بازدید 18453
مرور روزنامه‌های سه‌شنبه یازدهم آذر؛

هفت ماه مذاكره زير فشار نفتي

کاهش قیمت نفت همزمان با تمدید مذاکرات هسته‌ای، علاوه بر تأثیر فعلا موقت آن بر بازار ارز، از زوایه تأثیرگذاری بر آینده مذاکرات هسته‌ای نیز مورد توجه روزنامه‌ها قرار گرفته است. یکی از روزنامه‌های حامی دولت، کنترل بازار ارز در روزهای اخیر را فرصت مناسبی برای حمله به دولت قبل یافته است. پدیده مرتضی پاشایی و رابطه آن با سیاست نیز از زاویه دید چهار جامعه‌شناس و استاد دانشگاه ‌بررسی شده است.
کد خبر: ۴۵۴۳۸۰
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۰ 02 December 2014
هفت ماه مذاكره زير فشار نفتي

کاهش قیمت نفت همزمان با تمدید مذاکرات هسته‌ای، علاوه بر تأثیر فعلا موقت آن بر بازار ارز، از زوایه تأثیرگذاری بر آینده مذاکرات هسته‌ای نیز مورد توجه روزنامه‌ها قرار گرفته است. یکی از روزنامه‌های حامی دولت، کنترل بازار ارز در روزهای اخیر را فرصت مناسبی برای حمله به دولت قبل یافته است. پدیده مرتضی پاشایی و رابطه آن با سیاست نیز از زاویه دید چهار جامعه‌شناس و استاد دانشگاه ‌بررسی شده است.

هفت ماه مذاكره زير فشار نفتي

روزنامه جوان در سرمقاله خود با تیتر «۷ ماه مذاکره زیر فشار نفتی» پس از درج گفت‌و‌گوی فرضی سعود الفیصل و کری در وین و نقشه کشیدن ان‌ها برای کاهش قیمت نفت برای فشار بر ایران نوشته: از واقعیت‌های می‌دانی کاهش قیمت نفت هم که صرف‌نظر کنیم، در واشنگتن این نگاه رو به تزاید وجود دارد که در نبود یک توافق هسته‌ای قابل قبول با ایران، دولت اوباما باید از ابزار نفت به عنوان یک ابزار چانه‌زنی در کنار تحریم‌های اقتصادی بهره بگیرد.

کار‌شناسان امریکایی تأیید می‌کنند که توافق موقت ژنو، باعث شد که میزان فروش نفت ایران به میزانی باشد که دولت تازه کار حسن روحانی بتواند چرخ‌های اقتصاد را همزمان با چرخ‌های سانتریفیوژ‌ها به حرکت در بیاورد. آن‌ها توصیه می‌کنند در حالی که دولت اوباما بر اساس توافق ژنو همچنان متعهد است که تحریم‌ها را از میزان کنونی افزایش ندهد و در روند فروش نفت ایران تا یک میلیون بشکه اخلال نکند، یک راه حل جایگزین، جلب موافقت متحدین نفتی واشنگتن برای افزایش سقف تولید نفت به نحوی است که قیمت‌ها روندی کاهشی تا نصف (یا حتی کمتر) قیمت‌های قبلی (۱۱۰دلار) را داشته باشند. هفته قبل، موسسه بروکینگز میزبان کار‌شناسان مسائل ایران و برخی مذاکره‌کنندگان قبلی بود. تقریباً همه حاضرین در جلسه متفق‌القول بودند که دولت اوباما باید از کاهش قیمت‌های نفت به عنوان ابزاری برای فشار بر ایران برای دستیابی بر امتیازات بیشتر استفاده کند.

‌گری سیمور، مشاور سابق اوباما در این جلسه گفت: «‌کاری که به نظر من ۱+ ۵ می‌تواند بکند این است که هیچ پیشنهاد جدیدی مطرح نکند تا اینکه ایرانی‌ها پیشنهادهای جدی و متقابل بدهند. من اطمینان دارم که تیم مذاکره کننده ما این را درک می‌کند‌». او ادامه می‌دهد: «‌دومین نکته این است که ما نیازمند آن هستیم که با هم‌پیمانان خود گفت‌وگو کنیم یعنی هم با مصرف‌کنندگان و هم با تولید‌کنندگان نفت درباره آماده بودن برای ضرورت احتمال شکست طرح اقدام مشترک، مشورت کنیم. ما از این هم‌پیمانان مصرف‌کننده نفت مثل ژاپن، کره و هند می‌خواهیم که همچنان به تلاش‌های قبلی خود برای کاهش خرید نفت از ایران ادامه دهند‌».

مشاور سابق اوباما، مذاکره با متحدین امریکا برای حفظ تولید بالا را سومین ابزار می‌داند و می‌گوید: «ما از تولید کنندگان نفت مثل عربستان سعودی و اماراتی‌ها می‌خواهیم که تولید بالای نفت را حفظ کنند. ایرانی‌ها البته می‌دانند که ما درحال آماده کردن این توافق هستیم. شاید این مسئله آن‌ها را متقاعد کند که باید امتیاز بدهند‌». دیوید آلبرایت، رئیس مؤسسه اندیشکده علم و امنیت بین‌الملل نیز در همین جلسه گفته: «‌من با گفته‌های‌گری سیمور موافقم از این جنبه که این ایران است که نمی‌خواهد امتیاز بدهد ولی امریکا تمایل داشته است که در برخی موارد بیش از حد پیش برود تا تلاش کند یک توافقنامه قابل‌قبول به دست آید‌». رابرت آینهورن، عضو تیم مذاکره‌کننده قبلی امریکا نیز می‌گوید: «طی این مدت (تمدید هفت ماهه) مؤثر‌ترین تحریم‌های اقتصادی که شامل تحریم‌های بانکی و نفتی می‌شوند، همچنان پابرجا خواهند بود‌».

کیهان نیز در بخشی از یادداشت روز خود با تیتر «آن سوی مذاکرات!» به قلم شریعتمداری نوشته: یک اصل پذیرفته و بار‌ها آزمون شده در سیاست خارجی تاکید می‌کند سهم هر کشور را در عرصه بین‌المللی به اندازه و متناسب با اقتدار آن می‌دهند و میز مذاکره قبل از آنکه محل تلاقی گفته‌ها و دیدگاه‌ها باشد، محل تلاقی قدرت‌هاست و برگ‌های برنده هیئت‌های مذاکره‌کننده، «نماد»‌ها و «نشانه»‌هایی است که از اقتدار کشور متبوع خود روی میز می‌گذارند. دقیقا به همین علت است که در چالش هسته‌ای نزدیک به ۱۳ساله ایران اسلامی با حریف غربی، نگاه مذاکره‌کنندگان قبل از آنکه متوجه استدلال‌ها و استنادهای تیم هسته‌ای کشورمان باشد، به اقتداری که بیرون از میز مذاکرات و در عرصه واقعیات، هیئت مذاکره‌کننده را پشتیبانی می‌کند، دوخته شده است.

از این روی با جرأت می‌توان گفت؛ در اطراف میز مذاکرات هسته‌ای کشورمان با ۵+۱ ـ و پیش از آن با تروئیکای اروپایی ـ سایه‌ها به مذاکره نشسته‌اند و نتیجه ‌نهایی بیرون از فضای مذاکرات و در عرصه و میدان «واقعیات» یعنی آنجا که طرفین مذاکره به تخاصم در برابر یکدیگر صف کشیده‌اند، رقم می‌خورد. اگر این تعبیر و تعریف از ماهیت واقعی مذاکرات هسته‌ای ایران و ۵+۱ را بپذیریم ـ که قابل نفی نیست ـ ناچارا به این نتیجه می‌رسیم که ادعای نگرانی آمریکا و متحدانش از احتمال تولید سلاح هسته‌ای در ایران، ارزش و اهمیتی فرا‌تر از یک «بهانه» ندارد و نگرانی‌ واقعی حریف ـ بخوانید کابوسی که آرامش آنان را بر هم زده‌است ـ اقتدار روزافزون و پرشتاب ایران اسلامی در منطقه است و از «تحریم‌ها» به عنوان یک اهرم و حربه برای مقابله با این اقتدار بهره می‌گیرد و نه برای پیشگیری از حرکت جمهوری اسلامی ایران به سوی تولید بمب ‌اتمی! بنابراین بسیار ساده‌اندیشانه است اگر انتظار داشته باشیم آمریکا و متحدان اروپایی آن، با مشاهده شواهد فنی و حقوقی و اسناد برخاسته از بازرسی‌های آژانس که از صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای کشورمان حکایت می‌کند، از اهرم تحریم‌ها دست بکشند و شاهد بوده و هستیم که نکشیده و نمی‌کشند.

و اما راهکار را بایستی در نقطه یا نقاط دیگری جستجو کنیم؛

الف: ضمن ادامه مذاکرات که به ضرورت آن اشاره خواهیم کرد، به نتیجه گرفتن مطلوب از مذاکرات خوشبین نباشیم. این نگرش مانع از آن خواهد شد که با امید بستن به نتیجه مذاکرات، از پیمودن راه‌های دیگر غفلت ورزیده و یا ضرورت آن را دستکم ـ و‌در مواردی نادیده ـ بگیریم. شواهد موجود حاکی از آن است که دشمن اصرار دارد مذاکرات را به یک «جنگ فرسایشی» تبدیل کند و با بهره‌گیری از روش «کج‌دار و مریز» مسئولان کشورمان را از چاره‌جویی در عرصه‌های دیگر بازدارد که متأسفانه در استفاده از این ترفند، چندان هم ناموفق نبوده است!

ب: از آنجا که چالش اصلی در عرصه «اقتدار» جریان دارد و نه پشت میز مذاکرات، باید جایگاه برجسته و بلندای اقتدار خود را باور کنیم. امروزه، جمهوری اسلامی ایران در منطقه ـ و در مواردی در عرصه بین‌الملل ـ دست بر‌تر را دارد و معادلات منطقه نمی‌تواند بیرون از اراده ایران اسلامی رقم بخورد که تحولات فلسطین، لبنان، عراق، افغانستان، سوریه، یمن، بحرین و... فقط نمونه‌هایی از آن است. با این باور و درک این واقعیت است که تهدیدهای توخالی حریف به هیچ انگاشته می‌شود و در برابر آن امتیازی داده نمی‌شود.

ج: حریف برای وادار کردن ایران اسلامی به امتیاز دادن، از طریق رسانه‌های بیرونی و شماری از وابستگان داخلی خود دست به عملیات روانی می‌زند و عدم توافق را «فاجعه‌اقتصادی»! معرفی می‌کند. همین روز‌ها برخی از کانون‌های آلوده، افزایش نرخ دلار ـ که به قول رئیس کل بانک مرکزی و وزیر اقتصاد، «عملیات روانی و انتظاری» بوده و ربطی به نتیجه مذاکرات وین ندارد ـ را به عدم توافق در مذاکرات نسبت داده و به تلویح و تصریح، تن دادن به امتیازخواهی حریف را چاره آن معرفی می‌کنند! مقابله با این جریان مرموز و مشکوک همراه با روشنگری مسئولان و مبارزه با سوداگران سودجو می‌تواند و باید در دستور کار جدی مراکز اطلاعاتی و امنیتی قرار گیرد.

تعدیل درجه هیجان در بازار

دنیای اقتصاد در تحلیل شرایط بازار ارز نوشته: دلار پیش از پایان رسمی مذاکرات تهران و قدرت‌های جهانی در بازار ایران رو به رشد گذاشته بود، اما این روند روز گذشته بالاخره معکوس شد. در دهمین روز آذرماه، بهای دلار با چند نوسان کاهشی از مرز ۳۵۰۰ تومان فاصله گرفت و تا زیر ۳۴۰۰ تومان پایین آمد. اکثر فعالان این کاهش را ناشی از افزایش ارز موجود در بازار عنوان کردند.

دوشنبه در شروع به کار بازار، قیمت دلار بر تابلوی اکثر صرافی‌ها ۳۵۰۰ تومان درج شد که افزایشی ۲۰ تومانی نسبت به روز قبل داشت، اما قیمت‌ها پس از مدت کوتاهی در مسیر کاهشی قرار گرفتند. اندکی مانده به ساعت ۱۱ صبح، بهای این ارز بین فعالان رسمی به ۳۴۸۰ تومان و بین فعالان غیررسمی تا ۳۴۵۰ تومان رسید. با کاهش قیمت، برخی از فعالان غیررسمی شروع به خرید دلار با نرخ‌های بالا‌تر از نرخ فروش بازار کردند و به‌نوعی به مقاومت در برابر کاهش قیمت‌ها دست زدند.

این در حالی است که اکثر فعالان غیررسمی تمایلی به خرید واقعی نداشتند. یکی از این فعالان در این اوضاع به «دنیای اقتصاد» گفت: «اطمینانی به قیمت‌های کنونی بازار نیست و هر لحظه احتمال دارد جهت قیمت‌ها تغییر کند‌». اما به گفته وی، از آنجایی‌که از ساعات انتهایی روز یکشنبه، قیمت در مسیر کاهشی قرار گرفته، اکثر فعالان، تمایلی به خرید ارز نداشتند. ساعت ۲ بعدازظهر با افت بیشتر قیمت و رسیدن دلار به نزدیکی‌های مرز ۳۴۰۰ تومان، فروش ارز در بازار بیشتر شد. در این مقطع جهت کاهشی دلار موجب شد تعدادی از فعالان به فروش ارز بپردازند و حجم ارز موجود در بازار بیشتر شود. هنگامی که در ساعات انتهایی فعالیت بازار نرخ فروش صرافی‌ها در بازار تهران تا زیر ۳۴۰۰ تومان پایین آمد، قیمت فروش ارز در منطقه آزاد کیش نیز با کاهش قیمتی مواجه شد و از ۳۴۳۰ به ۳۴۰۵ تومان رسید.

اما برای این کاهش دلایلی عنوان می‌گردد که قابل توجه است. گروهی از فعالان بازار کاهش قیمت دلار را ناشی از افزایش ارز موجود در بازار عنوان می‌کنند. به گفته آن‌ها، پس از اظهارات رئیس بانک مرکزی مبنی‌بر «بازگشت آرامش و تعادل به بازار»، گروهی از فعالان که ارز خود را به‌منظور افزایش بیشتر قیمت‌ها نگه داشته بودند، به فروش آن پرداختند و حجم ارز بازار افزایش یافت. عامل دوم کاهش قیمت دلار در روز دوشنبه، پررنگ‌تر شدن نقش فعالان رسمی نسبت به روز یکشنبه بود. روز یکشنبه، اظهارات اکثر فعالان رسمی، از کاهش موجودی ارز و عدم توان پاسخگویی این گروه برای مرتفع کردن نیازهای متقاضیان خبر می‌داد. با کاهش فعالیت بازیگران رسمی، نقش دلالان و «نوسان‌گیران» بیشتر شد و قیمت‌ها در ساعاتی از روز یکشنبه، از مرز ۳۵۰۰ تومان گذشت. با این حال دیروز، ارز کافی در اکثر مراکز رسمی فروش ارز وجود داشت و با کاهش قیمت‌ها تمایل برای فروش ارز بیشتر از خرید آن بود.

گروهی از فعالان بازار هم افت قیمتی دلار را ناشی از فروش ارز نگه داشته شده نوسان گیران می‌دانند. به گفته آن‌ها، با عبور قیمت دلار از مرز ۳۵۰۰ تومان، دسته‌ای از نوسان‌گیران که نگران دخالت بانک مرکزی و کاهش قیمت‌ها بودند، ارز خود را به فروش رساندند. این گروه که در روزهای قبل، با قیمت‌هایی پایین‌تر از ۳۳۰۰ تومان ارز خریداری کرده بودند، با ۲۰۰ تومان افزایش قیمت و احتمال دخالت بانک مرکزی، ریسک بیشتری برای نگهداری ارز خود نکردند. با این حال، برخی از تحلیلگران بازار، نگران تأثیر دوباره فعالان غیررسمی هستند. به اعتقاد آن‌ها، ممکن است انگیزه فروش ارز این نوسان‌گیران، تمایل به خرید دوباره ارز با نرخ‌های پایین‌تر و نگهداری دوباره آن باشد. از سوی دیگر باید توجه داشت که برخی از بازیگران غیررسمی روی نرخ‌های نزدیک به ۳۵۰۰ تومان اقدام به خرید ارز کردند. به این ترتیب، این دسته تمام تلاش خود را برای افزایش دوباره قیمت‌ها خواهند کرد و خطر متضرران بازار ارز، این روز‌ها بیشتر از همیشه است.

در حالی‌ که برخی از تحلیلگران بازار، نگران تأثیر نوسان‌گیران و ادامه نوسانات قیمتی دلار هستند، گروهی از کار‌شناسان می‌گویند، شرایط بنیادی بازار ارز، از ادامه این نوسانات پشتیبانی نخواهد کرد. به گفته این کار‌شناسان، نوسانات این روزهای بازار، بیشتر ناشی از عوامل روانی «تمدید مذاکرات» و «کاهش قیمت نفت» بوده و با عبور بازار از این شرایط، دامنه نوسانات دلار کاهش خواهد یافت. به اعتقاد این گروه، با تمدید مذاکرات و ادامه شرایط پیشین، کانال واردات کالاهای اساسی باز است و دولت می‌تواند از منابع بلوکه شده به تامین ارز مورد نیاز این کالا‌ها اقدام کند. از طرفی واریز ماهانه ۷۰۰ میلیون دلار به حساب بانک مرکزی از منابع بلوکه شده دارایی‌های نفتی، دیگر ابزار دولت در صورت کاهش درآمد‌ها است. به این ترتیب، تغییر خاصی در سمت عرضه بازار رخ نداده و فشار تازه‌ای نیز از سمت تقاضا برای بازار وجود ندارد.

جشن زودهنگام روزنامه حامی دولت

در بخش پایانی سرمقاله روزنامه ابتکار با تیتر «این بازار حالش خوب است، فقط کمی شرطی شده است!» به قلم سیدعلی محقق امده: در این بین سؤالی که پیش می‌آید این است که راز واکنش هیجانی سه بازار اصلی سرمایه به مذاکرات وین ۸ چیست و چرا ناگهان این بازار تثبیت یافته و تا حدودی رام شده دوباره افسار برید و چند روزی گردو خاک کرد. برای یافتن پاسخ این چرا لازم است کمی به عقب برگردیم و روزهای سخت این بازار‌ها از پس دوره‌های پیشین مذاکرات را بازخوانی کنیم. خوب که بنگریم می‌بینیم، این بازار از جهاتی حق دارد که به جای خوش‌بینی و مقاومت در برابر تغییرات، به استقبال خبر بد برود و به نتیجه مذاکرات از سر هیجان و ناامیدی واکنش منفی نشان دهد، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. در ‌همه سالهای دولت‌های نهم و دهم و به ویژه در سه چهار سال پایانی، شکست‌ها و بن بست‌های مذاکرات هسته‌ای از ژنو و استانبول تا بغداد و مسکو و آلماتی، همه بازار‌ها به خصوص سه بازار ارز، زر و بورس را شرطی و دست و پابسته و تأثیرپذیر بار آورد. در آن دوران خاص، مذاکره کنندگان هر بار که راهی شهری در اروپا یا آسیا می‌شدند، اینجا و در قلب تهران از حافظ و خیام گرفته تا فردوسی و حتی مولوی تن بازار، از هراس محدودیت‌های جدید و تحریم‌های بیشتر، به لرزه در می‌آمد.

این اواخر دیگر این بازار‌ها آنچنان به لحاظ روحی شرطی شده بودند که چونان بیمار در حال احتضاری حتی پیش از شنیدن خبر بد بعدی سکته جدیدی می‌زدند. هر بار هم که ارز بالا می‌رفت، دیگر هیچ نجات دهنده‌ای قادر به پایین آوردنش نبود و شاخص بورس از روز اولی که زمین خورد دیگر تا همین اواخر نای بلند شدن نداشت. سکه و مسکن و باقی بازار‌ها هم وضع بهتری نداشتند. مُسکن‌های بخشنامه‌‌ای مهندسان حاکم بر اقتصاد کشور هم هربار کار را خراب‌تر از قبل می‌کرد. روزی برای تسکین بازار ارز، میلیون‌ها دلار از خزانه راهی فردوسی می‌شد تا بساط آدم‌های خاص به مدد رانت‌های خاص ناشی از پول خارجی سکه شود و روزی دیگر صف‌های صبحگاهی سکه مقابل بانک‌ها شکل می‌گرفت، غافل از اینکه در آن سوی باجه، قرار است معدود سکه‌های دولتی به روش «یکی من، یکی دوست من، یکی بقیه مردم» توزیع شود.

به هرحال این بازار و اقتصاد در احتضار، از سال گذشته و با رفتن مهندس‌های اقتصاددان! سعی کرده است که به تدبیر و شاید صرفا با امید! دوباره روی پای خود بایستد و حداقل صورت خود را با سیلی سرخ نگهدارد و کمتر هیجان زده شود و البته کمتر هم وعده‌های خوشبینانه را باور کند. اما واقعیت این است که یک بیمار روحی روانی هرچقدر هم که مداوا شده باشد یا خود درمانی کرده باشد، باز هم رگه‌هایی از شرطی شدن را با خود دارد و حق دارد باز هم در کوتاه مدت به غوره‌ای سردی‌ش شود به مویزی گرمی‌ش، با این تفاوت که دیگر بلد شده است که ازپس خود براید و زود‌تر خود را بازیابد. کما اینکه این بار فقط حدود هفت روز زمان کافی بود که به لحاظ روحی به شرایط عادی قبل از مذاکرات برگردد و حالت ثبات و انتظار را تمدید کند... .

شبکه اجتماعی جوانان شکل گرفته است


شهروند در باره نشست تحلیل تطبیقی جامعه‌شناختی پدیده «مرتضی پاشایی» نوشته: حدود ٣هفته پس از مرگ مرتضی پاشایی، خواننده پاپ ۴نفر از جامعه‌شناسان و محققان حوزه مطالعات فرهنگی و اجتماعی گرد هم آمدند تا پیامدهای اجتماعی و فرهنگی مرگ او را بررسی و تحلیلی جامعه‌شناختی درباره پدیده «مرتضی پاشایی» ارایه کنند. نشستی که در آن تحلیل‌ها و دیدگاه‌های متفاوت و بعضا حتی متضاد با هم ارایه شد اما روایتی شنیدنی از آنچه پس از مرگ پاشایی گذشت، ارایه کرد. جامعه‌شناسان پای جوانان را به میان کشیدند، جوانانی که صدای آن‌ها شنیده نشده است.

بهمن اکبری، سیدجواد میری، سیدبیوک محمدی و محمدجواد ادبی دیروز در سالن حکمت پژوهشگاه علوم انسانی گردهم آمدند تا درباره یک اتفاق اجتماعی حرف بزنند. درباره علل چرایی تجمع بزرگ مردم و درواقع باید گفت جوانانی که پس از مرگ خواننده محبوبشان به‌طور غیرقابل انتظاری تمام خیابان‌ها و مسیرهای منتهی به مسیر تشییع پیکر او را مسدود کردند و خبرگزاری‌ها و شبکه‌های اجتماعی پر شد از تصاویر آن‌ها و اشک‌هایشان، آن‌ها و دوربین‌هایشان آن‌ها و اندوه‌شان. آن‌ها که ساعت‌ها روند زندگی روزمره را در کلانشهری مثل تهران مختل کردند و این کنش اجتماعی آن‌ها محل بحث‌ونظر و گفت‌وگوهای فراوانی شد.

مهم‌ترین بخش‌های نقل شده توسط روزنامه شهروند به قرار زیر است:

 ـ اکبری هم مثل بیشتر جامعه‌شناسانی که تاکنون پیامدهای اجتماعی مرگ پاشایی را تحلیل کرده‌اند به نقش‌آفرینی متولدان دهه ۶٠ اشاره کرد. به گفته او «متولدین دهه ۶٠ که به نوعی جامعه نتوانسته به نیازهای آن‌ها هم پاسخ درستی بدهد در جریان درگذشت پاشایی نشان دادند که در صحنه اجتماع و فرهنگ و در جامعه حاضر هستند و آنچه در تصاویر و گزارش‌ها هم دیده می‌شود این است که بیشتر جوانانی که آمده بودند میانگین سنی آن‌ها عمدتا مربوط به دهه ۶٠ است‌».

اکبری در ادامه سخنانش به بررسی برونداد‌ها و تظاهرهای بیرونیِ پدیده مرتضی پاشایی پرداخت. به گفته او «مهم‌ترین نماد این پدیده اجتماعی تجمع و وحدت بود. همگرایی و همبستگی و نگاه متحد داشتن و به عبارتی یک درد مشترک‌».

او ادامه داد: «نماد دوم، شورانگیری بود. در این پدیده، جوانی و شورانگیزی باهم گره خورده بود و نوعی واله گی و شیدایی دیده می‌شد که در برخی موارد در قالب دعا هم بروز می‌کرد‌». اکبری که روحانی است، در ادامه حرف‌هایش از مشاهدات شخصی و تجربیاتش گفت: «در‌‌ همان شب تشییع خیلی‌ها با من تماس می‌گرفتند که نماز شب اول قبر چطور خوانده می‌شود؟ آن شب بسیاری از جوانان برای پاشایی نمازِ شب اول قبر خواندند و این نکته بسیار قابل توجه و مهمی است. شاید همه آن‌ها می‌خواستند بگویند که در خرابات مغان هم می‌توان نور خدا را دید‌».

به گفته اکبری موضوع و درواقع نماد دیگری که در این پدیده خودش را نشان می‌داد بی‌ریایی و طرد تظاهر بود. او به تغییر مرجعیت گروه نخبگان هم اشاره کرد و گفت: «برخی جوانان به این علت که جایگاه فرهنگی و اجتماعی آن‌ها مشخص نشده است در این تجمع حضور یافتند تا پذیرفته شوند. این تجمع فرصتی برای اظهارِ خودِ جوانان بود. آن‌ها اعلام می‌کردند ما را ببیند. شاید هم بتوان این حضور گسترده را نوعی اعتراض به نسل قبل و قشر نخبگان و رد مرجعیت آنان دانست که دردی مشترک بین جوانان است اما درمانی برای آن پیش‌بینی نشده است‌».

چنانکه اکبری گفت، یکی از نمادهایی که در این تجمع تظاهر بیرونی داشت «مدارا» بود، او این نکته را چنین توضیح داد: «افرادی که تجربه حضور در تجمع‌های بزرگ را دارند همه می‌دانند که در این تجمع‌ها حوادثی هم ناخواسته به وقوع می‌پیوندند افرادی زیر دست و پا له می‌شوند، آسیب می‌بینند و مشکلاتی از این دست اما در این گردهمایی بزرگ یک مدارای عمومی و احساس رفاقت و دوستی عمیق بین افراد شکل گرفت‌».

بنا به گفته این استاد دانشگاه این پدیده یک پیش‌نظام‌هایی داشته که در شکل‌گیری آن موثر بوده است. یکی از آن‌ها این‌که شبکه اجتماعی جوانان شکل گرفته و تأثیرات خودش را دارد. او در عین‌ حال به این نکته اشاره کرد که یکی از ویژگی‌های مهم عصر حاضر که نتیجه آن را در پدیده پاشایی هم می‌توانیم مورد توجه قرار دهیم، این است که تکنولوژی از فرهنگ جلو افتاده است.

او گفت: «با قاطعیت می‌توان گفت که این پدیده یک گفتمان حامی داشت و آن گفتمان حامی ابراز می‌کرد که ما نمی‌خواهیم دیده نشویم و نمی‌خواهیم فقط گروه‌ها یا اقشار ویژه‌ای به‌عنوان مرجع شناخته شوند و ما خود می‌توانیم راهبری کنیم. پادگفتمانی که می‌گوید ما نگاه‌های صرف و نقلی بدون تأمل و بدون حضور اندیشه‌های انسانی نادیده گرفتنشان را نمی‌پذیریم‌».

 ـ نشست بررسی جامعه‌شناختی مرتضی پاشایی با حرف‌های دکتر محمدجواد ادبی، ادامه پیدا کرد. او با ارایه تفسیری عرفانی از «پدیده پاشایی» گفت: «در شعرهای مرتضی پاشایی نوعی الهیات‌پویشی وجود داشت. در این الهیات یعنی خدا کنار ماست و اگر ما رنج می‌کشیم او هم رنج می‌کشد. پاشایی در برخی اشعارش با خدا راز و نیاز می‌کند، پس دایره او دایره ایمان و ابزارش موسیقی است. ممکن است اشعار او از نظر فلسفی و ادبیاتی خیلی عمیق نباشد، اما چون حرف دل را می‌زند به دل مخاطب می‌نشیند. الهیات‌پویشی نکته بسیار مهمی است و نه امر مذموم بلکه یک فرصت ممدوح است. فرصتی است که ما بازتاب هویت خودمان را در آینه‌های متکثر دوران مدرن می‌بینیم و اگر این‌گونه نباشد تک‌گرایی و تکصدایی نمی‌تواند جوانان را قانع کند‌».

 ـ نشست دیروز اما با سخنان بیوک محمدی، به نقطه اوج و پرچالشش رسید. اینجامعه‌شناس پدیده مرتضی پاشایی را یکی از انواع رفتاری جمعی غیرسازمان‌یافته دانست و چندبار در سخنانش تأکید کرد که این صرفا یک رفتار جمعی آن هم از نوع غیرهدفمند بوده است.

به گفته اینجامعه‌شناس، معمولا این رفتار‌ها بی‌هدف و بی‌برنامه است و در اصل معنای آن‌ها سیاسی نیست، اما مردم و حکومت از آن‌ها تعبیر سیاسی دارند، بنابراین پتانسیل سیاسی شدن پیدا می‌کند.



تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل