کمی بیش از یک سال پیش وقتی «کارلوس کرش» با دومین پیشنهاد بزرگ حرفهای زندگیاش مواجه شد، برای تیم ملی پرتغال یک انتخاب درست و غیرقابل چشم پوشی به نظر میرسید.
به نوشته وطن امروز؛ او که پس از یک سال ناکامی با رئال مادرید به منچستریونایتد بازگشته بود تا کماکان در رکاب سرالکس باشد بار دیگر به یک ماموریت بزرگ فراخوانده شد، ماموریتی که به او اجازه میداد بالاخره از سرنوشت نفر دوم بودن بگریزد. هدایت پرتغال به جامجهانی بهانهای مناسب برای ترک دیگر بار اولدترافورد به دست کارلوس کرش میداد.
آن زمان بسیاری از هواداران یونایتد از رفتن «کرش» نگران بودند ولی گذشت زمان نشان داد که نگرانی اصلی به سرنوشت شخص «کرش» مربوط میشود و نه منیو. آقای همیشه شماره 2، جمعی از بهترین ستارههای دنیای فوتبال را همچنان معطل صعود به جامجهانی 2010 نگاه داشته. آیا میتوان جامجهانی آفریقای جنوبی را بدون «کریستیانو رونالدو»، «نانی»، «دکو»، «پهپه»، «تیاگو»، «مانیش»، «بوسینگوا»، «کاروالیو»، «کوارشما» یا «سیمائو» تصور کرد؟
جالب اینجاست که با گذشت یک سال از سوء هدایت کرش در پرتغال هیچ یک از این فوق ستارهها علیه این مرد لب نگشودهاند و هنوز حاضر نشدهاند وضعیت اسفبار پرتغال در گروهش را که در فاصله 3 بازی تا پایان مرحله گروهی مقدماتی جامجهانی 2010 با تنها 10 امتیاز از 7 مسابقه در جای چهارم (یعنی پایینتر از دانمارک، مجارستان و سوئد و بالاتر از امثال آلبانی و مالت) قرار گرفته به گردن سرمربیشان بیندازند. پرتغال با همه ستارههایش شنبهشب در واپسین لحظات با خوششانسی از شکست در ورزشگاه پارکن دانمارک گریخت.اما انگار «کرش» از سوی بازیکنانش مصونیتی بلاقید و شرط دریافت کرده و این به شخصیت دوستداشتنی او مربوط میشود.
یک سال و اندی پیش وقتی او اولدترافورد را ترک میکرد همه بازیکنان منیو که از کارکردن در کنارش لذت میبردند قطعاً از رفتنش خشنود نبودند. سرالکس فرگوسن هم ناراضی بود چون دوست و دستیار خوبش را از دست میداد، کسی که روحیه و اعتبارش به محیط باشگاه احساسی بینالمللی میبخشید.
«فرگی» همچنان میدانست که دستکم یک چیز را مدیون کرش است، یعنی شخصی به نام کریستیانو رونالدو که فرگوسن در 18 سالگی با او امضا کرد و او تا سطح بهترین بازیکن جهان ارتقا یافت. ارائه داستان را از زبان خود «کرش» بخوانید: هر بار الکس و من درباره خرید کریستیانو و ریکاردو کوارشما بحث میکردیم من عقیدهام را با قدرت بیان میکردم.
میدانستیم که نمیتوانیم هر 2 بال اسپورتینگ لیسبون را با هم بخریم و من به کریستیانو اطمینان داشتم. پس طبیعتاً وقتی من به رئال رفتم، او هدف جدید من بود، درست در صدر لیستی که به خورخه والدانو، مدیر ورزشی مادریدیها دادم. اسپورتینگ جایی بود که من معمولاً سرمربیاش بودم. آنها از من خواستند تا با استفاده از نفوذی که بر الکس (فرگوسن) دارم یونایتد را به لیسبون بکشانم تا در افتتاحیه ورزشگاه جدیدشان «آلوالاده» که به منظور میزبانی یورو 2004 بازسازی شده بود شرکت کند.
بالاخره این بازی دوستانه بین اسپورتینگ لیسبون و منچستریونایتد سر گرفت و الکس هم از آن استقبال کرد. کریستیانو بازی فوقالعادهای انجام داد و اسپورتینگ 3-1 منیو را شکست داد تا الکس سرانجام تصمیمش را درباره او بگیرد».
کرش باید سریع اقدام میکرد اما سران رئال دست روی دست گذاشتند تا با توافقی به ارزش 12میلیون پوند رونالدو به اولدترافورد برود، جایی که او 3 عنوان قهرمانی لیگ برتر به انضمام لیگ قهرمانان را فتح کرد و در پایان فصل قبل وقتی او سرانجام به پایتخت اسپانیا کوچ کرد رئال مجبور شد با ریختن 80میلیون پوند یعنی حدود 7 برابر آن رقم اولیه به پای منیو، تنها به قیمت شکستن رکورد نقل و انتقالات، CR7 را به خدمت بگیرد.
کوارشما در همان حال با 5/4 میلیون پوند به بارسلونا رفت و با همان قیمت به پورتو رفت و بعد «ژوزه مورینیو» در یک خرید احمقانه او را با 15 میلیون پوند به اینترمیلان کشاند اما خیلی سریع او را به جرم عدم انضباط تاکتیکی بیرون انداخت و از نیمفصل دوم به چلسی قرض داد. حالا هم که کوارشما دوباره از تبعید به سنسیرو بازگشته دست و پا میزند که بلکه چند دقیقه در ترکیب نرآتزوری قرار بگیرد اما چه خبر از خود كرش؟
مشکل اصلی کرش این بود که حرکتش را از سختترین خانه ممکن آغاز کرد. پرتغال درست یک سال پیش در ورزشگاه آلوالاده لیسبون 2-3 مغلوب قدرت دوباره سر برآورده دانمارک شد آن هم با گل دانیل یانسن در وقتهای تلف شده اما بدتر از آن شکست تحقیرآمیز 2-6 مقابل برزیل بود که تیم را از نظر روانی از هم پاشید. بدینترتیب چهارشنبه در بوداپست موعد ادای دین فراخواهد رسید.
ادای دین کریستیانو به کارلوس. کرش با کشف و معرفی رونالدو به فرگوسن بزرگترین لطف ممکن را در حق پسرک دهاتی اهل مادیرا کرد و حالا فوقستاره ساکن مادرید سه 90 دقیقه فرصت دارد دین استادش را ادا کند و گرنه در صورت لیز خوردن امتيازهاي هر یک از 3بازی آینده شاید کرش مجبور شود با پیش شماره 0044 همراه با کد شهر منچستر و یک شماره 6 رقمی دیگر تماس بگیرد و بگوید: «سلام الکس! میدانم که تو مایک فیلان را ارتقا دادهای و دستیار خودت کردهای و البته روشن است که روی «رنه میولنستین» هم نظر داری ولی شاید هنوز بتوانی یک شغل برای من دست و پا کنی!»