فعالتر شدن روزافزون کانون های بحران در منطقه خاورمیانه و درگیر شدن هر چه بیشتر قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در این نقاط بحرانی، اوضاع را در منطقه در وضعیت بسیار حساسی قرار داده، به گونه ای که اتفاق نظری جهانی درباره ضرورت مدیریت این فضا در حال ایجاد است. در این راستا، اظهاراتی که به تازگی از زبان دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح شد، امروز به بیانی دیگر توسط جان کری مطرح می شود.
به گزارش «تابناک»، نشریه آمریکایی «نیویورکر»، روز گذشته، مصاحبه ای مفصل با جان کری، وزیر خارجه آمریکا مطرح کرد که در آن، دیپلمات ارشد آمریکا به طیفی از موضوعات، از مذاکرات هسته ای ایران گرفته تا بحران سوریه و مذاکرات صلح فلسطین و رژیم اسرائیل پرداخته است. مهمترین محور این گفت و گو، نگرانی کری از اوضاع آشفته منطقه خاورمیانه و احتمال از کنترل خارج شدن اوضاع بود.
در بخشی از این مصاحبه، وزیر خارجه آمریکا نسبت به تبعات احتمالی بحرانی تر شدن اوضاع در سوریه هشدار داده و از احتمال وقوع «جنگ های سی ساله» بر سر این موضوع سخن گفت. کری که به تازگی لحن و رویکرد کم و بیش متفاوتی را درباره آینده سوریه و احتمال ماندن بشار اسد در قدرت اتخاذ کرده، حتی اذعان نمود که پیش از آغاز جنگ داخلی در سوریه، اسد درباره رشد جریانات افراطی در کشورش به وی هشدار داده بود.
کری ضمن بیان این موضوع گفته: «معتقدم که هنوز هم میتوان سوریه را یکپارچه کرد؛ اما این آخرین نشانهگیری و تلاش است. فکر میکنم اگر نتوانیم این کار را بکنیم، سوریه شاید به مناطق محصور شده تبدیل و تکه تکه شود؛ چیزی مثل عراق. منظورم این است که اتفاقات زیادی میتواند بیفتد. امروز، این جنگهای سی ساله (جنگ های مذهبی در اروپا) نیست، اما اگر با فرایند صلح یا با یک راه حل مانع تشدید آن نشویم، میتواند به یک نوع جنگ سی ساله تبدیل شود، چون ممکن است به یک جنگ تمام عیار میان سنی و شیعه بدل شود».
این اظهارات در شرایطی مطرح می شود که طی هفته های اخیر، از یک سو روند تقابل مسکو و آنکارا در پی سرنگونی یک فروند جنگنده روسی توسط ترکیه روز به روز شدت گرفته و از سوی دیگر، مجموعه ای از اقدامات بازیگران منطقه ای، از حضور نیروهای نظامی ترکیه در خاک عراق تا تلاش عربستان برای تأثیرگذاری سیاسی و نظامی بر روند اوضاع سوریه، احتمال جرقه خوردن بحرانی را مطرح ساخته که در صورت وقوع، دامنه های آن از خاورمیانه فراتر رفته و حتی می تواند به واقعه ای در سطح یک جهانی ـ پیش از هر چیز در قالب تقابل قدرت های بزرگ جهانی ـ منجر شود.
در واقع مروری بر تحلیل هایی که این روزها در رسانه های غربی منتشر می شود، نشانگر آن است که وقوع چنین بحران خارج از کنترلی حتی در میان خود غربی ها نیز چندان دور از ذهن نیست. در یکی از جدیدترین موارد، نشریه «فوربس» روز گذشته با انتشار گزارشی تحلیلی، از جدی بودن احتمال رویارویی روسیه و ناتو سخن گفت و استدلال کرد، در صورت بروز چنین تقابلی، ناتو بختی اندک برای غلبه بر روسیه دارد.
لئون تامپسون، مقالهنویس نشریه آمریکایی فوربس طی گزارشی به بررسی نقاط ضعف سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در برابر ارتش روسیه پرداخت و نوشت: «مقامات نظامی آمریکایی بسیار نگران حمله روسیه به کشورهای حوزه بالتیک، شامل استونی، لتونی و لیتوانی هستند. در چنین شرایطی، ناتو مجبور به دفاع از این کشورهای کوچک حاشیه دریای بالتیک خواهد بود، ولی باید به این مسأله توجه داشت که ناتو ابزارهای کافی برای مقابله با حمله مؤثر روسیه ندارد».
جالب اینجاست که این موضوعات و تأکید بر ناتوانی قدرت های جهانی از مدیریت اوضاع در صورت تداوم شرایط بحرانی کنونی، اخیراً مورد اشاره سرلشکر محسن رضایی، فرمانده پیشین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دبیر کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار گرفت؛ اشاره ای که در قالب یک هشدار درباره احتمال وقوع یک «انفجار بزرگ» در خاورمیانه و حتی بروز جنگ جهانی سوم نمود پیدا کرد.
رضایی در جریان حضور خود در برنامه تلویزیونی «نگاه یک» با بیان اینکه منطقه خاورمیانه آبستن یک انفجار بزرگ است که ریشه آن در تجاوزات مرزی است، گفت: «این خطری است که همه کشورهای منطقه را تهدید میکند و اگر همه میخواهند یک جنگ بزرگ شکل نگیرد، باید نسبت به این خطر فعال شوند و این آتش را به صورت اصولی خاموش کنند که در این رابطه، سازمان ملل میتواند نقش بسزایی ایفا کند».
فرمانده پیشین سپاه در بخش دیگری از سخنان خود اشاره کرد که منطقه در حال انفجار بسیار بزرگی است و لذا ممکن است زمینه جنگ جهانی سوم نیز فراهم شود. وی با اشاره به اینکه جنگ جهانی دوم با زمینههایی کمتر از مسائل کنونی منطقه شکل گرفته بود، افزود: «منطقه در آستانه انفجار بزرگی است». رضایی تأکید کرد: «در رابطه با تحولات منطقه لازم است، یک بسیج جهانی در بین ملتها، البته نه بر اساس منافع ملیشان شکل بگیرد».
در این زمینه، باید خاطرنشان کرد که وقوع جنگ های جهانی اول و دوم و گسترده شدن دامنه آن ها، بیش از هر چیز به درگیر بودن قدرت های منطقه ای و قدرت های بزرگ در مجموعه ای اتحادها و ائتلاف ها ارتباط داشت که در هر مورد، هدف قرار گرفتن یکی از اعضا، واکنش بقیه و توسعه دامنه درگیری را به همراه داشت. تازه این اتفاقات در شرایطی بود که اوضاع بین المللی در آن دوران، با وجود بحرانی بودن، در حالتی از «صلح سرد» یا «صلح مسلح» قرار داشت و گستره درگیری های جدی و علنی، تا حدی که اکنون در منطقه خاورمیانه شاهدیم، توسعه نیافته بود.
بنابراین، با کنار هم قرار دادن مجموعه مباحث فوق، می توان گفت هم اکنون وضعیت در منطقه خاورمیانه تا حدی حساس شده که فارغ از نحوه اقدامات بازیگران مختلف در این منطقه، بر سر ضرورت کنترل و مدیریت فضا، حداقلی از اشتراک نظر به وجود آمده است. در این میان، طبیعی است همان گونه که رضایی نیز اشاره کرده، میزان موفقیت در کنترل اوضاع، به شکل گیری یک اجماع واقعی و عملی بین المللی بر پایه مصالح و منافع مشترک بستگی دارد؛ امری که دست کم غرب تاکنون نشانه ای جدی از حرکت در این مسیر را از خود نشان نداده است.