علل کژرفتاریهای علمی
متهمان ردیف اول
پروفسور چارلز گراس
پروفسور چارلز گراس، استاد روانشناسی و علوم اعصاب دانشگاه پرینستون است. اخیراً پژوهشی درباره کژرفتاری و تقلب علمی از او منتشر شد، که متن زیر ترجمه و تلخیصی از آن مقاله است. اصل مقاله در سایت psych.annualreviews.org قابل دسترس است.
«تقلب علمی» به ساختگی بودن اثر، جعلی بودن اثر یا وجود سرقت علمی در آن اشاره دارد. امری که در سراسر تاریخ علم رخ داده است. «تقلب» یک پدیده متأخر نیست که به زوال اخلاق یا افزایش رقابت در تصدی مقامها و اخذ بورسها گره خورده باشد. بلکه، اتهامات تقلب علمی، از زمان فلاسفه یونانی، در تاریخ علم قابل مشاهده است. حساسیت عمومی بیشتری درباره تقلب در مقالات رشتههایی چون پزشکی در مقایسه با رشتههای علومانسانی وجود دارد که احتمالاً به خاطر عواقب ملموس و عینی خطرناک این رشتهها است.
از 1980 که دولت ایالات متحده به این موضوع علاقهای سیستماتیک نشان داد، برخی مطالعات به این امر پرداختهاند که چگونه اغلب دانشمندان مشاهدهگر تقلب بوده یا در آن شرکت داشتهاند.
بازپسگیری مقالات به دلیل تقلب یا تقلب مشکوک از سال 1975 افزایشی ده برابری یافته است. در یک بررسی درباره 2047 مقاله بازپسگرفته شده در پزشکی، نشان داده شد که تنها 23درصد آنها به دلیل خطاهایی مانند خطاهای تحلیلی و نتایج تکراری عودت داده شده بودند، در حالی که 67درصد به برخی از انواع کژرفتاری علمی شامل تقلب یا مشکوک به تقلب (43درصد)، انتشار مجدد (14درصد) و سرقت علمی (10 درصد) متهم بودند.
به تازگی رسانههای اجتماعی به جهان «اخلاق علمی» ورود کردهاند و از جمله وبلاگهایی که به تقلب علمی میپردازد «دیدهبان بازپسگیری» (http://retractionwatch.com) بود که به اظهارنظر درباره بازپسگیری مقالات علمی میپردازد و بر این تأکید دارد که چرا بسیاری از بازپسگیریها و دلایل آنها پنهان باقی میماند.
این معضل، در طول دهه گذشته، آشکارا رواج یافته است. یکی از نمونههای تاریخی کژرفتاری علمی، روانشناس اجتماعی هلندی «دیدریک استپل» است. او بیش از 50 مطالعه با نفوذ را سرهمبندی کرد. نتایج آنها، شامل مواردی بود که لیبرالهای دانشگاهی توقع داشتند و میخواستند باورش کنند؛ از جمله اینکه «محیط آلوده، نژادپرستی را تشویق میکند» و «خوردن گوشت مردم را خودخواه میکند» یا اینکه «قدرت اثری منفی بر اخلاق میگذارد». مطالعات او، تا پیش از اینکه برخی از شاگردانش دستش را رو کنند، منزلتش را به یک سوپراستار و به یک خبره علم ارتقا داده بود!
«بنیاد ملی علوم (NSF)» کژرفتاری علمی را شامل جعل، تحریف و سرقت علمی میداند. منظور از «جعل» ساختگی بودن دادهها یا نتایج است. «تحریف» به دستکاری مواد تحقیقاتی، تجهیزات، یا فرآیندها یا تغییر دادهها و نتایج گفته میشود. «سرقت علمی» نیز تصاحب ایده، نتایج، یا عبارات ابداع شده توسط فردی دیگر است، بدون دادن ارجاعی مناسب به او.
کژرفتاری علمی شامل اشتباهات صادقانه یا اختلاف نظرها نمیشود. در قوانین فدرال معنی آن مشخص است و جرایم کلیتر، مانند سوءاستفاده از بودجه را در بر نمیگیرد.
نخستین بحث رسمی درباره کژرفتاری علمی به کتاب «چارلز بابیج» با نام «تأملاتی در افول علم در انگلستان و برخی از علل آن» برمیگردد. او انواع کژرفتاریهای علمی را فریب(hoaxing)، تغییر(forging)، پیراست(trimming) و تدارک (cooking) میداند. نمونه «مرد پیلت داون» (Piltdown =منطقه ای در انگلستان ) که دانشمندی ظاهراً برای نشان دادن حلقه مفقوده داروین آن را ساخته بود، مثالی از «فریب» است. برای ساختن جمجمه «مرد پیلت داون»، بخشهایی از یک جمجمه میمون و یک جمجمه انسان را به هم وصل کرده بودند. بنابراین، «فریب» ارائه تعمدی مطالب سادهلوحانه و خام است. بر خلاف فریب، انواع دیگر کژرفتاری مدنظر بابیج، بیشتر ممکن است به ارتقای شغلی و علمی مجرم بینجامند. «تغییر» به نتایج ساختگی تحقیق اشاره دارد. «پیراست» به خلاص کردن خود از شر نقاط پرت اشاره دارد. متقلبان با این ترفند، واریانس را کاهش و نتایج را بهتر میکنند. «تدارک» نیز به دادهسازی برمیگردد.
برای نمونه «جودیت سوازی» و همکارانش، در یک نظرسنجی گسترده و پیشگامانه که از دانشجویان فارغالتحصیل و اعضای هیأت علمی 99 دانشگاه انجام گرفت، دریافتند که 44 درصد از دانشآموزان و 50 درصد از اعضای هیأت علمی دو یا چند نوع تقلب اساسی را به یاد دارند، حدود 10 درصد آنها از دادههای ساختگی پژوهشها مستقیماً اطلاع داشتند. یا انجمن بینالمللی آمار زیستی بالینی طی پیمایشی که از اعضایش انجام داد، متوجه شد 51 درصد از پاسخدهندگان از حداقل یک طرح جعلی در 10 سال گذشته خبر دارد. و از 549 دانشآموز تحقیقات پزشکی در دانشگاه سندیگو کالیفرنیا، 11درصدشان درباره دانشمندانی که دادهها را به هدف انتشار، تعمداً دستکاری کردهاند، اطلاع موثق داشتند.
بازپسگیری مقالات به دلیل تقلب یا تقلب مشکوک از سال 1975 افزایشی ده برابری یافته است. و این ممکن است به دلیل افزایش تقلب علمی باشد. در یک بررسی درباره 2047 مقاله بازپسگرفته شده در پزشکی، نشان داده شد که تنها 23درصد آنها به دلیل خطاهایی مانند خطاهای تحلیلی و نتایج تکراری عودت داده شده بودند، در حالی که 67درصد به برخی از انواع کژرفتاری علمی شامل تقلب یا مشکوک به تقلب (43درصد)، انتشار مجدد (14درصد) و سرقت علمی (10درصد) متهم بودند.
در این باره تفاوت قابل توجهی خودنمایی میکند. کشورهای ایالات متحده، آلمان، ژاپن و چین مسئول سه چهارم از موارد تقلب یا تقلب مشکوک در سطح جهانیاند؛ در مقایسه با سایر کشورها، چین و هند موارد بیشتری از انتشار مجدد (انتشار یک مقاله در چندین مجله) و سرقت علمی را به خود اختصاص دادهاند. موارد متعدد گزارشنشده تقلبهای علمی، از این حکایت میکند که تقلب، در واقعیت بسیار بیشتر از گزارشهای داده شده است. اهمال در اخلاق علمی تا بدانجا است که مقالات بازپسگرفتهشده توسط مجلات (Retracted papers) حتی بعد از بازپسگیری نیز مورد استناد قرار میگیرند. به نحوی که 18 درصد از مؤلفان مقالات بازپسگرفتهشده، مورد استناد قرار گرفتهاند و از این استنادها کمتر از 5درصد آنها به بازپسگیری مقالات مذکور اشاره کردهاند. البته جز تمایل پژوهشگران به خوداستنادی، یکی از دلایل ادامه استناد به مقالات پسگرفتهشده این است که اکثر استنادات در ادبیات تحقیق به منابع ثانویه است نه به خود مقالات. ارجاعدهنده ممکن است از پسگرفتهشدن مقالات مورد ارجاع بیخبر باشند.
این وبلاگ مشاهده و بررسی بازپسگیری را دریچهای به فرآیندهای علمی میداند. از این دست رسانههای غیردولتی بسیارند و ورود آنها به این مسأله ممکن است موجبات ایجاد نوعی کنترل اجتماعی در اینباره را فراهم آورد.
تحریف و جعل دادههای علمی را میتوان از راههای مختلفی کشف کرد. یک راه این است که داورانی معتبر، تضادهای درونی و ناسازگاری پژوهش با مقالات قبلیای که در همین شرایط نگاشته شدهاند را شناسایی کنند.
راه دیگر این است که آثار پیشتر منتشر شده و ظاهراً دستکاری شده شناسایی گردد. یک روش غیرمعمول نیز، این است که محقق خود کشف کند که آثارش مورد سرقت علمی قرار گرفتهاند.
در سال 1995 دفتر سلامت پژوهش امریکا(ORI) گزارش داد که بیش از 60٪ از افشاگران، حداقل یک پیامد منفی افشاگری را تجربه کردهاند. پیامدهایی از قبیل تحت فشار قرار گرفتن برای عقبنشینی از اتهام خود، طرد شدن توسط همکاران، کاهش حمایتهای پژوهشی، یا تهدید به طرح دعوی در دادگاه. این عواقب حتی گاه به از دست دادن شغل نیز انجامیده است. این سازمان، به هدف کاهش خطرات افشاگری، سازوکارهایی حقوقی و اداری ایجاد کرد تا امنیت افشاگر تقلب را حفظ کند. این سازوکارها، همچنین میخواهد از موقعیت کسانی که به اشتباه یا به عمد متهم به تقلب میشوند اما بیگناهاند دفاع کند. اما در عمل معمولاً افشاگران تحت فشار هستند. از آنجایی که افشاگری، وسیلهای مهم و قوی برای مقابله با تقلب است، باید به جای مجازات چنین رفتاری، به تشویق آن پرداخت.
معمولاً یکی از راهحلهای کژرفتاری علمی را تأکید بر کیفیت –نه تعداد-آثار منتشر شده میدانند. امروزه کمیت(تعداد) مقالات و کتابها، معیاری مهم برای سپردن کارهای پژوهشی، تبلیغات، سپردن منصبها، جوایز و عضویت در سازمانهای افتخارآمیز است. تأکید بر ضریب تأثیر مجلات نیز یک معیار کمی دیگر است.
در دهه گذشته، پیشرفتی رایانهای در مدیریت اطلاعات رخ داده است. نرمافزارهایی پدید آمده که تمام دادههای یک آزمایش، تمام پارامترهای تجربی و تمام شیوههای تجزیه و تحلیل دادهها در آن، به شکلی منظم ذخیره میگردند. این نوع انتشار تحقیقات که «تحقیق قابلبازتولید» نامیده میشود بسیار مفید است. برای فرد محقق تاریخچهای از دادهها فراهم میآورد که برای تحلیل بیشتر، انتشار و... دایماً قابل دسترسیاند. برای همکاران یک طرح تحقیقاتی، هستهای مشترک از اطلاعات ارائه میکند. و مهمتر از همه برای مجلات، ابزاری فراهم میکند که مؤلفان ارسالکننده مقالات بتوانند تمامی دادهها، تمام پارامترهای تجربی و تمام برنامههای مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل دادهها را برای بررسی توسط داوران مجله در سایت بارگزاری کنند و چنانچه مقاله پذیرفته شود، در معرض داوری کل جامعه علمی قرار دهد.
ترجمه: وحید میرهبیگی
این مقاله نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.
گزارش خطا
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظرسنجی
آیا به عنوان زن حاضرید با مهریه 14 سکه «بله» را بگویید؟





