اتفاقات هفته پایانی لیگ برتر فوتبال ایران و قهرمانی سپاهان اصفهان، موجب شد تا هواداران تیم تراکتورسازی از «مافیای اصفهانی» فوتبال ایران در کسب این قهرمانی سخن بگویند؛ ادعایی که حتی واکنش محمود اسلامیان، یکی از دو نائب رئیس اصفهانی فدراسیون فوتبال را هم در پی داشت و او در گفتوگو با یک خبرگزاری گفت: «اگر اولین قهرمانی سپاهان بود، شاید مافیای اصفهانی صحت داشت». با این حال، حضور مدیران اصفهانی در پستهای حساس و کلیدی فدراسیون فوتبال ایران در سالهای اخیر، موجب شده که هر از چندی بحث «باند اصفهانی»های فوتبال بر سر زبانها بیفتد؛ اما باند اصفهانیهای فوتبال ایران تا چه میزان صحت دارد؟
به گزارش «تابناک»، نگاهی به مدیران فوتبالی کشورمان، لیستی شامل «علی کفاشیان، محمود اسلامیان، مهدی تاج، محمدرضا ساکت، بهرام افشارزاده، علیرضا رحیمی، سعید آذری و مهرزاد خلیلیان» را به عنوان مهمترین و تأثیرگذارترین مدیران اصفهانی این روزهای فوتبال کشورمان به ما معرفی میکند. اسامی که این روزها به «باند اصفهانیهای فوتبال» ایران متهم هستند؛ مدیرانی که بررسی عملکردشان هم اختلافات بزرگی را میانشان نشان میدهد و هم همگراییهای عجیبی را نمایان میکند. شاید مرور همین سوابق و موضعگیریها بتواند درستی و نادرستی وجود «باند اصفهانیهای فوتبال ایران» را اندکی برای ما اشکار سازد.
از جمع حاضر مهدی تاج در یک دهه اخیر بیشترین حضور را در فدراسیون فوتبال داشته است. هرچند تاج در مقطعی با کفاشیان در فدراسیون فوتبال حضور داشت، با شکست در انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال به مخالف بزرگ علی کفاشیان بدل شد و در این سالها از شدت این اختلاف کم نشده کما اینکه سال گذشته هم زیر نامهای که برخی اعضای هیأت رئیسه مبنی بر بیکفایتی کفاشیان امضا کرده بودند تا به دست وزیر برسد را هم امضا کرد؛ بنابراین، عملکرد مهدی تاج نشان میدهد که این مدیر اصفهانی با رئیس اصفهانیاش رابطه خوبی ندارد؛ اما آیا این همه ماجراست؟
اضافه شدن اصفهانیهای فدراسیون
مهدی تاج به دلیل اختلافاتی که با علی کفاشیان داشت جایش را به هادی آیتالهی در هیأت رئیسه داد و به سازمان لیگ رفت تا محمدرضا ساکت، دیگر مدیر اصفهانی فوتبال را مشاور عالی خود برگزیند و در کمتر از یک سال و در کمال تعجب بار دیگر به فدراسیون برگشت و بر صندلی نائب رئیس دوم فدراسیون نشست. در این میان اما برای تیمهای استقلال و پرسپولیس هم دو مدیر اصفهانی انتخاب شد. محمدرضا رحیمی برای پرسپولیس و بهرام افشارزاده برای استقلال. اما حلقه اصلی مدیران اصفهانی وقتی اضافه شد که تغییرات گستردهای در فدراسیون فوتبال در حال رخ دادن بود. مدیری که بررسی سوابقاش شاید حلقه مدیران اصفهانی را از دایره فوتبال گسترده کرده و به حوزه سیاست ببرد.
درست در روزهایی که اختلافات میان علی کفاشیان و محمود گودرزی بالا گرفته بود و مدام شکاف میان این دو زیاد و زیادتر میشد و درست در موسم تغییرات فدراسیون فوتبال محمود اسلامیان به جای هادی آیتاللهی بر صندلی نائب رئیس اولی فدراسیون فوتبال نشست؛ مدیری که سابقه طولانی در مدیریت دارد و در زمان ریاستش در فولاد مبارکه سپاهان و ذوبآهن اصفهان، بسیاری از همین مدیران را وارد فوتبال کشورمان کرد. اما اسلامیان علاوه بر این سابقه، سابقه آشنایی با دو مدیر عالی رتبه کابینه دارد. او سالها در اصفهان به عنوان یک مدیر صنعتی با اسحاق جهانگیری استاندار آن زمان اصفهان ارتباطات نزدیکی داشت و از سوی دیگر، به دلیل اینکه ریاست اتاق بازرگانی اصفهان را هم بر عهده داشت، رابطه نزدیکی هم با محمد نهاوندیان، مرد پرکار دفتر رئیس جمهور دارد. همین ارتباط نزدیک هم موجب شد تا در نخستین روزهای انتصاب او در فدراسیون فوتبال خیلیها از نفوذ جریانهای دولتی در این ماجرا خبر دادند؛ جریانی که متفاوت از تصمیمات مدیران وزارت ورزش برای فوتبال کشورمان بودند.
فارغ از این ماجرا نام اسحاق جهانگیری چندی پیش و در جریان واگذاری استقلال و پرسپولیس بر سر زبانها افتاد. وقتی شایعات از تلاش برادر معاون اول رئیس جمهور برای در اختیار گرفتن پرسپولیس خبر میدادند؛ خبری که بارها و بارها مطرح شد، ولی هیچ وقت تأیید نشد تا تنها در حد یک گمانه زنی بماند. اما کمی بعد، امیررضا واعظ آشتیانی در مصاحبهای آشکارا از تلاش اسحاق جهانگیری برای در اختیار گرفتن دو تیم بزرگ پایتخت با عاملیت محمود اسلامیان خبر داد. او در بخشی از مصاحبه خود با خبرگزاری فارس گفت: «به ظاهر سایپا و ایرانخودرو شرکت خصوصی هستند اما در واقع سهام آنها به شرکتهای اقماری یا شرکتهایی که از دولت ارتزاق میکنند اختصاص دارد. جای تعجب دارد که چنین اتفاقی قرار است رخ دهد. بر اساس برداشتها و شنیدههایی که از این مسئله دارم، اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور به واسطه عواملی مثل نایب رئیس اول فدراسیون فوتبال که در فدراسیون فوتبال فعالیت میکند به دنبال انجام این کار هستند. آقای نایبرییس اولین کسی بود که این مسأله را مطرح کرد و او تفکر جهانگیری را بیان کرده است».