معلولیتی عجیب که دیده نمیشود؛ حتی توسط مجریان قانون! +ویدیو
به رغم آنکه برخی فکر میکنند معلولان، جانبازان و حتی کهنسال به دلیل ناتوانی ترجیح میدهند کمتر در شهر رفت و آمد کنند، شواهد حکایت از وجود دردی کهنه در شهرهایمان دارد که دیده نشده و نمیشود و در نتیجه، برای درمان آن هم کاری نمی شود.
به رغم آنکه برخی فکر میکنند معلولان، جانبازان و حتی کهنسال به دلیل ناتوانی ترجیح میدهند کمتر در شهر رفت و آمد کنند، شواهد حکایت از وجود دردی کهنه در شهرهایمان دارد که دیده نشده و نمیشود و در نتیجه، برای درمان آن هم کاری نمی شود.به گزارش «تابناک»، برای پی بردن به این واقعیت، کافی است یک بار زاویه دید خود را تغییر داده و چرخی در شهرهایمان بزنیم. به این صورت که فرض کنیم فردی ویلچر نشین یا حتی عصا به دست هستیم و میخواهیم مانند دیگران در خیابان ها و معابر تردد کرده و امور روزمره زندگی مان را پی بگیریم.
وضعیتی که در انتظار بسیاریمان قرار داد و اگر با وقوع حوادث و اتفاقات بروز نکند، در نتیجه کهنسال شدن به آن مبتلا خواهیم شد تا زاویه دیدمان را تغییر داده و نگاهمان را به معلولیتی عجیب روشن نماید که سالهاست بسیاری از هموطنانمان با آن دست به گریبانند و هرچه تلاش میکنند این معلولیت را به چشم مسئولان رسانده و درمان کنند، موفق نمیشوند.
کافی است، چرخی در شهر زده و کمی دقیق شویم تا دریابیم که چگونه در زمانهای که بسیاری از سختیهای گذشته از زندگیها رخت بربسته و سطح رفاه رشد یافته، تردد جانبازان، معلولان و کهنسالان به مشکلات پیش پا افتاده و ابتدایی مبتلاست. به خطوط عابر پیادهای که به جوی های آب ختم میشوند، یا به پیادهروهایی که هموار نیستند و پله ها و موانعی که چون کوه راه ایشان را سد کرده است، یا انبوه مشکلات ریز و درشت دیگر.
این در حالی است که قانونگذار از گذشته های دور بر ضرورت رعایت مواردی در این باره تأکید داشته و سازوکاری تدارک دیده که اگر رعایت میشد، اکنون با وضعیت متفاوتی مواجه بودیم، نه اینکه شاهد ندید گرفتن الزامات قانونی حتی در سازه های نوساز باشیم و با هتلی پرستاره در قلب پایتخت مواجه شویم که یک فرد ویلچرنشین قادر به ورود به آن نیست، ولی مقامات همایشهای لوکسشان را در آن برگزار میکنند.
وضعیتی که وخیمتر از این حرفهاست و حکایت از ندید گرفتن حال و روز معلولان، جانبازان و افراد کم توانی دارد که اگر مجبور به مراجعه به ساختمانهای عمومی شوند، راه خود را بسته میبینند. مشکلی که از ایستگاههای مترو گرفته تا پلهای عابر پیاده، ساختمانهای دولتی، وسایل حمل و نقل عمومی و تقریبا همه جا خودنمایی میکند اما ظاهرا تنها کسانی توانایی دیدنشان را دارند که با این مشکلات دست به گریبانند.
افرادی توانمند که تمام تلاششان را برای پشت سر گذاشتن محدودیتها به کار گرفته و میگیرند اما معلولیت شهرها گاه آنقدر شدید و زیاد است که نفسشان را میگیرد. شهرهایی که توانایی ارائه کمترین خدمات به برخی از ایشان را ندارند و به شکلی عجیب، این دست شهروندانشان را ندید گرفتهاند. شهروندانی که گاه به دلیل کهولت سن و ابتلا به برخی بیماریها، دیگر به قدر کافی برای بالا و پایین کردن پله ها چابک نیستند و حقوق شهروندیشان در سایه معلولیت های شهر ندید گرفته میشود.
وضعیتی تأسف برانگیز، زمانی تلختر جلوه میکند که میبینیم هیچ نهاد و مقامی برای پاسداشت حقوق این افراد کاری نمیکند و بر رعایت الزامات قانونی در این خصوص تأکید ندارد. انگار نه انگار که «رعایت نیاز و آسایش جانبازان و معلولان در طراحی فضای شهری و اماکن عمومی» در سیاستهای کلی نظام گنجانده شده، «قانون جامع حمایت از حقوق معلولان» در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده، «ضوابط و مقررات شهرسازی و معماری برای افراد معلول جسمی-حرکتی» تعیین شده و ده ها قانون و مصوبه دیگر برای رفع معلولیت شهرها تدارک دیده شده و باید کسی اجرایشان کند!
وضعیتی که در انتظار بسیاریمان قرار داد و اگر با وقوع حوادث و اتفاقات بروز نکند، در نتیجه کهنسال شدن به آن مبتلا خواهیم شد تا زاویه دیدمان را تغییر داده و نگاهمان را به معلولیتی عجیب روشن نماید که سالهاست بسیاری از هموطنانمان با آن دست به گریبانند و هرچه تلاش میکنند این معلولیت را به چشم مسئولان رسانده و درمان کنند، موفق نمیشوند.
کافی است، چرخی در شهر زده و کمی دقیق شویم تا دریابیم که چگونه در زمانهای که بسیاری از سختیهای گذشته از زندگیها رخت بربسته و سطح رفاه رشد یافته، تردد جانبازان، معلولان و کهنسالان به مشکلات پیش پا افتاده و ابتدایی مبتلاست. به خطوط عابر پیادهای که به جوی های آب ختم میشوند، یا به پیادهروهایی که هموار نیستند و پله ها و موانعی که چون کوه راه ایشان را سد کرده است، یا انبوه مشکلات ریز و درشت دیگر.
این در حالی است که قانونگذار از گذشته های دور بر ضرورت رعایت مواردی در این باره تأکید داشته و سازوکاری تدارک دیده که اگر رعایت میشد، اکنون با وضعیت متفاوتی مواجه بودیم، نه اینکه شاهد ندید گرفتن الزامات قانونی حتی در سازه های نوساز باشیم و با هتلی پرستاره در قلب پایتخت مواجه شویم که یک فرد ویلچرنشین قادر به ورود به آن نیست، ولی مقامات همایشهای لوکسشان را در آن برگزار میکنند.
وضعیتی که وخیمتر از این حرفهاست و حکایت از ندید گرفتن حال و روز معلولان، جانبازان و افراد کم توانی دارد که اگر مجبور به مراجعه به ساختمانهای عمومی شوند، راه خود را بسته میبینند. مشکلی که از ایستگاههای مترو گرفته تا پلهای عابر پیاده، ساختمانهای دولتی، وسایل حمل و نقل عمومی و تقریبا همه جا خودنمایی میکند اما ظاهرا تنها کسانی توانایی دیدنشان را دارند که با این مشکلات دست به گریبانند.
افرادی توانمند که تمام تلاششان را برای پشت سر گذاشتن محدودیتها به کار گرفته و میگیرند اما معلولیت شهرها گاه آنقدر شدید و زیاد است که نفسشان را میگیرد. شهرهایی که توانایی ارائه کمترین خدمات به برخی از ایشان را ندارند و به شکلی عجیب، این دست شهروندانشان را ندید گرفتهاند. شهروندانی که گاه به دلیل کهولت سن و ابتلا به برخی بیماریها، دیگر به قدر کافی برای بالا و پایین کردن پله ها چابک نیستند و حقوق شهروندیشان در سایه معلولیت های شهر ندید گرفته میشود.
وضعیتی تأسف برانگیز، زمانی تلختر جلوه میکند که میبینیم هیچ نهاد و مقامی برای پاسداشت حقوق این افراد کاری نمیکند و بر رعایت الزامات قانونی در این خصوص تأکید ندارد. انگار نه انگار که «رعایت نیاز و آسایش جانبازان و معلولان در طراحی فضای شهری و اماکن عمومی» در سیاستهای کلی نظام گنجانده شده، «قانون جامع حمایت از حقوق معلولان» در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده، «ضوابط و مقررات شهرسازی و معماری برای افراد معلول جسمی-حرکتی» تعیین شده و ده ها قانون و مصوبه دیگر برای رفع معلولیت شهرها تدارک دیده شده و باید کسی اجرایشان کند!
گزارش خطا
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۰
و بدتر از همه وقتی سالی یکبار میخواین برین بیرون خونه، هنوز به سر کوچه نرسیده یه مانع میبینی و چون نمیتونی ازش رد بشی باید برگردی خونه، اونوقته که قلبت آتیش بگیره از اینهمه ظلمی که به واسطه بی کفایتی مسئولان در حقت میشه....
تابناک عزیز تا خود مسیولین خودشان یک روز روی ولیچر در شهر تردد نکنند و عذاب نکشند درد معلولین را درک نخواهند کرد و همچنین خود ما هم در این قضیه مقصریم که شرایطی را فراهم نمیکنیم و ما از مسیولین نمیخواهیم تا این کار را برای معلولین عزیز انجام دهند. همه ما در این تقصیر، مشارکت داریم.
من مبتلا به اس ام ای ( spinal muscular atrophy ) هستم و الان چند سالی است که تقریبا عمده فعالیت های اجتماعی معمولی را متوقف کرده و مواقعی که ایران هستم به ندرت جایی رفته و عمدتا کارهای ضروری خود را از طریق دیگران انجام می دهم. بطور مثال بعضی اوقات ساعت ها و کیلومتر ها مسیر را طی میکنم که بانکی پیدا کنم که پله نداضته باشد یا لااقل پله های آن نرده داشته باشد، ولی باور بفرمایید کمتر موفق به یافتن جایی با این حداقل استاندارد می شوم. گواهینامه رانندگی من چند سال است منقضی شده ولی به دلیل اینکه عمده مراکز پلیس+10 ( شمال شرق تهران و لواسان ) طبقه ذوم ساختمانهای قدیمی است امکان مراجعه و تعویض نشده است. این موارد گوشه کوچکی از موارد بیشمار مشکلات ماست.
نظرسنجی
آیا به عنوان زن حاضرید با مهریه 14 سکه «بله» را بگویید؟






