با گذشت حدود صد روز از حصول توافق هستهای ایران و 5+1 موسوم به برجام، وال استریت ژورنال در گزارشی مفصل به چند سال پنهانکاری و فریبکاری متقابل آمریکا و رژیم اسرائیل در روند مذاکرات هستهای با ایران پرداخته است؛ از تلاش نتانیاهو برای القای قریبالوقوع بودن حملات مضحک وی به ایران تا جاسوسیهای مفصل رژیم اسرائیل از مذاکرات هستهای.
به گزارش «تابناک» و به نقل از وال استریت ژورنال، در سال 2012 و با شروع روند مذاکرات هستهای ایران و آمریکا در عمان، ایالات متحده با دقت به شنود پایگاههای نظامی رژیم اسرائیل و نیز ارتباطات سری این رژیم پرداخته، زیرا از قصد نتانیاهو برای حمله به تأسیسات هستهای فردو نگران بوده است.
نگرانی آمریکاییها وقتی تشدید گشت که کاخ سفید مطلع شد، رژیم اسرائیل یک هواپیمای نظامی خود را برای بررسی موضوع وارد حریم هوایی ایران کرده و بازگردانده است. برداشت اولیه این بوده است که اسرائیلیها قصد انجام عملیات کماندویی علیه تأسیسات هستهای فردو را دارند. ایالات متحده نیز از ترس شروع جنگی منطقهای، دومین ناو هواپیمابر خود را به منطقه فرستاد.
با تشدید بی اعتمادی بین دو طرف، هر دو طرف مسائلی را از یکدیگر مخفی میکردند. آمریکاییها امیدوار بودند که بدون اطلاع رژیم اسرائیل، فرصت کافی برای به نتیجه رساندن مذاکرات هستهای با ایران را داشته باشند و اسرائیلیها در حال آماده شدن برای اقدامی نظامی بودند که سیاست خارجی آمریکا را به گروگان میگرفت.
دو طرف به جای مشورت با یکدیگر، به مخفیکاری روی آوردند و برای اطلاع یافتن از نیات طرف دیگر به استفاده از سازمانهای اطلاعاتی خود دست زدند. طرفهای فریب نه تنها علیه ایران در جریان بود بلکه آمریکا و رژیم اسرائیل، یکدیگر را نیز فریب میدادند. بعد از یک دهه همکاری علیه ایران در موضوع هستهای، آمریکا و اسرائیل مسیرهای متفاوتی چون دیپلماسی، خرابکاری و اقدام نظامی را در پیش گرفته بودند.
اختلافات شخصی بین اوباما و نتانیاهو از اولین دیدار آنها در دفتر ریاست جمهوری در سال 2009 سر باز کرده و طی چند سال تشدید شده بود. نزدیک به سی تن از مقامات فعلی و سابق اسرائیلی و آمریکایی، اطلاعات خود را درباره وخامت تدریجی روابط اوباما و نتانیاهو در اختیار وال استریت ژورنال قرار دادهاند. آنها مدعی هستند که با وجود تلاشها برای بازسازی روابط اوباما و نتانیاهو، این کار به آسانی امکانپذیر نبود. نتانیاهو برای خودش این حق را قائل بود که علیه برنامه هستهای ایران، اقدامات مخفیانه انجام دهد و این مسأله سازمانهای اطلاعاتی دو طرف را در مسیر تقابل قرار داده بود.
اوباما و نتانیاهو در اولین دیدار خود در سال 2007، هدف مشترکی در قبال ایران داشتند. در آن زمان، نتانیاهو به عنوان رهبر حزب دست راستی لیکود و اپوزیسیون دولت وقت اسرائیل، تلاش داشت سناتور اوباما را تشویق کند ممانعت از سرمایهگذاری در بخش انرژی ایران را پیگیری کند. بعد از این دیدار، اوباما قانونی را برای این منظور پیشنهاد کرد.
به گفته مقامات اسرائیلی، بدبینی بین دو طرف، وقتی ایجاد شد که در جریان مبارزات انتخابات ریاست جمهوری در سال 2008، برخی اعضای جمهوریخواه کنگره، اوباما را طرفدار اعراب معرفی کردند. محتوای این گفت و گوها بعدا به گوش اوباما هم رسید.
اوباما بلافاصله بعد از رسیدن به ریاست جمهوری در سال 2009 تلاش کرد، این نگرانیهای اسرائیل را از بین ببرد. وی از جمله به پنتاگون دستور داد، آمادگیهای نظامی برای حمله به تأسیسات هستهای فردو را فراهم کند.
وی همچنین از برنامههای تهیه شده در زمان دولت بوش برای خرابکاری در تأسیسات هستهای ایران استقبال کرد و همکاری بین سازمان اطلاعات مرکزی و موساد را افزایش داد.
مقامات ارشد موساد، برنامه عملیات مخفی خود علیه برنامه هستهای ایران را به ساختمانی ده طبقه تشبیه میکردند که هر چه بالاتر میرود تهاجمیتر میشود. موساد و سیآیای در طبقات پایین با یکدیگر همکاری داشتند، ولی آمریکاییها صریحا به طرف اسرائیلی گفته بودند که تمایلی ندارند به طبقات بالاتر این ساختمان بیایند و از جمله برای به زمین زدن سیستم مالی ایران و یا حتی نظام حاکم بر ایران از خود علاقهای نشان نمیدادند.
مقامات آمریکایی مدعی هستند، برخی اقدامات از جمله ترور دانشمندان هستهای ایران از سوی رژیم اسرائیل و به صورت یکجانبه اجرایی شده است.
اولین دیدار اوباما و نتانیاهو در دفتر کار ریاست جمهوری در ماه می و چند هفته بعد از رسیدن نتانیاهو به نخست وزیری برای هیچ یک از آنها آسان نبود. بعد از این دیدار، دستیاران اوباما از رون درمر، مشاور نتانیاهو خواستند که برنامه حضور آنها در مقابل خبرنگاران را هماهنگ کند، ولی از وی پاسخ شنیدند که برای این کار دیر شده و نتانیاهو در حال سخن گفتن با خبرنگاران است. این اقدام از سوی کاخ سفید، نشانهای از عدم هماهنگی تلقی شد.
در سال 2010، خطرات عملیات مخفی علیه ایران آشکار شد. ویروس استاکسنت که مشترک توسط آمریکا و اسرائیل برای حمله به برنامه غنیسازی ایران تهیه شده بود، ناخواسته به اینترنت راه یافت. اسرائیلیها قصد اجرای برنامه حمله سایبری به دیگر نهادهای ایرانی را داشتند و این مسأله دولت اوباما را ترساند، زیرا نگران بود ایران اقدام تلافیجویانه کند و یا این که با از کنترل خارج شدن حملات سایبری، به اقتصاد جهانی آسیبی وارد شود.
در این زمان اسرائیلیها، محدودیتهای عملیاتی اقدامات سایبری را مشاهده کرده و پذیرفتند که حملات سایبری که برنامه غنیسازی ایران را موقت با مشکل مواجه کرد، به آخرین حد تأثیرگذاری خود رسیده و نمیتواند از این فراتر برود. نتانیاهو به سوی گزینه نظامی خیز برداشت و همین باعث نگرانی کاخ سفید شد.
نیروی هوایی آمریکا به بررسی تسلیحات و هواپیماهای لازم برای موفقیت در تخریب تأسیسات هستهای ایران پرداخت و به این نتیجه رسید که رژیم اسرائیل امکانات کافی برای رسیدن به این هدف را ندارد. آمریکاییها برای منصرف کردن اسرائیل از چنین تصمیمی، بخشی از تحلیلهای خود را در اختیار اسرائیل قرار دادند.
اسرائیلیها قانع نشدند و طرح خود برای حمله به تأسیسات هستهای ایران را در اختیار آمریکا قرار دادند: هواپیماهای باری حامل کماندوهای اسرائیلی در ایران فرود خواهند آمد، کماندوها، درهای این تأسیسات را منفجر میکنند، وارد آن خواهند شد و آنها را از داخل منهدم میکنند.
مقامات پنتاگون، چنین طرحی را اقدامی انتحاری میدانستند. آنها به اسرائیلیها فشار آوردند که پیش از عملی کردن طرح خود، به آنها اطلاع بدهند ولی اسرائیلیها چنین تعهدی ندادند.
میشله فلورنوی دستیار سیاستگذاری وزیر دفاع آن زمان، در این باره به وال استریت ژورنال گفته است که ما مطمئن نبودیم که آیا اسرائیلیها واقعا قصد انجام این کار را دارند و یا این که از این ادعا برای تحت فشار قرار دادن دولت آمریکا استفاده میکنند!
با وجود این، دولت اوباما در آن زمان مسیر دیپلماسی را انتخاب کرده بود. در دسامبر سال 2011، کاخ سفید از جان کری که در آن زمان عضو سنا بود، خواست که مسیر دیپلماسی با ایران را از طریق مقامات عمانی امتحان کند. همزمان، آمریکا به طرف اسرائیلی فشار آورد تا برنامه ترورها در ایران را متوقف کند و از اقدامات تهاجمیتر علیه برنامه هستهای ایران دست بردارد.
در عین حال، اوباما اظهار داشت که آماده است از حمله نظامی به عنوان آخرین ابزار برای ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هستهای استفاده کند. با وجود این، مشاوران نتانیاهو معتقد بودند که نباید این ادعای اوباما را باور کرد. در ابتدای سال 2012، آژانسهای اطلاعاتی آمریکا به کاخ سفید اطلاع دادند که نتانیاهو جلسات متعددی با مشاوران ارشد امنیتی خود برگزار کرده است. بنا به گفته مقامات اسرائیلی، در جلسات آن دوره، مسائل گوناگونی از پشتیبانی عملیاتی تا تبعات سیاسی حمله به تاسیسات هستهای ایران مورد بحث قرار گرفته است.
نهادهای اطلاعاتی آمریکا، برنامههای مراقبتی خود از تحرکات هوایی اسرائیل را افزایش دادند. آنها متوجه شدند که خلبانان اسرائیلی در شبهایی که مهتاب وجود ندارد، در حالت آمادهباش قرار میگیرند زیرا در چنین شبهایی امکان عملیات مخفیانه فراهمتر است. نهادهای اطلاعاتی آمریکا همچنین مشاهده کردند که اسرائیلیها، عملیات تهاجمی را تمرین میکنند و تلاش دارند نقاط ضعف دفاع هوایی ایران را کشف کنند تا بتوانند بدون شناسایی از سوی ایران اقدام کنند.
هر روز اطلاعات جدیدی میرسید و این اطلاعات چنان پراکنده و یا دارای طبقهبندی سطح بالا بود که بسیاری از مقامات آمریکایی، نمیتوانستند به تصویری واقعی دست پیدا کنند و بارها به اشتباه به این نتیجه رسیدند که حمله اسرائیل به ایران قریب الوقوع است. همزمان، کاخ سفید احساس میکرد، بهتر است مسیر دیپلماسی زودتر به نتیجه برسد.
کاخ سفید به این نتیجه رسیده بود، بهتر است درباره مذاکرات مخفیانه با ایران چیزی به نتانیاهو گفته نشود زیرا وی در تلاش برای خرابکاری در مذاکرات، اطلاعات مربوط به آن را فاش خواهد کرد. حمایت نتانیاهو از میت رامنی در جریان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2012، بدبینیها به وی را افزایش داد.
مقامات آمریکایی به این نتیجه رسیده بودند که تنها در شرایطی باید به نتانیاهو درباره مذاکرات با ایران اطلاع داد که توافق با ایران در آستانه حصول باشد.
اولین دیدار مخفیانه ایرانیها و آمریکاییها در جولای 2012 برگزار شد. آمریکاییها قصد دادن اطلاعات به اسرائیل را نداشتند زیرا آنها را به حمله به ایران تحریک میکرد. در تابستان همان سال، مقامات اسرائیلی سراغ آمریکاییها رفتند تا تجهیزات لازم برای حمله به ایران را دریافت کنند.
در صدر فهرست تجهیزاتی که اسرائیلیها تقاضای دریافت آن را داشتند، V-22 Osprey قرار داشت که نشست و برخاست آن شبیه هلیکوپتر و پرواز آن شبیه هواپیماست. این پرنده به باند پرواز نیاز ندارد و بنابراین برای انجام عملیات کماندویی در پشت خطوط دشمن بسیار مناسب است.
مقامات اسرائیلی همچنین خواستار این بودند که بمبهای سیهزار پوندی MOP را دریافت کنند که برای حمله به فردو طراحی شده است. گری سیمور که چهار سال در دولت اوباما به عنوان هماهنگکننده امور خلع سلاح و کنترل تسلیحات کشتار جمعی کار کرده است، به وال استریت ژورنال گفته که در این دوره، نتانیاهو به دنبال فردی در دولت اوباما بود که موافق حمله وی به ایران باشد، ولی همواره با این پاسخ مواجه میشد که «ما فکر میکنیم، این کار اشتباهی بزرگ است».
کاخ سفید تصمیم گرفت که این تجهیزات را در اختیار نتانیاهو قرار ندهد. نتانیاهو و اوباما در سپتامبر 2012 دیدار کردند و اوباما به این نتیجه رسید که نتانیاهو در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، نقشههای خود را عملی نخواهد کرد. در بهار سال 2013، مقامات آمریکایی به این نتیجه رسیدند که ادعای اسرائیل درباره حمله کماندویی به تأسیسات هستهای ایران جدی نیست و احتمالا بلوف بوده است. وقتی آمریکا پیشنهاد فروش هواگردهای Osprey را مطرح کرد، اسرائیلیها پاسخ دادند که پول لازم برای خرید آن را ندارند.
با وجود این، ایهود باراک وزیر جنگ سابق اسرائیل ـ که خود طرفدار حمله به ایران بوده ـ مدعی شده است که نتانیاهو در آستانه تأیید حمله به ایران بود، ولی فرماندهان نظامی و برخی از وزرا با این کار موافق نبودند.
با وجود مخفیکاری آمریکا درباره مذاکرات با ایران در عمان، آمریکاییها اطلاعات مربوط به مذاکرات ایران و 5+1 در اوایل سال 2013 (اواخر سال 91 و ابتدای سال 92) را در اختیار اسرائیل میگذاشتند. آن مذاکرات که پیشرفت چندانی نداشت، به سرپرستی وندی شرمن، معاون وزیر خارجه صورت میگرفت، در حالی که مسئول مذاکرات سری با ایران ویلیام برنز بود.
رابرت اینهورن، مشاور خلع سلاح وزارت خارجه در ان دوره، به وال استریت ژورنال گفته است، در آن دوره اسرائیلیها در جلسات با طرف آمریکایی، اطلاعات زیادی نمیدادند و روشن نبود که آنها با چه میزان امتیاز دادن به ایران موافق هستند.
آمریکاییها همزمان به جاسوسی از طرف اسرائیلی میپرداختند تا روشن شود که آنها از مذاکرات سری ایران و آمریکا اطلاع دارند یا خیر. در سپتامبر 2013 (شهریور 92)، آمریکاییها پاسخ خود را دریافت کردند. یاکوف آمیدرور، مشاور امنیت ملی نتانیاهو در آن دوره، چند روز پیش از دیدار بین نتانیاهو و اوباما به واشنگتن رفت و در دیدار روز 27 سپتامبر خود با سوزان رایس حضور داشت که خبر تماس تلفنی بیسابقه روحانی و اوباما منتشر شد.
آمیدرور نیز خبری برای غافلگیر کردن رایس داشت. وی در حضور چندین تن از مقامات ارشد آمریکایی اظهار داشت که رژیم اسرائیل هواپیمای ناشناس آمریکایی را مشاهده کرده است که به شکلی سری به مسقط رفت و آمد دارد.
امیدرور بدون پاسخگویی در این باره، به وال استریت ژورنال گفته، این برای آمریکاییها شرمآور است که تصور کنند میتوانند بدون اطلاع اسرائیل و با دست کم گرفتن قابلیتهای اطلاعاتی آن، در مسقط با ایرانیها به مذاکره بپردازند. از نظر وی مخفیکاری درباره مذاکرات با ایران اشتباهی بزرگ بوده است.
در پاسخ مقامات آمریکایی میگویند، در آستانه اطلاع دادن به اسرائیل در این باره بودهاند زیرا مذاکرات سری با ایران تازه بعد از روی کار آمدن روحانی شاهد پیشرفت جدی بوده است. اوباما در دیدار خود با نتانیاهو در سی سپتامبر موضوع مذاکرات سری با ایران را به وی اطلاع داد و این اطلاعرسانی دیر هنگام، به تشدید بدبینی بین دو طرف منجر شد.
گری سیمور و اینهورن، پذیرفتهاند که این تأخیر در اطلاعرسانی به اسرائیلیها درست نبوده است. اسرائیلیها به آمریکا فشار وارد کردند تا اطلاعات بیشتری درباره مذاکرات سری با ایران در اختیار آنها قرار دهند. با وجود این، رایس از مشورتهای خود با یوسی کوهن مشاور جدید نتانیاهو که به جای امیدرور منصوب شده بود، کاست.
در مقابل کوهن بر این خواسته رژیم اسرائیل تأکید داشت که ایران باید از سانتریفیوژها و برنامه غنیسازی خود دست بکشد. مقامات اسرائیلی مدعی هستند از این نگران بودند که هرگونه عقبنشینی آنها در این باره، چراغ سبزی برای عقبنشینیهای بیشتر در برابر ایران فرض خواهد شد.
در یکی از دیدارهای دو طرف، این برداشت به وجود آمد که طرف اسرائیلی حاضر است که وجود چند هزار سانتریفیوژ در ایران را بپذیرد، ولی فورا تماس تلفنی دیگری برقرار شد و اظهار داشت، از سخنان وی برداشت اشتباهی شده است.
در سپتامبر 2013، وقتی که توافق موقت ژنو اعلام شد، گری سیمور در اسرائیل حضور داشت و گفت، مقامات اسرائیلی احساس میکنند که آمریکا مذاکرات را از آنها مخفی کرده است. در پاسخ مقامات آمریکایی اظهار داشتند که موضوع آن قدر سریع اتفاق افتاده که شرمن فرصت کافی برای انتقال همه اطلاعات به اسرائیل را در اختیار نداشته است. اما مقامات اسرائیلی مدعی هستند که آمریکاییها عمدا اطلاعات کافی در اختیار آنها قرار ندادهاند زیرا از تأثیرگذاری اسرائیل بر نتیجه مذاکرات ترس داشتهاند.
با شروع مذاکرات در سال 2014 برای رسیدن به توافق جامع هستهای، سازمانهای اطلاعاتی آمریکا به کاخ سفید هشدار دادند، اسرائیل در حال جاسوسی از مذاکرات است. اسرائیلیها جاسوسی علیه آمریکا را تکذیب میکردند. آنها مدعی بودند که با جاسوسی از طرف ایرانی میتوانستند به جزئیات مذاکرات دست یابند؛ ادعایی که طرف آمریکایی ترجیح میدهد آن را باور نکند.
در ابتدای سال جاری میلادی، مقامات آمریکایی انتقال اطلاعات به اسرائیل را کاهش دادند زیرا دستیاران وی اطلاعات محرمانه را فاش میکردند. وقتی که مقامات آمریکایی در جلسه با طرف اسرائیلی به این موضوع اعتراض کردند، وزیر وقت اطلاعات رژیم اسرائیل مدعی شد، اطلاعاتی که وی مطرح میکند از طرف آمریکا به آنها داده نشده بلکه وی این اطلاعات را از منابعی دیگر به دست آورده است.
در یک مورد شرمن به کوهن اعتراض کرد، در شرایطی که اسرائیلیها از اطلاعاتی که آمریکا در اختیار آنها قرار میدهد، علیه آمریکا استفاده میکنند، چگونه انتظار دارند که آمریکاییها جدیدترین اطلاعات را در اختیار آنها گذارد؟
در ادامه این روند، نتانیاهو سراغ دوستان خود در کنگره رفت تا از آنها به عنوان یکی از آخرین ابزارهایش برای تأثیرگذاری بر مذاکرات هستهای استفاده کند، ولی نتوانست آرای کافی برای این کار به دست آورد.
اکنون دو طرف از ضرورت همراهی برای اطمینان از پایبندی ایران به تعهدات خود مطابق برجام سخن میگویند، ولی روشن نیست که آمریکاییها در برابر اقدامات تهاجمی احتمالی اسرائیل علیه برنامه هستهای ایران، چه واکنشی نشان خواهند داد. طبق برجام، 5+1 متعهد شدهاند، به تضمین امنیت تأسیسات هستهای ایران در مقابل خرابکاری کمک کنند. مقامات وزارت خارجه آمریکا مدعی هستند که این بخش از برجام، تأسیسات هستهای ایران را در برابر اسرائیل حفاظت نمیکند.
مایکل هایدن از رؤسای سابق سیآیای در این باره گفته که آمریکا و اسرائیل نمیتوانند به روند کنونی ادامه دهند. وی این را مطرح کرده است که اگر آمریکا از برنامه اسرائیل علیه تأسیسات هستهای ایران مطلع شود، آیا وظیفه دارد این مسأله را به طرف ایرانی اطلاع دهد یا خیر. به عقیده وی، با توجه به روابط نزدیک امریکا و اسرائیل، موضوع روز به روز پیچیدهتر خواه شد.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.