بازدید 15718
راهنمای جامع فساد، بخش چهارم؛

چگونه از قراردادها و ظرفیت‌های سازمان منافع نامشروع کسب کنیم؟

با توجه به سوءتفاهم‌ها نسبت به برخی مطالب ذکر شده در سه بخش پیشین، نگارنده باید شفاف یادآوری کند، این مجموعه در واقع یک دوره آموزشی برای بازرسان جهت کشف موارد تخلف و جرم و یک راهنما برای قانون گذاران در راستای اصلاح قوانین و رفع مفرهای سوءاستفاده است. با این حال، با توجه به هر آنچه نوشته شود، ممکن است به اشخاصی برخورد، این توصیه‌های نظارتی به شکل معکوس بیان شده است
کد خبر: ۷۵۷۲۹۲
تاریخ انتشار: ۰۳ دی ۱۳۹۶ - ۱۶:۲۱ 24 December 2017

«تابناک»، مهدی خرم دل؛ اگر فساد را به معنی سوءاستفاده از قدرت عمومی برای منافع خصوصی تلقی کنیم، می‌توان نگاهی وسیع‌تر به فساد داشت؛ فسادی که در همه ابعاد کم و بیش وجود دارد، ولی به طور عمده با انگیز‌ه‌های نهایی اقتصادی و غرایض جنسی رخ می‌دهد؛ بنابراین، عمده مفاسد در این بستر قابل بررسی است.

در این مجموعه چند بخشی، کوشیده می‌شود تا راهنمای جامعی برای فساد عرضه شود؛ راهنمایی که نه در پی تأیید یا رد وقوع این مفاسد در گذشته، حال یا آینده است و نه در پی بیان برخی ناگفته‌ها، بلکه صرفاً یک راهنما برای کشف مفرهایی است که به وقوع فساد منجر می‌شود.

از این منظر این مجموعه شکل راهنما به خود گرفته ‌است، آنچنان که انگار در حال فراگیری انجام فساد در عرصه‌های مختلف و به شیوه‌های مختلف هستید؛ اما در عمل یک راهنما برای مقابله با مفاسد به شمار می‌رود و بسیاری از روش‌ها و گریزگاه‌هایی که ممکن است در مسیر وقوع فساد رخ دهد را برمی‌شمارد. این راهنما مشخصاً مرتبط با ایران نیست و در موارد متعددی، امکان وقوع در دیگر کشورها را نیز دارد و یک راهنمای بین المللی برای وقوع فساد محسوب می‌شود.

در بخش نخست به فلسفه فساد از نگاه مفسدین، نحوه توجیه مفاسد در صورت کشف و چگونگی تلاش برای مشروعیت بخشی به فساد پرداختیم. در بخش دوم، نحوه ورود به این عرصه از طریق کسب پست‌ها را مرور و استراتژی‌ها و تاکتیک‌هایی که برای ورود به پست‌های مدیریتی می‌توانید به کار برید را معرفی کردیم. در بخش سوم، از چگونگی تشکیل باند فساد به عنوان نخستین گام انجام به فساد اقتصادی حساب شده سخن به میان آوردیم.

اکنون با فرض اینکه از سه گام پیشین آگاهی یافته‌اید، نوبت به تشریح روش‌هایی است که می‌توانید منافع نامشروع کسب کنید. نخستین و مرسوم‌ترین روش برای کسب منافع نامشروع، از طریق قراردادها -از هر جنسی- است. این مقوله می‌تواند آنقدر گسترده، پیچیده و چندلایه باشد که شاید به خودیِ خود نیاز به یک کتاب جامع داشته باشد که در ضمیمه‌اش راهنمای لازم برای شناسایی این قراردادها برای بازرسان نیز آمده باشد؛ اما برخی از شیوه‌های مرسوم که الزاماً در راستای کسب منافع مالی نیز پی گرفته نمی‌شود، را در دو سر فصل کلی فرامی‌گیرید.

پیش از خواندن سطور بعدی و با توجه به سوءتفاهم‌ها نسبت به برخی مطالب ذکر شده در سه بخش پیشین، نگارنده باید در جهت شفاف یادآوری کند، این مجموعه در واقع یک دوره آموزشی برای بازرسان جهت کشف موارد تخلف و جرم و یک راهنما برای قانون گذاران در راستای اصلاح قوانین و رفع مفرهای سوءاستفاده است. با این حال با توجه به هر آنچه نوشته شود، ممکن است به اشخاصی برخورد و ظرفیت بازگویی روش‌های قابل استفاده از فساد نیز بسیار محدود است، این توصیه‌های نظارتی به شکل معکوس بیان شده است و انشاءالله به جز مفسدین -که البته در ایران نداریم- به اشخاص دیگری برنخورد!

 

مصوبه بگیرید و قانونی کار کنید!

اگر در سازمانی مدیر هستید، برای هر نوع شیادی از هیأت مدیره یا مجموعه تصمیم گیر مصوبه بگیرید. اگر هیأت مدیره همراهی کرد که به قول بیهقی اگر بار یابمی فبها و نعم و اگر نه بازگردم! البته بازنگردید و عقب نشینی نیز نکنید. اساساً باند را برای همین موقع و تصمیمات اینچنینی تشکیل می‌دهند! فرض کنید قصد دارید به شخصی رقم ارزی بسیار کلانی بدهید، تا به عنوان عامل اجناسی را وارد کند و با وجود برخورداری از نیروهای فنی در درون سازمان، اصرار دارید این رقم را به آن شخص بیرونی بدهید و در عوض درصد بگیرید. اگر نتوانستید سایر تصمیم گیران را متقاعد کنید، آنها را در این زدوبند شریک کنید.

در چنین شرایطی می‌توانید رقم بسیار کلان تری را مصوب و از آن شخص نیز باجی کلان دریافت و میان اعضای هیات مدیره توزیع کنید و به آن شخص نیز به زبان کفاری که در بلادشان در حال چنین مفاسدی هستید، توصیه کنید: «Take the money and run». اگر سراغ‌تان هم آمدند، سینه را جلو بدهید و بگویید: «این قانونی بوده و مصوبه هیات مدیره داشته است / It was totally legal and it was authorized by the board of directors». امیدواریم کفار را نیز مقهور استدلال قانونی‌تان کنید!

با همین استدلال دندان شکن مصوبه و اختیارات هیأت مدیره، هر سال می‌توانید درآمد کلانی را میان خود توزیع کنید و اگر سراغ‌تان آمد با سیلی «مصوبه هیأت مدیره» از بازرسان استقبال کنید. در کشوری که قانون حاکم است، نباید متعرض هیأت مدیره‌ای شد که با استفاده از اختیارات قانونی‌اش پاداش‌های فصلی نجومی دریافت و به مدیرعاملش نیز حقوق نجومی پرداخت کرده است.

 

رسید ندهید، فاکتور نگیرید

معمولاً هزینه خرد را می‌توانید بدون فاکتور و رسید پرداخت و دریافت کنید. به عنوان نمونه، اگر مسئول یک سازمان هستید و زیرمجموعه تان یکسری کارگر قراردادی بیکار هستند، می‌توان رسید عیدی نوروز را به صورت سفید از آنها بگیرید، رقم کمتری به آنها بدهید و بعداً رقم بالاتری را در رسیدها بنویسید. درباره پاداش‌ها و یا هدایایی که در مراسم‌ مختلف می‌دهید نیز می‌توانید از همین تاکتیک بهره برداری کنید؛ مسئولان مالی در بلاد کفر از این کارها زیاد می‌کنند.

تا جایی که می‌توانید رسید ندهید و سندی از دریافتی‌ها بر جای نگذارید و یا رسید مخدوش بدهید. همچنین بسیاری از مواقع لازم نیست، رسیدی بگیرید و حتی لازم نیست فاکتور بگیرید. در بسیاری از رویدادها می‌توانید هر آنچه خواستید هزینه کنید و در نهایت رقمی را که دوست داشتید، به عنوان هزینه اعلام کنید و با امضای مسئول مالی یا یک صورتجلسه چند امضایی، همه هزینه‌ها پرداخت می‌شود و همان صورتجلسه حکم سند مالی را پیدا می‌کند!

اگر مجبور شدید فاکتور بگیرید، با چند تماس احتمالاً می‌توانید فاکتور صوری دریافت کنید. مثلاً فرض کنید قصد دارید یک همایش ورزشی در هایدپارک لندن ـ چون در پارک لاله که امکان وقوعش وجود ندارد ـ برگزار کنید. ابعاد پارک را در نظر بگیرد و به ازای هر متر یک تیشرت (آبمیوه و یا هر وسیله دیگر) برآورد کنید و بگویید هایدپارک پر شد. در نهایت فاکتوری مشتمل بر این تعداد تیشرت ببرید؛ تیشرت‌های که یک دهم عدد ثبت شده در فاکتور نیز خریداری و توزیع نشده است! این عددسازی‌ها را نیز به رسانه‌ها بسپارید تا از عظمت ابعاد رویداد بگویند و بر رقم جعلی‌تان با چند کارت هدیه صحه بگذارند. البته اینها در ایران رخ نمی‌دهد و باید سراغ دیلی استار بروید تا پر بودنِ هایدپارک را توجیه کنند.

 

کار نیکو کردن از پر کردن است!

تا جایی که می‌توانید ترک تشریفات کنید و از هرگونه مزایده و مناقصه بگریزید. بدین ترتیب می‌توانید پروژه‌ها را بدون دردسر و به تشخیص خودتان میان دوستان و آشنایانی که دست‌شان در جیب‌شان می‌رود، توزیع کنید. با ترک تشریفات حتی هیچ کس متوجه نمی‌شود که این پروژه با چه رقمی به پیمانکار واگذار شده و همه چیز به تشخیص مدیر سازمان یا همان پیمانکار موکول می‌شود و اینجاست که باید به درستی شرکت مدنظر را تشخیص داد!

برخی تصور می‌کنند چنین ترتیباتی را باید صرفاً در پروژه‌های عمرانی در نظر بگیرند اما واقعیت آن است که ترک تشریفات در پروژ‌های خدماتی به مراتب راحت‌تر است و باید از این مفر بهره برداری بیشتری کرد. با توجه به آنکه هرچه ابعاد پروژه کوچک‌تر باشد، دست مدیران برای ترک تشریفات بیشتر است، بکوشید روی پروژه‌های تمرکز بیشتری داشته باشید و به تعداد بالا به جای ابعاد بزرگ فکر کنید و شمارگان پروژه ها را فزونی ببخشید. فراموش نکنید که کار نیکو کردن از پر کردن است!

البته گاهی لقمه‌های چرب آدم را حسابی وسوسه می‌کند و آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست! در چنین شرایطی که پول کورتان کرده، کمی مسلط باشید و خواهرزاده یا یکی از بستگان‌تان را که ترجیحاً هم‌نامتان نیست، جلو بیاندازید. او لقمه از این خوان بی‌مثال برمی‌دارد و هرچه او دارد، در واقع برای شماست!

 

کم بخورید، همیشه بخورید!

این اصل مهم را فراموش نکنید که لزوماً منفعت در پروژه‌های کلان نیست، بلکه در پروژه‌های کوچکی است که مجموع‌شان، رقمی کلان را شامل می‌شود. وقتی سراغ خرده پروژه‌ها می‌روید که رقابت بر سر آنها بسیار بالاست و طیف گسترده‌ای از پیمانکاران خرد برای به دست آوردنش به هر طریقی متوسل می‌شوند، به عنوان کارفرما به نوعی حکم مدیر یک حراج را دارید؛ حراج به بیت المال!

در حراجی‌ها فروش صدها کوزه چندده هزار دلاری جلب توجه نمی‌کند؛ اما فروش یک تابلو صد میلیون دلاری، همه توجهات را به سمت خود جلب می‌کند و این مسأله، قمار بر سر چنین پروژه‌هایی را دشوار می‌سازد. بنابراین هیچ گاه سعی نکنید از پیمانکار عظیم یک پروژه عظیم شهری (یک اتوبان یا پل) که نهادهای متعدد نظارتی اسنادش را زیر و رو می‌کنند، رقمی دریافت کنید اما وقتی قرار شد همان پروژه شهری نگهداری شود، اوضاع تغییر می‌کند.

در این زمان می‌توانید پروژه حفظ و نگهداری لامپ‌های آن اتوبان را به یک شرکت، پروژه پاکسازی همان اتوبان را به شرکتی دیگر و پروژه رنگ آمیز و پاکسازی نرده‌ها و فضای اتوبان را به پروژه دیگر بسپارید. شاید در ابتدا تصور کنید این پروژه‌ها، باج چندانی به همراه ندارد اما اگر این پروژه را در تیراژ ضرب کنید، به رقم بالایی می‌رسید؛ ضمن اینکه این درآمد نامشروع برخلاف مراحل عمرانی یک بار کسب نمی‌شود و در هر دوره عقد قرارداد با پیمانکار می‌توان طلب حق چای کرد و این روال تا زمانی که سوژه نهادهای نظارتی شوید، می‌توانید ادامه دهید. همه این قواعد برای پیمانکار نیز صدق می‌کند!

 

تا آنجا که می‌توانید زمان را نادیده بگیرید

بزرگ‌ترین تلاش‌ها برای بهره برداری به موقع از پروژه‌ها به ویژه پروژه‌های عمرانی در ایران شکست خورده است. این نقطه ضعف، محل بهره برداری شماست. با توجه به آنکه در اغلب اوقات به موقع و به شکل کامل اعتبارات تامین نمی‌شود، در مقام پیمانکار می‌توانید هزینه‌های تاخیر را از کارفرما دریافت کنید و یک پروژه که قرار بوده ظرف چهار سال بسازید، ظرف هشت تا ده سال تحویل دهید. در مقام کارفرما نیز زمینه عدم تزریق به موقع و مورد تعهد کارفرما را فراهم کنید و دست پیمانکار را تا جای ممکن باز بگذارید.

این نادیده گرفتن زمان را به انحای دیگر نیز می‌توانید پیگیری کنید. تصور کنید قصد ارائه خدمات رفاهی به یک سازمان بزرگ دارید و این خدمات را در قالب کارت‌های استخر در نظر می‌گیرید. در مقام پیمانکار می‌توانید دامپینگ کنید و رقمی را در مناقصه پیشنهاد دهید که با زیان دهی بالا همراه باشد و بدین شکل برنده مناقصه باشید. مدل این کارت‌ها به این گونه است که به عنوان نمونه به ازای هر کارت 1500 تومانی که به سازمان‌ها 1200 تومان فروخته می‌شود، معادل 1500 تومان خدمات داده می‌شود اما پیمانکار تنها به ازای کارت‌هایی به مراکز رفاهی پرداخت می‌کند که این مراکز دریافت کرده‌اند. در واقع اگر سازمانی 10 هزار کارت خریداری کند اما کارمندانش فقط 1000 کارت برای استخر، سینما و... استفاده کنند، پیمانکار هزینه همان هزار کارت را می‌دهد!

اکنون که قرارداد بسته‌اید، کارت‌های خدماتی رفاهی را به همراه سوئیچ یک دستگاه خودرو به مدیرکل رفاه سازمانی که قرارداد بسته‌اید، تقدیم کنید. حال اگر در مقام کارفرما یا همان مدیرکل رفاه سازمان هستید، فراموش می‌کنید که در قراردادی کلان، ده ها هزار کارت خدمات رفاهی دریافت کرده‌اید. تعداد محدودی از کارت‌ها را توزیع کنید و مابقی را در گاوصندوق بگذارید و در ماه‌های و هفته‌های پایانی منتهی به انقضای کارت‌های خدمات رفاهی، میان کارمندان توزیع کنید. بدین ترتیب عمده کارت‌ها استفاده نمی‌شود و با ابطال‌شان، عملاً قیمت تمام شده هر کارت برای پیمانکار بسیار اندک می‌شود و سود کلانی می‌برد!

ممکن است بعد از کشف این مفسده، مجبور به تغییر تاکتیک شود و بگویید کارت‌های باطله را با کارت‌های تازه تعویض می‌کنید. در این شرایط نیز چیزی از دست نداده‌اید. معمولاً اکثر کارمندان دردسر دریافت کارت‌های دارای اعتبار تازه را به جان نمی‌خرند و علاوه بر این، به عنوان پیمانکار دست کم برای مدت یک سال رقم کلانی را در اختیار داشته‌اید و یک ریال از این مبلغ را با همراهی مدیرکل رفاه آن مجموعه طرف قرارداد با شما، به هیچ استخر یا سینمایی نداده‌اید. به سود این رقم کلان در این دوره یک ساله فکر کرده‌اید؟

مفهوم زمان بسیار گسترده‌تر از اینهاست. اگر یک شرکت خودروساز یا یک سرمایه دار کلان هستید، کافی است زودتر از سایرین بدانید که چه زمان واردات خودرو با دشواری‌هایی همراه می‌شود و یا عوارض ورود خودروها به شدت افزایش می‌یابد و بدین ترتیب انبارهای خودرو را در مدت کوتاهی مملو از خودروهای صفر کنید. البته در ایران چنین اتفاقاتی رخ نمی‌دهد اما اگر در سایر کشورها هستید که چنین رانت‌هایی وجود دارد، به مردم آن کشور رحم نکنید.

در فقره‌ای دیگر برای درک اهمیت مفهوم زمان، بکوشید وام‌های کلان را پیش از افزایش شدید ارز دلار و یورو دریافت کنید، تمامی رقم وام را به ارز تبدیل کنید و اجازه دهید، بازار کار خودش را کند. بعد از شوک قیمتی در بازار و اطمینان از پایان رشد ارزش ارزها، منابع ارزی را به ریال تبدیل کنید و وام را تسویه کنید؛ بدین ترتیب یک شبه میلیاردر می‌شود! در این صورت مشتری خوش حساب می‌شوید و وام‌های کلان‌تری دریافت می‌کنید. البته اگر بخواهید حسابی کلاهبرداری کنید، می‌توانید وام را همچون بدهکاران بزرگ بانکی پرداخت نکنید و مطمئن باشید حتی جرأت ندارند، اسم کامل‌تان را مطرح کنید. باور نمی‌کنید؟ ما هم باور نمی‌کنیم!

 

تک خوری نکنید

همیشه تک خوری نتیجه عکس می‌دهد. به جز قاعده باند که در یک سرفصل درباره چرایی و چگونگی‌اش سخن به میان آمد، باید عوامل بیرونی را نیز راضی نگه دارید. به عنوان نمونه فرض کنید در حال برگزاری یک همایش یا جشنواره چند میلیارد تومانی هستید -رویدادی که در ایران به شکل افراطی برگزار می‌شود- و اکنون قرار است در قالب حیف و میل بیت المال در یک دوره زمانی کوتاه مدت کسب درآمد کلانی داشته باشید. ویژگی جشنواره برگزاری دوره‌ای است و بنابراین باید به گونه‌ای برنامه ریزی کنید که گردانه دوره بعدی‌اش نیز خودتان باشید.

در بسیاری از جشنواره‌ها در سراسر گیتی به مدیر و دبیر جشنواره دستمزدی پرداخت نمی‌شود اما عطش عجیبی برای پذیرش این مسئولیت‌‌ها وجود دارد که انشاءالله به تشنگی خدمت مربوط می‌شود! اگر دبیر یک جشنواره شدید، آنقدر گزینه برای تعریف پروژه و درصد گرفتن از هر پروژه دارید که حتی فکرش را هم نمی‌کنید. در چنین بستری برای تداوم دبیری‌تان و تقلیل انتقادها باید به همه برسید؛ از باندتان تا رسانه‌ها. پروژه پذیرایی را به یک شرکت که درصد خوبی می‌دهد بسپارید.

مجموعه دیزاین را به همان شخصی بسپارید که در باندتان است. مهم نیست که بگویند پوستر جشنواره‌تان چه فاجعه بار است. خرجش چند مصاحبه از دوستان طراح پوستر و حامی طراح پوستر است که اتفاقاً همه آنها در باندتان هستند! بدین ترتیب بی‌جهت طراحان جوان ایران که هر یک سال‌ها تحصیل کرده‌اند را گرفتار ارائه طرح نمی‌کنید و خودتان نیز گرفتار انتخاب یک طرح از میان صدها پیشنهاد نمی‌شوید و پولش نیز در جیب رفیق‌تان می‌رود.

بخش حساس ماجرا، حساسیت‌زدایی از رسانه‌هاست. اهالی رسانه را -البته نه در ایران- با یک کارت هدیه پنجاه هزار تومانی (10 دلاری) تا یک سکه بهار آزادی می‌توانید در کنار خود داشته باشید! البته ممکن است برخی چموش بوده و انتظارات بیشتری داشته باشند؛ اگر این اشخاص رسانه حساسی دارند و یا از اطلاعاتی برخوردارند که می‌تواند به شما یا رویداد تحت مدیریت تان آسیب بزند، کاتالوگ جشنواره یا پوشش آنلاین خبری در وب سایت جشنواره یا پوشش آنلاین خبری جشنواره در شبکه‌های اجتماعی و... را به او بدهید. حتی اگر شرایط حساس بود می‌توانید قید درصد گرفتن از بولتن جشنواره را بزنید و بولتن روزانه را به سردبیر نشریه بدهید.

راهکار دیگر آنکه اساساً این رانت‌ها را با اهالی رسانه شریک نشوید اما برای سرپوش گذاشتن در مفاسدتان -چه در جشنواره‌ها، چه در پروژه‌ها و در چه مدیریت‌ها- ویژه نامه به نشریات تاثیرگذاری که ممکن است گریبان‌تان را بگیرند، بدهید. البته در ایران لزوماً ویژه نامه دادن به برخی نشریات برای جلوگیری از افشاگری نیست و این شیوه پرداخت باج در دیگر کشورها مرسوم است! با این حال شما امتحان کنید؛ شاید توانستید یک نشریه را آلوده کنید.

فراموش نکنید این نوع رانت‌ها نیاز به مناقصه ندارد و بنابراین می‌توانید به تشخیص خودتان توزیع کنید. همچنین در نظر داشته باشید آدم‌ها را به قیمت بخرید. گاهی می‌توان سرویس فرهنگی یا اجتماعی یک رسانه مهم را با تبدیل کردنش به کارمند و پرداخت رقم نه چندان بالایی خرید و سمپات خود کرد. به عنوان نمونه دبیر اقتصادی یا اجتماعی یک رسانه را در یکی از شرکت‌های زیرمجموعه هولدینگ اقتصادی‌تان مشغول می‌کنید و او اساساً سراغ وزارتخانه تان نمی‌آید و یا حتی دبیر یا خبرنگار فرهنگی یک خبرگزاری را عضو ستاد خبری یک جشنواره می‌کنید و او چشم‌هایش را بر روی همه اتفاقات آن رویداد یا آن سازمان می‌بندد! البته در ایران چنین اتفاقاتی رخ نمی‌دهد اما از یاد نبرید گران نخرید!

در چنین فقره‌هایی که در دیگر کشورها مرسوم است اما در کشورمان رخ نمی‌دهد، هر رسانه‌ای را می‌توانید بخرید؛ فقط قیمت‌ها متفاوت است. اگر خبرنگاری در حوزه تان بسیار فعال بوده و به قول شما مدیران موی دماغ مدیر قبلی بوده، با روی کار آمدن‌تان می‌توانید با یک لبخند و استفاده از ظرفیت‌هایی که اشاره شد، به مدافع سرسخت‌تان تبدیلش کنید. اغلب خبرنگاران به دو دلیل عمده عدم حمایت مستمر و بلند مدت از سوی مدیران رسانه و عدم پشتیبانی مالی، توان نقد مستمر یک سازمان در زمان چندین مدیریت پیاپی را ندارد و خبرنگار زخمی از یک دوره جدال را می‌توانید مرهم بگذارید، لقمه‌ای در دهانش بگذارید و بنده خودتان کنید. تَکرار می‌کنیم چنین اتفاقاتی در ایران رخ نمی‌دهد اما در بلاد کفر، چرا!

 

مستقیم نگیرید!

رمز بقا در فساد اقتصادی به ویژه در حوزه قراردادها، عدم پرداخت مستقیم. اگر خیریه‌ای دارید می‌تواند بهترین مکان برای پولشویی باشد، کما اینکه حتی مافیا در غرب نیز از این حربه برای پولشویی استفاده می‌کرده و می‌کند. به خیریه می‌توان به صورت ناشناس هر رقمی را واریز کرد و هیچ ردی باقی نماند. هیچ مقامی نیز نمی‌تواند متعرض‌تان شود که هزینه‌های خیریه از کجا تأمین شده، در چه کجا سرمایه گذاری می‌شود و به چه شکل هزینه می‌شود. در واقع بهترین پوشش برای پولشویی، خیریه‌ها هستند و البته این شیوه هیچ ربطی به ایران ندارد!

پوشش بعدی می‌تواند یک مجموعه هم‌عرض باشد که مدیریتش را در اختیار دارید. معمولاً موسسات عمومی غیردولتی نظیر فدراسیون‌های ورزشی از دو حساب برخوردارند؛ حساب اول که کمک‌های دولتی به آن تزریق می‌شود و باید پاسخگوی نحوه هزینه‌کرد آن باشند و حساب دوم، کمک‌های مردمی است که در مجموعه‌های غیردولتی، نحوه هزینه کردش در صلاحیت مدیر این مجموعه از جمله رئیس فدراسیون است. اکنون فرض کنید معاونت عمرانی یک نهاد بزرگ هستید و در عوض سپردن پروژه به یک پیمانکار، از او می‌خواهید مبلغی را به فدراسیون تحت مدیریت‌تان کمک کند که در حساب کمک‌های مردمی قرار می‌گیرد!

اگر قصد دارید، مستقیم دریافت کنید، پیشنهاد می‌کنیم پیشکارتان یا خواهرزاده را پیش بیندازید. این رقم بهتر است در قالب یک هدیه بسیار گرانقیمت به خواهرزاده تان باشد که در واقع در اصل به شما هدیه داده شده است. در این فقره روی برندهایی چون هوبلو، رومن ژروم، آی دبلیو سی، کارتیه تمرکز کنید که مدل‌های ساعت‌هایشان از چندهزار دلار تا چندصدهزار دلار در تناوب است و به همین دلیل می‌توانید معادل هر نرخ رشوه، یک مدل خاص ساعت را بیابید و دریافت کنید!

 

ظرفیت‌های سازمانی‌تان را جدی بگیرید

لزومی ندارد وابسته به درصدها باشید و می‌توانید خودتان مستقیم عمل کنید. در این چارچوب باید ظرفیت‌های سازمان‌تان را جدی بگیرید. شما می‌توانید از تک تک اجزای سازمان تحت نظرتان بهره برداری شخصی کنید. اگر رئیس یک فدراسیون هستید که یک مجموعه ورزشی دارید، می‌توانید از این ظرفیت برای ایجاد یک پاتوق از چهره‌های سیاسی یا اقتصادی استفاده کنید و معاملاتی را جوش دهید. مثلاً می‌توانید در استخر با دبیرکل یا رئیس یک نهاد ورزشی بین المللی، قرارداد تجارت آهن از غرب یا قرارداد واردات لوازم ورزشی از شرق را ببندید. بدین ترتیب، علاوه بر سود کلان مالی، دست کم یک سکوی آسیایی یا جهانی را از رئیس این نهاد دریافت کنید. البته اینها لابد در هیچ کجا از این کره خاکی اتفاق نیافتاده اما مگر امتحانش چه ضرری دارد؟!

اگر سرمایه ندارید، می‌توانید بودجه سازمان تحت نظرتان را با همراهی مسئولان مالی از حساب خارج کنید، واردات کنید، در بانک بگذارید و روش‌های دیگر کسب درآمد را در پیش بگیرید و در نهایت بدون اینکه اتفاقی بیافتد، این رقم را به حساب بازگردانید. می‌توانید این رقم را تحت عنوان تن‌خواه یک مسابقه یا رویداد بین المللی یا در راستای یک خرید بین المللی از حساب خارج کنید و مدت‌های مدید بعد به حساب بازگردانید. مثلاً می‌توانید در زمان افزایش ارزش انواع ارز، از مجموعه مدنظرتان به هر بهانه‌ای ریال دریافت کنید، به دلار تبدیل کنید و اندکی بعد مجدداً به ریال تبدیل کنید و به مجموعه‌تان تحویل دهید؛ آب هم از آب تکان نمی‌خورد.

در موردی دیگر اگر مجموعه تحت مدیریت‌تان انبار دارد، می‌توانید از انبار این مجموعه برای کسب اجاره و یا انبار کردن کالاهای وارداتی تان بهره برداری کنید. مثلاً اگر رئیس فدراسیون دوومیدانی گواتمالا هستید و در کار واردات چمن هستید، می‌توانید حتی وقتی پست دیگری اخذ کردید، همچنان انبار فدراسیون دوومیدانی را مملو از کالاهایتان نگه دارید. البته باید خدا را شکر بگوییم که این اتفاقات در کشورمان رخ نمی‌دهد و اینها برداشت‌هایی از وضعیت وخیم سایر کشورهاست.

برای اینکه نشان دهیم یک سازمان چقدر ظرفیت دارد، اشاره‌ای به پارکینگ می‌کنیم. در برخی کشورها دیده شده که پارکینگ به اشخاص غیرسازمانی به بهانه تأمین هزینه‌های سازمان اجاره داده شده اما پول‌ها هیچ وقت به حساب سازمان نیامده، چون اساساً حساب مدیر و سازمان ندارد. حتی دیده شده زمین‌های بلااستفاده سازمان‌ها یکباره به اشخاصی برای بهره برداری با کاربری پارکینگ اجاره داده شده و هیچ گاه مشخص نشده درآمدها کجا می‌رود. این همان ظرفیت سازمانی است که از آن غافل شده‌اید.

از منابع انسانی سازمان‌تان برای کاهش هزینه‌های شخصی و تسریع در امورتان نیز بهره برداری را کنید و از زخم زبان‌هایی که مدعی هستند در حال سوءاستفاده از زیردستان‌تان هستید، نهراسید. محافظه یا راننده ـ محافظه‌تان را راننده زن و فرزندان‌تان و مسئول خریدتان کنید و برای کلاس خانم‌تان در مهمانی همراهش کنید که تا انتهای مهمانی دم در باشد! آبدارچی‌تان می‌تواند خانه‌تان را تمیز کند و بخشی از بار خرید را در روزهایی که راننده ـ محافظه‌تان همراه‌تان است، بر دوش بکشد.

حسابداری شرکت شخصی‌تان را می‌توانید رایگان به مسئول مالی سازمان تحت نظرتان یا کارشناسانش بسپارید و در نهایت یک سکه به آن شخص بدهید. مسئول خدماتی سازمان‌تان می‌تواند موتورخانه یا پکیج‌های منزل و شرکت‌تان را سرویس کند. این جماعت زیردست‌تان، همه در حکم بنده‌تان هستند و بنده عاشق خدمت به ارباب است. اینکه معاون‌تان برای آخر هفته‌تان ویلای شمال هماهنگ می‌کند، نه برای قرابت با شما در راستای حفظ موقعیت و گرفتن پست بالاتر است؛ نه! او فقط شادی شما و خانواده‌تان را می‌خواهد و برای بنده چه چیزی شیرین‌تر از لبخند ارباب؟

این مطلب می‌توانست بسیار طولانی‌تر باشد، زیرا تخیلات نویسنده پایانی ندارد؛ امید آنکه بخش‌‎های بعدی بتواند بیش از این به شناسایی و مسدودسازی مفرهای فساد در بلاد کفر کمک کند.

سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۴
در انتظار بررسی: ۲
انتشار یافته: ۱۶
عالی بود. بسیاری ازین موارد را به شخصه دیده ام د
تابناک چی شده داری واقعیتارو میگی
راستشو بگو
جالب بود تابناک. ولی...
غیر قابل انتشار بازم دارید اونا واقعیتها رو گفتن
انگار صدهاهزار صفحه پرونده خلاصه نویسی شده! دستمریزاد
ای شلوغ شما هم از این کارها کردید
استفاده میکنیم تو این مملکت حتما به درد میخوره خخ!!!
تابناک عزیز بابت روشنگری و خط مشی که در پیش گرفته اید بسیار ممنونیم.
عالی عالی عالی
مرسی بلد نبودم خوب یاد گرفتم
دمت گرم تابی جان...
اما توی گواتمالا، برای کارهای قانونی هم بعد از کسب تمام مجوزها، باید به 100 سازمان و نهاد باج بدی و دم 50 نفر رو ببینی تا شاااااید بتونی کسب و کارتو راه بندازی
البته توی گواتمالا فقط
به عرض کسانی که ادای مصلحین جامعه رادر می آورند عرض میکنم مفسدین به طورمادرزادی تمام دروس فساد را بلدند و درستکاران صد ترم کلاس آموزش فسادرا هم ببینند عاقبت یا مردود میشوند یا با اولین کار گیر افتاده ودرزندان خواهند بود لذا نگرانی بیجا نداشته باشند !
بلاد کفر رو خوب اومدی!
چقدر خوب راه و چاه یاد مردم می دهی .احسنت ..دستت درد نکند .جناب
لطفا این مطالب دنباله دار باشه . بسیار آموزنده است !
نویسنده عزیز ساعاتی از عمر گرامی را هدر دادید مگر حدیث التجربة فوق العلم نخوانده ای وانگهی انتقال دزدی واختلاس ورشوه خلفاً عن سلف میباشد وکسی که اصالتا سالم است این نانها از گلویش پایین نمیرود
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هجدهم رمضان # شب قدر