بازدید 13969

توطئه چهار زن زندانی برای کشتن یک دختر

کد خبر: ۸۵۰۲۰۵
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۷ - ۰۹:۲۰ 10 November 2018

سیزده سال قبل هنگام صبح در زندان زنان تهران دادن جیره غذایی به زندانیان آغاز شده بود که با گشودن در یکی از بندها دختری از میان هم‌بندهایش به تقسیم‌کنندگان جیره گفت: یک جسد روی دست‌مان مانده، می‌توانید جنازه این دختر را ببرید!

به گزارش ایران، مقتول یک زندانی جوان به‌نام «فرشته» بود که مانند چند زن جوان دیگر دوران محکومیتش را در آن سلول می‌گذراند.

فرشته و چهار زن و دختر دیگر که مریم، هانیه، هدیه و فاطمه نام داشتند، به خاطر ارتکاب جرایم مختلف دوران محکومیت‌شان را می‌گذراندند. این پنج زن با همدستی یکدیگر مرتکب قتل یک زندانی دیگر در همان بند شده بودند و دادگاه هر پنج نفر را به پرداخت دیه محکوم کرده بود. اما ماجرای آنها به همان جنایت ختم نشد و آنها که می‌ترسیدند فرشته راز جنایت آنها را فاش کند این بار توطئه‌ای چیدند و شبانه فرشته (همدستشان) را که به او شک داشتند، کشتند.

صبح هنگام تقسیم آذوقه جسدش را تحویل مأموران زندان دادند. اما جنایت آنها لو رفت و هر 4 زن جنایتکار این بار به اتهام قتل همدستشان در انتظار محاکمه بودند که در طول سال‌ها دو تن از آنها در زندان جان باختند و تنها دو نفر مانده بودند که از قضات دادگاه کیفری خواستار تعیین تکلیف شدند.

در جلسه رسیدگی به وضعیت این دو زن، مریم به‌عنوان اولین متهم، این اتهام را رد کرد و گفت: من و فرشته با هم دوست بودیم و شب‌ها در زندان پیش هم می‌خوابیدیم اما هانیه (یکی دیگر از متهمان) اصلاً با من خوب نبود و همیشه کتکم می‌زد که فرشته را او خفه کرد. من هم به دستور هانیه باید شال را دور گردن فرشته (مقتول) می‌انداختم اما چون قرص زیادی خورده بودم نمی‌توانستم و آن شب مأموران هم در سوئیت (بند زندان) را باز نمی‌کردند و صبح که برای دادن جیره غذا آمدند، به یکی‌شان گفتم جنازه فرشته را ببرند. اول باور نکرد بعد که پای سرد و بی‌حرکت فرشته را گرفتم و تا دم در کشیدم، فهمید کشته شده است. آن شب می‌خواستیم جسد فرشته را با چادر از میله‌ای آویزان کنیم که خودکشی جلوه کند اما وقتی چادر را از میله آویزان کردم به خاطر بد بودن حالم جسد فرشته روی زمین ماند.

مریم در‌مورد دلیل زندانی شدنش گفت: من به اتهام مشارکت در هفت فقره سرقت خودرو دستگیر شده بودم، پدر و مادرم جدا از هم زندگی می‌کردند و من گاهی به خانه آنها می‌رفتم و گاهی هم با دوستانم بودم که ماجرای سرقت‌ها پیش آمد و دستگیر شدم.

مدت حبسم تمام شده بود و 35 ضربه شلاق هم خورده بودم، قرار بود صبح زود آزاد شوم. حتی اسمم در لیست آزادی‌ها بود و تا جلوی در خروجی زندان هم رفتم اما مرا برگرداندند و متهم به مشارکت در قتل فرشته شدم که از آن قتل به بعد در زندان بلاتکلیف هستم.سپس فاطمه - متهم دیگر پرونده - در جایگاه حاضر شد و اتهام مشارکت در قتل را قبول کرد.

او که در پرونده دیگری نیز به قتل دختری جوان متهم شده بود، گفت: به‌دلیل کارهایی که می‌کردیم ما را از بقیه جدا کرده بودند و در سوئیت نوجوانان شرور نگهداری می‌شدیم، ولی ما به سلول زنان می‌رفتیم و با هم ارتباط داشتیم. من، هانیه و هدیه هر کدام در اتاق خودمان می‌خوابیدیم و مریم و فرشته هم به‌دلیل کم بودن پتو با هم می‌خوابیدند.

روز قبل از قتل، فرشته همه قرص‌های خواب‌آور را که شب‌ها به ما می‌دادند، گرفت و به مریم داد و چون گرسنه بودیم از او خواستیم برای ما از مأموران غذا بگیرد. او هم رفت و سر‌و‌صدا کرد و غذا گرفت. بعد هانیه و فرشته که خفه‌اش کردیم، با هم دعوا کردند. آنها از قبل با هم اختلاف داشتند. هانیه در حمام بشدت فرشته را کتک زد، طوری که سرش به زمین خورد و حالش بد شد.

فرشته بیماری صرع داشت و خیلی تشنج می‌کرد. من واسطه شدم و به هانیه گفتم بهتر است تمامش کنی. بعد از اینکه زندانیان دیگر را به سلول‌هایشان بردند و درهای سلول را بستند، ما اجازه هواخوری پیدا کردیم. بیرون بودیم که هانیه دوباره به فرشته حمله کرد و او را زد، باز هم با وساطت ما همه چیز تمام شد. به سلول برگشتیم و خوابیدیم. من یک‌دفعه متوجه شدم چیزی زیر پتوی فرشته و مریم تکان می‌خورد. چون مریم همه قرص‌ خواب‌ را خورده بود، اصلاً متوجه هیچ چیز نبود. هانیه و هدیه را بیدار کردم و با هم به سراغ فرشته رفتیم و دیدیم تشنج کرده است، من سعی کردم حال او را خوب کنم اما هانیه گفت فرشته باید بمیرد چون شنیده‌ام به ما خیانت کرده و ما را لو داده است.

هانیه دوباره به جان مریم افتاد و او را زد. آنقدر که همه بدنش خونی شده بود. مریم جیغ و فریاد می‌کرد اما کسی به دادمان نمی‌رسید تا اینکه هانیه، با کتک مریم را وادار کرد یک شال بیاورد. فرشته هم از این وضعیت خسته شده بود و به خاطر دردی که داشت و اینکه می‌دانست نمی‌تواند از دست او راحت شود، هانیه را قسم داد تا زجرش ندهد و فقط او را بکشد. مریم شال را آورد. هانیه شال را دور گردن فرشته پیچید و از مریم خواست آن را بکشد، مریم نتوانست و شال از دستش دررفت، بعد از من خواست بکشم، من هم یک طرف شال را گرفتم و کشیدم. بعد هدیه آمد و آنقدر با هانیه شال را از دو طرف کشیدند که فرشته جانش را از دست داد.

فاطمه در مورد سرنوشت هانیه گفت: هانیه و هدیه که آنها هم در مرگ فرشته دست داشتند، بعدها در زندان کشته شدند، البته گفته شد هانیه بر اثر مسمومیت دارویی کشته شده است ولی ما نمی‌دانیم چه شد. هدیه هم خودش را حلق‌آویز کرد و فقط من و مریم ماندیم.

او در مورد علت زندانی شدنش گفت: از 10 سالگی معتاد شدم، 13 ساله بودم که ازدواج کردم و بعد هم به‌دلیل مواد به زندان افتادم.

قضات صبح دیروز پس از مشورت،هر یک از بازماندگان این پرونده کشدار قتل را به اتهام معاونت در قتل «فرشته» به پنج سال و نیم حبس محکوم کردند.

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۳۹
ماشالله چه زندادن های بی در و پیکری!
ظاهراً نظارتی در زندان وجود نداره
عجب زندانهایی داریم ما!
یعنی خوشا به حالتون با این شیوه زندان داریتون. قشنگ میشه 100 قسمت سریال جنایی فقط از این چند نفر ساخت.
یعنی واقعا وضع جوانان مملکت اینقدر خرابه؟
واقعا که ! آدم کشتند فقط پنج سال و نیم حبس! بعد هم دوباره روز از نو روزی از نو! حتما می رن سراغ یه نفر دیگه که جونشو بگیرن
واقعا زندان باید اینظور باشه که هرکسی بتونه دیگری رو کتک کاری و درنهایت اونو بکشه . باخوند این گزارش وترسیم صحنه های اون فهمیدم باغ وحش نظم وآرامش بیشتری داره و ازمسئولین باغ وحش باید برای اداره زندان ها بهره گرفت
ببخشيد 2 نفر كشته شده اند قاضي قاتلين را به 5/5 سال حبس محكوم كرده؟ مجازات رئيس زندان و نگهبانان زندان چه ميشود آنها كجا بودند مسئوليت آنها چيست؟ آيا فقط بايد در زندان را ببندند و بروند خانه هاشان. قرن 21 هستيم آيا با دوربين زندانيان را كنترل نميكنند.
همین...

باید کشته شوند...

این بعد از 5 سال بیرون میاید و دوباره جنایت میکند....
وا
مگر زندانها صاحب ندارند بعد از زندانهاي امريكاييها ميگويم بخدا اگر انجا اين جوري باشد
افرين به سازمان زندان ها با اين نگهداري اش. افرين.
این بیچاره ها هر کدام به نوعی بیماری روانی داشته اند و باید معالجه می شدند نه فقط با قرص خواب!!!
اعدامش کنید
من مرد هستم. مدتها جنگیدم. تمام مدت جنگ هم دیده بان بودم و همیشه تو عمق خاک دشمن عملیات شناسایی و تخریب اجرا میکردم. نمیدونم چند نفر با شلیک مستقیم من و چند نفر با انفجار گلوله های توپ ناشی از هدایت آتش من کشته شدند ولی این گزارش را که خوندم نفسم بالا نمیومد از شدت پلشتی
عجب زندان بی درو پیکری .......... واقعا مثل فیلم های قدیمی و زندانی های قدیم می ماند نه ماموری نه دوربینی خیلی خرتو خره
یعنی چی؟ اینا تو زندان همینطوری همدیگه رو می کشن؟ اینفد آسونه؟ پس ماموران زندان چیکار می کنن؟؟؟
نقش اصلی های داستان تعدادشون زیاده و فهمیدن داستان رو سخت می کنه
ظاهرا اینقدر تو زندان میمونن تا همدیگه رو از بین ببرند و آخری هم که میمونه میشه مسئول کتابخانه زندان
چه راز هایی که در زندان ها وجود ندارد
اين ها ديگه چه موجودات مخوفي هستند.
همه ی این داستان گویای این است که هیچ نظارتی در بندهای زندان نیست.
عجب مملکت گل و بلبلی
خسته نباشید....
نوشته در زندان هر چی داد میزد کسی به دادش نرسید. مگه نگهبان و مامور نداشته اون خراب شده
لامصب این زندان های گوانتانامو است
پایان جالبی بود . احتمالاً پس از آزادی باندهایی را ترتیب و اقدام به بدبختی مردم عادی میکنند . خدا بخیر کند
زن = ناقص العقل
جان زندانی دردست زندانبان است لذا هر توطئه ای بدون نظر زندانبان انجام نمی شود
زندان ها و زندانيان و زندانبانان اين مملكت كه همينطوري زندانيان خودشون خودشونو مي كشند يا شايد زندانبانها هم . . .
به به به
یه مدت هم عفو می خورن و میان بیرون و یا کسی رو می کشن و یا کسی دیگه اینها رو می کشه!
چه خبره تو این زندان ها؟
عجب!! اینکه از زندان گوانتانامو بدتره
چهارنف کشته شدن اخرم 5/5 سال زندان؟!!!
بابا این آشغال ها باید اعدام بشند
پنج سال دیگه دو تا قاتل و شرور به جمعیت شهر اضافه میشه
مردم چه بر سرمان آمده.
گيج شديم ! اخرش نفهميديم چي شد!
چه وحشتناك بوده
قصه نوشتي
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار