بازدید 21484
مرور روزنامه‌های شنبه بیست‌و‌دوم شهریور؛

هاشمي رفسنجاني: ديگر از ما گذشته که ليست براي انتخابات بدهيم

تشکیل ائتلاف چند کشور به نام مقابله با داعش پس از سخنرانی اخیر رئیس‌جمهور آمریکا، مهم‌ترین موضوع روزنامه‌های اول هفته است؛ روزنامه‌های معدودی به این خبر خوش‌بین هستند و دیگران با شک و تردید به آن نگاه می‌کنند. برنامه طیف‌های سیاسی مختلف نزدیک به دولت برای انتخابات آینده و روابط ایران و روسیه، دیگر مطالب مهم روزنامه‌های شنبه است.
کد خبر: ۴۳۴۰۰۴
تاریخ انتشار: ۲۲ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۱ 13 September 2014
هاشمي رفسنجاني: ديگر از ما گذشته که ليست براي انتخابات بدهيم

تشکیل ائتلاف چند کشور به نام مقابله با داعش پس از سخنرانی اخیر رئیس‌جمهور آمریکا، مهم‌ترین موضوع روزنامه‌های اول هفته است؛ روزنامه‌های معدودی به این خبر خوش‌بین هستند و دیگران با شک و تردید به آن نگاه می‌کنند. برنامه طیف‌های سیاسی مختلف نزدیک به دولت برای انتخابات آینده و روابط ایران و روسیه، دیگر مطالب مهم روزنامه‌های شنبه است.

هاشمي رفسنجاني: ديگر از ما گذشته که ليست براي انتخابات بدهيم

خراسان در بخشی از گزارش خود از سفر هاشمی رفسنجانی به مشهد در مطلبی با تیتر «هاشمی رفسنجانی: دیگر از ما گذشته که لیست برای انتخابات بدهیم» نوشته است: طی ماه‌های گذشته سایت‌ها و منابع خبری مختلف در تحلیل‌ها و گزارش‌های خود از شرایط حضور احزاب و جریان‌های مختلف در انتخابات‌های ۲ مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری بار‌ها ادعا کرده بودند که آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در پی ارائه لیستی برای انتخابات مجلس خبرگان است. حتی در برهه‌ای سایت‌های خبری مدعی لیست ۵۰ نفره‌ای شدند که عنوان «مجتهدان مصلح و معتدل» هم برآن نهاده شده بود. این خبر‌ها تا آنجا پیش رفت که «قدرت ا... علیخانی» مشاور پارلمانی هاشمی رفسنجانی ۳ ماه پیش این لیست‌ها را تکذیب کرد: «تصور می‌کنم که ارائه لیست توسط ایشان در انتخابات مجلس خبرگان رهبری شایعه است‌». دراین باره، پنج شنبه گذشته وقتی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی برای سفر ۴ روزه خود وارد مشهد شد، خبرنگار خراسان در فرودگاه شهید هاشمی‌نژاد از وی پرسید: آیا در انتخابات مجلس خبرگان و مجلس لیست ارائه خواهید کرد؟ رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درپاسخ گفت: «حالا دیگر از ما گذشته است‌».

در همین حال، مطهره شفیعی در روزنامه آرمان و در آغاز یکی دیگر از مطالب مدح‌‌آمیز روزانه خود درباره هاشمی، این بار در مطلبی با تیتر «آغاز گام چهارم با رمز آرامش» با توجه به سفرهای هاشمی و ناطق نوری به استان‌ها نوشته: سفر می‌روند تا گام جدیدی برداشته شود. سفر می‌روند تا اطمینان دهند در کنار مردم خواهند بود و تلاش آن‌ها تنها معطوف به حماسه‌سازی مانند ۲۴خرداد۹۲ نیست. آیت‌ا‌لله هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و علی‌اکبر ناطق نوری سه نقش‌آفرین اصلی در پیروزی اعتدال در سال۹۲ بودند. شباهت‌های چندساله آن‌ها سبب شد تا دیگر نتوان خط و مرزی میان آن‌ها با عنوان اصلاح‌طلبی و اصولگرایی کشید. دیگر برای این مردان اصولگرا و اصلاح‌طلب معنا ندارد چنانکه اگر روزی خاتمی به عنوان رهبر سیاسی اصلاح‌طلبان و ناطق نوری به عنوان لیدر سیاسی اصولگرایان مطرح بود، پس از بی‌تدبیری‌های منتسب به دولت قبل که نتیجه آن باز شدن فضا برای تندرو‌ها بود، آن‌ها به وظیفه اصلی خود یعنی نجات امور از خطر تندروی بازگشتند؛ موضوع پنهانی هم نبود و اجازه دادند خبر جلسات و تصاویر همنشینی آن‌ها منتشر شود.

«شهروند» نیز در بخشی از گزارش خود از مواضع اصلاح‌طلبان در مورد انتخابات مجلس دهم با تیتر «ائتلاف اصلاح ـ اعتدال؛ استراتژی یا تاکتیک» نوشته: انتخابات مجلس دهم خیلی زود‌تر از آنچه انتظار می‌رفت، به موضوع بحث جریان‌های سیاسی تبدیل شد. سنگ بنای طرح این مسأله را مجلس نهم درست در ماه‌های نخست روی کار آمدن دولت یازدهم گذاشت. مردم ٢۴ خرداد ٩٢ پای صندوق‌ها رفته بودند تا رأی به تغییر بدهند. حسن روحانی که انتخاب شد، امید‌ها زیر شعار تدبیر و امید بازگشته بود، اما در همین یک‌سال پای دولت در پیچ بهارستان گاهی لنگ می‌زد. این بود که زمزمه‌هایی به راه افتاد که تمایل جامعه برای تغییر در ترکیب مجلس را به دنبال داشت. اصولگرایان البته ناغافل از این زمزمه نبودند و خیلی زود جلسات مشورتی خود برای دستیابی به اتحاد را برگزار کردند. حالا تلاش برای ائتلاف پایداری با حلقه‌های متحدالمرکز راست سنتی در ماه‌های اخیر، بازار داغی را در اردوگاه اصولگرایان به راه انداخته است.

اما این سوی ماجرا، اصلاح‌طلبان هنوز موضع جدی و آشکاری برای حضور در انتخابات مجلس دهم بروز نداده‌اند. البته محمدرضا عارف رئیس بنیاد امید ایرانیان هفته گذشته در گفت‌وگو با «ایرنا» گفته بود راهبرد اصلی ما پیروزی و به دست آوردن اکثریت کرسی در مجلس است. عارف سه ماه قبل هم در مورد مجلس دهم اظهارنظر کرد و گفت: اگر بتوانیم پشتیبانی و حضور حداکثری مردم را داشته باشیم، پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس قطعی است. به نظر می‌رسد هنوز استراتژی اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات آینده مشخص نشده است. آنچه در انتخابات ٢۴ خرداد منجر به پیروزی حسن روحانی شد، متاثر از مثلث خاتمی، ‌ هاشمی و ناطق‌نوری توانست ائتلافی را به دنبال داشته باشد که اردوگاه اصلاحات برخلاف جناح مقابل، کاندیدایی واحد را معرفی کند و نتیجه آن هم پیروزی در انتخابات شود.

عبدالله نوری وزیر کشور دولت اصلاحات روز پنجشنبه در حاشیه مراسم ختم خواهر محمدعلی نجفی سرپرست وزارت علوم در پاسخ به این سؤال که آیا کمیته‌ای ٣نفره متشکل از شما، کرباسچی و مرعشی برای انتخابات مجلس تشکیل شده یا خیر، گفت: اطلاعی در این خصوص ندارم و بعید می‌دانم چنین چیزی باشد.

نوری در پاسخ به این سؤال که آیا اصلاح‌طلبان برنامه‌ای مشخص برای انتخابات مجلس شورای اسلامی ارایه خواهند داد؟ اظهار داشت: فعلا زود است درباره انتخابات مجلس صحبت کنیم.

از سوی دیگر در حاشیه‌‌ همان مراسم علی یونسی دستیار ارشد رئیس‌جمهوری در امور اقوام و اقلیت‌های مذهبی در پاسخ به این سؤال که آیا دولت برنامه‌ای برای انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی دارد؟ گفت: برنامه‌ای برای انتخابات مجلس شورای اسلامی نداریم.

با این حال عبدالله ناصری عضو بنیاد باران در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به توجه سیدمحمد خاتمی به لزوم و ضرورت حفظ اتحاد در میان اصلاح‌طلبان، می‌گوید: ‌سال ٨۴ اصلاح‌طلبان با نامزدهای متعدد در انتخابات شرکت کردند و در اثر این اشتباه ٨‌سال کشور را تحویل اقتدارگرایان دادند اما آن‌ها با مصلحت‌اندیشی و شرایط‌سنجی به انتخابات ریاست‌جمهوری ‌سال ٩٢ وارد شدند و یک عضو جامعه روحانیت را به‌عنوان نامزد خود معرفی کردند.

این عضو بنیاد باران معتقد است ‌که اصلاح‌طلبان باید همین سیاست را در انتخابات آتی مجلس در پیش بگیرند و نباید دنبال این باشند که شخصیت‌های شاخص آن‌ها در مجلس حضور یابند.

حال باید دید در ماه‌های آینده اصلاح‌طلبان چه موضعی برای آرایش انتخاباتی خود در پیش خواهند گرفت. برخی بر این عقیده‌اند حضور حداکثری اصلاح‌طلبان با پرچم مستقل اصلاح‌طلبی گام مهمی در احیای گفتمان اصلاحات و طرح برخی مطالبات سیاسی ـ اجتماعی است، از این جهت از حضور چهره‌های شاخص این جریان در انتخابات استقبال می‌کنند. در سوی دیگر تجربه انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم برای برخی گروه‌ها به الگویی موفق بدل شده است که تداوم آن را در انتخابات مجلس ضروری می‌دانند. در چنین وضعیتی باید دید، ائتلاف و اتحاد اصلاح‌طلبان در قالب آنچه جبهه اصلاح ـ اعتدال خوانده می‌شود، حرکتی استراتژیک در آینده سیاسی گفتمان اصلاحات خواهد بود یا چرخشی تاکتیکی با توجه به شرایط امروز کشور است تا زمینه تحولات جدی‌تر فراهم شود. بدون‌شک مواضع جریان‌های سیاسی در ماه‌های آینده پاسخ این طرح مسأله را خواهد داد.

ایران و روسیه در مسیر افزایش همکاری‌ها


الهه کولایی استاد دانشگاه و کار‌شناس مسائل روسیه در یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشته: در طول سال‌های پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روابط بین دو کشور ایران و روسیه همواره از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده است. به ویژه از نیمه دوم دهه گذشته که همکاری‌های هسته‌ای دو کشور آغاز شد و شتاب یافت اهمیت این روابط نیز افزایش روزافزونی پیدا کرده است. اما در طول سال‌های گذشته همواره تمرکز این روابط بر روی محور مسائل نظامی، سیاسی و امنیتی قرار داشت و در سایه تحقق افزایش فشارهای ناشی از تحریم این روابط وجه اقتصادی پررنگ تری یافت تا جایی که در طول سال‌های گذشته روابط اقتصادی دو کشور از رشد قابل توجهی برخوردار شد. البته افزایش تحریم‌های بین‌المللی علیه جمهوری اسلامی ایران این روابط را شدت بیشتری بخشید اما همین تحریم‌ها و همراهی و همگامی دولت روسیه با آن محدودیت جدی در این مسیر ایجاد کرد. نکته مهم اینکه ایران که همواره با تحریم‌های امریکا و بعد از آن هم جامعه جهانی در سال‌های اخیر روبه رو بوده، ضرورت توسعه روابط با روسیه را همواره مورد توجه قرار داده است.

اتفاقی که در سال‌های گذشته به ویژه در ماه‌های اخیر شکل گرفته، افزایش فشارهای غرب به ویژه امریکا بر دولت فدراسیون روسیه و در پرتو جنگ گرجستان و سپس درگیری‌های اوکراین است که در روسیه برای بهره گیری از کارت ایران در بازی‌های بین‌المللی اراده‌ای استوار‌تر و مصمم‌تر ساخته است. این واقعیت غیرقابل انکار است که اکنون ایران و روسیه بیشتر به یکدیگر نیاز دارند و به همین دلیل رهبران دو کشور تأمیننیازهای متقابل را مورد توجه قرار داده‌اند اما برای تأمیناین نیاز‌ها با توجه به موقعیت ژئو پلتیک ایران و مسائل بین‌المللی و منطقه‌ای روسیه این روابط در صورتی که به گونه‌ای شکل گیرد که ایران بتواند از همه ظرفیت‌های ژئوپلتیکی خود که سیاست موازنه بخشی در روابط خارجه آن را الزامی می‌سازد استفاده کند. و البته در این رابطه تنها روسیه طرف برنده نخواهد بود بلکه هر دو کشور می‌توانند منافع کم و بیش متوازن را در توسعه همکاری‌ها به دست آورند. این امر جز در پرتو بهبود رابطه با غرب حاصل نخواهد شد – سیاستی که دنبال می‌شود ـ . اگر ایران بتواند این موازنه ژئوپولتیک را تحقق بخشد بدون تردید توسعه روابط با روسیه مزایای گوناگون سیاسی اقتصادی را در پی خواهد داشت.

بدبینی عمومی به ائتلاف آمریکایی مقابله با داعش


به جز روزنامه شرق که با گزارشی با تیتر «ائتلاف ۴۰ کشور جهان علیه داعش» از برنامه آمریکا برای تشکیل ائتلافی برای حمله به داعش در عراق و سوریه استقبال کرده، دیگر روزنامه‌ها در بدبینی به آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن متفق‌القول هستند.

نصرت الله تاجیک در یادداشتی با تیتر «سر در زیر برف یا ائتلاف منطقه‌ای؟!» برای اعتماد نوشته:‌‌ همان گونه که بار‌ها نوشته‌ام اهداف امریکا در منطقه شفاف نبوده و عملکردش مشکوک است و اینکه سعی دارد در تحرکات منطقه‌ای علیه داعش همانند موضوعات دیگر نقش و تاثیرات سیاست‌ها و توانمندی‌های ایران را نیز نادیده بگیرد به این سوءظن به تحرکات امریکا دامن می‌زند و به ضخامت و ارتفاع دیوار بی‌اعتمادی بین دو کشور می‌افزاید. به طور مثال در همین راهبرد جدید امریکا در مقابله با داعش:

۱ ـ متاسفانه امریکا از نقش تعیین کننده سه کشور عربستان، قطر و ترکیه که از همپیمانان وی در منطقه هستند، در پیدا کردن چنین توانمندی و موقعیتی توسط داعش چشم پوشی یا تجاهل می‌کند.

۲ ـ حاضر نیست مابه ازای اشتباهاتش در عراق و سوریه را بپردازد.

۳ ـ همچنان در اجرای ائتلاف منطقه‌ای علیه داعش دست همکاری به سوی کشورهایی که در پدید آمدن چنین وضعیتی نقش اساسی داشته‌اند، دراز می‌کند.

۴ ـ از نقش، سیاست‌ها و دیدگاه‌های ایران برای به سامان رساندن مسائل و مشکلات منطقه‌ای به دلیل ترس موهوم از قدرتمند شدن ایران در منطقه، چشم پوشی می‌کند.

۵ ـ تحرکاتش را بر اساس مطالعات و مشورت‌های موهوم بنا می‌نهد.

امریکا به دلیل عدم شناخت و اشراف به مسائل منطقه متأسفانه در هدایت راهبرد سرکوب داعش به جای اینکه به واقعیات منطقه توجه کند و از عناصر منطقه‌ای که از حضور داعش رنج می‌برند استفاده کند، درصدد استفاده از ترس و نفرت منطقه‌ای است. این راهبرد امریکا را در مظان اتهام قرار می‌دهد که نسبت به قدرت گیری داعش چشم‌پوشی کرده تا بتواند از ترس ناشی از داعش به دخالت‌های منطقه خود وجاهت بخشد. اما امریکا در متقاعد کردن کشورهایی که نسبت به آمادگی کاخ سفید برای عملی کردن وعده‌هایش پیرامون داعش تردید دارند با چالش عظیمی مواجه است. ابهام وقتی افزایش می‌یابد که هم نیت امریکا و هم کشورهایی که با او برای مقابله با داعش ائتلاف کرده‌اند در گسترش حملات علیه داعش در سوریه با هدف مشخص و شفافی همراه نیست زیرا کشورهای مذکور به دنبال ساقط کردن حکومت سوریه هستند و نه کنترل یا از بین بردن داعش.

سابقه رفتار ناپایدار و نامشخص امریکا در قبال ورود به عراق و سوریه، متحدانش همچون ترکیه، اردن، قطر و عربستان را که همگی به دنبال ساقط کردن حکومت سوریه و تغییرات ژئوپلتیکی در عراق هستند، نه تنها نگران و سردرگم کرده است بلکه سرخوردگی و بی‌اعتمادی عمیق آنان نسبت به سیاست‌های خاورمیانه‌ای دولت اوباما، باعث شده یک به هم ریختگی منطقه‌ای به وجود آید. سرخوردگی امریکا و همپیمانان منطقه‌ای‌اش که نه تنها به طرق مختلف، از مخالفان و جنگجویان ضد حکومت سوریه که امریکا در پی نابودی آن است حمایت کردند، بلکه از اسلام گرا‌ها و نیروهای منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای که عامل پیدایش داعش و سایر گروه‌های جهادی که اکنون ظاهرا خارج از کنترل آن‌ها هستند نیز پشتیبانی کردند.

سیدمحمد اسلامی در بخشی از سرمقاله خراسان با تیتر «ائتلاف به نام داعش، به کام سعودی؟» نوشته: توجه به گفتمان دیپلماتیک ائتلاف ۱۰ عضو برگزیده ناتو علیه داعش که هفته پیش اعلام موجودیت کرد، نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها تصمیم گرفته‌اند راه رفته‌شان را دوباره باز گردند. آن‌ها می‌دانند که اژدهای داعش از کدام سرزمین‌ها سر برآورده است. بنابراین ائتلاف پنهان نمی‌کند که نخستین اولویت‌اش را قطع حمایت‌های مالی و تسلیحاتی از سوی بخش‌های به اصطلاح خصوصی در کشورهای عربستان، امارات عربی متحده، کویت و... قرار داده است. بر همین اساس جان کری، وزیر خارجه آمریکا دیروز در ریاض پیمان یک داد و ستد را اعلام کرد. اعراب منطقه دست از سر عراق بر می‌دارند، داعش را که به باشگاه آموزش تروریسم ویژه شهروندان غربی تبدیل شده، آرام می‌کنند و در ازای همه این‌ها آمریکا در سوریه به آن‌ها کمک می‌کند تا ارتش سوریه را هدف هجمه جدید قرار دهند.

بنابراین از این پس آمریکا برای مبارزه با افراطی‌گری در عراق، از افراطی‌گری در سوریه حمایت می‌کند! آمریکایی‌ها پوشش دیپلماتیک این عملیات را به اسم مبارزه با داعش فراهم می‌کنند و اعراب منطقه پشتیبانی لجستیک عملیات را بر عهده می‌گیرند. به هر حال همه این منابعی که تا به امروز خرج داعش می‌شده، می‌تواند از این پس خرج جبهه النصره و کتائب احرار الشام و دیگر گروه‌هایی از این دست بشود. این گروه‌های تروریستی تنها تفاوتشان با گروه داعش، در نام و عنوانشان است. بر همین اساس است که عربستان سعودی فقط چند ساعت پس از اعلام تشکیل ائتلاف آمریکا با ۱۰ کشور عربی منطقه، علنا اعلام می‌کند که اردوگاه‌های آموزش و تجهیز نیروهای نظامی مخالف بشار اسد را تأسیس می‌کند. آمریکا نیز صراحتا اعلام کرده است که نبرد نیابتی علیه داعش در عراق به عهده ارتش عراق و در سوریه به گروه‌های مسلح مخالف بشار اسد سپرده شده است.

حسن هانی‌زاده کار‌شناس مسائل خاورمیانه نیز در سرمقاله روزنامه دولت یعنی ایران با عنوان «اهداف پیدا و پنهان ائتلاف جدید در منطقه» نوشته: جان کری وزیر خارجه امریکا اخیراً درسفری به منطقه، یک ائتلاف منطقه‌ای را علیه آنچه که امریکا آن را ائتلاف برای مبارزه علیه داعش توصیف کرده، به وجود آورد.

وزرای خارجه ۶ کشور حوزه خلیج فارس و نیز عراق، مصر، ترکیه، اردن و لبنان در نشستی با حضور وزیر خارجه امریکا در جده آمادگی خود را برای شرکت در یک ائتلاف جهانی و منطقه‌ای علیه گروه‌های تروریستی اعلام کردند. این نشست همزمان با یازدهم سپتامبر سالروز حادثه تاریخی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تشکیل شد و انتخاب این تاریخ برای تشکیل یک ائتلاف منطقه‌ای و جهانی علیه گروهک‌های تروریستی مفهوم خاص خود را دارد. در طرح ائتلاف جدید امریکا، کشورهای عرب منطقه با اعزام نیروهای نظامی به سوریه و عراق و با پشتیبانی هوایی امریکا و ناتو به مقابله با گروهک‌های تروریستی داعش، جبهه النصره و احرار الشام خواهند پرداخت.

اما سؤالی که اکنون مطرح می‌شود این است که چگونه امریکا وکشورهای عربی قصد لشکرکشی به سوریه را دارند در حالی که به دولت منتخب سوریه اجازه مشارکت در این ائتلاف را نمی‌دهند؟

بررسی نقشه راه امریکا وتحلیل سیاسی اظهارات اخیر باراک اوباما رئیس جمهوری امریکا در مورد استراتژی این کشور برای مبارزه با تروریسم، نشان می‌دهد هدف از این ائتلاف مقابله با گروهک داعش نیست، بلکه سرنگونی دولت سوریه است. از آنجا که امریکا، غرب و همپیمانان منطقه‌ای امریکا در طول ۴۰ ماهی که از بحران سوریه می‌گذرد نتوانستند از رهگذر تصویب یک قطعنامه در شورای امنیت، سوریه را تحت بند ۷ قرار دهند، لذا شیوه به ظاهر مشروعی را برای حمله به سوریه اتخاذ کردند.

در طول این مدت امریکا، انگلیس و فرانسه تحت تأثیر فشارهای عربستان و قطر پیش نویس قطعنامه‌ای را تسلیم شورای امنیت کردند که به موجب آن سوریه تحت بند ۷ منشور سازمان ملل قرار گیرد اما روسیه و چین این قطعنامه‌ها را وتو کردند.

هدف نهایی امریکا و غرب این است که بدون مراجعه به شورای امنیت و با استفاده از ارتش‌های منطقه‌ای به بهانه سرکوب داعش و جبهه النصره به طور موازی به مقابله با ارتش سوریه بپردازند.

در واقع‌‌ همان ائتلافی که در مورد معمر قذافی دیکتاتور سابق لیبی صورت گرفت و ناتو و چند کشور عربی برای سرنگونی دولت قذافی به مراکز نظامی لیبی حمله کردند، چنین سناریویی نیز برای سوریه تعریف شده است.

سناریو‌ پیش رو در سوریه این است که همزمان با حمله به مراکز داعش و جبهه النصره، تأسیسات نظامی و پایگاه‌های موشکی و هوایی سوریه نیز هدف قرار خواهد گرفت، آنگاه معارضان موسوم به ائتلاف ملی سوریه جایگزین دولت بشار اسد شوند. هر چند هنوز معلوم نیست تا چه حد این سناریو عملیاتی خواهد شد اما کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بویژه عربستان و قطر تعهد کرده‌اند هزینه این حمله را تأمین کنند.

ترکیه نیز سازماندهی ائتلاف ملی سوریه را به عهده گرفته و قرار است عملیات، ابتدا از ادلب و حلب که در نزدیکی مرز ترکیه قرار دارند آغاز و سپس به شهرهای حمص، دیرالزور، درعا و دمشق کشیده شود.

چینش هوشمندانه گروهک‌های تروریستی در سوریه توسط امریکا وغرب نشان می‌دهد که حضور تروریست‌های دست پرورده امریکا، رژیم صهیونیستی، عربستان و قطر در مناطق ادلب، حلب، حمص، درعا، قنیطره، غوطه شرقی و غوطه غربی در حومه دمشق اتفاقی نیست.

اتفاق اخیری که در ادلب رخ داد و طی آن «حسان عبود» رهبر گروهک تکفیری احرار الشام و۲۸تن دیگر از اعضای برجسته این گروهک به طرز مشکوکی به هلاکت رسیدند مقدمه عملیاتی کردن این سناریو است.

در جریان انفجار اخیری که در مقر تجمع فرماندهان گروهک احرار الشام در شهر ادلب در نزدیکی مرز مشترک سوریه و ترکیه صورت گرفت از بمبی استفاده شد که هنوز برای کار‌شناسان ناشناخته مانده است.

گفته می‌شود، این بمب تنها در اختیار برخی کشورهای عضو ناتو است وحاوی ماده خطرناک پلوتونیوم است که می‌تواند مساحت مشخصی را بدون ایجاد تخریب تحت تأثیر مستقیم خود قراردهد.

حضور گروهک‌های تروریستی داعش وجبهه النصره در منطقه عرسال لبنان نیز بخشی از مرحله دوم سناریوی «ائتلاف باشیطان» تلقی می‌شود.

مرحله پس از سرنگونی دولت بشار اسد و سپردن قدرت به یک دولت دست نشانده و همسو با غرب در سوریه، لبنان خواهد بود که در ‌‌نهایت مقابله با مقاومت اسلامی لبنان بخشی از این سناریوی تعریف شده است.

مرحله سوم سناریو‌ ائتلاف با شیطان در واقع عراق خواهد بود که به موجب سناریو‌ «جو بایدن» معاون رئیس جمهوری امریکا، عراق در آینده به ۳ بخش کردنشین، شیعه‌نشین و سنی‌نشین تقسیم خواهد شد.

حضور نیروهای ائتلاف با شیطان در پایگاه اربیل در اقلیم کردستان ظاهراً برای مقابله با داعش در عراق و همچنین ارسال انواع سلاح‌های پیشرفته از غرب به اقلیم کردستان بخش سوم این طرح است.

تجزیه عراق به ۳ بخش و تقویت دو اقلیم سنی نشین و کردنشین و تضعیف حاکمیت احتمالی اقلیم شیعه نشین برای اهداف بعدی، جزئی از طرح «جو بایدن» به شمار می‌رود.

سقف زمانی تعیین شده برای عملیاتی کردن این طرح دو سال است که به عنوان دستاورد حاکمیت ۸ ساله دموکرات‌ها بر امریکا برای تغییر ساختار خاورمیانه، در نظر گرفته شده است. لذا ائتلاف اخیری که امریکا در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۴ ایجاد کرد، یکی از خطرناک‌ترین سناریوهای تعریف شده امریکا برای ایجاد خاورمیانه جدید است، بدون این‌که امریکا کوچک‌ترین هزینه مالی و انسانی برای ایجاد این تغییر متحمل شود.

ابتکار نیز در سرمقاله خود با تیتر «داعش نه یک پروژه، که یک پروسه» و به قلم محمدعلی وکیلی از جمله نوشته است: جالب اینکه کشورهای عضو ائتلافِ ضد داعش خود از عللِ اصلی پیدایش این جریان می‌باشند. اگر بناست به خاطرِ هزاران انسان بی‌گناهی که خونشان در مسیر جهل و آدم کشی تروریست‌ها ریخته شده دادگاهی تشکیل شود، بیش و پیش از صد‌ها جوان نادان و خشک مغزِ داعش، باید سرانِ بسیاری از کشورهای حاضر در ائتلاف در این دادگاه حاضر شده و در محکمه افکار عمومی پاسخگو باشند. داعش، القاعده، النصره، جندالله و... که هر کدام سری از سرهای اژدهای تروریست پرور می‌باشند، خود معلول اذهانِ تاریک اندیش و جمودِ مغزهای خشک و متصلب و افکار ضد عقلانی و ضد انسانی هستند که در دستگاه تربیتی و آموزشی کشورهای منطقه پرورش می‌یابند. تا زمانی که این نوع نظام آموزشی و چنین اندیشه‌های غیر انسانی ترویج می‌یابد، برخورد با داعش صرفا تقابل با معلول است.

له کردن یکی از سرهای این اژد‌ها باعث نابودی کاملِ آن نمی‌شود. شاید برای زمانی کوتاه و در یک نقطه محو شود، ولی بلافاصله در نقطه‌ای دیگر سر بر آورده و تکثیر می‌شود. روزی در افغانستان و سوریه و زمانی دیگر در لبنان و امروز در عراق و فردا در جایی دیگر سر برخواهد آورد و دامن بی‌گناهان بسیاری را خواهد گرفت.

اما مضحک‌تر از این داعیه فریادِ تقابل و این شیوه ناکارآمد، زمانِ انتخاب شده برای برخورد با داعش است. داعش پدیده‌ای یک ماهه و یک ساله نیست. داعش در سال ۲۰۱۰ از یک گروه تروریستی با حمایت مالی عربستان و حمایت سیاسی تعدادی دیگر از کشورهای منطقه به یک ارتش تمام عیار ارتقا یافت؛ و ابتدا سوریه و مردم مظلومش را تحت الشعاع جنایاتِ خود قرار داد و خشم خود را بر سر آنان فرود آورد؛ ولی هیچ صدایی از کسی برنخاست. سپس پا فرا‌تر گذاشت و با پیشرویهای خود نام عوض کرد و عنوان داعش (دولت اسلام عراق و شام) را بر خود گذاشت، که با استقبال بسیاری از کشورهای حاضر در ائتلاف و سکوت آمریکا و اروپا روبرو شد. حتی در روزهایی که فیلم جنایت‌های وحشیانه آنان در جنوب و مرکز عراق و سوریه افکار عمومی را به وحشت انداخته بود، باز هم هیچ اعتراضی از سوی کشورهای حامی بر نخاست. ولی زمانی که پای داعش به شمال عراق و حوزه منافع مستقیم آمریکا رسید، ناگهان زلزله‌ای در جهان به پا شد. حال که این گروه با همت و بسیجِ مردم عراق و نقش آفرینی نیروهای زبده روزهای پایانی‌اش را سپری می‌کند و ناقوس مرگش با آزادی آمرلی نواخته شده، قدرت‌های جهانی به راه افتاده و می‌خواهند از این مرگ برای خود آبرو بسازند و افکار عمومی را مدیریت کنند.

اما پایان داعش پایان تروریسم نیست، آنچنان که پایان بن لادن پایان تروریسم نبود. باید اندیشه تروریست پرور برچیده و دست‌های حامیان آن‌ها قطع شوند. شاید داعش و امثال آن برچیده شوند، ولی با این روش‌ها اژدهای تروریسم نابود نخواهد شد. بار‌ها دیده‌ایم که هر‌گاه یک سرِ آن له شده، سرهای خطرناک دیگری تکثیر شده‌اند. امروز فقط تاریخ مصرف داعش به پایان رسیده است. برخی از کشورهای عربی حاضر در ائتلاف مشغول تربیتِ گروه‌های دیگری، با نام و نشان جدید، برای جایگزینی داعش می‌باشند. پس شأن ایران حضور در جمعِ تبهکارانِ تروریست پرور نیست. عدم دعوت از ایران در این ائتلاف مصنوعی، خود مهم‌ترین دلیل بر عدم صداقت آمریکا و غرب در برخورد با تروریسم است. آمریکا و عربستان به نقش ایران در مقابله و مهار تروریسم کاملا آگاه و واقف هستند و می‌دانند مهار داعش به تدبیر ایران صورت پذیرفته است. در واقع اگر تدبیر ایران نبود شعله‌های آتش داعش هم اکنون کل منطقه را فرا گرفته بود.




تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی
آخرین اخبار