بازدید 28976
مرور روزنامه‌های شنبه ۲۹ آذرماه؛

احتمال بازگشت جناح احمدی‌نژاد به عرصه قدرت با بودجه ۹۴

سخنان سه چهره نزدیک به اصلاح‌طلبان در همایش انجمن اسلامی در دانشگاه تهران با خشم روزنامه‌های اصولگرا همراه شده است؛ اما در مقابل، روزنامه آرمان از این جلسه دفاع کرده است. تحلیل شرایط مذاکرات هسته‌ای و چرایی اظهارنظرهای متناقض اعضای ۵+۱ در کنار بررسی شرایط اقتصادی سال آینده کشور و بازار ارز، دیگر مطالب مهم روزنامه‌های اول هفته هستند.
کد خبر: ۴۵۹۷۲۱
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۰ 20 December 2014
احتمال بازگشت جناح احمدي نژاد به عرصه قدرت با بودجه 94سخنان سه چهره نزدیک به اصلاح‌طلبان در همایش انجمن اسلامی در دانشگاه تهران با خشم روزنامه‌های اصولگرا همراه شده است؛ اما در مقابل، روزنامه آرمان از این جلسه دفاع کرده است. تحلیل شرایط مذاکرات هسته‌ای و چرایی اظهارنظرهای متناقض اعضای ۵+۱ در کنار بررسی شرایط اقتصادی سال آینده کشور و بازار ارز، دیگر مطالب مهم روزنامه‌های اول هفته هستند.


احتمال بازگشت جناح احمدی‌نژاد به عرصه قدرت با بودجه ۹۴

ابتکار در گزارشی با تیتر «افزایش نرخ دلار؛ آرام و بی‌سروصدا» نوشته است: به نظر می‌رسد نوسانات نرخ دلار هر از چند گاهی به داستان پرحاشیه‌ای برای اقتصاد کشور تبدیل می‌شود؛ چه آن هنگام که افزایش نرخ دلار به جمشید بسم الله منتسب شد و چه هم اکنون که این نرخ بی‌سر و صدا در حال افزایش است و اگر کمی از آهنگ افزایش آن کاسته می‌شود، ملاحظه مردم را می‌کند!

گویا افزایش نرخ دلار به نوعی بازی سیاسی از سوی غربی‌ها مبدل شده و هر زمان که اراده کنند، می‌توانند ذخایر ارزی کشور‌ها را مورد هدف قرار دهند.

پس از بازی سیاسی و به قول وزیر نفت، توطئه سیاسی آمریکایی‌ها که با همکاری عربستان به وقوع پیوست و در پی آن کاهش جهانی قیمت نفت به تبع کاهش نیافتن عرضه نفت در اجلاس ۱۶۶ اوپک در دستور کار قرار گرفت، سیاست افزایش نرخ دلار بیش از پیش تقویت شد به طوری که دامنه آن، ‌ واحد پولی روسیه (روپل) را نیز گرفته است.

اما در ایران، این موضوع با درآمدهای نفتی حاصل از فروش نفت گره خورده و کسری بودجه احتمالی دولت در پایان امسال، کار را کمی پیچیده‌تر کرده است. در حالی که به گفته وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی، قرار نیست اتفاقات گذشته در خصوص نرخ ارز و افزایش لجام گسیخته بهای دلار دوباره به وقوع بپیوندد، اما به نظر می‌رسد این اظهارنظر‌ها، وعده‌ای بیش نباشد، همانند گذشته که رئیس کل سابق بانک مرکزی خبر از کاهش نرخ دلار می‌داد، اما بازار به آن بی‌اعتنا شده بود. در این دوره نیز دولتمردان وعده افزایش نیافتن نرخ دلار را داده‌اند اما این نرخ تاکنون با کمترین سر و صدا و آرام آرام بالا‌تر رفته و از زمان پایان مذاکرات اخیر که در آن، توافق نهایی به ۷ ماه‌ آینده موکول شد، نرخ دلار از ۳۲۰۰ تومان به بالا‌تر از ۳۵۰۰ تومان افزایش یافته است.

از سوی دیگر، وزیر امور اقتصادی و دارایی به تازگی، نرخ ۲۸۵۰ تومانی را برای بودجه سال آینده را مناسب دانسته و تأکید کرده که باید شرایط به گونه‌ای فراهم شود تا فاصله نرخ آزاد با نرخ مبادله‌ای به کمترین میزان ممکن برسد، ادعایی که کمی دور از واقعیت به نظر می‌رسد.

این در حالی است که کم شدن فاصله نرخ آزاد با نرخ مبادله‌ای که در بودجه تعیین می‌شود تا کنون دست نیافتنی بوده و همیشه نرخ آزاد حداقل ۵۰۰۰ ریال بیشتر از نرخ مبادله‌ای بوده است. در واقع اتخاذ سیاست‌های اصولی پولی و مالی از سوی دولت و برقرار کردن تعادل در بازار ارز توسط بانک مرکزی در مواقع ضروری از الزامات افزایی نیافتن بی‌رویه نرخ دلار محسوب می‌شود. به بیان دیگر دولت باید در ابتدا وابستگی خود به درآمدهای نفتی را به میزان قابل ملاحظه‌ای کم کند و سپس در اندیشه به وجود آوردن تعادل در بازار ارز باشد، چرا که اگر درآمد دولت ازمنابع حاصل از فروش نفت کاهش نیابد، حتی اگر نرخ دلار به یکباره افزایش نیابد باز هم انتظارات افزایش این نرخ همانند انتظارات تورمی به بلای جان اقتصاد خواهد شد.

در هر صورت، نوسانات نرخ دلار در کشوری که عمده درآمدش به فروش نفت وابسته است، تأثیرات سویی در پی دارد و در صورتی که سیاست‌های پولی اصلاح نشود، نمی‌توان به آینده اصلاحات ارزی خوش‌بین بود. به عبارت دیگر یا ذخایر ارزی باید نوسانات نرخ ارز را پوشش داده و جبران کند و یا اصلاحات ارزی و سیاست‌های دولت با هماهنگی کامل با بانک مرکزی از ایجاد آثار منفی در اقتصاد جلوگیری نماید.

حال باید دید تا مدت باقی مانده تا پایان سال جاری که دولت لایحه بودجه را نیز به مجلس تقدیم کرده، این نرخ با چه نوسانی مواجه شده و بانک مرکزی تا چه اندازه قادر خواهند بود تا با واریز دلار به بازار و افزایش عرضه به کنترل بازار بپردازد.

دنیای اقتصاد نیز «مانیفست رسمی برای دلار منتشر شده توسط بانک مرکزی» را مورد توجه قرار داده و نوشته است: بانک مرکزی در اقدامی کم‌سابقه با انتشار بیانیه‌ای رسمی، از راهبرد اصلی خود در قبال بازار ارز رونمایی و از عملکرد سیاست‌گذار ارزی در مدیریت بازار در ۱۵ ماه اخیر دفاع کرد. این بیانیه که در واکنش به برخی از گزارش‌ها و اظهارات انتقادی اخیر علیه سیاست‌های بانک مرکزی منتشر شده، برای نخستین بار و با صراحت، مهم‌ترین راهبرد بانک مرکزی در قبال بازار ارز را «حفظ نوسانات نرخ ارز در محدوده قابل قبول، حول روند قیمتی مورد حمایت متغیرهای بنیادین» عنوان کرده است. بر اساس این بیانیه، بانک مرکزی با هدف «حفظ ثبات بازار»، سیاست «مدیریت مؤثر نوسانات با ابزارهای اصولی» را در دستور کار خود قرار داده است و برای این سیاست، دو متغیر مهم یعنی «سطح مناسب برای نرخ» و «محدوده تغییرات قابل قبول برای نوسان ارزی» را مشخص کرده است.

بر اساس توضیحات ارائه شده، بانک مرکزی در تعیین نرخ تعادلی و مناسب برای ارز، به عوامل «بنیادین» توجه دارد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها «تفاوت تورم داخل و خارج» عنوان شده است؛ یعنی افزایش تدریجی نرخ ارز در صورت تداوم تورم. این بیانیه با دفاع از مصاحبه‌های ارزی مسوولان بانک مرکزی، این اقدامات را در راستای «افزایش شفافیت بازار» و برای خنثی کردن «رفتارهای هیجانی در عرضه و تقاضای ارز» تحلیل کرده است.

حسین راغفر نیز در گفت‌و‌گو با «اعتماد» گفته است: «دولت باید بودجه سایه سال ٩۴ را تدوین کند».

به نوشته اعتماد لایحه بودجه سال آینده از لحاظ بودجه نویسی تفاوت چندانی با لوایح قبلی بودجه ندارد.

حسین راغفر با اعلام این مطلب در گفت‌و‌گو با خبرنگار «اعتماد»، در تشریح ویژگی‌های لایحه بودجه سال آینده افزود: بررسی‌ها نشان می‌دهد لایحه بودجه سال آینده از نظر بودجه نویسی نمونه تیپیک یک بودجه ایرانی است و نمی‌تواند بسیاری از اهداف پیش بینی شده دولت را محقق کند. این کار‌شناس اقتصادی با اشاره به اینکه توسعه یکی از اهداف مهم مد نظر دولت است، گفت: نخستین گام برای قرار گرفتن در این مسیر تدوین لایحه بودجه‌ای است که بتواند در خدمت اهداف توسعه‌ای باشد اما لایحه بودجه سال آینده نمی‌تواند این هدف را محقق کند چرا که این لایحه در خدمت اهداف توسعه‌ای نیست.

وی با اشاره به اینکه قیمت هر بشکه نفت در لایحه بودجه سال آینده ٧٢ دلار تعیین شده است، گفت: به نظر می‌رسد این پیش بینی کاملاخوشبینانه است و دولت باید با توجه به شرایط جدید آن را مورد بازنگری قرار دهد.

وی در توضیح این مطلب افزود: در صورت تداوم روند کنونی قیمت هر بشکه نفت ممکن است حتی به ۴٠ دلار نیز برسد و دولت باید حتما جایگزینی برای وضعیت موجود داشته باشد تا در صورت تحقق این پیش بینی بتواند آن را جایگزین پیش بینی‌های فعلی کند.

او با تأکید بر اینکه تدوین بودجه سایه از ضرورت‌های اصلی سال آینده است، گفت: بسیاری از اقتصاددانان پیش بینی می‌کنند اقتصاد جهانی سال آینده با بحران روبه رو خواهد شد. راغفر در توضیح این مطلب افزود: بر اساس پیش بینی‌ها اقتصاد جهانی با بحرانی از جنس سال ٢٠٠٨ روبه رو است و اگر دولت برنامه‌ای برای رویارویی با بحران اقتصاد جهانی نداشته باشد، در موقعیت سختی گرفتار خواهد آمد. وی با تأکید بر اینکه قصد ندارد دولت را تخریب کند، ادامه داد: من از بازگشت جناح احمدی‌نژاد به عرصه قدرت ابا دارم و از این رو تأکید می‌کنم باید دولت برنامه ریزی دقیقی برای رویارویی با شرایط جدید داشته باشد و از اجرای سیاست‌های تعدیل ساختاری نیز خودداری کند.

انتقاد تند روزنامه‌های اصولگرا و حمایت آرمان از شیرزاد و زیباکلام

روزنامه آرمان‌ حتی اعتراض به سخنان شیرزاد و زیباکلام در مورد برنامه هسته‌ای را نیز به احمدی‌نژاد ربط داده و در بخشی از مطلبی با تیتر «ادبیات احمدی‌نژادی در زبان دلواپسان» نوشته است: شروع این پروژه جدید روز چهارشنبه بود. زمانی که بار دیگر استقبال چشمگیری از سخنرانی‌های دکتر باوند، دکتر شیرزاد و دکتر زیباکلام در دانشگاه تهران صورت گرفت و این استقبال با واکنش افرادی مواجه شد که انتقاد از دولت قبل، خواه‌ناخواه انتقاد به آنان تعبیر می‌شود و جالب اینکه این افراد با ادبیاتی که در دولت‌های نهم و دهم در میان سیاستمداران باب شده بود، درباره این چهره‌های اصلاح‌طلب موضع گرفتند. آنچه پس از این سخنرانی‌ها گفتند عبارت بود از: دروغ‌بافی‌های خیانت‌آمیز (حسین شریعتمداری)، کج فهمی و چراغ سبز نشان دادن به دشمنان (زارعی)، عامل بی‌جیره و مواجب و نوکر بیگانه (کوثری)، مزدور سیاسی (حقیقت‌پور)، دریافت چمدان‌های دلار (رسایی)، جاده صاف‌کن آمریکا (طیب‌زاده) و.... صحبت‌هایی که صرفنظر از حُسن‌نیت گویندگان، تناقض در آن آشکار است!

جوان اظهارات سخنرانان همایش در دانشگاه تهران را «تکرار «‌صدای اسرائیل‌» از پایگاه اصلاح‌طلبی» نامیده و نوشته: عرصه مذاکرات هسته‌ای این روز‌ها به خط مقدم تقابل نظام سلطه با نظام اسلامی تبدیل شده وانتظار دولتمردان در حمایت همه رسانه‌ها وعناصر تأثیر گذار در کشور از مذاکرات (البته مشروط به رعایت خطوط قرمز نظام) انتظار به حقی است، اما جای این سؤال باقی است که چرا در شرایطی که هرگونه نقد منطقی نسبت به روند مذاکرات با «‌انگ دلواپسی» محکوم می‌شود، نسبت به اینگونه ساختارشکنی‌ها و زیر سؤال بردن تلاش‌های دو دهه گذشته که محصول تلاش همه دولت‌هاست و از سوی این مدعیان اصلاح‌طلبی و اعتدال گرایی مطرح می‌شود، سکوت اختیار می‌شود.

کیهان در بخشی از یادداشت روز خود با تیتر «درشت‌نمایی ریز‌ها!» در این باره نوشته: «درشت‌نمایی ریز‌ها» و گنده‌گویی درباره «کوچک‌»‌ها یکی از شگردهای شناخته شده عملیات روانی است و کاربرد آن هنگامی است که دشمن در طرف مقابل و در میدان حریف، هیچ شخص، گروه، حزب و یا جمعیت قابل اعتناء و ریشه‌داری را با اهداف خود همسو نمی‌یابد تا خواسته تحمیلی خود را، خواسته بخشی از مردم در کشور حریف معرفی کند و از این طریق به آن مشروعیت! و مقبولیت! ببخشد. شگرد «درشت نمایی ریز‌ها» دقیقاً در این نقطه به کار گرفته می‌شود و دشمن با بهره‌گیری از رسانه‌هایی که در اختیار دارد ـ چه داخلی و چه خارجی ـ به بزرگنمایی افراد فریب‌خورده و یا خدای نخواسته خریداری شده‌ای می‌پردازد که به هر علت آن‌ها را شکار کرده است و تلاش می‌کند از «کاه» آن‌ها «کوه» بسازد. بدیهی است که واقعیت «کوچک» این «گنده‌گویی»‌ها از نگاه مردم پنهان نیست ولی دشمن از به کارگیری شگرد یادشده دو هدف مشخص را دنبال می‌کند، اول؛ پمپاژ این «توهم» در داخل که قاطبه ملت نسبت به فلان گزینه مورد نظر نظام، نگاه یکسان ندارند! این مأموریت را برخی از رسانه‌های داخلی برعهده می‌گیرند و دوم؛ توجیه مردم خود که قرار است هزینه دشمنی با کشور حریف از کیسه آنان پرداخت شود. این وظیفه را رسانه‌ها و مقامات رسمی دشمن دنبال می‌کنند و... .

وطن امروز نیز در بخشی از پاسخش به شیرزاد و زیباکلام با تیتر «بی‌انصاف‌تر از آمریکا» نوشته: بدون اینکه هدف پرداختن به جزئیات باشد، صرفا به این موضوع اشاره می‌کنم که ۳ دسته استدلال در مقابل این مدل از انکار بدیهیات قابل طرح است:

۱ ـ دسته استدلال اول مربوط به این است که مرجع تشخیص اینکه یک کشور صاحب فناوری هسته‌ای هست یا نه و اگر هست تا چه حد در این حوزه پیشرفت کرده آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است نه یک استاد فیزیک در آستانه بازنشستگی که جزوات درسی‌اش را هم در ۲ دهه گذشته تغییر نداده است. از فردی مانند احمد شیرزاد که اساسا متخصص مهندسی هسته‌ای نیست و هرگز به طور نظاممند درباره جنبه‌های فنی و سیاسی این موضوع کار نکرده، نباید تعجب کرد که حتی یک بار یکی از گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباره برنامه هسته‌ای ایران را نخوانده باشد. در شرایطی که آژانس مکررا و در اسناد متعدد تایید کرده ایران یکی از بر‌ترین دارندگان دانش و فناوری هسته‌ای بویژه چرخه سوخت در جهان است، آیا دیگر اهمیتی دارد که قضاوت فردی مانند شیرزاد – که یکی از مسؤولان سازمان انرژی اتمی سال‌ها قبل به من گفت پس از چانه‌زنی بسیار بضاعت علمی بر عهده گرفتن حتی یکی از پروژه‌های این سازمان را هم در خود ندید ـ چه باشد؟

۲ ـ دسته استدلال دوم مربوط به مجموعه اعترافات مقام‌های آمریکایی و اسرائیلی درباره عمق پیشرفت‌های فنی ایران است. از همه جالب‌تر، این است که همین حالا وقتی مقام‌های دولت آمریکا می‌خواهند با حمله نظامی اسرائیل به برنامه هسته‌ای ایران مخالفت کنند مهم‌ترین استدلالی که مطرح می‌کنند این است که این دانش در ذهن جوانان و دانشمندان ایرانی بومی شده و هیچ دانشی را نمی‌توان با بمباران از بین برد. خب! این چگونه پیشرفتی است که اوباما و نتانیاهو را از حمله به ایران بازداشته ولی احمد شیرزاد حتی قادر به دیدن آن هم نیست؟ آیا نباید نتیجه گرفت ایراد از چشم‌های ایشان است؟

۳ ـ دسته استدلال سوم مربوط است به میزان امتیازهایی که غرب حاضر است در ازای دست برداشتن از فناوری غنی‌سازی به ایران اعطا کند. اگر این فناوری آنطور که شیرزاد و دوستانش عقیده دارند تا این حد عقب مانده و بی‌ارزش بود، چرا باید اربابان آمریکایی آن‌ها حاضر می‌شدند این حجم از امتیاز‌ها را برای دست برداشتن از آن پیشنهاد کنند یا در واکنش به اصرار ایران به حفظ آن چنین فشار‌ها و محدودیت‌های عظیمی را بر ایران تحمیل کنند؟ اگر یک ماشین با ۱۰ هزار ماشین تفاوتی ندارد، چرا باید تیم مذاکره‌کننده ایران برای ۱۰۰ ماشین بالا‌تر یا پایین‌تر، یک سال چانه بزند؟ باز به‌‌ همان نتیجه سابق می‌رسیم. تمام سرویس‌های اطلاعاتی، اندیشکده‌ها و دانشگاه‌های غربی می‌گویند ایران راه طولانی را در زمانی کوتاه طی کرده اما احمد شیرزاد می‌گوید کلا خبری نیست، چرا که اساسا نمی‌داند خبر کدام است و کدام نیست!

فقط توجه به همین ۳ دسته استدلال کافی است که دریابیم سخن اصلی امثال شیرزاد آنی نیست که می‌گویند بلکه اعتراض واقعی آن‌ها در واقع به این است که چرا ایران بدون اجازه آمریکا یک فناوری پیشرفته را توسعه داده و به این سبب نظم جهانی مطلوب آمریکا را به هم ریخته است.

در مذاکرات هسته‌ای چه می‌گذرد؟


رسالت از «شکاف دوباره میان اعضای ۱+ ۵ در مذاکرات هسته‌ای» خبر داده و نوشته: شکاف میان اعضای ۱+ ۵ در خصوص مذاکرات هسته‌ای با ایران کاملا مشهود است. نوع موضع گیری متفاوت اعضای غربی ۱+ ۵ با دو کشور روسیه و چین نشان می‌دهد که زیاده خواهی‌های ایالات متحده آمریکا و تروئیکای اروپایی پای میز مذاکرات همچنان ادامه دارد. ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه اعلام کرده است که کشورش با شرکای ایرانی برای حل مسأله هسته‌ای ایران همکاری می‌کند و وضعیت به گونه‌ای است که طرف‌های مذاکره کننده هسته‌ای به توافق جامع خیلی نزدیک شده‌اند. همچنین رئیس جمهوری روسیه مواضع سنجیده جمهوری اسلامی ایران در مسأله هسته‌ای را ستود. وی در مورد امکان سفر خود به تهران گفت: سفر من به ایران امکانپذیر است و در صورت نیاز از کانال‌های دیپلماتیک بررسی می‌شود.

رئیس جمهور روسیه گفت: به تماس‌ها با رئیس جمهوری ایران ادامه می‌دهیم و اگر نیاز به سفر به تهران وجود داشته باشد این امکان را بررسی می‌کنیم و هیچ محدودیتی در این مورد در رابطه با عوامل خارجی وجود ندارد. رئیس هیأت مذاکره کننده چین در آخرین دور مذاکرات ایران و ۱+ ۵ در ژنو، نشست اخیر را در عین فشردگی، واقع بینانه، ثمربخش و قابل قبول دانست. مذاکرات معاونان وزیران خارجه ایران و کشورهای ۱+ ۵ پس از سه روز گفتگو، در ژنو به کار خود پایان داد. «وان چون» که مسئولیت هیأت اعزامی چین به ژنو را برعهده داشت، در سخنانی که از او در رسانه‌های چینی از جمله سایت خبری «رادیو چین» منعکس گردید، یادآور شد: خوشبختانه در نشست اخیر طرف‌های مذاکره کننده ضمن غنیمت شمردن فرصت پیش آمده به نقطه نظرات مشترکی دست یافتند که این موضوع مایه مباهات و خرسندی است. وی خاطر نشان کرد که نزدیک‌تر شدن دیدگاه‌های طرفین به هم و کنار گذاشتن برخی اختلاف نظر‌ها به طور حتم ایران و ۱+ ۵ را در رسیدن به نتیجه مورد دلخواه نزدیک‌تر می‌کند.

اما در مقابل، دیپلمات‌های ارشد فرانسه و بریتانیا در نشست اخیر سازمان ملل مدعی شدند که ایران انعطاف پذیری کافی را در جریان مذاکرات هسته‌ای با ۶ قدرت جهانی نشان نداده است! در حالی که مذاکرات ایران و ۶ قدرت جهانی برای پایان دادن به اختلافات موجود بر سر برنامه هسته‌ای ایران در ۱۲ سال گذشته ادامه داشته، دیپلمات‌های فرانسه و بریتانیا در سازمان ملل اعلام کردند که ایران در مذاکرات هسته‌ای انعطاف پذیری کافی را نشان نداده است. بر اساس این گزارش اظهارات دیپلمات‌های فرانسه و بریتانیا در سازمان ملل در شرایطی است که دور دیگری از مذاکرات قدرت‌های جهانی و ایران بر سر برنامه هسته‌ای طی هفته جاری تکمیل شده است.

فیلیپه برتوکس دیپلمات فرانسوی در نشست شورای امنیت گفت: علی رغم انعطاف پذیری ناکافی که در این مرحله از سوی مذاکره کنندگان ایرانی نشان داده است ما همچنان امیدوار به این باور هستیم که ایران به دنبال دستیابی به یک توافق بلند مدت است. وی افزود: ما انتظار داریم که ایران انتخاب‌های راهبردی و تصمیمات شجاعانه‌ای را در دورهای آتی مذاکرات اتخاذ کند.

مایکل تاتهام دیپلمات بریتانیایی نیز در سخنانی از ایران خواست تا انعطاف پذیر‌تر باشد. ایران بار‌ها اتهامات غربی‌ها در خصوص تلاش برای دستیابی به بمب اتمی را رد کرده است. جمهوری اسلامی ایران بار‌ها اعلام کرده است که هدف اصلی از برنامه هسته‌ای اهداف و مصارف صلح آمیز است. سید عباس عراقچی معاون وزیر خارجه ایران نیز تأکید کرده است که وی مذاکرات مفیدی را با قدرت‌های جهانی در شهر ژنو داشته است.

هیأت فرانسوی در سازمان ملل در توئیتر نوشته است که ایده‌های جدیدی که در جریان مذاکرات در وین مطرح شده به دقت از سوی اعضای ۱+ ۵ مورد نظر قرار گرفته است. دیوید پریسمن معاون نماینده آمریکا در سازمان ملل نیز تأکید کرد که واشنگتن با ایرانی‌ها به صورت بی‌‌‌نهایت و بی‌نتیجه مذاکره نخواهد کرد. وی افزود: گرچه ما هنوز بر این باوریم که بهترین راه برای دستیابی به اهدافمان از طریق دیپلماسی است ولی برای همیشه پشت میز مذاکره نخواهیم نشست. کمیته تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل باید به نظارت بر نحوه اجرای تحریم‌ها علیه ایران ادامه دهد. در پایان مذاکرات هسته‌ای ژنو که از ۲۴ تا ۲۶ آذر (۱۵ تا ۱۷ نوامبر) در هتل پرزیدنت ویلسون برگزار شد، طرفین توافق کردند که در ماه آتی میلادی (ژانویه) بار دیگر بر سر میز مذاکرات بازگردند. در همین رابطه یک منبع نزدیک به تیم‌ مذاکره کننده روسیه اعلام کرده است که دور بعدی مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه ۱+ ۵ در ژنو و قبل از ۲۰ ژانویه برگزار می‌شود. وی همچنین گفت: فعلا قرار است که دور بعدی در سطح معاونان برگزار شود.

اعتماد نیز در بخشی از گزارش خود از فضای مذاکرات هسته‌ای، زیر تیتر «یارگیری‌های ضربدری امریکا و روسیه» نوشته: مذاکرات هسته‌ای میان ایران و ١+۵ در حالی برای هفت ماه دیگر تمدید شد که مسائل حاشیه‌ای، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بسیاری می‌تواند در این مدت بر موفقیت مذاکراتی که از یک سال پیش آغاز شده است تاثیرگذار باشد. زمانی که ایران و شش کشور حاضر در این گردونه در ماه نوامبر تمدید برنامه مشترک اقدام را اعلام کردند بسیاری از تحلیلگران از خطراتی گفتند که ذات این مذاکرات را تهدید خواهد کرد.

‌حاشیه‌هایی نظیر آغاز به کار کنگره جدید امریکا در ماه ژانویه با ترکیب اکثریت جمهوری‌خواهان یا مسائل سوریه و جدال با داعش در این کشور و عراق و یا تشدید تنش میان روسیه و امریکا. زمانی که بیش از یک ماه پیش ایران و روسیه در سایه رفت و آمدهای دیپلماتیک مقام‌های دو کشور بی‌سابقه‌ترین قراردادهای همکاری اقتصادی را امضا کردند و گفته شد که در شرایط تحریم ایران، روسیه به دنبال پیشبرد معامله نفت در برابر کالااست، زنگ خطر برای واشنگتن به صدا درآمد. علاوه بر این روسیه قرارداد ساخت چند نیروگاه جدید در ایران را هم امضا کرده است و همین مسأله به حساسیت بیشتر امریکایی‌ها به رابطه از پیش نزدیک‌تر شده ایران و روسیه منتهی شد. امریکایی‌ها اعتقاد دارند که در زمان جدال روسیه با اروپا و امریکا بر سر پرونده اوکراین، روس‌ها به دنبال تقویت رابطه خود با ایران به خصوص در حوزه اقتصادی هستند و این مساله می‌تواند به شکل غیرمستقیم بر مذاکرات هسته‌ای ایران با ١+۵ هم اثر گذار باشد چرا که رونق اقتصادی در ایران به دست بالای تهران در مذاکرات و عدم کوتاه آمدن این کشور در مذاکرات هسته‌ای منتهی خواهد شد.

در این میان به نظر می‌رسد که امریکا نیز رویه مقابله به مثل را با نزدیکی به کوبا آغاز کرده است. اقدام ناگهانی و غافلگیرکننده اوباما در باز کردن فضای دیپلماتیک و اقتصادی رابطه با کوبا در حالی صورت گرفت که پوتین در سال‌های گذشته تمام تلاش خود را برای احیای رابطه با کوبا و بازگرداندن سطح رابطه به روزهای اوج آن در دوران جنگ سرد آغاز کرده بود. در جریان بحران در سوریه، کوبا به صراحت از موضع روسیه در قبال دولت بشار اسد حمایت کرد و دولت پوتین هم به دنبال احیای رابطه امنیتی با هاوانا بود که ناگهان بحث تحریم‌های روسیه از سوی اروپا و امریکا مطرح شد و دولت رائول کاسترو ترجیح داد به سمت منبع اقتصادی پایدارتری مانند امریکا به جای روسیه برود. در شرایطی که روسیه و ایران تحت شدید‌ترین تحریم‌های غرب قرار گرفته‌اند و به نظر می‌رسد که دولت کاسترو هم چندان مایل به سرمایه گذاری روی چینی‌ها نیست، تنها کشوری که می‌تواند به هاوانا کمک کند، امریکاست.


تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل