سرزمینم، کبوتر سفید صلح از سرت پر کشیده و کلاغ شوم مرثیه خوان نفرت بر وجب، وجب از خاک ات، سایه افکنده است. هنوز داغ حادثه اتوبوس و تانکر از یاد نرفته که داغی دیگر و نمک بر زخم باز پاشیدن قصه پر غصه این روزها است.
قصه دردهای کرمانشاه و گهواره نا آرام زمین که همچنان میلرزد، پلاسکو، سانچی، تحریمها و مردی که بر خود پیش روی فرزندانش آتش میکشد، بیمارانی که یا دارو ندارند یا قدرت خرید ندارند، خانههایی که قوت شان لیوانی آب است و تکهای نان و بدتر از آن بی خبری از روزهایی که طعم خردل بر فرداها میپاشد.
اینجا ایران است؛ سرزمینی با غزل غزل شعر، بیت به بیت اصالت، راه به راه حیاء و پاکدامنی. اینجا سرزمین زنان و مردانی است که رستم و تهمینه، لیلی و مجنون و شیرینها و فرهادهایی که در رگ به رگ این سرزمین، چون خون در جریان اند.
رویای تصرف این سرزمین بارها مکر بدکاران را برانگیخته تا گاه به گاه تنها را به خون و خانههای این سرزمین را سیاه پوش سازند.
دشمنان این سرزمین نگاه خصمانه شان به وجب به وجب از خاکی است که شاه بیت یک سرزمین را میسازند.
خورشید سرمایه این سرزمین است و آب میراث دار نسلهای پیشین هرچند این روزها خورشید رنگ پریدهتر و پهنای جریان آب به خط باریک آبی رنگی رسیده است.
از مرگ با طعم خردل تا رقص ناهمگون موشکها که سوسوکشان بر تن تکه پاره وطن جا خوش میکنند.
اهواز، هنوز بوی تنهای سوخته مردانت و دلهای کباب زنانت در کوچه و خیابان به گوش میرسد، هنوز ردپای اشک در کارون زبانه میکشد.
این شهر هنوز داغ مردان، زنان، کودکان و شهروندانی را دارد که رخ بر خاک کشیده اند و تق تق، تق تق وسط رژه نیروها در ابتدا تنها به یک بازی کودکانه شبیه بود، اما حادثه عمیقتر از گرفتن تفنگ پلاستیکی در دست و درآوردن صدای تق تق شلیک پسربچهها بود.
تق، تق همهمه و جانهایی که از تنها در حین انجام وظیفه کوچ کردند، کودکانی که بر دست بسیجیان و سپاهیان حمل میشدند و داغ ننگ بر پیشانی آنها که فرزندان ایران را به خاک و خون کشیدند و سپاس از دلاور مردانی که به جای فرار در پستوی هزار تو مردانه کنار مردم به ویژه زنان و کودکان بودند.
هنوز خون حسین بر زمین است و گریهها و مویهها تمام نشده که علی اصغرها را شهید و دهها تن را به خون کشیدند. تنها بیست روز تا پایان دوره سربازی ات مانده بود چه طور شیرنی را به حلوا تبدیل کردند...
به دشمن بگوئید این مردم دردمند اند؛ زجر کشیده اند، خون داده اند اگر از حیاء خونخواهی نمیکنند پس باز خون نگیرید.
یاد و خاطره زنان و مردانی که دیروز آسمانی شدند گرامی باد و زنده باد مردانی که بدون ترس از جان، جانهای فراوانی را از خطر مرگ نجات دادند که اگر هستند هنوز بی غیرتانی که به مردم پاک این سرزمین رحم نمیکنند، مردان ورزیده، کفن پوش، وطن پرست و مردمداری هستند که یاری میبخشند که دستهایی که یاری میبخشند از لبهایی که دعا میکنند با ارزشتر است.