بازدید 32924

"یادتان هست که احساس خطر می کردید؟"

کد خبر: ۷۹۲۶۹
تاریخ انتشار: ۰۹ دی ۱۳۸۸ - ۱۳:۴۷ 30 December 2009
احسان ترابی در شعر ارسالی خود برای "تابناک" آورده است:

یادتان هست که احساس خطر می کردید؟
از کلامی که دروغش خواندید،
از جماران و کلام پیرش که تو فریاد زدی گم شده است.

این خطر چیست؟ کدامین احساس؟

انعکاس رخ چون آینه روح خدا و آتش؟
هر کلامش که بریدید و به دلخواه از آن راه بجویید، خطر می دانی؟

هلهله در غم سالار شهیدان، آتش دامن غمبار سیاهی عزا هم خطری آیا هست؟
آتش و صفحه قرآن را چه؟
سنگباران عزادار حسین بن علی را تو خطر می دانی؟

با توام مرد! که انگار به خواب ابدی مهمانی.

یادتان هست؟! تبارت به همان خیمه تنهای غم انگیزترین لحظه تاریخ شباهت دارد؟
یادتان هست چرا چادر خاکی؟ در و دیوار؟ کبودی بر چشم؟
یادتان هست که صفین، که قرآن، نیزه؟
یادتان هست که کربی و بلایی بودست؟
یادتان هست که لعنت کردند، تا دم صبح ابد، هر که را «حاربهم» تیغ کشیدست و "ولی" گم کرده است؟

تو اگر یادت نیست،
یادمان هست که چندین فرسنگ مانده تا داغ ترین هرم عطش، فتنه را بن بکنیم،
خولی و شمر و یزید و عمر سعد، نه که در کرب و بلا،
بلکه قبل از حکمیت، ما به عمار، به مالک بسپاریم و علی، پور علی، شاد کنیم.

تو اگر یادت نیست، این به خاطر بسپار.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
آفرین شیر مادرت حلالت جوانمرد.به شما می گویند هنرمند نه آنهایی که در خانه هنرمندان در حال سیگار کشیدن هستند و برای خودشان دل می سوزانند نه اعتقادات و شعور مردم
احسنت . چقدر زيبا بود . اجر سراينده شعر با حضرت ابا عبدالله الحسين
دم شاعرش گرم
خيلي زيبا و پرمعني بود، خسته نباشي برادر
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی