چرا فجایع دهه شصت سینمای ایران اکنون علنی میشود؟
به گزارش «تابناک»؛ «... از صدایش فهمیدم لوله است. گفتند پایت را باز کن و ما باز کردیم. از بین دست و پایمان لوله را انداختند و بلند کردند و چارطاق پایمان هوا رفت و حالا فشار دستبندها هم روی دست های ما بود... شروع کردند به شلاق زدن کف پای ما... همین آقای عرب سرخی... داد میزدیم همین طور که میگویم: امام خمینی! کجایی که اینها دارند جهود مسلمان میکنند....»؛ این بخشی از روایت عبدالله علیخانی است که میگوید در دهه شصت توسط عرب سرخی مدیرکل حراست وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شلاق خورده است.
این تهیه کننده سینما پیش از این نیز به جزئیات دیگری اشاره و تأکید کرده بود: «در این مدت، بنده را جوجه کبابی (یک روش خاص که فرد را مانند جوجه میبندند تا مضروب نتواند از ضربه بگریزد) کردند. علاوه بر این، کف پایم شلاق میزدند و میگفتند، روی موزاییک راه برو تا خونمردگی به وجود نیاید. باورم نمیشد که در وزارت فرهنگ و ارشاد چنین اتفاقی برای من میافتد.»
عرب سرخی شلاق زدن را منکر شده اما پذیرفته که علیخانی را با ایجاد شعبه قوه قضاییه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دستگیر کرده است. او گفته که این تحرکات را به درخواست مسئولان وقت سینمایی (انوار و بهشتی) برای حمایت از سینمای ایران در رقابت با فیلمهای خارجی انجام داده، چرا که بنابر ادعای او پخش کننده و دفاتر سینمایی، فیلمهای خارجی را بدون کپی رایت پخش میکردند. البته حرفهای او به شدت متناقض است، چرا که تا چندین دهه بعد، فیلمهای خارجی بدون خرید کپی رایت در شبکه نمایش داخلی با مجوز مسئولان سینمایی عرضه میشد.

هاشم پور دقیقاً پس از درخشش در «عقابها» ممنوع الفعالیت شد و البته باید به جمشید هاشم پور، سعید راد را نیز بیفزاییم. سعید راد نیز چندی پیش در گفت و گویی به ممنوع الفعالیت شدنش در دوره بهشتی اشاره کرد و گفته بود: «اصلا دوست ندارم رفتنم از ایران را به یاد بیاورم. من تنها بازیگری بودم که بعد از انقلاب 7 فیلم پرفروش بازی کردم و اساسا محبوبیتم را از پس از انقلاب بدست آوردم و هیچ مسئلهای هم نداشتم که ممنوع الکار یا ممنوع الچهره شوم. من در خارج نیز هیچ وقت ساکم را باز نکردم. و همیشه در حال مهاجرت بودم و مجبور بودم کارهای فرعی کنم تا زندگی ام را حفظ کنم.»
بنابراین منطقی است، در شرایطی که هرچند بهشتی در سینما ظاهراً قدرتی ندارد اما در واقع اکثر مدیران و سینماگرانی که او را با ایجاد فضای انحصاری به این موقعیت رساندهاند، از او و سیاست هایش نظیر بسته نگه داشتن فضا و سینمای دولتی حمایت میکنند، سینماگران برای بیان آنچه بر سر آنها آمده محتاط باشند، تا احیاناً محبین بهشتی و مدل سینمایی اش که برای او بزرگداشت برگزار میکنند، برای افشاگران دوران سیاه دهه شصت مشکلی ایجاد نکنند.
از قضا افشاگریها درباره دهه شصت نیز پس از آن آغاز شد که برای بهشتی بزرگداشت برگزار و از کتاب خاطراتش رونمایی شد و عدهای تلاش کردند او را معمار سینمای ایران جا بزنند! معماری که در دوران حضورش سینمای ایران با افت شدید فروش و کاهش شدید شمار سینماها مواجه شد. آیا مدیران دهه شصتی سینما تصور میکردند حقیقت تا ابد پنهان میماند؟ افشای آنچه دهه شصت رخ داد، هشداری برای مدیران کنونی در تمامی حوزههاست که خیلی زودتر از چند دهه بعد، ابعاد عملکردشان برای عموم عیان خواهد شد.
باز هم که در صدر می نشینند!!!!!!
فعلا دوره به خاک مالیدن اصلاح طلب هاست برای انتخابات بعدی دارید اماده می شید






