بازدید 86887

نامه دردناک همسر شهید محسن حججی

کد خبر: ۷۲۵۹۷۷
تاریخ انتشار: ۰۸ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۵ 30 August 2017
همسر شهید حججی در نامه ای به همسرش می‌گوید: محسن جان؛مرد من.در این مدت که نبودی ولی بودی اتفاقات زیادی افتاد. چقدر برایت حرف دارم.ناگفته هایی به اندازه تمام سالهای با هم بودنمان.تو هم بیا و‌برایم بگو.از لحظه لحظه شیرینی های این سفر!

به گزارش تسنیم شهید محسن حججی یکی از نیروهای لشکر زرهی 8 نجف اشرف و از نیروهای فعال موسسه شهید احمد کاظمی بود. او اهل اصفهان و 25 ساله بود که در منطقه مرزی عراق و سوریه طی یورش داعش، اسیر و دو روز بعد از اسارت همچون سالار شهید اباعبدالله الحسین علیه السلام به درجه رفیع شهادت نائل شد و پیکرش در دست تروریسیت های داعش باقی ماند. از این شهید بزرگوار یک فرزند دو ساله به یادگار مانده است.

حال پس از گذشت کمتر از یک ماه از شهادت شهید حججی, طبق توافق حزب الله لبنان با داعش, حزب الله لبنان پیکر مطهر شهید محسن حججی را از داعش پس گرفت. به همین مناسبت همسر شهید محسن حججی نامه‌ای را خطاب به همسر شهیدش نوشته است که متن این نامه در ادامه می‌آید:

بسم رب الشهداء و‌الصدیقین
سلام بر حسین و یارانش و سلام بر محسن عزیزم.
میم، مثل حسین
42روز پیش راهی سفرت کردم.سفری پر از خطر، اما پر از عشق.سفری که بازگشت از آن یا برگشتن بود یا ماندن.سفری که برگشتنش زندگی بود و ماندنش هم زندگی.اولی زندگی در دنیا و‌ دومی زندگی هم در دنیا و هم در آخرت.هر چه بود عشق بود و عشق.
خودم هم ساکت را بستم و وسایلت را جمع کردم.از زیر قرآن ردت کردم.آخرین نگاهت هنوز پیش چشمانم هست.ای کاش بیشتر نگاهت کرده بودم، هم چشمانت را، هم قد و‌بالایت را، هم سرت را.
راستش را بخواهی فکر نمی‌کردم این قدر پر سر و صدا شود رفتنت. نه فقط رفتنت، حتی آمدنت.
عزیز دلم؛ دروغ چرا؟ خیلی دلم برایت تنگ شده است.میدانم که تو هم همین حس و حال را داشته ای.شب قبل از عملیات زنگ زدی و‌گفتی:«دلتنگتان شده‌ام ».
آمدم بی تابی کنم....اما باز کربلا نگذاشت. آخرین دیدار رباب و همسرش.
آمدم بی قراری کنم...اما، به یاد روضه حضرت رباب افتادم.روضه رباب خداحافظی اش فرق می کند.وداع آخرش فرق میکند. خودت هم قبول داری، اصلا رباب جنس غمش فرق می کند. رباب سر، هم سرش را بریده دید. بالای نیزه دید. به دنبالش هم رفت. نمی دانم من هم سر، هم سرم را می بینم یا نه؟! اما ، می‌دانم به اسارت نمی روم.
همسر خوبم؛ اگر عشق به تو نبود آرامش من هم نبود. قبل از رفتنت به من گفتی :«صبور باش، بی تابی نکن، محکم باش، قوی باش، شیر زن باش».من هم گوش کردم.عشق به تو مرا به این اطاعت رساند.
محسن جان؛ سفیر امام حسین.خبر داری روز عرفه نزدیک است.نمی دانم امسال دعای عرفه را بیاد حاج احمد کاظمی بخوانم یا بیاد تو.چقدر زرنگ بودی و من تازه فهمیدم.عرفه، مسلم، حاج احمد، تو و شهادت.یک رازی پشت پرده هست که شما را بهم گره زده.
می‌گفتی:« یک شهید را انتخاب کنید، باهم رفیق باشید و تا آخر هم با هم بمانید».
گفتی :«زندگی ات را مدیون حاج احمد هستی»
گفتی:«من سر این سفره نشسته ام و‌رزق شهادتم را هم از این سفره بر میدارم».
تو حاج احمد را انتخاب کردی و حاج احمد هم تو را. مثل خودش هم رفتی؛ با عزت و سربلندی.

همسر عزیز و پدر مهربان، این روزها حضورت را بیشتر از قبل احساس میکنم.به این باور رسیده ام که شهدا زنده اند.خودت که شاهد بودی.بعضی مواقع علی آقا، پسرمان گریه می کرد، خیلی بی تابی می کرد.خسته که می شدم با تو حرف می‌زدم و می گفتم:«محسنم، علی را چه کار کنم؟ خودت بیا».تو می آمدی، چون علی آرام آرام می‌شد.
می‌دانم که همیشه هم قرار است پیشمان باشی.اصلا خودمانی تر بگویم، زندگی جدیدی را شروع کرده ایم. مثل همه زندگی ها سختی هایی دارد، مشکلاتی دارد.اما، مهم این است که من فقط تو را دارم.این زندگی هم تفاوت هایی دارد، چون زندگی مان با بقیه فرق می کند، مثل همان روزها پیوند این زندگی آسمانی است.

اما می‌دانم که باز برایم قرآن میخوانی، آن هم با ترجمه.کتاب خواندن هایمان ادامه دارد.گلستان شهدا هم که می‌رویم.مداحی هم برایم می کنی.
یادت هست چقدر این شعر را دوست داشتی.منم باید برم...آره، برم سرم بره....آن قدر گفتی و‌خواندی و گریه کردی و به سینه زدی که آخر هم رفتی.هم خودت و هم سرت.
راستی برایت نگفته ام، علی دیگر مثل قبل نیست.آرام تر شده.انگار فهمیده که بابایش قرار است بیاید و هر روز باید سنگ مزار پدرش را ببوسد تا خود صورتت را.همین هم برایش کافی است.
شب ها برایش قصه می گویم.یکی بود ، یکی نبود.پدری بود به نام محسن و ....با خودم قرار گذاشته ام هر شب یک داستان از تو برایش بگویم.موضوع های زیادی دارم.مثل، داستان روزهای گذشت و فداکاری ات در اردوهای جهادی.داستان عروس و دامادهایی که زندگی شان با عکس تو شروع شد.داستان فرزندی بنام امیر حسین که مادرش نامش را تغییر داد و شد محسن.داستان مشکلاتی که به واسطه متوسل شدن به تو حل شد.داستان مرد بودنت، نه ببخشید شیر مرد بودنت.

قصه ها را برایش می گویم تا بزرگ شود، مرد شود، جهادگر شود، ولایتی شود، پاسدار شود، شهید شود و مثل تو شود.
محسن دوست داشتنی ام؛ چه انقلابی به پا کرده ای؟!ببین.دنیا را زیر و رو کرده ای. دل ها را تکان داده ای. نه فقط در دنیای مجازی بیا و ببین برایت چکار کردند.برای آمدنت هم سنگ تمام می‌گذارند.رهبرمان هم گفتند:«محسن حججی، حجت بر همگان شد».

همسر مهربانم؛ بگذار از سکوت این شب ها هم برایت بگویم.با خودم فکر می کردم که اصلا مگر محسن من چند سال داشته؟ محسن جان، مرد من؛ جوان دهه هفتادی امروز علم اسلام افتاده است به دست تو، به نام تو. چگونه زندگی کرده ای، که خدا عاشقت شد. خدا که عاشقت شد تو را انتخاب کرد.وقتی خدا تو را خرید، اهل بیت هم به بازار آمدند. دوستت داشتند که تو هم عاشق آنها شده ای. عاشق که نه، اصلا تو مثل خودشان شده ای. دلنوشته هایت را خوانده ام. دوست دارم مثل حضرت علی اکبر در جوانی فدای اسلام بشوم...که شدی. می‌خواهم گوشه ای از مصائب حضرت زهرا (س) را بفهمم ....که فهمیدی.

درد بازو  و پهلو را احساس کنم....که حس کردی. شهادت بی درد هم نمی‌خواهم. دوست دارم مثل ارباب بی کفن بی سر بشوم....بی کفن شدی، بی سر هم شدی.
سر دادی و سردار شدی.
مردانگی را در چشمانت دیدم وقتی که در دست آن ملعون وحشی اسیر بودی و پهلویت زخمی بود. ولی، تو ایستاده بودی.اصلا مگر می شود؟! اما نه، تعجب هم ندارد. از مادرت حضرت زهرا (س)به ارث برده ای. مظلومیت را هم از پدرت امیرالمومنین (ع).

با شنیدن نام تو، عاشورا برای من تکرار میشود. تکرار که نه، تجسم هم میشود.غریب گیر آوردنت.
 
خنجر...پهلو...زخم...اسارت...تشنگی...‌رجز خوانی...خیمه...آتش... دود...سر جدا... بدن بی سر....روضه ام‌تکه تکه شده.هر کلمه ای خودش زیارت ناحیه مقدسه است.یک نفر بگوید مگر امروز، روز  عاشوراست.
 
اما همسرم، نگران نباش. ما را به مجلس و‌بزم شراب یزید نبردند.در حرم امام رضا(ع)برایت مجلس آبرومندانه ای گرفتند.همه این اتفاقات هم از همانجا شروع شد.حرم امام رضا(ع)؛شب قدر. تقدیرات تو آنجا رقم خورد و چقدر هم زیبا.
 
هنوز ادامه اش مانده. با آمدنت داری دلبری می‌کنی برای امام‌زمانت.
 
محسن جان؛مرد من.در این مدت که نبودی ولی بودی اتفاقات زیادی افتاد. چقدر برایت حرف دارم.ناگفته هایی به اندازه تمام سالهای با هم بودنمان.
 
تو هم بیا و‌برایم بگو.از لحظه لحظه شیرینی های این سفر.
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۹
در انتظار بررسی: ۴۸
انتشار یافته: ۸۶
حیف و صدها حیف
خدا صبرت بده خواهر
خواهرم من بازمانده جنگم ولی
در عین حال در مقابل عظمت تو شرمنده ام
نمی دانم چه بگویم یا بنویسم فقط از خودمان بپرسیم شهدا وخانواده های شهدا برای خدا وبرای دین خدا چه کرده اند وما چه کرده ایم شهدا شرمنده ایم
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا بل احیا بل احیا
خوشا بر این معرفت و محبت و عشق و دلدادگی و صبوری!
اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد
خیلی متاثر شدم و اشک ریختم. مرگ بر اسراییل کودک کش، مرگ بر آمریکای جنایتکار و مرگ بر تفکر حقیر وهابی
پاسخ ها
سعيد
| Netherlands |
۱۳:۴۴ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۸
شمايي كه منفي ميدي واقعاً فازت چيه؟ خدايي فازت چيه؟ داعش كثيف به مجلس حمله كرده بود همين شماها مثل ...... از ترس ميلرزيديد حالا اين شهيد و دوستانش كه درو خدا به روح پاكشون، رفتن مقابل اين خوكهاي كثيف در كشور ديگه اي جنگيدند كه توي ....... راحت باشي. اين رو ميفهمي؟ فكر نميكنم بفهمي
ای جانم به این زن. عجب دلنوشته ای.
محسن مردی مرد.. نه مثل بعضیا که فقط حرف می زنند و نامردند....
اللهم عجل لولیک الفرج
خدایا به حق خونهای پاکی که برای اعتلای دین تو بر زمین ریخت ظهور آقا امام زمان را نزدیک گردان
عشق برمیگرده
تشنه
بی سر
سوخته


خدایا این ها انسانند؟!!!
بدن بی سر و سوخته شهید محسن حججی نشان از بغض و کینه ایست که از مولا امیرالمومنین دارند.

آسمان فرصت پرواز بلندی است ولی قصه این است چه اندازه کبوتر باشی
شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادی وصولشان "عند ربهم یرزقون" اند و از نفوس مطمئنه ای هستند که مورد خطاب "فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی" پروردگارند امام(ره)
امان از دل زینب ۰۰۰۰خواهرم متحیرم شما وشهید عزیزتان زاچگونه وصف کنم واز رشادت وصبوریتان چگونه تقدیر کنم فقط بدان شما ودلاور رشیدت بهترین آموزگاران بشریت شدید ودر آزمونهای الهی سربلند برای ما هم دعا کنید
روحش شاد وراهش پررهروباد...خواهرگلم هزارآفرین برتو،الحق که همسر چنین بزرگمردی هستی،من باخواندن نامه ات بی اختیاراشک میریزم،تو چی میکشی خواهرم
سلام ودرودبرشهدا انشالله شهادت بااخلاص روزیمان شودصلوات
پاسخ ها
مهدی
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۱۷ - ۱۳۹۶/۰۶/۱۲
کسانی که نظر منفی میدن اصلا شعور ندارن
عجب صبری خدا دارد...
عجب صبری خدا دارد...
سلام همسرشهیدحججی عزیز عشق واعتقاد قلبی شما به دین واسلام وایمان راسختان درنوشته تان ستودنی است تنها چیزی که میتوانم برای شما آرزوکنم رسیدن به آرزویتان وکنارهم بودن در دنیای ابدی باشهادت است
خدایش بیامرزد و به خانواده محترمش صبر عطا کند ...
خدا به مردایی مثل ما که عزیز دلشون به چیزی جز مادیات فکر نمیکنه صبر بده .
آقا محسن برادر عزیزم شهادتت مبارک.
خوشا به سعادتت
و همچنین دست مریزاد به شما همسر گرامی شهید
شما زن و شوهر با ما چ کردین ؟؟؟ شما زن و شوهر این دل رو از کجا اوردین؟؟؟ شما زن و شوهر این شیدایی رو از کجا آوردین؟ ب خدا بهتون حسودیم میشه
تا وقتي محسن ها و همچين همسراني هستند دلخوش نباشند كه يك وجب از خاكمونو به دشمن بديم . درود بر اين شهيد بزرگوار و همسر فداكار و دلير ايشان / درود بي كران به تمامي شهداء ايران عزيز / درود بي كران به ارباب بي كفن بي سر تشنه لب آقامون حسين ( ع )
واقعا نامه اش سوز آور بود به خدای احدیت اشکهایم را جاری کردی خدا به شما عشق و محبت و صبوری بده به فرزند علی آقا
خیلی شیر زنی . احسن
سلام خدا بر شیرزن و شیر مرد نجف آباد
باسلام
اول خوش به سعادت محسن حججي و همسر و خانواده بزرگوار ايشون
دوم اميد وارم اين خانم در تربيت فرزند شهيد موفق بشن و به آرزشون برسن
سوم ...اين موجودات عجيب كه به ابراز علاقه و محبت ديگران به اين شهيد منفي دادن واقعا چطور انسانهاي هستن...فكر كنم عناصر داعش و پشتيبانان اونها باشن. پس به عربي دعاشون ميكنم.
الهم العن كل ظالم في الدنيا من البحر الي البحر ...الهم العن ابوسفيان و آل ابو سفيان ...الهم العن آل مروان الهم العن معاويه و آل معاويه ...الهم لعن شمرا...الهم العن آل صهيون ...الهم العن آل سعود .... من الان الي يوم القيامه....
دلم خوشه يك عمر درس معنوي خواندم ، حتي يك جمله از اين نامه بلند و بالاي سراسر عشق و معنويت را نفهميدم.
سر تعظيم بر اين بانوي بزرگوار
حتما در تشيع جنازه اش انشا الله شركت خواهم كرد اگر در تهران برگزار نمايند.
به ياد سخنان حضرت زينب سلام الله عليها افتادم كه در آن مجلس كذائي فرمودند ما رايت الا جميلا .اينكه فرموده اند كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا، كربلا علي اكبر داد در عاشورا و ثمره آن خون شد ايران و حججي.خداوند به اين خانواده عزيز و محترم صبر و اجر جميل و جزيل عنايت فرمايد و ما را قدر دان و رهرو اين شهيدان قرار دهد انشاءالله.خداوند وجود نازنين رهبري عزيز را براي اين امت مومن و ولائي حفظ نمايد.
بغض گرفته سرتاسر وجودم را.
خدا صبر بده به اين شيرزن و حافظ پسر آن پدر قهرمان باشد
و اينكه به فرموده رهبرمان عاقبت همه ما را شهادت در راه خودش قرار دهد ان شاء الله.
خوش به حالت محسنت .
درود خدا بر شهید حججی و همسر قهرمانش و ننگ ابدی بر منافقان و غارتگران بیت المال
خوش بخال کسانیکه با خداشون معامله می کنن خدا هم بهشون عزت و سربلندی می دهد
همسر خانم حججی محسن شما مرد بود مرد وامیدوارم خدا بهتون صبر بده و ایشون شفیع ماباشد . التماس دعا
سلام خواهرم فتبارک الله احسن خالقین
جاداردسرتعظیم فروداورد افرین بر این هیبت وعظمت تو ای شیر زن
محسن با دعایش در بسته شهادت را باز کرد. خدای من ممکنه برای من بیچاره هم باز کنی؟ از مرگ سیاه هراسانم!
بسم ر ب الشهدا
دوستان حتما وصیت نامه شهید را گوش بدید.شهید حججی حجت و آیت خداوند برای ماست.
با سلام و درود بر شهید عزیزمان آقا محسن و درود بر این خواهر مکرمه که با دل نوشته های زیبایش لحظه اثال مرا از دنیای مادی جدا و به ملکوت پرواز داد ، مرحبا به معرفتت ، از چنین محسن حسین گونهای باید اینچنین شیر زنی بجا ماند
واقعا دردناکه دوری همسر و اینکه ببینی چقدر مظلومانه کشته شده خدابهشون صبر بده.
خوش به سعادتت با این دل صبوری و شیر زنی من پیش تو و شهیدت روسیاهم
خدایا خودت بینایمان کن
شهادتت مبارک برادر جان. خودت گفتی با یه شهید باشیم انتخابت کردم همیشه کمک حالم باشی تو این دنیاو آخرت تو این دنیا دستم بگیری و آخرت هم شفاعتم کنی بخدا قسم بعداز شهادتت دگرگونم کردی دستم بگیر بحق حضرت زهرا(س)
از صمیم قلب به عشق و ایمان این شهید و تحمل و صبر خواهر عزیزم - همسر شهید حججی - غبطه می خورم . خوشا این چنین سعادتی .................
برای فرزند عزیزشان که در چهره او نگریستن ، تاب می خواهد و تحمل ارزوی سربلندی می کنم . علی جان عزیز دل همه ما - الهی که محبت خدایی و ائمه اطهار همراه و مراقب تو و مادر صبورتان باد
از آن حضرت عشق کمتر از این بانوی عشق را هم انتظار نبود. ...
فقط میتونم بگم خوش به حال محسن....فدای زینب شد و ما فقط نگاه کردیم..
آقامحسن عزیزسلام مارابه ارباب بی سرت برسان
شهدا شرمنده شرمنده شرمنده ایم خوش به حالش که خدا عاشقش شد.....اگر ممکنه برا ماهم دعا کنید
بی صبرانه منتظر ورود پیکر پاک شهید مدافع حرم، شهید محسن حججی، سرور شهیدان مدافع حرم هستیم
آفرین به مادراین شیرمرد
وای که سوختم قلبم اتیش گرفت ,خواهر عزیز
هر کسی دنبال خبر میگرده
بهش بگید عشق داره برمیگرده

خبر آمد خبری در راه است
تن بی جان و سر یار حسین بن علی در راه است ...
سلام شهادت همسرت را تبریک می کویم وقتی نامه ات را خواندم حسابی اشک ریختم واز درگاه خداوند برای شما و خانواده ی محسن صبر میخواهم
توئی که نمی شناختمت . شیر مردی بودی در این ایام . خداوند با صابران است .امیدوارم بتوانم دنباله روی راه شهدا باشم .
مرگ در انتظار همه ما هست و همه آدما مرگ و اتفاقات سخت بعد از اون رو تجربه میکنن اما خوش به حال کسایی که سربلند و با عزت ازین دنیا میرن وتو آزمون الهی قبول میشن
ای کاش باحفظ نگاهمون باحفظ حجابمون باحفظ زبانمون خون شهدا را پایمال نکنیم
بسم رب الشهدا مرحبا به این همسرشیر مرد ،فتبارک الله برمحسن
سلام بر حسین ع و یاران با وفایش ، سلام بر سردار بی سر زمان محسن عزیز و همرزمان شهیدش که درس مردانگی و شهادت رو دوباره زنده کرد آفرین بر تو ای عاشق ای فرزند پاک و پیرو خط ولایت بی صبرانه آماده ورود پیکر مطهرت هستم و تا ابد نامت زنده خواهد ماند و راهت را ادامه خواهیم داد.انشاالله .
اجر صبوریت با سرور و سالار شهیدان شیر زن.خوشا به حال همسر قهرمانت.التماس دعا
سلام به همه محبان شهدا .
نمیدونم چرا نوشتند نامه دردناک .این که از افتخار نامه هم گذشته این یک سرافراز نامه مفتخرانه است .
سلام .شهید محسن حججی عزیز .چقدر دلم میخواهد فقط ذره ای میتونستم مثل شما باشم.
محسن جان شهادتت مبارک واقعا که شیر مردی
درود براسلام برگ بر آمریکا
وای دلم امشب دارد میترکد
برادرم ایا تو انسان بودی یافرشته
خواهرم زهراجان توهم ازجنس فرشته یی
دوست دارم ازامروز نه ازروزی که اسم اقا محسن حججی راشنیدم برادرش خواندم گفتم برادرم محسن
آری برادرم محسن
محسن برادر من دارد به کشور برمیگرد
حسین جانم این برادر من است که دارد بی سر برمیگردد این برادر من است که به یاد ماندنی شد
حسین جانم تمام دنیا وآخرتم فدای تو
من موندم اینایی که منفی زدن چه جور ادمایی هستن؟ اصلا....
تروخدا حرفای همسرشهید حججی رو گوش کنید...گفت سرش رفت که روسری نره...یکم فکر کنیم...
خوش به سعادت هر دوتون
به عنوان یک کردایرانی سنی مذهب از خداوند متعال خواهان صبر برای بازماندگان این شهید هستم
این هایی که منفی میدن دقیقن مشکلشون چیه؟
محسن جان جیگر همه رو سوزوندی داداش داغت آتیشم میزنه...
خدابیامرزتش
خوشبحال شهید حججی
خدا به حق حضرت زهرا به شما و علی کوچولوتون صبر عنایت کنه ، ما باید نگران خودمان باشیم که اسیر این دنیای واهی و فانی نشویم خوشا به حال شهید عزیزمان محسن عزیز که همیشه به یادش هستیم
اقای خوبی ها سلام
محسن جان شهادتت مبارک،خوش به سعادتت
روحش شاد از روی شهدا شرمنده ایم
محسن اقا خوش به سعادتت برای من هم دعاکن
خواهر خوبم ' برای عاقبت به خیری و بزرگ شدن دل همه جوانها دعا کن ٬ ما جوانهای خوب زیاد داریم اما بعضی از ما راه ورسم خوب بودن واقعی را گم کرده ایم ٬ دعا کن پیدایش کنیم ٬ تو که با هم سر بی سرت خوب همسری بودی ٬ سلام گرم ما راهم برسان و به ایشان سفارش جوانهای ما راهم بکن ٬ دعایت مستجاب .
و صل الله علیک یا ابا عبدلله و علی الارواح التی حلت بفنائک... علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی الیل و النهار... دردلهای این خواهر آدم رو یاد سخنان حضرت زینب میندازه بعد از شهادت حسین.... اجرشون با حضرت زینب....
اون کسانی که منفی زده اند اونقلمشون رو بشکنند
روحش شاد,یادش گرامی باد
خوش اومدی برادر عزیز محسن حججی به وطنت افتخار میکنیم به چنین شیرزن تورو خدا اون دنیا شفاعتمان کنین
سلام نمی دانم چه بنویسم فقط می گویم خوشا به حالتان دست ماراهم بگیرید ذره ای مانند شما باشیم
عزیزم شیر زن تاریخ مثل حضرت زینب بدرخش و چشم یزیدیان تاریخ را بسوزان
خواهر خوبم نامه ات را خواندم چه زیبا و عارفانه بود درد دل با همسری مهربان و سربلند، اسوه ی تقوا و ایثار و شهادت، مبارک باد براو شهد شیرین شهادت، یادش گرامی و راهش پر رهروِ.
سلام من چون خودم ازکودکی بدون پدربزرگ شدم الان فقط به فکر بچه شماهستم خداکنه همیشه در ارامش بزرگ بشه
خداخیلی بزرگه که همچین صبری به شماداده
خداممنون به خاطر بزرگیت
این منفی ها خیلی نگران کننده است
یعنی اینقدر منافق داریم خدا به داد برسه
چه متن زیبایی بود. مبارک باد بر برادرم محسن و خواهر گرامی ام این مردی و مردانگی و ایثار همه چیز در راه آرمان بزرگ و انسانی
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل