بازدید 31014
پاسخ تند خواهر فروغ فرخزاد به ادعاهای تازه درباره این شاعر؛

به جای این حرکات به شیوه همینگوی اسلحه را زیر گلویتان بگذارید!

فروغ رفته و متاسفم که عده ای زندگی و خانواده اش را رها نمی کنند. من برای کسی که این ادعا را کرده متاسفم و به ایشان پیشنهاد می کنم اگر به این نتیجه رسیده که تمام شده، به جای آنکه به دیگران ضربه بزند، همان حرکتی را انجام دهد که همینگوی وقتی حس کرد رو به افول است، انجام داد و اسلحه را زیر گلویش بگذارد و شلیک کند. بیان این تعابیر برای من راحت نیست اما ببینید با زندگی ما چه میکنند؟
کد خبر: ۶۴۴۹۸۱
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۳۹۵ - ۱۵:۴۶ 01 December 2016
کیمیایی به جای این حرکات به شیوه همینگوی اسلحه را زیر گلویش بگذارد!
خواهر فروغ فرخزاد در واکنش به ادعاهای تازه درباره زندگی خصوصی فروغ فرخزاد، با خلاف واقع خواندن، انگیزه این از طرح این ادعاها، مطرح شدن گوینده در دوران افول کاری خواند و به او توصیه کرد همان روشی را در پیش بگیرد که همینگوی در دوران نزول کاری اش در پیش گرفت!
 
به گزارش «تابناک»؛ مسعود کیمیایی در گفت و گویی که خرداد 1393 داشت، ادعاهای عجیبی را مطرح کرده بود که قریب به اتفاق این ادعاها همان زمان تکذیب شد. از جمله این ادعاها که رد شد، درباره تشییع فروغ فرخزاد بود که در این زمینه گفته بود: «...مردی از غسالخانه بیرون می‌آید. می‌گوید: غسال ‌زن نداریم. باید به مرحوم محرم شوید. خطبه‌ای خوانده می‌شود. دونفر از ما به فروغ محرم می‌شویم. می‌شویم برادران او. روی او آب می‌ریزیم. (لحظه‌ای سکوت) مگر می‌شود کسی این حوادث را دیده باشد و دروغ بگوید؟ مگر می‌تواند به خود اجازه دهد چیز دیگری بگوید؟ فیلمساز آینده این سرزمین است. اصلا مگر می‌تواند از اینها خلاص شود؟»
 
این گفته‌ها بلافاصله با پاسخ‌هایی همراه شد که نخستین آنها درباره بحث غیرشرعی بودن چنین عملی است و اینکه اساساً مگر می‌شود دو مردی که نسبت برادری ندارند، برایشان خطبه برادری با یک دختر مرده خوانده شود و اساساً اگر زنی در چنین موقعیتی قرار گیرد که هیچ زنی نباشد، غسلش توسط مرد نامحرم اشکال شرعی ندارد؟ هرچند اگر چنین موضوع جالبی که کیمیایی مطرح کرده در فقه بود، چه لزومی به طرح این موضوع با مسعود کیمیایی بود و برای خود غسال، خطبه برادری خوانده می‌شد!
 
همان زمان پوران فرخزاد در گفت و گو با «تابناک»، درباره وقایع منجر به غسل فروغ تصریح نمود: «اینکه در زرنگه مرده شور نبود، درست است و پس از این، فروغ را به ظهیرالدوله آوردند. در ظهیرالدوله یک اتاق کوچک و متروکی که انگار صد سال است کسی آنجا نرفته، وجود داشت و فروغ را آنجا بردند. مقداری طول کشید تا کسی برای غسل بیاید و در نهایت زنی را پیدا کردند که آمد و غسل فروغ را انجام داد. تنها من به همراه دختر عمه‌ام، احمدرضا احمدی، علیرضا میبدی و اسماعیل نوری علا (نوری علا را مطمئن نیستم) حضور داشتیم که رفتند و فروغ را برای آخرین بار در آن اتاق دیدند. دختر عمه‌ام اصرار کرد که برای آخرین بار بیا و فروغ را ببین و گفت: «مثل ماه شده است» و من نتوانستم بروم و از آنجا آوردند و به خاک سپردند. شاهد حرف‌های من هم اشخاصی که نام بردم، هستند.»
 
فرخزاد ضمن اظهار تعجب از روایت مسعود کیمیایی از این واقعه، متذکر شده بود: «با کمال احترامی که برای آقای کیمیایی قائلم، گفته‌هایشان را تکذیب می‌کنم و متأسفانه تمام اینها که گفته‌اند، داستان است. ایشان هیچ نقشی در غسل فروغ نداشت و من یادم نمی‌آید اصلاً ایشان را دیده باشم. تصاویر این تشییع جنازه نیز ثبت شده و مشخص است که جایگاه‌ها چگونه بوده است. از همه درخواست می‌کنم برای کسب شهرت یا در جایگاه شهرت ماندن، راه‌های دیگری بیابند و خانواده من را رها کنند. من اهل جاروجنجال و مبارزات مطبوعاتی نیستم و به همین دلیل توقع دارم، مطالب اینچنینی نیز گفته نشود.»
 
اکنون پس از گذشت دو سال و اندی از آن ماجرا، این بار مسعود بهنود روایتی - برخی منابع خبری به اشتباه به نقل از مسعود کیمیایی این روایت را نقل کرده بودند- تازه ای از زندگی خصوصی فروغ فرخزاد مطرح کرده که تاکنون توسط هیچ شخصی روایت نشده و قطعاً نسبتی به واقعیت ندارد. او در بخشی از در یادداشت تازه اش ادعا کرده است: «دو فیلم مستند آتش، و موج و مرجان و خارا آماده شده بود. آیت الله تقوی شیرازی با دیدن آن ها به این نظر رسید که این گونه فیلم ها نه که ایرادی از نظر شرعی ندارد بلکه مفید هم هست. در پایان همان روز بود که تقی گلستان از پسر پرسید این خانم فروغ کجاست. فردایش پدر و پسر با فروغ راهی زرده بند شدند گفتگوکنان. در همه راه گلستان بزرگ با فروغ سخن می گفت. تا ناگهان از این دو پرسید چرا ازدواج نمی کنید.. مخاطبان به طبع لبخند می زدند و پاسخی در کار نبود. اما آقای پدر پیگیر بود و صلاح نمی دید ارتباطی که همه از آن باخبر بودند، چنین بماند.»
 
بهنود در ادامه ادعای خود افزوده است: «ابراهیم گلستان سنگ انداخت و پرسید شما به فخری می گویید. و از پدر جواب شنید بله. فردایش وقتی آنان به دیدار آیت الله تقوی شیرازی رفتند، آقای گلستان پدر که برای فخری خانم گلستان عمو و بزرگتر و عزیز بود و علاقه سرشاری هم به وی داشت، پاسخ آورده است که گفته اند موافقم به هر چه صلاح می دانید. و بدین گونه بود که روز نهم شهریور ۱۳۴۲ آیت الله تقوی شیرازی، خطبه عقد شرعی فروغ فرخزاد فرزند سرهنگ محمدباقر فرخ زاد را با سید ابراهیم گلستان فرزند سید تقی خواند. هم او بیست سال قبل دو برادرزاده خود فخری و سید ابراهیم را هم برای هم عقد کرده بود.»
 
وقتی این جملات را با پوران فرخزاد، خواهر فروغ در میان گذاشتیم، او که احوال خوشی نداشت، با چنین ادعایی به شدت عصبانی شد و ضمن تکذیب این ادعاها گفت: «فرض کنید این ادعاها واقعیت داشت، خب که چی؟ حالا که واقعیت ندارد، متاسفم که بدون تحقیق این ادعاها نقل می شود.»
 
پوران فرخزاد در ادامه واکنش تندش به ادعاهای مطرح شده گفت: «فروغ رفته و متاسفم که عده ای زندگی و خانواده اش را رها نمی کنند. من برای کسی که این ادعا را کرده متاسفم و به ایشان پیشنهاد می کنم اگر به این نتیجه رسیده که تمام شده، به جای آنکه به دیگران ضربه بزند، همان حرکتی را انجام دهد که همینگوی وقتی حس کرد رو به افول است، انجام داد و اسلحه را زیر گلویش بگذارد و شلیک کند. بیان این تعابیر برای من راحت نیست اما ببینید با زندگی ما چه میکنند؟»
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۱۷
انتشار یافته: ۳۰
انسانیت و اخلاق انسانی داره کمرنگ میشه.
فرقی نداره. در همه اقشار و همه نوع حرفه حتی در کسانی که روزگاری الگوی دیگران بودند.
انسان با لبنیات فرق داره. اگرتاریخ عمرتان بالا رفته و قدیمی هستید فکر نکنید فاسد شدید و هر حرفی را میتوانید بگویید.
موافقم بشدت
خیلی وقت که مُد شده. جایی که باید باشیم نیستیم ولی جایی بودیم که هیشششششکی نبوده
کاملا با خانم پوران فرخزاد موافقم وبهشان حق میدم.حتی نشر کتاب اولین تپش های عاشقانه ی قلبم،که مجموعه نامه های محرمانه ی فروغ به همسرش بود،نیز؛کار درست و اخلاقی ایی نبود.طفلکی فروغ!.. ای بسا که اگر درقید حیات بود،هرگز اجازه ی اینگونه واکاوی های گستاخانه را درباره خصوصی ترین اتفاقات زندگی اش به هیچ کسی نمیداد.روحش شاد و یادش گرامی و بقای عمر بازماندگانش...
ایشون زیاد حرف می زنه.مهم نیست.
فروغ بخشی از خاطرات ماست .هر کی هر مهملی می خواد ببافه.
اهمیت ندید.
اقای کیمیایی کمی هم در مورد زندگی خصوصی خودش اطلاعات بده.
رسما زده به سیم اخر.خجالت خوب چیزیه .اصلا به شما چه؟
حالا چی شده که این همه به شر عیات علا قمند شدن ایشون؟
اقای کیمیایی این حرف ها از شما بعیده .یه شناسنامه ات نگاه کن.
برای یک عقد میرن پیش یک ایت الله ؟چرا مهمل می گه ؟لابد شما هم شاهد عقد بودی.
دقیقا منظور ایشون چیه؟
قاطی کرده.
خیلی حرف میزنه.
از خودت تعریف کن.
تو چرا گیر دادی به فروغ؟خانواده فرخ زاد خیلی مصیبت کشیدن مراعات کن.
ابروریزی بسه .شرم کن.
جدا من نمیدونم با مرده چیکار دارن. خوب بوده، بد بوده هر چی بوده تموم شده رفته و اونجور آدمی هم نبوده که بعد از مرگش هم بخواد روی زندگی ما تاثیری داشته باشه که بخواهیم دربارش حرف بزنیم. پس هیچ دلیلی نمیشه براش آورد که اینقدر دربارش حرف میزنن. تازه از نظر قدرت شعرهاش هم تناسبی با سطح معروفیتش نداره و فقط به نظر میاد که الان مد هست که دربارش بگن و شعرهاش رو بخونن. یک سری هم چون مد روز فروغ هست، درباره زندگیش هم حرف میزنن که معروف بشن.
شما فقط با خانواده فرخ زاد امد ورفت داشتی؟
بهش اعتنا نکنید.
چرا به زندگی خصوصی مردم وارد می شی مرد حسابی؟
فروغ از همه این افراد مسعودهای از دور خارج شده برتر و والاتر است. پوران خانم شما خودت را ناراحت نکن. معلوم است که دریا با این دهانهای آلوده، آلوده نمیشود.
فروغ روحش شاد مسعود کیمیایی دست از سر مردہ ہا بردار
اصولا در کشور ما ازاین ادمها خیلی خیلی زیاد هست. این ادمها ادای مسلمانی را در می اورند مگر خدا نگفته لم تقولون مالا تعلمون؟امید وارم ایه را درست نوشته باشم
باید متاسف شد با فردی که از وفاتش سالیان سال گذشته باز او را رها نمکنند.
مسعود بهنود به همون مشکل مسعود کیمیایی دچار شده...
پرواز را بخاطر بسپار...
من فروغ فرخزاد را فقط به اسم میشناسم . یک بیت از شعرش را هم نخوانده ام از افکارش هیچ نمیدانم .
لاکن میدانم که خاطره گوئی از زندگی خصوصی یک زن و مسائل خانوادگیش خصلتی زنانه میخواهد . و با شرط تحفظ آنهم در جمعی زنانه . که خصلتشان اینشت .

باز هم نمیدانم این گفته حقیقت دارد یا خیر.
در چه محفلی و به چه قصدی گفته شده . و چه اثری را از این گفته انتظار بوده است .

بیان چنین مطالب سخیفی اگر واجد اثر میبود جواز آن در شرع داده میشد و مصداق فراوان .

حال و جرا در میان این همه مصداق چنین فردی انتخاب میگردد بدور از کینه شخصی و زیر پا نهادن قبح شرعی این مسئله نمیتواند باشد.
بازم کیمیایی خواسته خودشو مطرح کنه.
این روحیه تو تمام فیلماش موج می زنه.
الانم یه جور دیگه اومده وسط.
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل