انتقال آب از خزر و خلیج فارس، نزدیکتر از چیزی است که تصور میشود!
به گزارش «تابناک»؛ حسن روحانی در نشست امروز هیأت دولت که یکی از دستورهای مهم آن، انتصاب و معرفی برخی استانداران بود، در بخشی از سخنانش به برخی مشکلات کشورمان اشاره کرد تا از ضرورت رفعشان سخن بگوید و به حاضران در جلسه در این خصوص دستورهایی دهد.
مشکلاتی که از جمله آنها، کمبود آب است؛ مشکلی که هرچند برخی آن را یکی از بزرگترین مشکلات حال حاضر کشورمان میدانند که بحرانی و حتی ورای آن است، رئیس جمهور تأکید دارد که مشکل نیست و آنچه موجب شده مشکل جلوه کند، کمبود تلاش است!
روحانی در این باره گفت: ما مشکل آب نداریم چون در جنوب و در شمال کشورمان آب فراوان داریم؛ منابع آب عظیم دریای خزر و خلیج فارس. این منابع را داریم، اما اشتباه کردهایم و منتظریم تا ترسالی بشود و باران بیاید تا کمبود آب حل شود.
او در ادامه افزود: البته باران در ید قدرت خداوند متعال است و باید دعا کنیم، اما باید بپذیریم که کشورمان در منطقه خشک قرار گرفته است و باید به فکر آب برای مردم باشیم. باید بدانیم که کمبود آب نداریم، بلکه کمبود تلاش داریم. چطور کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس از خلیج فارس استفاده میکنند، اما ما منتظر بارش هستیم؟
رئیس جمهور با اشاره به طرح انتقال آب خزر ـ که هفته پیش وعده اجرای آن را داد و انتقادات بسیاری را برانگیخت ـ گفت: همه دارند از دریای خزر استفاده میکنند، جز ما. دیگر کشورهای پیرامون خزر آلودگی درست میکنند، به گونهای که وقتی به سواحل شمالی میرویم، با لکههای نفتی بر سطح آب مواجه میشویم، در حالی که ما استفاده مشروعمان را هم از این دریا به بهانههایی نمیکنیم.
سخنان رئیس جمهور به این قسمت که رسید، شیب تندتری گرفت تا به نقد برخی تصمیمهای بین المللی برسد و بگوید: در دنیا مقالاتی به خاطر عدم توسعه ما نوشته شده است؛ این مقالات برای خودشان نیست و، اما پشت سر آن مقالهها رفتیم و گرفتار مقالهها شدیم و ملتمان را به دردسر انداختیم.
روحانی برای تبیین سخنان خود در خصوص مقالههای نوشته شده در جهان، مسأله گازهای گلخانهای و مضرات آنها را پیش کشید تا تأکید کند که این مساله در کشورهای پیش رفته مدنظر قرار نمیگیرد و رعایت نمیشود. نکتهای که نشان میدهد (به زعم رئیس جمهور) این دست مقالات طرحی برای ممانعت کشورهای دیگر در طی کردن مسیر توسعه است.
نکتهای که بلافاصله پس از آن، رئیس جمهور تأکید کرد که محیط زیست مهم است، اما در ابعاد ملی. او در این باره گفت: میبایست برای محیط زیست خودمان تلاش کنیم، اما وقتی قرار میشود این کار را کنیم، ملالغتی میشویم و میخواهیم خط به خط [موازین جهانی]را رعایت کنیم، در حالی که آنها توصیههایی هستند که باید رعایت شوند، اما اصل مردم هستند.
روحانی افزود: زندگی مردم برای ما اصل است. صنعت کشورمان به آب وابستگی دارد و علاوه بر آن کشاورزی کشورمان هم وابسته به آن است. باید آب برای آنها تأمین کنیم. اصلا اینها به کنار، زندگی و راحتی مردم مهم و اصل است و باید برای آن آب تامین کنیم. چرا از منابع آب استفاده نکنیم و آب خزر و خلیج فارس را شیرین نکرده و به عمق کشور نیاوریم؟
رئیس جمهور در ادامه و برای موکد شدن آن، به مطالعات دقیق صورت گرفته در سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان اشاره کرد و گفت: مطالعات دقیق صورت گرفته و راه وجود دارد که هم از آب جنوب و شمال استفاده و هم اصول محیط زیستی را مراعات کنیم.
سخنانی که هرچند برخی تلاش دارند از لابلایشان مخالفت رئیس جمهور با توافقنامه پاریس را بیرون بکشند و تأکید کنند که روحانی بر خلاف برخی همکارانش در کابینه دولت، تمایلی به پیوستن به این توافقنامه ـ که لایحه آن در مجلس شورای اسلامی در دستور کار است ـ ندارد؛ اما ورای آن به نظر میرسد و حکم کلی تری برای اجرای طرحهای عظیم انتقال آب در کشورمان است؛ طرحهایی که دست کم در خصوص انتقال آب از خزر و خلیج فارس به اعماق کشورمان، بی شباهت به طرح کهنسال و قدیمی ایران رود نیستند که هم منتقدان پرشماری دارد و هم اجرایی به نظر نمیرسد. طرحهایی که روحانی تأکید دارد ضروری هستند و قابل اجرا، چه عضو توافقهای بین المللی محیط زیستی مانند پاریس باشیم و چه خیر.
اخیرا آقای روحانی سفری به استان سمنان نمود که اتفاقا ایشان و رئیس جمهور قبلی هر دو از این خطه هستند و هر دوی آن ها به علاوه آقای هاشمی و همه دولتمردان، همیشه از وعده انتقال آب دریای خزر یا خلیج فارس به دشت های مرکزی و کرمان یا سمنان صحبت می کنند و یک طرح قدیمی مربوط به پنجاه سال پیش را مبنا وعدههای خود قرار میدهند و البته همیشه در چند ده سال اخیر مقالاتی در حمایت از چنین پروژه یی می بینیم.
بدون اینکه خواسته باشم به این دوستان دولتمرد یا کارشناس جسارتی کرده باشم وقتی این اخبار، وعدهها و مقالات به ظاهر علمی را میخوانیم واقعاً با تمام وجود احساس ناامیدی و یاس به ما دست می دهد، یعنی هنوز در کشور من کسانی هستند که چنین اعتقادی دارند و بدتر از آن ۱۳۰ نفر مشغول به آن می شوند و با بودجه چند میلیاردی، ۱۰ جلد گزارش و تحقیق ارائه می دهند که بله این طرح امکان پذیر است! فقط چند نکته:
۱- این دوستان فقط. فقط یکبار به خود زحمت دادهاند که بدانند چرا برخی مناطق دنیا خشک و کویر است؟!
۲- این دوستان یکبار از خود پرسیدند که چرا ساحل شرقی دریا خزر یا اطراف خلیج فارس، یا سواحل دریای سرخ، یا سواحل جنوب مدیترنه در شمال افریقا، یا ساحل شرقی شیلی در آمریکای جنوبی که با دریاها و اقیانوسها در تماس تماس مستقیم هستند، چرا خشکترین و بیبارانترین نقاط کره زمین هستند؟!. مگر دریا ندارند، مگر آب آبادانی نمیاورد؟!
۳- اطمینان دارم این کارشناسان هرگز حتی نشینیدند که ٔبر اساس مطالعات ناسا، خشکترین و کم بارانترین مناطق دنیا، ٔبر روی اقیانوس آرام جنوبی است! یعنی اگر در آنجا خشکی بود، کم بارانترین نقطه خشکی زمین بود که بیابانهای استرالیا ادامه همان منطقه است.
۴- دوستان فقط کافیست یک مقدار کلیمتو لوژی واحد یک دانشگاه را بخوانید و متوجه بشوید که سیستمهای پر فشار که بزرگترین آن در نیمکره جنوبی ٔبر روی همان اقیانوس آرام جنوبی و در نیمکره شمالی ٔبر روی خشکی ها همین صحرای بزرگ افریقا و شبه جزیره عربستان است و دریا سرخ و خلیج فارس هم بخشی از آن و تا ایران و مرکز آسیا تحت عنوان کمربند بیابانی ادامه یافته، مسول اصلی خشکسالی نواحی عظیمی از دنیا هستند. اما چرا چنین است؟ به خاطر حرکت زمین به دور محور خود و میلیون ها سال طول میکشد که این سیستمهای پر فشار و کم فشار جای خود را عوض کنند.
۵- یعنی اگر همه ایران مرکزی هم پر آب شود، باز سواحل آن خشکترین مناطق دنیا خواهد بود کما اینکه سواحل خلیج فارس و دریا سرخ خشکترین مناطق کره زمین است.
این از بحث علمی دلیل بیهوده بودن این برنامه ها (اگر بتوان اسم آن را برنامه گذاشت و نه توهم علمی! که به درد فیلم سازهای علمی تخیلی میخورد مانند فیلم ۲۰۱۲ و شکسته شدن پوسته کره زمین!)، اما بحث فنی:
۱- ابتدا باید گفت از نظر فنی و مهندسی همه چیز امکان دارد، حتی تراشیدن رشته کوه البرز. ولی آیا مساله را حل میکند، بسیاری از همین دوستان کارشناس، میگویند اگر البرز نبود، ابرهای دریای خزر به داخل ایران مرکزی میآمدند و ایران مرکزی مانند کرانه دریای خزر آباد و جنگل میشد! این دوستان اصلا متوجه نیستند که تنها دلیل آبادی کرانه دریای خزر همین کوهها است که به دلیل جریان باد از شمال، رطوبت خزر در ٔبر خورد با آنها به ارتفاعات بالاتر سوق پیدا میکند و در نتیجه تشکیل ابر می دهد، ولی فقط این منطقه، و مثلأ کرانه شرقی دریای خزر که کوهی نیست، این رطوبت در آسمان به دلیل همان سیستم مسلط پر فشار محو می شود و هرگز امکان تشکیل ابر و در نتیجه بارانی وجود ندارد. خلاصه اگر کوه البرز نبود، کرانه خزر چیزی شبیه کرانه خلیج فارس بود!
۲- در ثانی وقتی از امکان پذیر بودن پروژهائ یی صحبت می شود نه تنها ابعاد مهندسی، بلکه ابعاد اقتصادی و هزینه نیز مهم است که در آنصورت فقط یک کلمه را به دوستان یادآوری باید کرد: بزرگراه تهران- شمال و یا تونل خرگوش دره در فاز ۳ آن!... دوستان شوخی می فرمایند که با مثلأ ۱۰ میلیارد دلار یا ۲۰۰ میلیارد دلار امکان ساخت کانال های عظیم آب و حوضچههای آبی در ایران مرکزی وجود دارد، حتی اگر همه دانش فنی و امکانات مهندسی امروز دنیا آماده شود، این پروژه کانال آب ، ۱۰۰ سال دیگر هم تمام نمیشود. تونل مانش در زیر تنگه ۲۰ کیلومتری انگلیس و فرانسه، ۲۰ سال طول کشید تا بتوانند یک خط راه آهن را از عرض آن عبور دهند.
در پایان، به دنبال ثابت کردن غیر عملی بودن این برنامه یا توهم علمی بودن آن نیستیم که همانطور که گفته شد فقط با یک سوال که چرا کرانه خلیج فارس سبز و آباد نیست، پاسخ مشخص است و اگر مهندسی از روی خیر خواهی، ۵۰ سال پیش این پروژه را مطرح کرد، نه ماهواره یی بود و نه سیستم پر فشار و کم فشاری شناخته شده بود و احتمالا این مهندس هرگز به ساحل خلیج فارس سفر نکرده بوده است. ولی مساله بزرگتر این است که هنوز ما در ایران کارشناسان و از آن بدتر دولتمردانی و از آن ناراحت کننده تر، انتظارات مردمی داریم که این چنین مسائلی مورد بحث و صحبت و سخنرانی ریاست جمهوری از آقای هاشمی، تا مدیر جهانی و تا مدیر اعتدال داریم که وقت خود و کشور را برای این برنامه می گذارند و این همه دستگاههای کارشناسی کشور و وزرا و محیط زیست به آنها مشاوره نمی دهد، گویی که خود نیز به آن اعتقاد دارند.
شخصاً ایمان دارم این پروژه بزرگترین شاخص در صداقت و دانش محوری هر دولت و دولتمردان آن است به این معنی که هر مدیر و دلتمردی صحبت از انتقال آب شور دریای خزر و دریای عمان به ایران مرکزی و مثلأ سمنان و کرمان میکند، از دو حال خارج نیست، یا دانش ندارد، یا اینکه به دنبال استفاده تبلیغی و سرگرم کردن مردم است که در هر دو صورت مایه تاسف است.
جالبش این است که در زمان اقای دولت اقای هاشمی و بعد از ایشان که خودشان ساکن کرمان و یزد بودند برای مطالعات اولیه این طرح انتقال اب به ایران مرکزی مبلغ ده میلیارد تومن که به پول امروز به راحتی 200 تا 300 میلیارد تومن می شود ردیف بودجه اختصاص یافت و 130 نفر کارشناس! و متخصص! مشغول مطالعات مختلف این طرح شدند و نتیجه ان ده جلد مطالعات اولیه بود که با نهایت تعجب این همه متخصص اعلام فرمودند انجام این طرح از نظر علمی! و کارشناسی! شدنی است! درس سرتاسر این ده جلد کوچکترین اشاره ای به این مطلب نشده که پس چرا ساحل خلیج فارس خشک و برهوت است؟! جواب ساده است. متاسفانه حتی در میان بسیاری از کارشناسان و متخصصان ما هم اولویت اول منافع شخصی و بخشی است. این 130 کارشناس عزیز می دانستند اگر همان ابتدا و فقط در یک برگ کاغذ بگویند امکان چنین طرحی به خاطر سیستم پر فشار حاکم وجود ندارد دیگر شانسی برای گرفتن بودجه بیشتر تحت عنوان فاز مطالعات تکمیلی و تفصیلی نخواهند داشت پس باید طوری جمع بندی نماییم که باز هم ردیف بودجه برای چند سال دیگر ما بر قرار بماند! فقط تاسف.
منظور تامین آب آشامیدنی مردم و اب برای کشت هست. ما نمی خواهیم از کویر آمازون درست کنیم.
این طرح را احمدی نژاد عنوان کرد با وضع اقتصادی آنزمان که بهتر بود و انجام نگرفت.
حال پا جای رجز خانی های احمدی نژاد گزاردن راه حل نیست ،همانطور که نبود.
ما در ایران متاسفانه به دلیل بد دانشی و حتی بی دانشی بسیاری از متولیان اب و اقتصاد و کشاورزی به جای طرح ملی امایش سرزمین فقط به فکر طرحهای بی منطقی هستیم که فقط مصرف تبلیغاتی دارد مانند شیرین کردن اب دریا برای کشاورزی یا اخیرا باب شده استفاده با هزینه بالا از اب سنگین و ژرف! در حالیکه اگر به برنامه ملی امایش سرزمین به صورت علمی پرداخته شود اصولا ایران می تواند براحتی با همین بارش سالیانه مسایل خود را بدون انتقال اب بین حوزه ها بر طرف کند. به عنوان نمونه ایران سالی 200 میلیارد مترمکعب بارش دارد که 110 میلیارد مترمکعب ان مصرف می شود و از این 110 میلیارد مترمکعب 90 درصد یا حدود 100 میلیادر متر مکعب ان به مصرف اب کشاورزی و انهم بدترین شکل یعنی سیستم غرقابی اختصاص می یابد. یعنی سیستمی که از ده هزار سال پیش در ایران متداول بوده. در حالیکه ما می توانیم به راحتی با همین میزان اب و با مدیریت ان و استفاده بهینه و علمی تو و روشهای کم هزینه ولی نوین ابیاری با 50 میلیاردمترمکعب کشاورزی خود را بدون انکه به میزان تولید اثر بگذارد اداره کنیم. ولی چه می شود کرد که تا صحبت از تحریم می شود برخی از نظریه پردازان و کارشناسان! و از ان بدتر حتی وزرا ما که باید فرهیختگان جامعه باشد صحبت از مثلا کشت هندوانه در بندرعباس و کرمان و صدور ان به دوبی می کنندو وقتی میگوییم پس مشکل اب چه می گویند شیرین سازی اب دریا! یعنی با هزینه فوق تصور و نجومی اب دریا را شیرین کنیم یا از هزار کیلومتر انطرف تر اب منطقه دیگر ایران را کاهش دهیم تا بتوانیم هندوانه به دوبی با یک دهم هزینه تمام شده صادر کنیم و اسم ان را هم بگذاریم اقتصاد مقاومتی یا شکست تحریم امریکا! شیرین کردن اب دریا فقط برای اشامیدن و انهم فقط در جایی که هیچ جانشین دیگری وجود ندارد قابل توصیه است نه برای انتقال به گلخانه های گرمسار و باغهای پسته کرمان و انار و هنداوانه یزد و کرمان و بوشهر!
و اصلاح میشود میباشد که لشتباه تایپ شده لست
در مورد صنایع دیگر هم متاسفانه همین بحث عدم روبرو شدن با مسئله بهره وری و استفاده بهینه و فقط توجه به مسایل تبلیغی مانند خودکفایی در تولید و احداث نیروگاه و پالایشگاه و منابع نفت و گاز.عزیز. در صنایع خودرو سازی یا پوشک سازی و ... هم از این صحبتها می شد که ما چه اندازه خودرو ملی ساختیم و همه چیز با توان کارکنان خود ماست. ولی تحریم نشان داد که اینها ادعا مدیران ضعیف این به قول شما مافیا بوده. در مپنا و پالایشگاه و سایر جاها نمی شه منکر ساخت شد ولی اگر به دقت مورد بررسی قرار بگیره همه انها باز دارای وابستگی بسیار بالای خارجی و با توجه به بحث کنترل و کیفیت و راندمان بهره برداری برای دوران بهره برداری بسیار گرانتر از نمونه خارجی برای ایران تمام میشه. مثلا نیروگاههای مپنا فقط 50 درصد نمونه جهانی راندمان دارد و از نظر انرژی بسیار پر مصرف تر هستند که فقط کشورهایی مانند عراق و سوریه و ونزویلا به خاطر استفاده از خط اعتباری بانکی ایران حاضر شده اند انها را از ایران بخرند. نمونه دیگر بحث پله برقی در تهران است که تولید کننده های داخلی اعتراض داشتند که چرا شهرداری از ما نمی خره. وقتی شهرداری خرید هر چند ظاهرا هزینه اولیه ان کمتر از نمونه خارجی بود ولی بعدا در مصرف با توجه به خرابی مکرر انها و خارج سرویس بودن و هزینه تعمیر و حتی موارد سقوط و خرابی بسیاری از انها و مجروح شدن مسافران.. به مراتب گرانتر از نمونه المانی یا کره ای ان بود که در نهایت شهرداری را مجبور کرد در سایر ایستگاهها مانند زیر گذر چهارراه ولی عصریا از نمونه خارجی استفاده کند و یا انها را جایگزین با نمونه خارجی با هزینه بسیار گزاف مضاعف کند. به هر حال ایرانی می تواند همه چیز تولید کند. همانطور که در بحث تئوری می توان تمام دنیا را هم با شیرین کردن اب و انتقال ان به دشتهای جیرفت و فارس هنداوانه داد. ولی باید با توجه به رقابت و مزیت باشد. همین بحث مزیت و رقابت را در نظر نگرفتیم و همش گفتیم نفت هست از بودجه نفت استفاده می کنیم که حالا ثروتمند ترین کشور دنیا از نظر منابع زیرزمینی نفت و گاز به جایی رسیده که برای تامین مرغ 80 میلیون جمعیت ان کارت ملی باید ارایه داد! عزیز اینها درد است.
مثلا همین در مورد قیمت بنزین و سوخت.ما یکی از بد ترین صنایع الوده کننده جو را داریم که به دو علت است. یکی همان عدم توجه به بالا بردن کیفیت صنایع خودروسازی. تمام محاسبات اقتصادی نشان می دهد صنعت خودرو سازی کشور به صورت کامل یک صنعت ورشکسته است که در دید ملی مزایای ان به مراتب کمتر از مضرات ان است. همه دفاع مدیران صنایع خودرو سازی بحث اشتغال است. ولی این مدیران نمی گویند با هزینه اتلاف سرمایه و انرژی و تلفات بسیار بیشتر انسانی ناشی از عدم ایمنی کافی این خودرو ها می شود هر سال چندین برابر اشتغال این صنایع در سایر صنایع با مزیبت اشتغال ایجاد کرد. بحث دیگر پرت سرمایه و انرژی عجیب و غریت گاز و محصولات نفتی در ایران است که واقعا در دنیا وجود نداره. به عنوان نمونه کانادا دارای بیشترین میزان برق تولیدی دنیا به نسبت جمعیت و ارزانترین ان به نسبت جمعیت به خاطر برق ابی است. چیزی حدود 20 هزار کیلووات سرانه. دو برابر امریکا و 7 برابر ایران. ولی شما در کانادا امکان نداره که مثلا مسافت بین شهری بین تهران تا حتی کرج را سیستم روشنایی کرده باشند. ولی ما حتی تهران تا قم یا رشت یا قزوین و... را سیستم روشنایی گذاشتیم. یا در همین کانادا که منابع عظیم برق و گاز و اب شیرین دارد هر خانوار در ماه به طور متوسط چیزی حدود 600 دلار خرج هزینه این سه قلم می کند و در زمستان خانه های بسیار بزرگ فقط یکی یا دو تا از اتاقهای انها گرم می شود تا خانواده در خرج گاز و برق صرفه جویی کرده باشد. ولی در ایران ما گاز را تقریبا مجانی به کارخانجات فولاد و پتروشیمی و سیمان می دهیم ولی مدیران این کارخانجات ان را به قیمت حتی گرانتر از کانادا و جهانی به شهروندان ایرانی می فروشند و یا اغلب خانه ها در ایران به طور متوس در ماه دو تا سه دلار هزینه برق و گاز می دهند و....
الان چند سال است بارندگی در سواحل جنوبی خزر کاهش شدید یافته در مقابل بارش ها در مناطق همجوار سواحل خزر مثل نواحی غرب و شمالغرب و شمال شرق کشور تقریبا عادی است
کاهش شدید بارش ها در سواحل خزر باعث خشکسالی شدید ، خسارات شدید به کشاورزی ، کاهش وحشتناک سطح سفره های آب زیر زمینی ، خشکی و خزان زودرس درختان جنگلی ، شیوع بیماری های مشترک انسان و دام مثل فاسیولا و تب کریمه کنگو و .... در این مناطق شده است
به احنمال زیاد از امواج الکترومغناطیسی فوق قوی با فرکانس کم یا هارپ برای جابجایی مصنوعی ابرها و توده های هوای مرطوب از سواحل خزر به مناطق خشک مجاور مثل تهران برای کاهش آلودگی هوای این شهر ، به مناطق جنوبی کوه البرز مثل سمنان و به مناطق اطراف دریاچه ارومیه به منظور احیای این دریاچه ( با توجه به قول های فراوان که در مورد احیای این دریاچه داده شده )، استفاده می شود
شواهد فراوانی دال بر انجام این کاریعنی جابجایی مصنوعی ابرها و توده های هوا از سواحل جنوبی خزر وجود دارد که عبارتند از:
1- همانطور که گفته شد خشکسالی شدید در سواحل خزردر حالیکه بارشها در مناطق مجاور به آن مثل نواحی غرب و شمالغرب و شمالشرق کاملا عادی بود
2- بادهای گرم بی موقع در سواحل خزر در زمستان و بهار در چند ساله اخیر که باعث شده حتی دمای هوا در زمستان و اوایل بهار سال گذشته در سواحل خزر حتی به 37 و 38 در جه هم برسد!! و آتش سوزی های مهیبی در جنگل های این منطقه رخ دهد
همین یکی دو روز گذشته دمای هوا در برخی مناطق در سواحل خزر به 28 درجه هم رسید که ناشی از باد گرم بی موقع است ، لازم بذکر است زمان طبیعی باد گرم در شمال حداکثر دو یا سه روز و در اوایل پاییز است
2- وزش بادهای شرقی به غربی در زمستان در سواحل خزر و نواحی شمالغرب که رویدادی کاملا غیر طبیعی است ، چون جهت طبیعی حرکت توده های هوا و بادها در این مناطق در این فصل سال همیشه از جهت غرب بطرف شرق است
4- طبق اطلاع سازمان هواشناسی ، سواحل جنوبی خزردر آینده نزدیک در معرض خطر گرد و خاک ناشی ازبیابانهای شرق دریای خزر در ترکمنستان و بیابان قراقروم قرار خواهند گرفت. در مورد موضوع گردو خاک و ریزگردها در ادامه بیشتر نوضیح خواهم داد
5- فرونشست زمین و تخریب پل ها و جاده ها در موقع افزایش بارندگی ( یکی از عواقب خشکسالی این منطقه ) :
در پاییز امسال در جریان بارندگی های شدید در شمال کشور خسارات زیادی وارد شد.
اینگونه بارشها در خطه شمال طبیعی هستند و جزء لایینفک طبیعت این منطقه هستند که هرگز در گذشته ها منجر به جنین خساراتی نشده بودند. ولی چرا امسال این اتفاق افتاد؟ پاسخ این است که خاک و زمین منطقه شمال که بطور طبیعی خاک و زمینی پر از آب و رطوبت وپر از گل ولای و مستحکم بوده ، در پی خشکسالیهای 3 یا 4 سال گذشته آن رطوبت و چسبندگی و استحکام طبیعی و ذاتی خود را از دست داد ، و از طرف دیگر سفره های آب زیر زمینی هم در جریان این خشکسالیها کاهش شدید یافتند ، بنابراین خاک و زمین این منطقه استحکام و دوام طبیعی خود را از دست داد و به خاک و زمینی سست و پوک تبدیل شد و در برابر بارش هایی که درشرایط عادی در این منطقه کاملا طبیعی هستندخاک و زمین دچار فرونشت شدند و پل ها و جاده ها خراب شدند
اما توضیحات بیشتر در این مورد :
همانطور که میدانید ابرها و اتمسفری که ابرها درآن حضور دارند دارای بارهای الکتریکی و مغناطیسی هستند ، که وقوع رعدوبرق که در واقع تبادل بار الکتریکی بین ابرها و زمین است یکی از نشانه های وجود این بار الکتریکی است ، پس اگر امواج الکترومغناطیسی قوی به ابرها برخورکنند ، بر بار الکتریکی و مغناطیسی آنها تاثیر کرده و باعث جابجایی ابرها خوهند شد.
در سال 1389 معاون وقت سازمان محیط زیست اعلام کرد ایران به فناوری هارپ دست یافته که از کاربردهای آن جابجایی مصنوعی ابرهاست. و البته میتواند لرزه هایی در طبقات درونی زمین ایجاد کند ، که شاید همزمانی زلزله های اخیر با شراط جوی بارانی و ابری یا با فاصله زمانی کم از این رخدادهای جوی بدین علت باشد
البته بر طبق شواهد و دلایلی میتوان حدس زد که جابجایی مصنوعی ابر ها و توده های هوا از سال 1375 البته اینبار از کوههای زاگرس به مناطق مرکزی مثل یزد صورت گرفته است تا در آنجا ابرهای منتقل شده از زاگرس در طی فرایند باروری ابرها بارور شوند ، چون از سال 1375 باروری ابرها در مناطق مرکزی مثل یزد بطور گسترده اجرا میشود
اما دیگر عواقب این امواج الکترومغناطیسی قوی که برای جابجایی مصنوعی ابرها و توده های هوا بکار میروند عبارتند از :
1- انتقال ریزگردها : همانطوریکه گفته شد احتمالا از حدود سال 75 شمسی انتقال مصنوعی ابرها و توده های هوا از کوههای زاگرس به مناطق مرکزی با استفاده از امواج یا میدان های الکترومغناطیسی قوی صورت میگیرد ،از نیمه دهه 80 شمسی و رفته رفته با قوی تر شدن این امواج و تاثیر احتمالی عواملی دیگر مثل امواج ماکروویو ماهواره ای و مخابراتی ، میدانهای مغناطیسی طبیعی زمین و طوفانهای خورشیدی و سایر عوامل ، این امواج مغناطیسی قوی احتمالا بطور نا خواسته ذرات خاک را که در بیابان های کشور های مجاور یا در بیابانهای خوزستان قرار دارند به سمت خود جذب میکنند و باعث انتقال ذرات گرد و خاک به کشور ما می شوند ، درست مانند حالتی که در یک اتاق بطور همزمان تلویزیون و جاروبرقی روشن باشند ، بعد از مدتی ذرات گرد و خاک روی صفحه تلویزیون روشن جمع می شوند ، در این مثال صفحه روشن تلویزیون مانند یک قطب مغناطیسی یا الکتریکی ذرات گردوخاک را به سمت خود جذب میکند
لازم بذکر است در بررسی هایی که انجام شده جنس ذرات ریزگرد در نواحی جنوب و غرب شامل عناصر فرو مغناطیس مثل آهن و مواد پیزوالکتریک مثل کوارتز و مواد فلزی بوده که به دیگر عناصر خاک چسبیده اند ، و این موضوع به سادگی علت شناور شدن این ذرات خاک را در میدانهای مغناطیسی گفته شده معلوم میکند
البته در مورد ریزگردهای نواحی شرق و جنوب شرق کشور که اخیرا به میدان آمده اند باید جنس ذرات گردو خاک و ریزگردهای آنجا هم مورد بررسی قرار گیرد تا مشخص شود علت برخواستن این ریزگردها چه بوده است
2- ایجاد تغییرات شیمیایی مخرب در لایه ها اتمسفر زمین که میتواند باعث عبو اشعه های مضر خورشیدی ازلایه یونوسفر از اتمسفر و رسیدن آنها به زمین شود:
در تعریف امواج الکترومغناطیس هارپ گفته شده ، این امواج ابتدا با فرکانس بالا و شدت بسیار قوی از روی زمین به سمت اتمسفر ارسال می شوند ، در لایه یونوسفر و در طی فرایندی بنام مدولاسیون حرارتی این امواج به سطح زمین بازتابیده می شوند البته اینبار با فرکانس خیلی کم ولی همچنان با شدت قوی .... آنچه در این میان خطرناک است همان فراینده مدولاسیون حرارتی است که به دلیل اینکه باعث ایحاد گرمای غیر طبیعی در لایه یونوسفر میشود میتواند باعث تغییرات شیمیایی در عناصر و مواد این لایه از اتمسفر شود که زیانهای آن را نیز ذکر کردیم
3- افزایش بخار آب در لایه های اتمسفرزمین منجر به افزایش گازهای گلخانه ای :
در جریان انتقال مصنوعی ابر ها و توده های هوای مرطوب از مناطق مرطوب به مناطق خشک ، قسمت اعظم این ابرها که در واقع بخار آب هستند به مقصد خود در مناطق خشک نمی رسند ، بلکه جذب لایه های فوقانی تر اتمسفر میشوند ، و چون بخار آب هستند پس به عنوان یک گاز گلخانه ای در اتمسفر ایفا نقش میکنند و موجب گرم تر شدن زمین میگردند
4- ارتباط احتمالی با زلزله ها : امواج الکترومغناطیسی ذکر شده بطور ناخواسته به سطح زمین نیز برخورد میکنند و میتوانند به عمق زمین نیز نفوذ کنند.
این امواج مغناطیسی قوی بعد از برخورد به سطح و اعماق زمین بر مواد بسیاری از زمین و لایه های زیرین آن که دارای خواص مغناطیسی و الکتریکی هستند اثر کرده و موجب ارتعاش آنها و زلزله می شوند
متعاقبا این زلزله ها باعث ایجاد شکستگی هایی در اعماق زمین میشوند که میتواند باعث کاهش سطح آب های زیرزمینی از یک سو ، وعبور گدازه ها و گازهای داغ از اعماق زمین به درون کوههای آتش فشان از سوی دیگر شود. کمااینکه اخیرا اخباری دال برگرم شدن کوه دماوند که یک آتش فشان غیر فعال بوده مخابره شده است
5 و 6 و7 وووووو......
در پایان ذکر این نکته لازم است که تغیرات آب و هوایی ذکر شده علاوه بر امواج الکترومغناطیسی ، با لیزر و امواج صوتی هم البته در مقیاس خیلی کوچکتر قابل انجام است .
ویلیام کوهن وزیر دفاع آمریکا در دهه نود به امکان ایجاد تغییرات مصنوعی آب و هوایی و حتی زلزله و آتش فشان با امواج الکترومغناطیسی اشاره کرد. علیرغم این گفته تاکنون در هیچ جای دیگر دنیا اخباری دال برایجاد تغییرات مصنوعی آب و هوایی با استفاده از امواج الکترومغناطیسی منتشر نشده است ، و آنچه احتمالا انجام شده صرفا پروژه های تحقیقاتی و آن هم در مناطق بسیار دوردست و خالی از جمعیت بوده تا ضمن دستیابی به اهداف پژوهشی ، آسیبی به طبیعت و اکوسیستم و انسانها وارد نشود ....
اما یقینا بزودی این کار به دلیل مخاطرات زیست محیطی بسیار مثل کاهش سطح آب دریا ، شوری آب ، به خطر افتادن حیات موجودات دریایی و....با مخالفت سازمان های بین المللی مواجه خواهد شد
ببینید چه فاجعه زیست محیطی ای ایجاد کرد است ؟
از سیستم فرسوده آب رسانی با راندمان پایین تا هدر رفت اساسی آب در بخش کشاورزی که بالغ از 90 درصد مصرف آب در این بخش است
در کنار طرح های آبرسانی که رئیس جمهور محترم پیگیر است و میتواند آب مورد نیاز صنایع فولاد و برج های خنک کننده مرکزی کشور را تامین کند ، بحث حفظ آب شیرین بسیار مهم است
و با پیگیری انرژی های تجدید پذیر مثل سولار سیستم ها و استفاده از شبکه های بهینه سازی شده تولید و مصرف برق توسط مشترکین خانگی و کارگاه ها و کارخانجات ( اسمارت گرید ) می شود قدر انرژی را دانست
شیرین کردن آب دریا برای مصرف خانگی هم میتواند توسط اساتید ارجمند و متخصص دانشگاه بررسی شود
مساله انرژی و آب را دریابید که نه تنها برای حفظ نظام بلکه برای حفظ حیات این سرزمین بسیار واجب است
دقیقا تیر آخر بر پیکر محیط زیست این کشور و نابودی کاملش زده میشه
شما همون لطف کنید اشتباه سد گتوندو جمع کنید
آب شرب شهر ودیار شما از کجا تامین میشود بیشتر مردم جنوب و جنوب شرق ایران دارند خالی میکنند و همه مردم از بیکاری دارند حاشیه نشین شهرهای بزرگ میشوند و بسیاری از مردم ایران از بیکاری و فقر به کارهای ناشایست روی آورده اند اینکار باید از ابتدای انقلاب شروع میشد نه بعد از ۴۰ سال که ۴۰ سال دیگر طول بکشد
بی خیال عمو







