتونه کسی رو قضاوت کنه ..من کار اون خانم رو تایید نمیکنم چون از ۲ تا بچه گذشته . من و همسرم ده ساله که ازدواج کردیم ۲ تا بچه هم داریم، همسرم هم خیلی مرد با مسولیتی هستش اما من به
شدت احساس تنهایی میکنم ،به شدت به محبت همسرم نیاز دارم اما تا الان حتی یکبار هم ابراز عشق نکرده حتی بهش هم گفتم که من دوست دارم که بهم توجه کنی . یکسال بعد از زایمانم بهم خیانت کرد ولی چون خیانتش جنسی نبود از نظر خودش کارش اشتباه نبود اما من بخشیدمش چون بچه داشتیم ،من همسرمو دوست دارمم ولی از بی محبتی دارم دیوونه میشم ،..بله واقعا درسته که فرهنگ غلطی داریم چون من نمیتونم طلاق بگیرم برای اینکه هنوز فرهنگش برای خانوادم جا نیفتاده..
از آقایون خواهش میکنم تا ابراز علاقه به همسر رو یاد نگرفتید ازدواج نکنید از متاهل ها هم تمنا میکنم همسراتون رو تشنه محبت نزارید زنها به محبت نیاز دارن
وایی خیلی بده عاشق مرد متاهل بشی بعد بخاد ولت کنه ب زندگیت برسه این تو بی ک داغون میشی باید چ کرد ای خدا
چه زن و چ مرد فرقی نمیکنه اگه از دوطرف بی توجهی و بی محبتی ببینه اگه دوطرف به هم بیخیال و بی توجه باشن حتی اگه متٵهل باشن حتی اگه بچه هم داشته باشن شک نکنید به سمت محبت یکی دیگه کشیده میشن این قانون طبیعته و ذات انسان به محبت وتوجه نیاز داره پس تا توی زندگی کسی نیستین از خودتون قانونها وقضاوتهای من دراوردی درنیارید
خوب میتونستی طلاق بگیری وجداگانه با بچه هات زندگی کنی تو بودی که در حق شوهر اولت خیانت کردی بچه ها تا اخر عمرشون ازتو بدشان میاد میگن مادرمون به خاطر عشق ما رو رها کرد
من به اون خانوم حق میدهم چون اگه شوهر به زن توجهی داشته باشد زن هیچ وقت این کار نمیکند.. من خودتواین شرایط قرار گرفتم
من یه سوال دارم به نظرتون خداوند زنان ومردانی که سرک تو زندگی دیگران می کشن مجازات میکنه من که ۳۰ سال هست همسرم آشکار وپنهان بهم خیانت میکنه حتی یه عذابش را هم نیدیگ
ایکاش به جای اینکه پسر اون خانم در رو به مادرش کوبید اجازه می‌داد مادر ش اونارو ببینه
اما واقعا خیلی باید اسیر نفس بشی که جگر گوشه یک روزه خودتو بذاری و دنبال یه مرد دیگه بری واقعا مردها ارزش اینهمه علاقه رو ندارن که بخاطرشون همچین کاری بکنی و اینقدر ما زنها نباید بدبخت باشیم که بخوایم دنبال محبت مردها باشیم محبت از یه دوست خوب یا مهر فرزندی یا پدرو مادر هم کمتر از میل به یه مرد نیست من 7 ساله دارم زندگی میکنم هیچ علاقه ای به شوهرم ندارم شاید ماه‌ها با هم رابطه ای نداشته باشیم ولی برای دخترم می میرم اصلا هم نمیخوام با مرد دیگه ای باشم چون مردها سرو ته یک کرباسن زیاد مهم نیستن برام
عجب داستان بود تعجب نکردم فقط ی چیزی میدونم انشالله هرکسی خدا جوری براش رقم بزن زندگیش که دیر نباشه عاشق نشدی که ببینی دل تنگ چیست من کسی روقضاوت نمیکنم چون تو دل ادمها نیستم خدا میداند بس
دوستان عزیز.... شرایط آدمها در لحظه هست که آدم رو وادار به تصمیم گیری هایی درست یا غلط میکنه ..... هیچ وقت تا خودتون توی اون شرایط قرار نگرفته باشید نمیتونید حال دل آدمها رو بفهمید و درک کنید ... متاسفانه توی جامعه ی ما اینجوری جا افتاده که مرد هر غلطی بکنه و هر راه خطایی بره زنش مقصره .... زن هم هر غلطی کرد و هر راه خطایی رفت از هرزگی خودش بوده که رفته ....... ای کاش روزی بیاد که زن و مرد هر دو به یک اندازه حق داشته باشند ..... حق در همه چیز ..... حتی در تصمیم گیری های غلط ..... و ای کاش حقوقی هم که در دادگاهها برای زن و مرد در نظر گرفته شده یه کم عادلانه تر بود تا زن مجبور نشه زندگی ای رو که دوست نداره تحمل کنه که اخرش برسه برسه به جایی که نباید میرسید .......
سلام من فکر میکنم مقصر دو طرف باشه ولی بیشتر خانم چون بچه شیرخواره نباید ول میکرد باید بچه را با خودش میبرد حتی جای مهریه چون بچه گناهی نداره درست انسان شیر خام خورده بعضی موقع اشتباه میکنه ولی بستگی داره من حق میدم به شوهر اولی این خانم چون زندگیشو دوست داشته که بچهاشو قبول کرده واقعا خدا خیرش بده
من خودم زنی هستم که نزدیک چهل سالمه سه تا بچه هم دارم همین مشکل برام پیش اومده باید چکار کنم هنوز طلاق نگرفتم بچهام هم بزرگ هستم خودم تو دو راهی موندم خواهشن مرا راهنمایی کنید
جای کسی نیستیم ک بتونیم قضاوت کنیم
مهر مادری این خانم کجا رفته بود وقتی بچه یک روزه خودش رو رها کرده من باورم نمیشه پس مادرها ومادر بزرگ های ما چه جوری با تمام سختی ها زندگی کردن ولی با آبرو وبا سری بلند
این خانم باید حرمت پدر ومادر وبچه هاش رو نگه میداشت
به نظرم خانومه راست نمیگه ،مرد عیاش وخوش گذران ورفیق باز بچه یه روزه میخواد چکار ،بچه ها رو میده میره پی خوش گذرونی خودش نه اینکه هم پدر باشه هم مادر که واقعا سخت ووحشتناکه ،حالا زن رفته پی هوس خودش از همینجا میشه فهمید زنه دروغ گفته ، چرا گفتن بهشت زیر پای مادران است چون از همه چیز مگذرند برای عشق به فرزند ولی این خانوم از همه چیز میگذره برای عشق به نامحرم ،شما حرفای شوهر اول این خانوم رو نشنیده قضاوت نکنین ،فقط میدونم عشق واقعی مادرانه انقدر قوی هست که هیچ چیزی نمیتواند انرا ازبین ببرد مگر فقط و فقط هوا وهوس ، ایا این خانوم گفته چقدر برای علاقه من کردن همسرش به زندگی تلاش کرده یا اصلا تلاش نکرده ؟؟؟؟؟بیشتر انسانها باعشق ارام میشوند حالا این خانوم همه ماجرا رانگفته خیلی تابلو هست
مگه اون مرد زن و بچه هاش رو ول کرد که تو به خاطر اون بچه هات رو ول کردی؟؟؟؟؟؟ می تونستی محبتی رو که برای اون مرد غریبه خرج کردی واسه شوهرت و بچه هات خرج میکردی اینجوری شوهرت هم به زندگی دلگرم نیشد و پایبند زن و بچه هاش میشد.... در ثانی اصلا تو که علاقه ای نداشتی غلط کردی که گذاشتی بچه دار بشی....
به نظر من این دروغه من خودم بدون ایکنه راضی باشم ازدواج کردم به شوهرم محبت کردم واون هم در عوض محبت هام همه کار برام میکنه حتی اجازه داد ادامه تحصیل بدم بدون اینکه برام شرط بزاره
البته که ما نباید در مقام قضاوت بر بیایم...چون حرفای شوهر ایشون هم باید مد نظر قرار بگیره.

سردی روابط زن یا مرد به همدیگه همین عواقبشه.حالا چه مادر باشی یا پدر!!

اما درگل یه مثلی هست که میگه:

اول بیا و کفشهای مرا بپوش٬راهی که من رفتم برو٬سختی های مرا بکش بعد در مورد من قضاوت کن

با احترام
دوستم ۴۱ سالشه ‌.باشوهرش زندگی عالیی داره ..اما باز عاشق یه مردِ زندار شده ..البته فقط در حد دنیای مجازی ...مستقیم بهم نگفتن که میخان ارتباط داشته باشن ‌اما درواقع عاشق همن ..هردو تو برزخن ..هم میمیرن واسه هم ‌هم عداب وحدان دارن .
به جای کسی تصمیم نگیرم شاید اون زن خیلی سختی کشیده
بنظرم این خانم عا‌ق نبوده عشق عذاب وجدان نداره من خودم متا هل بادوتا بچه هستم ازدنیام گذشتم بخاطر عشقم خیلی پل پشت سرم خرابشدحتی بابام آقم کردولی پشیمون نیستم همینکه دو دقیقه طوچشاش نگاه کنم باکل شادیای عالم عوض نمنم
من یه زنم ۴ساله از شوهرم متارکه کردم به دلیل اعتیاد و خیانت و بی مسئولیتی ولی تو دوران زندگیمون که ۱۵سال بود هیچ وقت دنبال هیییچ کسی نبودم و هیچ کس هم به چشمم نمیومد با این حال که همش از هم دور بودیم.ولی دوسال پیش توی یه گروه مختاط با کسی آشنا شدم ولی فقط چند روز دیگه هیچ وقت اس ندادم و گفتم شما هم ادامه ندید و ایشون هم قبول کرد
مشکل من اینه که چرا بعد از گذشت دوسال هنوز دارم به حرفای ایشون فکر میکنم و همش توی ذهنمه گاهی واقعا کلافه میشم
بهرحال خانم محترم هرچند زندگی بهت سخت شده بود خب طلاق گرفتی چرا مرد زن دار چرا زندگی یکی دیگه رو خراب میکنی نفرین آه زن اولی زندگیتو‌داغون میکنه سرطان میگیری این همه مرد زن طلاق مجرد این همه مرد زن مرده باید دنبال مرد متأهل باشی ازدواج بد نیست البته هردو باید مجرد باشند چرا آشیانه کسی دیگه رو خراب میکنید نفرین پشتون است چه مرد و چه زن ....شما بچه هاتو فدای مرد زن دار کردی و الان یاد بچه هات افتادی ؟؟؟بذار بچه هات زندگیشون بکنند گناه دارند لااقل زندگی بچه هاتو خراب نکن مادر فداکار...
زنم قبل از ازدواج با من با یک پسری دوست بود. وقتی با من ازدواج کرد با دو تا مرد تلفنی حرف میزد. وقتی فهمیدم خیلی عذر خواهی کرد و من قبول کردم که پشیمونه و بخشیدمش. دو سال بعد از عروسی اصلا به من اهمیت نمی‌داد و فقط به فکر خانواده پدرش بود . دعوا شد و فورا مهریه رو اجرا گذاشت. در حالی که قسط مهریه رو میدادم، بهش گفتم دیگه نمی‌گذارم هفته ای بیش از دو بار بره خون باباش. ولی گوش نکرد و منم در رو به روش بستم.
بعد ازدو ماه فهمیدم با عشق قدیمیش ارتباط داره و میخواد طلاق بگیره و زن اون بشه.
البته مهریه هم میخواد.
ولی من طلاقش نمی‌دم تا بسوزه. کل مهریه اش هم قسطی میدم.
باسلام
یکی از دوساتم باهام درد دل کرده خواستم از شما راهنمایی بگیرم و راهکاری براش بزارم
میگه یکی از آشناهام خانومی شوهر داره و تو مهمونی خونوادگی خیلی به ی مرد شوهردار نگاه میکنه و برعکس,
تو انستا هم همو دارن. چ راهکار درستو پیش رو بگیره تا بینشون قطع رابطه بشه ??سپاسگذاری میکنم
به نام هوس عاشق نشوید. یکی ازدوستان خانمی متاهل با دو بچه. زندگی عالی و لاکچری داره.ولی هوسبازه و چشمش دنبال یک مرد متاهل هست و به صورت مجازی باهم در ارتباطن...ایا رابطه این دو احمق عشق هست یا هوس؟
بیچاره دختر مدرسه ای ک قدرت تصمیم گیری نداره،ک همچین تصمیم بزرگی رو بگیره برا ازدواج،و هیچ وقت کسی رو قضاوت نکنید
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها