گل؛ 1- اينكه علي كفاشيان در فدراسيون فوتبال سخن از ابقاي افشين قطبي حداقل براي دو سال ديگر به ميان آورده است، البته آدم را ياد يك ضربالمثل اصيل فارسي مياندازد كه در آن به عصاكشي يك آدم ناتوان، براي يك آدم ناتوان ديگر اشاره شده است!
رييس دستگاه فوتبال ايران «كلا» آدم شوخي است كه ميشود اين اظهارنظر آخرش را هم يكجور مطايبه جالب توجه قلمداد كرد. البته اين احتمال هم وجود دارد كه مصاحبه اخير دادكان مبني بر پست نگرفتنش در فوتبال ايران، چنان كفاشيان را به وجد آورده باشد كه او، مطمئن از بقاي خودش، حالا قول نگه داشتن سرمربي محبوبش را هم صادر كند.
هرچه هست اما، ايمان داريم اگر خود رييس هم كمي به اطرافش نگاه كند، در خواهد يافت در فوتبالي كه همه اركانش روي هوا سير ميكنند، نميتوان از اين «گندهگويي»ها كرد.
2- هنوز نيمفصل اول مسابقات ليگ نهم هم به ثلث خود نرسيده كه برخي روزنامههاي ورزشي نسخه اخراج زلاتكو كرانيكار را ميپيچند. درست در همين شرايط، تماشاگران عصيان زده پرسپوليس، حيا كردن و رها كردن تيم توسط عباس انصاريفرد را مطالبه ميكنند، اين همه در حالي است كه همين حالا يك سرمربي ليگبرتري رسما اخراج شده و يك مديرعامل بدهكار هم كه ساختمان باشگاهش را دارند به پاسگاه پليس تبديل ميكنند، در آستانه بركناري قرار دارد.
در اين شرايط، «ثبات» مرثيهاي بلند براي موجودي در خاك خفته است كه هيچ اثري از آثارش در فوتبال اين مملكت پيدا نيست.
اينها را به چه كسي ميگوييم؟ به كفاشيان؟ هم او كه تا همين چند روز پيش به عكاسها سفارش گرفتن آخرين عكس از او در قامت رييس فدراسيون فوتبال را ميداد و حالا با يك مصاحبه دادكان، هوا برش داشته؟
نه استاد كفاشيان، خودت هم بهتر ميداني كه در فوتبال ايران، وقتي مديران و مربيان دفتر كارشان را در پايان ساعات يك روز كاري ترك ميكنند، هيچ تضميني براي اينكه صبح فردا دوباره به آنجا برگردند وجود ندارد؛ در اين فضا آيا بهتر نيست تتمه اعتبارات در فوتبال را قمار نكني و با قطبي قول و قرار ابقا نگذاري؟!
3 - اينجا روي سخنمان با افشين قطبي است؛ از علي كفاشيان روزي را به ياد ميآوريم كه با زبان سليس فارسي و با لهجه معيار فارسي تهراني، مصاحبهاي ديداري و شنيداري انجام داد و پيش از بازي عربستان، رسما اعلام كرد حتي در صورت شكست مقابل حريف نيز علي دايي در سمتش باقي خواهد ماند.
هيچ بعيد نيست رييس فدراسيون به سهم خودش به حرفي كه زده، عمل كرده باشد، اما مشكل از جايي پيدا ميشود كه بدانيم «وسع» جناب كفاشيان و گستره توانمنديهاي او چنان است كه گاهي حتي در مورد سادهترين و پيش پا افتادهترين مسايل هم نميشود روي حرفش حساب كرد.
با اين اوصاف، شما دوست عزيز هم زياد به اين مصاحبهها دل خوش نكن و روياي امنيت شغلي را در ذهنت نپروران؛ گرچه ميل به ماندگاري و كار و تلاش، خصيصه مربيان آبرومند و زحمتكش است و اصولا به حضرتعالي كه در كنفرانس مطبوعاتيات رسما تقاضاي اخراج ميدهي ارتباطي ندارد!
4 - فوتبال دولتي و بيمار ايران، روي پاشنه ميل و اراده آدمهاي غيرورزشي ميچرخد. اينجا احكام توديع و معارفه را كساني صادر ميكنند كه اصولا بين نصب و عزل و ابقا و اخراج خودشان هم به اندازه يك تار مو فاصله وجود دارد.
اساسا نيمي از نگونبختيهاي اين حوزه در حال سقوط هم به اعمال همين دگرگونيهاي بياساس و دائمي - كه مسووليت گرفتن امثال كفاشيان و قطبي هم معلول همانهاست - برميگردد. در اين شرايط، كسي را كه از ثبات خودش مطمئن است، نبايد چندان جدي گرفت و كسي را كه علاوه بر خودش، قول نگه داشتن يك نفر ديگر را هم ميدهد بايد «مزاح» تلقي كرد!