بازدید 15229

حراج واژه‌ها

غلامحسین شعبانی
کد خبر: ۸۰۲۳۴
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۳۸۸ - ۱۱:۱۸ 07 January 2010
واژه‌ها نماد معاني هستند و كلام بدون پشتوانه آن معناها هيچ‌گاه شكل نمي‌گيرد. در واقع رسالت و مأموريت اصلي كلمات پرده برداشتن از مفاهم و زدودن غبار از آنهاست. مفاهمه و محاوره زماني شكل مي‌گيرد كه طرفين به تعريف مشتركي از يك واژه رسيده باشند.

بديهي است اين تعريف مشترك نيز بايد مبتني بر حقيقت باشد و نه خيال. گاه اين راهنمايان مفاهيم ممكن است راهزني كنند و آن هنگامي است كه نمادي را نشان دهند كه تعارضي با باطن داشته باشد. در واقع، در اين حالت آنها راهنما و راهگشا نيستند كه شايد به بيراهه نيز ما را ببرند.

وقتي كنفوسيوس حكيم مي‌گفت كه بزرگترين ستم، ستم بر كلمات است، همين معنا را بيان مي‌كرد؛ چرا كه بوده‌اند واژه‌هايي كه بد معنا شده‌اند و بر اساس همين بد معنا شدن و ستمي كه بر آنها رفته، عده‌اي به بيراهه رفته و ستم پيشه كرده‌اند، آن هم با گمان اين‌كه صواب مي‌كنند.

يكي از كارهايي كه معلم بزرگ انقلاب، يعني مرحوم دكتر شريعتي كرد، همين رها كردن واژه‌هايي بود كه در قفس تنگ برداشت‌هاي سطحي گرفتار آمده بودند؛ در احياگري، دين را از احيا كردن مفاهيمي آغاز كرد كه مسخ معنايي شده بودند. مفاهيمي چون شهادت، انتظار، امامت، مستضعف، دعا و... از آن جمله بودند كه مرحوم شريعتي حجاب از چهره آنها بركشيد و از قفس آزادشان كرد تا معنايي ديگر بيابند.


مي‌خواهم بگويم كلمات و جملات نيز حقي بر گردن ما دارند و ما نمي‌توانيم هرگونه كه مي‌خواهيم دست تصرف از آستين خارج كنيم و آنها را هزينه كنيم؛ كه اگر چنين كنيم، نخست بر آنها ستم كرده‌ايم و سپس ميدان را براي ظلم‌هاي بعدي گشوده‌ايم. بياييم بر سر ورزش و اين امر را در اين مقوله بررسي كنيم. مثالي مي‌زنم تا بروم بر اصل دليل نگارش اين مطلب.

قناعت از واژه‌هايي است كه داراي بار ارزشي است، اما بايد معناي آن را به درستي شناخت. اگر به عنوان مثال، تيم يا بازيكني از قناعت اين را بفهمد كه سقف رشد خود را محدود كند، بدون ترديد به اين واژه ستم كرده و معناي اصلي آن را خوب نفهميده است. درست مانند آن كه جامعه‌اي پس از يك موفقيت، تحت عنوان قناعت، خود را به خواب بزند و در حالي كه بايد از تلاش فروگذاري نكند، مرتب به گذشته خود تكيه كرده و گمان ببرد كه قناعت يعني همين، و حالا نوبت ديگران است.

امروز اين بليه دامان ورزش ما را گرفته كه هم بازيكن و هم مربي ما زود اسير مي‌شود و سريع قانع. آنها با تكيه بر افتخاراتي كه در گذشته به دست آورده‌اند، عناوين توجيهي مي‌سازند براي كم‌كاري و عدم پيشرفت فعلي خود. در حالي كه مي‌بينيم در همين شرايط، تيمي مانند بارسلونا، با وجود داشتن پنج عنوان قهرماني، باز هم سير نمي‌شود و به دنبال جام ششم است كه آن را هم مي‌گيرد.

يا بازيكني مانند «مسي» كه به رغم داشتن عنوان بهترين بازيكن اروپا، عنوان بهترين بازيكن جهان را هم قسمت خود مي‌كند. ممكن است بگوييد كه هيچ كس قناعت را اين‌گونه معني نكرده و اصلا اين واژه در ورزش ما وجود ندارد. خواهم گفت اين تعريفي است كه پس ذهن همه ما وجود دارد و بدون آن كه متوجه باشيم، بر رفتار ما اثر مي‌گذارد. بگذريم كه چنان‌كه گفتم، قصد ديگري از نوشتن اين يادداشت داشتم.

پهلوان از واژه‌هايي است كه به نظر مي‌رسد با چوب حراجي كه به آن زده‌ايم، آن را از معناي خود تهي كرده‌ايم. نمي‌دانم چه كسي به ما اجازه داده كه بدون درك درست اين لغت، آن را هرگونه كه مي‌خواهيم خرج كنيم و هر كسي را پهلوان بناميم. پهلواني معيار و محكي دارد كه حتما بايد لحاظ شود و نهادي باشد كه چنانچه اين لقب در غير محل خود به كار برده شد، ‌مانع از آن شود و نگذارد مفهوم مقدسي چون پهلوان بيهوده صرف برخي افراد شود.

شايد بتوان گفت اين يكي از وظايف سازمان تربيت بدني است تا به معني اين اصطلاح بپردازد و با ارايه ملاك‌ها، اجازه ندهد كه به هر كسي پهلوان گفته شود و حتي اگر كسي واقعا در زماني كه آن شرايط را داشت، اما بعدا آن شرايط را از دست داد، اين لقب را از او بگيرد. اما متأسفانه بايد بگويم، سازمان تربيت بدني نه تنها چنين نمي‌كند، بلكه گاه بر عكس اين عمل مي‌كند و بايد كسي پيدا شود كه جلوي خود آقايان را بگيرد!


جناب آقاي سعيدلو در گفتاري كه قبلا به آن پرداختيم، گفته بودند كه پهلواني براي ايشان مهمتر از قهرماني است و قهرمان غير پهلوان ارزشي ندارد. منتظر بوديم كه ايشان ملاك‌هاي پهلواني را اعلام كنند، كه ناگهان در سايت سازمان تربيت بدني خوانديم ايشان حسين رضازاده، قهرمان المپيك كشورمان را با عنوان پهلوان، به پست سرپرستي فدراسيون وزنه‌برداري منصوب كردند. در اين كه رضازاده قوي‌ترين مرد جهان است و براي كشور ما افتخار به ارمغان آورده، سخني نيست، اما چه خوب بود كه جناب سعيدلو مي‌گفتند چرا به ايشان لقب پهلوان دادند؟ و معيار و محك ايشان چيست؟

مقايسه‌اي مي‌كنم و كلام را ختم مي‌كنم. ما به تختي كه قهرمان ما بود، به اين دليل گفتيم پهلوان كه از خود گذشت و به هنگام زلزله بويين زهرا، آبرو بركف، براي زلزله‌زدگان پول جمع مي‌كرد. تختي براي خود هيچ نخواست. اما آيا بايد به كسي هم كه در يك شبكه بيگانه مردم كشورش را دعوت به خروج سرمايه مي‌كند و به خاطر پولي كه براي تبليغ گرفته از آن، دعوت مي‌كند در كشور ديگري كه جزاير ما را تهديد مي‌كند، سرمايه‌گذاري كنند، اين لقب مقدس را داد؟ اگر آن پهلواني است، پس اين چيست؟

انصاف داشته باشيم و عدالت را خرج سليقه‌هاي شخصي و روابط نكنيم و به اين وسيله، داشتن انصاف و اخلاق و عدالت را به ورزشكاران ياد دهيم، ‌نه آن كه به آنها آموزش دهيم كه به خاطر منافع گروهي، ‌حتي واژه‌ها را هم مي‌توان تحريف كرد.

سخن و مصداق بيش از اين است و صلاح نيست كه پرده‌ها بيشتر كنار رود. پس يادآوري مي‌كنم كه بدانيم، رضازاده يك قهرمان است و پهلواني وادي است كه شايد نتوان آن را در عرصه سياست جست‌وجو كرد.

مدير مسئول و سردبير مجله دنيای ورزش
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
گل گفتی
از گفتار وزین وقوی شماوادای رسالت مطبوعاتی شما وصیانت افرهنگ وارزش ها ی جامعه ممنونم.
آفرین به پسر خاله خودم
اقای شعبا نی عزیز, حق مطلب را ادا فرمودید. علاوه بر مطلب شما مکان تشویق و تنبیه هم در ارتباط با موضوع در سازمان تربیت بدنی, سازمان و تشکیلات خود را با یکدیگر عوض نموده اند و همانطور که شما اشاره فرمودید صلاح نیست که پرده ها بیشتر کنار رود.
واژه ها در ایران یا بعد از مرگ ادمها معنی پیدا می کند یامقطعی است.مثلا زمانی پهلوان سلیمانی"پهلوان جدیدی"پهلوان خادم"پهلوان ساعی"...بودند حالا کجا رفتند.اغراق کردن عادتمونه.تابعد...
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی
آخرین اخبار