متهم: زنم قربانی خیانت خود شد
مرد جوانی که با اطلاع از خیانت همسرش او را با ضربه چاقو به قتل رسانده بود پس از محاکمه به اتهام قتل عمد از سوی قضات شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز به قصاص محکوم شد. اما درحالیکه در انتظار چوبه دار بود به کمک مددکاران زندان و با جلب رضایت اولیای دم به شرط پرداخت 400میلیون تومان دیه از اعدام نجات پیدا خواهد کرد.
به گزارش ایران، این مرد 38 ساله روز بیست وهفتم اسفند سال 92 با حالی پریشان و لباس خونین به اداره پلیس استان قم مراجعه کرد و مدعی شد که در جریان درگیری با همسرش او را با ضربه چاقو کشته و از خانهاش در کرج گریخته است.
با شروع تحقیقات مأموران به همراه متهم به خانه وی رفته و جسد همسرش را پیدا کردند.
متهم درباره انگیزه قتل گفت: وقتی متوجه شدم همسرم به من خیانت کرده است با هم بحثمان شد او درحالیکه هیچ ابایی از پنهان کردن این موضوع نداشت حرفهایی به من زد که بشدت عصبانی شدم وخون جلوی چشمانم را گرفت به آشپزخانه رفتم وبا برداشتن یک چاقو به سراغ المیرا رفتم و او را با ضربه جاقو به قتل رساندم.
در دادگاه چه گذشت؟
در جلسه دادگاه پدر مقتول برای دامادش درخواست قصاص کرد. متهم نیز در دفاع از خود گفت: مدتی بود که همسرم در خانه رفتار خوبی با من ودو فرزندمان نداشت .آنها را زیاد کتک میزد وتماسهای تلفنی مشکوکی داشت.
این موضوع باعث شده بود بین من و او اختلاف بیفتد تا اینکه همسرم از خانه قهر کرد و به خانه پدرش رفت.
او را مدتی تعقیب کردم وبعد دیدم سوار خودروی مردی غریبه شد و با او رفتار صمیمانهای داشت.
وقتی از او پرسیدم آن مرد غریبه چه کسی بود گفت دوستم است. با شنیدن این حرف عصبانی شدم و او را کشتم.
پس از پایان جلسه دادگاه این متهم جوان به اتهام قتل عمد به قصاص محکوم شد. اما وقتی برای دادگاه اثبات شد که همسر وی با آن مرد غریبه ارتباط پنهانی داشته است وی نیز بازداشت شد و بدین ترتیب پدرومادر مقتول حاضر شدند از درخواست قصاص خود برای دامادشان گذشت کنند اما آنها مدعی شدند به شرط دریافت 400میلیون تومان دیه از حق قصاص خود گذشت خواهند کرد.
چرا و چه موانعی برای جدایی زن از مرد بود تا جلوی کشته شدن انسانی گرفته شود؟؟؟
جامعه ای اولش مهریه بعدش بچه دار شدن فوری برای اثبات وفادری و عشقه حتی بدون شناخت قبلی یا حداقل فرصت برای چند صباحی زندگی زیره یک سقف و آشنایی از روحیات و توقعات طرفین از زندگی مشترک با شعارهای سنتی ولی خیابانهایی که کمتر میتونی قید و بندی اخلاقی در روابط افراد نسبت به خود و اطرافیان در اون ببینی و مهمتر اینکه ظاهر و پول شده همه چیز...
ولی هر چی که هست بیچاره اون بچه ها،آقایون،خانمها چه روشنفکر،چه سنتی تو رو به هر خدایی که باور دارین هر چیزی هم بکنین،از موجودی که به خواست خودمون و البته لطف خدا میارین،به عنوان یه وسیله مثل اسباب بازی یا کپسول اطمینان استفاده نکنیم،با نظره من این گناهش هم از خیانت و هم از قتل بیشتره.....








