بازدید 9157

زمینه‌های اجتماعی گرایش به گروه‌های تروریستی

دکتر مراد کاویانی راد
کد خبر: ۷۰۵۰۲۰
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۳:۴۱ 20 June 2017
امروزه فعالیت های تروریستی و اقدام های خرابکارانه گروه های تروریست که در کشورهای مختلف اتفاق می افتد، صحنه تلخی از رفتارهای انسانی است که ضمن قربانی شدن عده ای از انسان های بی گناه در آن، خسارت های جبران ناپذیری به دولت ها وارد می کند؛ فعالیت های که اگرچه بازیگران آن ملیت های مختلفی دارند، اما در حال حاضر مرکز رشد و گسترش آن در خاورمیانه و به ویژه کشورهای عراق و سوریه است.

 فارغ از همه تحلیل و بررسی هایی که در مورد چگونگی فعالیت گروه های تروریستی و چگونگی مقابله با آن عنوان می شود و یا تحلیل هایی که ناظر بر دامنه جغرافیایی فعالیت آنهاست، موضوع مهم دیگری که در بررسی ها از آن غفلت شده است، زمینه های اجتماعی و فرهنگی تولید و گسترش اندیشه های تروریستی است.

در میان همه گروه های تروریستی، داعش یکی از مهم ترین گروه هاست که به دلیل پیروزی هایی که در سال های گذشته در کشور عراق و سوریه به دست آورده توانسته است بر حجم قابل توجهی از منابع مادی این کشورها مسلط شود و با تقویت پایه های اقتصادی دامنه فعالیت های خود را نیز افزاییش دهد؛ گروهی که در بسیاری از فعالیت های تروریستی جهان از جمله حادثه تروریستی تهران نقش محوری داشت.

زمینه های اجتماعی و فرهنگی موثری که به صورت کلی در شکل گیری و یارگیری این گروه های تروریستی نقش دارد در درجه اول و در درجه بعدی زمینه های اجتماعی و فرهنگی مهمی که در ایران به گرایش جوانان به این فعالیت، موضوعی است که یافتن پاسخ برای آن بدون پرس و جو از اساتید و کارشناسان دانشگاهی میسر نیست.

آنچه در ادامه می خوانید، مشروح گفت و گو با «دکتر مراد کاویانی راد»، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی در مورد زمینه های اجتماعی و فرهنگی شکل گیری گروه های تروریستی و گرایش جوانان به ایران گروه است. 

-آقای دکتر با سلام، لطفاً برای شروع در مورد زمینه های اجتماعی – فرهنگی در شکل گیری گروه های تروریسی به ویژه داعش فارغ از ملیت و کشور فعالیت آنها صحبت کنید؟

با سلام به شما و خوانندگان سایت تابناک؛

واقعیت آن است که تعریف واحد در حوزه مفهومی و کاربردی از تروریسم وجود ندارد و در بسیاری از مواقع از یک اقدام دو تعریف به دست می‏دهد. گروهی آن را تروریستی و گروهی ارزشی و استشهادی می نامند. از این رو، مباحثی مانند منافع، امنیت و ایدئولوژی کشورها و رهبران سیاسی در تعریف و تعیین حدود آن نقش دارند. با این حال، تجربه نشان داده است افرادی که به ترور روی می آورند، الزاماً تجربه همسانی نداشته اند که بر اساس آن بتوان ویژگی های محیطی یکسانی را شناسی کرد. 

بخش عمده ای از کسانی که به وهشت افکنی روی می آورند از نظر روانی در محیطی زندگی می کنند که نوعی احساس تمایز، طردشدگی و محرومیت دارند. تجربه نشان داده است در آن دست کشورهایی که روند دولت-ملت سازی ناقص طی شده یا هنوز با چالش رو به روست افراد انگیزه بیشتری برای مقابله با فرایندها و ساختارهای حاکم دارند. 

عموم این افراد جوانانی سرخورده و معترض هستند که نگاهی آرمانگرایانه دارند و در پی به هم ریختن مناسباتی هستند که به وضع نامطلوب موجود انجامیده است. این افراد در صورتی که سازمان بیابند و منسجم عمل کنند و فرد و جریانی باشد که این سرخوردگی را نظریه پردازی کند امکان این که در قالب گروه های تروریستی فعال شوند بسیار بالاست. گاه گروه‏های یاد شده آگاهانه یا ناآگاهانه در قالب پشتیبانی مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی دستاویز تسویه حساب کشورها از هم قرار می گیرند و به دهشت افکنی روی می آورند.

-منظور شما از اینکه می فرمایید این گروه ها محصول فرایند ناص دولت_ملت سازی است، چیست؟

ببینید گروه های تروریستی و در رأس آنها داعش طی چند سال اخیر عمدتاً در کشورهایی زمینه ظهور و بروز یافته است که اولاً روند دولت-ملت سازی را یا طی نکرده اند یا این روند در آنها ناقص بوده است. این کشورها که عموماً در جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا قرار دارند پیدایش آنها بیش از آنکه ریشه در خواست و ارده ملت ها داشته باشند ریشه در منافع استعمار داشته است. 

این کشور عموماٌ علت وجودی شان تک بعدی است مثلاً صرفاً قومیت یا مذهب بوده است. همین علت وجودی تک عاملی زمینه دگرسازی هویتی را فراهم کرده است. بر بنیاد چنین هویت سازی کسانی که در چهارچوب علت وجودی نگنجند خود به خود به حاشیه رانده می شوند در بسیاری از موراد از بسیاری از حقوق اجتماعی محروم می شوند یا دست کم این احساس محرومیت-واقعی یا ساختگی (روانی)- را خواهند داشت که به واسطه تمایزی که با اکثریت یا جریان حاکم دارند محروم هستند.  

-جدا از زمینه های کلی شکل گیری داعش، شما زمینه های اجتماعی شکل گیری داعش در عراق و سوریه به عنوان مرکز این افراد را چگونه ارزیابی می کنید؟

همانطور که گفتید، طی چند سال اخیر بیشترین حجم فعالیت تروریستی  در قالب قلمروسازی و قلمروگستری داعش معطوف به دو کشور عراق و سوریه بوده است و اگر نمی بود حمایت معدود کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای بی گمان تا کنون هر دو کشور سقوط کرده بوند. 

یادمان باشد پیدایش کشورهای عراق و سوریه برایند مداخله استعمار و فروپاشی امپراتوری عثمانی بودند. از این رو پیدایش آنها ربطی به مقوله ای تحت عنوان ملت عراق و سوریه ندارد. هر دو کشور از نظر فرهنگی(زبانی و مذهبی) و سرزمینی به شدت ناهمگون هستند و عراقی ها و سوری ها بیش از آنکه ملت باشند قومیت، طایف و مجموعه ای از اجتماعات ناهمگون در بیشتر مواقع متعارض هستند.

 بخش عمده تاریخ سیاسی این دو کشور از زمان پیدایش تحت حاکمیت استبدادی نظامیان کودتاچی بوده و زور اسلحه این کشورها را منسجم نگاه داشته است. از دیگر سو، حکومت های این کشورها عموماً فاسد و ناکارامد بوده اند و به همین دلیل همیشه نوعی ناراضایتی اکثریتی وجود داشته است.

-یعنی شما معتقدید عوامل ناهمگون ساز در کشورهای سوریه و عراق به شکل گیری گروه های تروریستی کمک کرده است؟ 

مدیریت سیاسی فضا در این کشورها حاکمان را ناگزیر بر تأکید بر عواملی وحدت بخش ملی مانند زبان و قومیت می کرد که فراگیر نبودند در هر صورت پاره ای از شهروندان این کشورها از دایره خودی ها به دور می افتادند. برای نمونه در عراق کسانی که عرب نبودند مانند کردها و دیگر اقلیت ها عموماً دگر هویتی به شمار می آمدند همواره به عملکرد دولت مرکزی معترض و با آن درگیر جنگ بودند. 

دست کم در طی حاکمیت حزب بعث کردها بارها به شدت سرکوب شدند . از این رو، نوعی نفرت قومی –ناحیه ای انباشته و نهفته در میان مردم این کشور وجود داشت که در جریان حمله آمریکا به این کشور سرباز کرد. 

در فضای پسا بعث بازنده اصلی بازی اهل سنتی بود که تا دیروز چندین دهه بود حاکم بلامنازع سرزمین عراق بودند اما در شرایط جدید در بهترین حالت دموکراسی دارنده بیست درصد قدرت بود. حمله آمریکا به این کشور زمینه و فرصت عقده گشایی های قومی و مذهبی را فراهم کرد.

 از دیگر سو، جریانهای بنیادگرای سلفی در قالب مبارزه با آمریکا در میان اهل سنت ناراضی میانه و شرق این کشور زمینه گسترش یافت. در کنار این عامل هم مداخله کشوهای منطقه و فرامنطقه ای نیز در امور داخلی این کشور را باید افزود.

 در سوریه نیز ناکارآمدی نظام سیاسی، اقتصادی، فقر و فساد فراگیر، مداخله کشورهای منطقه ای در امور سوریه و تنوع جمعیتی بیشتر به پیچیدگی بیشتر موضوع و تلفات انسانی بیشتر انجامیده است. وضعیتی که دست کم در کوتاه مدت آینده روشنی فرا روی آن دیده نمی شود. این شرایط زمینه را برای پیدایش انواع گروههای معارض و سلفی فراهم کرد.

-ارزیابی شما از زمینه های اجتماعی و فرهنگی ظهور گروه های تروریستی در ایران چیست؟ چرا در ایران به رغم همه اختلافات و مشکلات شاهد بروز فعالیت تروریستی گسترده نیستیم؟

ایران کشوری است که عوامل پیوند و همبسته ساز همبستگی ملی و پیوستگی سرزمینی در آن چند عاملی است. عناصر فرهنگ ایرانی، اسلام مذهب تشیع، زیست تاریخی بلند مدت همه اقوام ایرانی، اکثریت تشیع و عوامل دیگر ایران را تقریباً از همه کشورهای منطقه به ویژه دو کشور یاد شده متمایز می کند.

 در ایران روند دولت-ملت سازی قابل مقایسه با هیچ یک از کشورهای منطقه نیست. از این رو کشور ما از نوعی انسجام ملی برخوردار است. تجربه سرنگونی رژیم پهلوی و خلا قدرت به وجود آمده پس از آن و نیز جنگ تحمیلی هشت ساله نشان داد که ایران به رغم تنوع فرهنگی که دارد انسجام بسیار بالایی نیز دارد. 

چرا تا به حال فعالیت های تروریستی در ایران نمودی به سان دیگر کشورهای منطقه نداشته است را باید در این حقیقت جست که اولاً ایران خودش در عراق و سوریه حضور اطلاعاتی و مستشاری جدی دارد و فعل و انفعالات آنها را زیر نظر دارد و اقدامات تروریستی پیش از وقوع خنثی و سرکوب می شوند.

 ثانیاً شهرهای بزرگ ایران عمدتاٌ از مرز به دور هستند و لازمه حضور در این شهرها پیمودن مسافت طولانی و حمل موادی است که بارها مورد بازرسی قرار می گیرد و شهرهای آن در لایه های امنیتی مختلفی  قرار می گیرند و در بسیاری از موارد اقدامات تأمینی در بسیاری از مراکز حساس به عمل آمده است. از این رو، انجام این گونه اقدامات به سادگی ممکن نیست.
 با این حال، بنا به گفته مسئولان امنیتی کشور، مقابله و مبارزه با گروههای تروریستی تکفیری بخشی از وظیفه و عملکرد روزانه این نهادهاست و اینگونه نیست که اقدامات تروریستی الزاما به همان حادثه روز چهارشنبه در تهران محدود شود.

-در عملیات تروریستی اخیر تهران، دیدیم که تعدادی از شهروندان ایرانی با پیوستن به گروه تروریستی داعش محور این اقدام بودند. به نظر شما چه باید کرد تا گرایش جوانان ایرانی به سمت گروه های تروریستی کاهش یابد و دامنه فعالیت این گروه ها در کشور به صفر برسد؟

بخش زیادی از نا امنی های معطوف به جمهوری اسلامی ایران برآیند همسایگی کشورمان با کشورهای بحران زده منطقه است. از این رو کوشش برای برقرار صلح و امنیت منطقه آن هم با همکاری دولت های منطقه ای نقش مؤثری در کاهش این گونه حوادث خواهد داشت. 

دیگر اینکه به کشورهای درگیر منطقه به ویژه، عراق، سوریه و افغانستان کمک های مشاوره ای لازم برای مقابله و مباره با گروههای تروریستی به عمل آید و کوشش ها به گونه ای سازماندهی شوند که خود این کشورها قادر به تأمین امنیت خود باشند.

 حاثه تهران نشان داد که دست کم اگر پیش از این در تحلیل نواحی کردنشین نوع ناحیه گرایی صرفاٌ زبانی تعریف می شد نوع ناحیه گرایی به واسطه همسایگی این بخش از کشور با گروه های تروریستی فعال در عراق به سوی ناحیه گرایی مذهبی کشیده شده است که این مشخصه در صحنه فیلم قبل از حمله تروریستی تهران کاملاً مشخص است. 

به یاد داشته باشیم این عنصر مذهب است که توانایی از جان گذشتن را به افراد می بخشد و این حادثه به شدت هشدار آمیز برای آینده امنیت کشور است. از این رو، تلاش برای تقویت زیرساخت های اقتصادی و تأمین معیشت نواحی مرزی نقش مؤثری در کاهش نقش جریانهای سلفی در جذب جوانان سرخورده خواهد داشت. 

سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هفدهم رمضان