هنوز یک هفته از هنگامه ناكامى تيم ملى در راهيابى به جام جهانى ۲۰۱۰ سپری نشده و مردم هنوز مبهوت هنرنمایی سرمربی هستند که مدعی بود تنها او میتواند دو کره را شکست دهد اما در نهایت تیم ملی ایران با هدایتش حذف شد که اخبار دریافتی از قراردادی سنگین برای دورهای چهار ساله جهت هدایت تیم ملی ایران حکایت دارد که بررسی کم و کیف این موضوع، اساساً ثبت چنین قراردادی را با رقمی چند میلیون دلاری با علامات سوال فراوانی مواجه میسازد.
به گزارش خبرنگار ورزشی تابناک؛ فدراسیون فوتبال که در این ایام شرایط کم ثبات و حتی شاید بتوان گفت، بی ثباتی را سپری میکند، برای طبیعی جلوه دادن اوضاع و نمایش اقتدار برخی برنامههای بلندمدتش را حداقل تشریح کرد تا چنین باوری را به رسانهها تزریق کند که هیچ مدیری قرار نیست، فدراسیون فوتبال را ترک کند و حتی به قول رئیس فدراسیون فوتبال، قبراقتر از قبل به فدراسیون می روند.
مسئولان فدراسیون فوتبال که انگار با حذف تیم ملی از مقدماتی جامجهانی بار سنگين از روى دوشش برداشته شده، بدون آنکه خم به ابرو بیاورند با یک عذرخواهی خشک و خالی محکم سر جایشان نشستهاند و قصد دارند با قطبی قراردادی چهار ساله را تمدید کنند تا او در جام ملتهای آسیا ایران را بالا بکشد و در جام جهانی 2014 نیز تیم ملی کشورمان را به دور دوم ببرد! این وعده قطبی بیشباهت به قولش در خصوص صعود به تیم ملی با کسب 9 امتیاز و سپس 7 امتیاز با توجه به شناختش از دو کره نبود که در نهایت 5 امتیاز را برای ایران فراهم آورد تا عدم صعود تیم ملی به جام جهانی و حتی مرحله پلی آف منجر به خروج ایران از گردونه قدرتهای فوتبال آسیا شود.
قطبى اگرچه از فن بیان و رفتار متعادلی برخوردار است اما چنین ویژگی نمیتواند منجر به قهرمانی یک تیم مدر جام جهانی یا جام ملتهای آسیا شود. علاوه بر این اگر از منظری به دور از احساس و عوام زدگی به کارنامه این مربی نگریست مشخص میشود که این مربی تفاوت فاحشی با یک مربی سطح اول فوتبال جهان دارد. قطبی که به جز عنوان «ويديو آناليست» در کنار مربیان تراز اول جهان کار کرد، جز یک مقطع کوتاه هیچ گاه دستیار مربی بزرگی نبوده و پس از آن نیز یک فصل قهرمانی و یک فصل ناکامی را با تیم پرسپولیس در کارنامه دارد.
آیا آنچه ذکر شد با سوابق یک مربی کارنامهدار بینالمللی همخوانی دارد و آیا او در حد و اندازه هدایت تیم ملی ایران بوده یا قلیان احساسات مردمی که از استمرار حضور دایی ناراحت بوده و از انتخابی که پس از او صورت پذیرفت، چندان دل خوشی نداشتند، منجر به انتخاب قطبی به عنوان سومین سرمربی تیم ملی در مسیر مسابقات مقدماتی جام جهانی 2010 شد؟

البته هر دستیار توانمندی برای پیشرفت، ابتداً به هدایت باشگاهها به عنوان سرمربی و در صورت موفقیت به سرمربی تیمهای ملی بزرگ میرسد اما آیا تیم ملی ایران باز هم فرصت آزمایش و خطای برای افزایش تجارب قطبی به عنوان سرمربی یک تیم ملی که تجربه تازهاش برایش محسوب می شود را دارد و آیا مسئولان حاضر هستند با این علم که مربیان بزرگتری میتوانند هدایت تیم ملی را برعهده بگیرند و سپردن تیم ملی به قطبی امکان دارد همچون ناکامیهای وی در پرسپولیس و تیم ملی، تکرار شود، بار دیگر ریسک کرده و بر روی وی سرمایهگذاری کنند؟
تیم ملی ایران با توجه به ناکامیهای پیاپی در چهار سال اخیر و موفقیتهای نسبی حاصله تا پیش از آن با مربیان خارجی، به مربی نیاز ندارد که با حضور بر روی نیکمت قدرت اول سابق فوتبال آسیا تجارب ملیاش را افزیش دهد، بلکه گزینهای قابل تایید است که دستاوردهایش را در تیمهای بزرگ منجر به تغییر ماهیت فوتبال ملی آن کشورها شده باشد و حضورش کنار تیم ملی علاوه بر یک وزنه روحی، دربردارنده یک وزنه فنی قابل اتکاء نیز باشد.
قطبی اگرچه توانست در مقام سرمربی تیم ملی، شوک روحی خوبی به تیم ملی وارد سازد اما اینکه عنوان شود او در این مدت کوتاه توانسته دگرگونی در تاکتیک و تکنیک تیم ملی فوتبال ایجاد کند نه تنها از بعد فنی، بلکه از بعد منطقی نیز قابلیت تشریح ندارند و به همین دلیل سرمربی تیم ملی در سه دیدار پایانی جام جهانی، با کلیگویی از کنار آنچه در این مدت به عنوان سرمربی در دستورکار تیم ملی قرارداده و به زعم دوستدارانش با گذشته متفاوت بوده، می گذرد.
از سویی دیگر در صورتی که به لحاظ فشارهای وارد از برخی جهات به فدراسیون فوتبال، قصدی برای تمدید قرارداد قطبی وجود داشته باشد، با چه رقمی باید او را به خدمت گرفت؟ آنچه اخبار دریافتی حکایت دارد، مبلغ قرارداد او رقمی درحدود 500 الی 750 هزار برای هر سال خواهد بود که بر همین مبنا رقم کلی قرارداد 2 الی 3 میلیون دلار، بیشترین پرداختی تاریخ فوتبال ایران به یک مربی خواهد بود. با چنین حجم دلاری آیا نمیتوان یک مربی بینالمللی شناخته شده با سوابق مشخص و کارنامهای که هیچ کارشناسی نتواند آن را زیر سوال ببرد، به ایران آورد؟!
از این حیث در شرایطی که گزینههای خارجی وجود دارد، بی شک ثبت قرارداد با مربی که هیچ سابقه قهرمانسازی و تیمسازی ندارد و حتی قهرمانی پرسپولیس را با تیمی رقم زده که مهیا و آماده تحویلش داده شده، برای هدایت تیم ایران که نیاز به کار بر روی مهرههای جوان و تحول دارد، با عقلانیت سازگاری ندشته و در صورتی که بار دیگر قرار باشد صرفاَ به واسطه احساسات هواداران جهت فروکش کردن موج شکست در مقدماتی جام جهانی، پس از قرارداد این مربی با باشگاه پرسپولیس، تن به ترکمنچایی دیگر داده و او را حفظ کرد، نباید از منتقدین توقع سکوت را داشت.
به همین واسطه، فدارسیون فوتبال با درکی متفاوت و نگاهی تماماً فنی قطعاً سراغ مربیانی را خواهد گرفت که در صورت درخواست چنین مبالغ کلانی، حداقل یک کارنامه موفق در سطوح بینالمللی داشته و نامشان برای اهالی فوتبال آشنا باشند، نه آنکه در فوتبال ایران کشف شوند! در کنار این مربی خارجی، بهرهگیری از قطبی نیز با دستمزدی برابر 150 تا 200 هزار دلار برای هر سال به عنوان نرخ معمول برای همسطحهایش نیز منطقی به نظر میرسد و قطعاً این مربی در صورتی که حاضر شود با چنین رقمی در مقام مربی کنار یک سرمربی بزرگ روی نیمکت تیم ملی بنشیند، وزن فنی تیم ملی قابل توجه خواهد بود و او نیز بدین شکل میتواند دینش را به ایران ادا کند.