شصت سال است با یک شرکت صادرات دارم/ بیش از یک‌میلیون یورو صادرات نداشته‌ام/ سه ماه است که صادرات را تعطیل کرده‌ام/ بانک مرکزی می‌خواهد با این حرف‌ها، سربه‌سر من بگذارد/ دلار ۴۲۰۰ بزرگ‌ترین فساد بود/ بانک مرکزی بی شفاف‌ترین است

خجالت اوره. پارسال که خشکسالی بود سخنرانی و نظریه و .. که بله. امریکا و اسراییل با هزینه عربستان ابرها به سوی ایران را می ربایند! حتما امسلا که دویست درصد نسبت به سال گذشته بارندگی زیاد شده و برخی نقاط کشور سیل هم امده امریکا و اسراییل و عربستان با هارپ تغییر استراتژی از ابر دزدی به سیل کردند یا هارپ انتنش مشکل پیدا کرده. در مورد گوشت هم حالا که نمی توانند اداره کنند می گو یند عربستان با هزینه هنگفت گوشت و گوسفندان ایران را می رباید! حتما به زودی هم می گویند سرمایه داران اماراتی و صهیونیست و عرب پراید و پژو 405 را دارند قاچاق می کنند. ما هیچ. خودتان را چی فرض کردید. فقط از ذهنی که می گوید ابرها را می دزدند بر می اید که بگوید گوسفندان ایران را دو میلیون می خرند که هشت میلیون بفروشند. یعنی عراق و افغانستان و دبی قیمت گوشت چهار صد هزار تومن در کیلو است! حتما شاخشان طلا هست!

نقدینگی در اسفند 1396 به 1500 تریلیون تومن رسید. درامد ارزی ایران در سال منتهی به 1396 به 130 میلیارد دلار رسید. از تقسیم این دو قیمت دلار به عنوان ارز اصلی به دست می اید که می شود 11500 تومن برای سال 1397. نقدینگی در اسفند 1397 می رسد به 1900 تریلیون تومن. باتوجه به تاثیر با تاخیر ششماهه تا هشت ماهه این افزایش نقدینگی و متاسفانه با توجه به تحریم خرید نفت که از اذر شروع شده درامد ارزی ایران در امسال به زیر 110 میلیارد دلار می رسد در نتیجه قیمت دلار می رسد به 17000 تومن. ولی باز هم قابل تحمل است. فکری به حال مهرماه 98 بکنید. چون با این کسری بودجه نقدینگی در مهرماه 98 حداقل میرسد به 2300 تریلیون تومن. و میزان درامد ارزی با توجه به تحریم در سال منتهی به شهریور 1398 در خوشبینانه ترین حد می رسد به 70 میلیارد دلار. یعنی قیمت دلار بالای 30 هزار تومن است. این رابطه ای است که در تاریخ ایران از 50 سال گذشته بر قرار بوده. حالا نه ترامپ و نه تمام نیروها وسلاطین بازار و دلالها و ... نمی توانند مثلا ناگهانی قیمت دلار را به بیست هزار تومن برسانند. ولی در برابر هم تمام کارشناسان بانک مرکزی و تمام دولت و اقای جهانگیری و همه بگیر و ببیندها هم نمی تواند قیمت دلار را به زیر مثلا 12 هزار تومن برای الان برساند و حرکت اخیر بازار فقط شروع و مقدمه تاثیر کاهش درامد نفتی ایران برای بهار 98 هست.

اگر اقای همتی و دولت و اصولا حاکمیت اقتصادی ایران می خواهد دلار و تورم را تثبیت کند چاره ای ندارد جز تثبیت رشد نقدینگی در حد 5 تا 7 درصد. و برای این لازم است که دولت بتواند کسری بودجه عظیم خود را با سیاستهای بسیار سختگیرانه و انضباط بودجه و کاهش یارانه و کاهش نهادها و پستها و شرکتهای دولتی بودجه خوار و از همه مهمتر کاهش نرخ سود و بستن یا ادغام بانکهای خصوصی و مدیریت انها کاهش دهد. ولی همه می دانیم که هیچ دولت و مقام سیاسی و رئیس جمهوری در ایران حاضر به قدم گذاشتن به این وادی نیست و حاضرند برجام را بپذیرند و لوایح پولشویی را که در این موقعیت تحریم یعنی خودزنی بپذیرند و یا برجام های دو و سه را غیر قابل اجتناب بدانند و صنعت هسته ای را سیمان کنند ولی هرگز و هرگز به طرف سیاست انضباط مالی و کاهش بودجه و تعدیل و بستن نیروها و پستهای نجومی بگیر شرکتهای دولتی مانند خودرو سازها دولتی نروند. نتیجه همین روند کنونی که در 50 سال گذشته برقرار بوده برای سالهای اینده است. ولی دو مسئله بسیار سرنوشت ساز است. ادامه این روند با تحریم خرید نفت دیگر امکان ندارد و اگر بخواهیم این مسیر را ادامه دهیم بدون تعارف ونزویلا شدن اقتصاد یاران کاملا قابل پیش بینی است. ولی شخصا اعتقاد دارم که همانطور که در برجام اتفاق افتاد و همانطور که ترامپ و امریکا هم انتظارش را دارند بالخره مقامات دولتی ایران راهی برای اداکه این روند ولو با پذیرفتن شرایط لوایح یا برجام های دیگر پیدا خواهند کرد چون هرگز قادر به انضباط مالی نیستند ولی تصمیم به مذاکره را انقدر دیر می گیرند که هم مردم را به عذاب اقتصادی علیم دچار می کنند و هم اعتبار خود و کشور را از بین می برند و هم دیگر اثر سابق را نخواهد داشت.

همیشه و همه جا پیچیدگی قوانین عدم شفافیت و فساد به بار می اورد

خوب پسته وگدو وبادومی که حق ملت ایرانه رو صادر میکنی حالبیش اینه که پسته ی ایران تو آمریکا ارزونتر از ایرانه یعنی حضرات خشکبار به مردم خودشون از عمد گرون میدم که کسی نتونه بخره تا صادر کنن

اقای همتی با بستن حرکت بازار در این چند ماه سعی کرد که قیمت ارز را تثبیت کند. اما کارهای ایشان چنان غیر علمی و غیر واقعگرایانه بود که عملا دستور پخت یک کمبود بسیار شدید ارز و کالا و بالا رفتن قیمتها را اماده کرد. چه زمانی می خواهیم متوجه بشویم که کارشناس قابل نداریم یا به بازی گرفته نمی شوند. اقای همتی عملا با بستن معاملات و صرافیها هرچند به نظر خودش باعث شد که تقاضا را به صورت مصنوعی برای چند ماه کاهش داد ولی در برابر عرضه نیز به دلیل همین سیاستها به شدت کاهش یافت. صادرکننده ها و کسانی که دلار در خانه یا خارج از ایران دارند عملا عرضه را به دلیل این سیاستها شدیدا کاهش دادند. چو ن هم از نظر کارشناسی قیمتهای ده هزار و یازده هزار تومن بسیار زیر قیمت است و از طرف دیگر انها نگرانند که برای فروش چند هزار دلار در بازار بعدا مورد سوال و جواب دولت و سازمانها و نهادها قرار گیرند. از طرف دیگر با بسته شدن ثبت سفارش و واردات همه اجناس در بازار شروع به کاهش شدید فیزیکی کرده مانند خودرو و گوشت و همه چیز. نتیجه اینکه می بینید حالا بازار متوجه شده و انبارها خالی و در نتیجه قیمت مثلا خودرو و سایر اجناس به سرعت و جهشی دارند خود را به همان نرخ دلار واقعی که الان 15 تا 17 هزار تومن است می رسانند و اگر این سیاستهای وحشتناک غیر علمی اقای رئیس بانک مرکزی ادامه یابد شدیدتر هم خواهد شد. در کشوری که دچار خشکسالی دلار و ارز خارجی شده باید تمام تلاش از قیمت گذاری ارز تا واردت ارز و اسکناس به صورتی باشد که همه تشویق به عرضه ارز خود شوند نه اینکه از بیم و نگرانی عواقب بعدی یا پایین نگه داشتن دستوری نرخ ارز از عرضه ارز خود رد بازار خودداری کنند.

متاسفانه اقای همتی و اصولا سیاستمداران ما متوجه نیستند که در این دنیا شما نمی توانید که انچه به نفع سیاستهای ما هست را بپذیرید و از ان استفاده کنید ولی در برابر حاضر نباشید که در برابر دنیا و برای طرف مقابل هم بازار مساوی در نظر بگیرید. مثلا اقای همتی متوجه نیست که نمی شود از یکطرف همه مردم در ایران و ایرانیان خارج از کشور و شرکتها و کشورهای دنیا را به واردات ارز و سرمایه به ایران تشویق کرد و اعلام کرد ورود هر اندازه ارز و اسکناس به ایران ازاد است و از نظر گمرکی اشکال ندارد ولی در برابر از فروش ارز به متقاضیان یا خروج ارز و سرمایه جلوگیری کرد. امکان ندارد. در مورد همه سیاستهای اقتصادی هم همین استدر ضعف مدیریت و دانش اقای همتی همین اندازه بس که ایشان با بستن پوزهای خارج از کشور و جلوگیری از تراکنشهای بانکی و اهسته کردن ان تصور نمودند می توانند بازار ارز را کنترل کنند. ولی ایشان متوجه نیستند یا هستند ولی می خواهند از این ستون به ان ستون اداره کنند . مهم نیست که شما تراکنشها و پوز ها خارج از کشور را ببندید مهم انست که این تقاضا وجود دارد و ان را باید چاره کنید. حالا بعد از چند هفته از بستن این پوزها دوباره تقاضا راه خود را یافته ولی اینبار به مراتب بدتر چون تقاضا خارج از کشور سویتچ کرده در بازار داخل که همین الان هم به خاطر محدودیتها مالی و تحریمی به شدت دچار کمبود فیزیکی اسکناس ارز خارجی است و شما می توانید تصور کنید چه روزها و هفته هایی در پیش است.

نیما که بانک نیست! شما در خارج از کشور یک حساب بانکی داری مثلا در چین به یوان، با وارد کننده مذاکره میکنی وارد کننده به شما ریال میده و از اون پول استفاده میکنه قرار نیست که به ایران چیزی انتقال داده بشه!

فضا را باز کنید برای دیگران

حقيقت در مورد نيما اينکه ، نيما يه سيستم داخلي و ارزي واريز نمي شه فقط اونجا ثبت ميشه که من اين قدر ارز دارم آن هم در يک حساب بانکي خارجي که هر کشوري ميتونه باشه بعد صرافي داخلي پولش را به ريال ميده و از اون جساب به يه حساب خارجي ديگه حابجا ميشه ... ولي قيمت ، مقدار ... در نيما ثبت ميشه ..

به نظرم من نباید بانک مرکزی اون جوابیه را میزد.
کار شایسته ای نبود.
با صادرکننده ها وقتی اینگونه برخورد بشه، نتیجش این میشه که در آینده دیگه بازارهای صادراتی نخواهیم داشت.