شرایط جدید نظام بینالملل باعث شده تا مولفههای جدیدی در ساختارهای رسمی بینالمللی نقش ایفا کنند. پایان جنگ سرد و اولویتهای امنیتی کشورها، توجه بیشتر به اقتصاد در سیاستهای جهانی، مطرح شدن بازیگران جدید و اهمیت یافتن افراد و نهادهای غیردولتی در جهان موجب شده است تا کشورها برای تأمین منافع ملی خود علاوه بر روشهای گذشته، ابزارها و راههای جدیدی را به کار بگیرند که مهمترین آن را میتوان بهرهگیری از دیپلماسی عمومی(Public Diplomacy ) دانست.
دیپلماسی عمومی مجموعه اقداماتی از سوی کشورهاست که بر افکار عمومی کشورهای هدف تاثیر گذاشته تا زمینه دستیابی بر منافع را تسهیل نماید. این روش اعمال دیپلماسی سخت که به دیپلماسی نرم مشهور است عملا از طریق افزایش مخاطبانیک کشور در خارج از کشور در محیط بین المللی به پیشبرد و تامین منافع ملی و راهبردی کشور در خارج از کشور کمک می کند. در این رابطه قدرت نرم یکی از ابزارهای تحقق اهداف دیپلماسی سنتی میباشد. توانایی اثرگذاری، تقویت وجهه بینالمللی، تعامل روزافزون جهانی و تلاش برای کسب فرصتهای بهتر اقتصادی را میتوان بخشی از انگیزههای دولتمردان برای بهرهبرداری بیشتر از قدرت نرم برشمرد.
شرایط جدید جهانی باعث شده است تا دولتها نیاز بیشتری برای ارتباط با گروههای اجتماعی کشورهای هدف پیدا کنند. مقامهای کشورهای گوناگون بسته به توان خود تلاش دارند تا علاوه بر قدرت نظامی و اقتصادی از ظرفیتهای قدرت نرم برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود بهره ببرند.
در واقع تحولات نظام بینالملل و روندهای جدید جهانی، دیپلماسی را نیز متحول کرده است. به گونهای که در کنار کاربرد دیپلماسی سنتی که از دیرباز وجود داشته است، امروزه اشکال جدید دیپلماسی، به ویژه دیپلماسی عمومی در راستای تحقق منافع ملی کشورها به کار میرود. دیپلماسی عمومی اقداماتی برای تعامل و ارتباط با دیگر ملل و اندیشهها دانسته شده که هدف از آن استقرار و استمرار روابط طولانیمدت فرهنگ، ارزشها و سیاستهای نظام مورد نظر با جوامع دیگر است. در هر صورت باید توجه داشت که دیپلماسی عمومی از اهداف سیاست خارجی و از اهداف دیپلماسی سنتی حمایت میکند.
دیپلماسی عمومی در خدمت منافع ملی یک کشور است و عمدتاً در تلاش است تا فهم از کشور را افزایش دهد و حامیان بیشتری را برای دیدگاههای این کشور فراهم آورد. دیپلماسی عمومی صرفاً یک شیوه تبلیغاتی، نوعی روابط عمومی، روش ارتباطی یا بازاریابی نیست، بلکه شاید بتوان دیپلماسی عمومی را مجموعهای از استراتژیها و تاکتیکهای جدید دیپلماتیک دانست که در خدمت دستگاه سیاست خارجی یک کشور قرار میگیرد و مسئله اصلی این است که از چه طریق و با چه روشی میتوان وجهه و تصویر یک کشور را در جهان بهبود بخشید و باورها و سیاستهای خود را به منظور افزایش نفوذ میان جوامع کشورها گسترش داد. در این راستا افراد کلیدی، متنفذ و مقامات رسمی و رهبران فکری و نخبگان حوزه های گوناگون هدف اصلی و راهبرد دیپلماسی عمومی محسوب می شود.
در دنیای آکادمیک نیز مطالعات گوناگونی درباره دیپلماسی عمومی انجام گرفته و در نتیجه مفهومبندیهای متفاوتی ارائه شده است. برخی دیپلماسی عمومی را برنامهریزی استراتژیک و اجرای برنامههای آموزشی، فرهنگی و اطلاعرسانی توسط یک کشور حامی برای افکار عمومی در یک کشور هدف میدانند، بهگونهای که رهبران سیاسی کشور هدف را قادر به تصمیمگیری حمایتگرانه و پشتیبانی از اهداف سیاست خارجی کشور حامی سازد. در واقع در این دیپلماسی بخشی از مخاطبان افراد و نهادهای غیردولتی هستند که برقراری ارتباط با آنها نیازمند مهارتهای خاص خود است. از مهمترین ویژگیهای دیپلماسی عمومی شفافیت و تلاش برای انتشار اطلاعات است، درحالیکه در دیپلماسی سنتی «ابهام» ویژگی مهمی به شمار میرود. موضوعات و مسائل دیپلماسی سنتی در ارتباط با سیاستها و رفتار دولتهای دیگر است، اما در دیپلماسی عمومی مسئله نگرش و رفتار افکار عمومی خارجی است و در جایی که سیاستها و رفتار یک دولت نشئت گرفته از نگرشهای شهروندان آن است، دیپلماسی عمومی در پی آن است تا با تحت تأثیر قرار دادن شهروندان یک کشور و تغییر نگرش آنها بر رفتار و سیاستهای آن اثر بگذارد.
امروزه میتوان مشاهده کرد که اغلب کشورها با تواناییها و اهداف متفاوت به دنبال استفاده از دیپلماسی عمومی در کنار دیگر اشکال دیپلماسی هستند و موفقیتهایی نیز در این زمینه بدست آوردهاند. در واقع هر کشوری به تناسب تواناییها و قابلیتهای خود در این عرصه دارای برنامهریزی و استفاده از فرصتهایی در قالب دیپلماسی عمومی است. برخلاف تصور رایج که قدرت نرم را مختص کشورهای بزرگ و بانفوذ میداند، کشورهای کوچکی نیز وجود دارند که به استفاده از قدرت نرم در دیپلماسی عمومی اهمیت دادهاند و با توجه به سرمایههای خود آن را تقویت نمودهاند و ضمن افزایش تعاملات بینالمللی و منطقهای، توانستهاند برنامههایی را برای توفیق سیاست خارجی خود به اجرا گذارند. عملکرد برخی از این کشورها میتواند نمونه مناسبی برای تقویت توان داخلی در بحث قدرت نرم باشد. از طرف دیگر برخی کشورهای منطقه خاورمیانه نیز به دنبال اهدافی در قالب دیپلماسی عمومی هستند. از جمله کشورهای عرب حوزه خلیج فارس برنامههای متنوعی را در این زمینه دنبال میکنند که از جمله آنها میتوان به تأسیس شبکههای رادیو و تلویزیونی به زبانهای عربی و انگلیسی و ایجاد شعبههایی از دانشگاههای بزرگ جهان توسط این کشورها اشاره کرد.
عوامل موفقیت در دیپلماسی عمومی
در این رابطه می توان به چند عامل مهم اشاره داشت:
1- اولین نکته مهم در خصوص دیپلماسی عمومی این است که تصمیم گیرندگان سیاسی نسبت به اهمیت استراتژیک آن متقاعد شوند. این تفکر باید در اندیشه نخبگان سیاسی پدید آید که چگونه وجهه ملی در انظار عمومی جهان بر امنیت و منافع ملی تاثیر می گذارد و به میزانی که وجهه ملی تخریب گردد، منافع و امنیت ملی نیز تضعیف می گردد. لذا ميزان اهميت باید وجهه ملی و ضرورت اتخاذ دیپلماسی فرهنگی و رسانه ای به سطح نگرش استراتژیک نخبگان راه یابد.
2- در دیپلماسی عمومی و فرهنگی همواره سوژه در محیط فرهنگی متفاوتی زندگی میکند و به ارزشهای متفاوتی معتقد و با آنها مأنوس است. بدون توجه و بذل احترام به ارزشهای مورد قبول وی ارائه ارزشهای مورد قبول خود امکان پذیر نیست. بعبارتی نمیتوان ارزشهای دیگران را سراسر رد نمود و انتظار پذیرش ارزش های خود را از آنها داشت. به عبارت دیگرباید به این امر توجه داشت که دیپلماسی رسانه ای و عمومی کارآمد یک خیابان دوطرفه است که شامل شنیدن و گفتن است. همه اطلاعات از ابتدا فیلتر های فرهنگی عبور می کنند و س پس پذیرفته می شود. بنابراین فهم هدف مخاطب و کشف ارزش های مشترک حایز اهمیت است.
3- عامل دیگر موفقیت دیپلماسی عمومی، هماهنگی بین بخش های فعال و مؤثر در سیاست خارجی و تمرکز در تصمیم گیری است. حتی ضرورت هماهنگی در خصوص نهادهای داخلی نیز صادق است چرا که امروزه همه کشورها زیر ذره بین قرار دارند و هرگونه خبر منفی در خصوص آنها در سطح وسیعی پوشش داده می شود.
4- همچنین دیپلماسی عمومی، عامه مردم را هدف قرار میدهد. لذا باید از طریق ابزاری صورت پذیرد که بیشترین مخاطب عام را دارند: از قبیل شبکه های تلویزیونی و روزنامه های فراملی که قدرت جذب مخاطبان بالایی را دارند و همچنین سایت های اینترنتی، زمین های ورزشی ورزشهای پرطرفدار و ... اما یک شیوه مفیدتر در اين ميان، هدف قرار دادن نخبگان عرصه های مختلف است که خود بر جامعه تأثیرگذارند. همه این عوامل در ایجاد یک تصویر خوشایند از کشور نقش مهم ایفا می کنند، اما حتی بهترین نوع ارایه تصاویر و تبلغات و ... نمی تواند تولیدی را که مردم نمی پسندند به فروش برسانند. اگر استراتژی ارتباطات خلاف جهت سیاست گذاری باشد، نمی تواند کارساز باشد. دیپلماسی رسانه ای و عمومی که صرفا ظاهرسازی و نمایش باشد، قطعا شکست خواهد خورد و بایستی این دیپلماسی بر اساس واقعیت های کشور باشد در این صورت تاثیر گذاری دو چندان خواهد بود.
دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
جمهوری اسلامی ایران در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی به خوبی توانسته از قدرت نرم خود در منطقه و جهان بهره ببرد، به ویژه که این انقلاب با شعارها و رسالتهای مشخص در منطقه و جهان معرفی شد و توانست در میان بسیاری از مردم کشورهای مختلف از جمله کشورهای اسلامی طرفدارانی داشته باشد که مهمترین آنها تشکیل حکومت بر مبنای باورهای دینی و مردم سالاری دینی در چهارچوب فکری رهبری انقلاب، امام خمینی (ره) است، رهبری که در منطقه و جهان نیز بسیار تأثیرگذار بود و الگوی بسیاری از فعالیتها و جنبشهای آزادیطلبانه تلقی میشود. از طرف دیگر گفتمان انقلاب اسلامی ایران بر اخلاق تأکید دارد که در این حالت قدرت نرم از توان جذبکنندهای برخوردار است و میتواند رفتار مردم را تعیین کند و تغییر دهد.
همچنین ایران در ابتدای پیروزی انقلاب و تا قبل از آغاز جنگ 8 ساله با عراق، به خوبی توانست از توان اطلاعاتی و ارتباطاتی رسانهای بر اساس امکانات آن زمان برای انتقال پیام انقلاب به مخاطبان خود بهره ببرد که این امر از جمله اقدامات ایران برای تقویت و هدایت قدرت نرم به شمار میرود. با این حال و با وجود این تجربه موفق، ایران در سالهای بعد نتوانست بهره مورد انتظار از قدرت نرم داشته باشد. در این رابطه یکی از مهمترین دلایل کمرنگ شدن اهمیت کاربرد قدرت نرم، آغاز جنگ با عراق بود که موجب شد تا مهمترین اولویت ایران دفاع از سرزمین خود باشد. با این حال در سالهای بعد از جنگ نیز همچنان بر سیاستهای امنیتی و تقویت توان نظامی ایران تأکید شده است. در حالی که در دوران کنونی اولویتهای مهم دیگری مطرح هستند که توان نظامی و امنیتی میتواند مکمل آنها باشد. اما اهمیت بهکارگیری دیپلماسی عمومی ایران در منطقه و جهان به حدی است که میتواند به کاهش تأثیرات تبلیغات منفی برخی از کشورها و رسانهها که در سالهای اخیر علیه ایران به وجود آمده است، کمک کند.
به نظر میرسد در ایران در دو بُعد داخلی و خارجی موانع و محدودیتهایی برای بکارگیری قدرت نرم وجود دارد که انجام اقدامات موثر، تصمیمگیریها و برنامهریزیهای قابل قبول در بُعد داخلی در گام اول بسیار مهمتر از بُعد خارجی باشد. از طرف دیگر مفاهیمی همچون دیپلماسی عمومی و قدرت نرم هنوز جایگاهی در محافل فکری و تصمیمگیری ایران پیدا نکرده است و هنوز به لحاظ مفهومی و کاربردی بهروشنی تعریف نشده و در متون معدودی که در این باره منتشر شده، با مفاهیم دیگر مترداف دانسته میشود. در جمهوری اسلامی ایران دیپلماسی عمومی فقط به عنوان رسانه های دیداری و شنیداری تعریف شده است هر چند که یکی از جنبه های مهم قدرت نرم رسانهای مذکور می باشند اما تنها ایجاد شبکه های رادیو و تلویزیونی بدون وجود زمینهای قبلی مخاطبان و در دیگر کشورها پیرامون ایران نمی توان اثر گذاری زیادی از این شبکه ها انتظار داشت. این اقدام فقط زمینه به هدر رفتن سرمایه های ملی را فراهم می کند. به هر حال با وجود شباهتهایی میان این مفهوم و مفاهیمی همچون قدرت نرم، جنگ روانی، تبلیغات، روابط فرهنگی، دیپلماسی عمومی دارای تمایزات روشنی است که در صورت عدم توجه به این تمایزات نمیتوان زمینهای فراهم نمود تا در ایران نیز همچون کشورهای موفق در استفاده از این ابزار بتوانیم بهره لازم را از دیپلماسی عمومی برای کسب منافع ملی ببریم. برای مثال جنگ روانی ادامه جنگ فیزیکی تلقی میشود و کلیه طرحها و برنامهریزیها در آن در قالب دشمنسازی است.
معمولاً مدتِ زمانی جنگ روانی و سیاستهایی که در قالب آن استفاده میشود، کوتاهمدت است و لذا استفاده از اطلاعات غلط و ضداطلاعات میتواند در کوتاهمدت مورد استفاده قرار گیرد. در مورد تبلیغات باید گفت که دیپلماسی عمومی بر خلاف تبلیغات به آنچه مردم میگویند نیز توجه میکند. دیپلماسی عمومی میتواند بهصورت موردی و محتاطانه از تبلیغات جهت تحقق اهداف خود استفاده کند؛ اما استفاده گسترده و بیهدف میتواند موجب مخدوش شدن دیپلماسی عمومی شود و آن را از دستیابی به اهدافش باز دارد. در روابط فرهنگی به تشویق روابط مشترک میان نهادهای فرهنگی و آموزشی و افراد که موجب پیوند فکری، هنری و اجتماعی میان ملتها هستند، توجه میشود؛ اما روابط فرهنگی یا دیپلماسی فرهنگی صرفاً وارد کردن فرهنگ در توافقنامههای بینالمللی و استفاده از فرهنگ برای پشتیبانی مستقیم از دیپلماسی یک کشور است.
شاید بتوان یکی از دلایل این تعابیر اشتباه را در عملکرد نسبتاً پیچیده دیپلماسی عمومی دانست که در برخی موارد از ابزارهایی استفاده میکند که در دیگر مفاهیم نیز کاربرد دارد؛ با این تفاوت که دیپلماسی عمومی بر کسب اعتماد عمومی متکی است و باید به نحوی هدفمند و دقیق از چنین ابزارهایی استفاده کند در غیر این صورت نمیتواند به اهداف خود دست یابد.
ایران از مؤلفههای بسیار قدرتمندی در زمینه دیپلماسی عمومی برخوردار است و در صورت توجه و برنامهریزی برای هدفمند کردن این مؤلفهها برای بهره برداری از توان خود، میتواند یکی از کشورهای موفق در کاربرد دیپلماسی عمومی در منطقه و جهان باشد. با این حال بررسی عملکرد محدود ایران در این عرصه نشان میدهد تعدد مراکز تصمیمگیرنده و ناهماهنگی میان این مراکز عملاً مانع اتخاذ تصمیمات و برنامههای موثر است. در این رابطه تأکید شده که در ابتدا باید تواناییهایی که در داخل وجود دارد به خوبی مورد شناسایی قرار گیرد و نوع سیاستهای ایران باید به گونهای باشد که بتواند از قدرت نرم خود در راستای تحقق اهدافش استفاده کند.
در این بخش بصورت کلی به ارائه راهکارهایی برای بهبود تصویر ایران در سطح جهانی و مقابله با تلاشهای رسانه های بیگانه در خدشه دار کردن چهره جمهوری اسلامی ایران پرداخته می شود. لذا لازم است نظری اجمالی بر عناصر اصلی دیپلماسی عمومی و رسانه ای و چگونگی کارآمدتر کردن آنها داشت.
1- اقتصاد و توریسم
بخش اقتصادی و توریسم از جمله بخشهایی است که سریعتر از دیگر بخش ها از چگونگی وجهه ملی تاثیر می پذیرد. به همین خاطر باید نسبت به این موضوع حساس تر باشیم. بخش تجاری اعم از خصوصی و دولتی باید در پیشبرد استراتژی دیپلماسی عمومي و فرهنگی به منظور بهبود وجهه ملی در خارج مشارکت نماید. در این بخش رسانه های دیداری می تواند به کمک اقتصاد وارد معرکه گردد و شرکت های خصوصی و دولتی با صرف هزینه هایی در جهت ساخت فیلم های سینمائی اقدام کرده و در ابتدا این فیلم ها با قیمت های بسیار کم به کشور های دیگر فروخته شود پس از موفقیت در این عرصه ورود کالاها و صنایع ساخت ایران در این کشورها تسهیل و طرفداران زیادی را به دست خواهد آورد و زمانی که کالای با کیفیت ایرانی وارد این کشورها شد و برند مورد علاقه کشورهای هدف گردید در آن صورت می توان گفت در این عرصه دیپلماسی عمومی خوب عمل کرده است. مثل این اقدام را می توان کشورهای ترکیه و کره را نام برد که با ساخت سریالهای تاریخی و افسانه ای در ایتدا موج های ترکی و کره ای ایجاد و سپس سیل کالاهای این دو کشور وارد کشورهای هدف شده است و طرفداران آنها رو به افزایش است.
به هر حال بواسطه تبلیغات منفی دهه های گذشته علیه ایران، اعتماد کافی نسبت به مجاری رسمی وجود ندارد و افراد ترجیح می دهند کمتر به آن نزدیک شوند. بررسی ها نشان می دهد افزایش فرصت های سفر به ایران و انجام تبلیغات توریستی در شبکه های تلویزیونی بین المللی یکی از اقداماتی است که می تواند تأثیر بسزایی در پيگيري اهداف دیپلماسی عمومي داشته باشد. بدیهی است در این خصوص اتخاذ سیاستهای مناسب و آموزش شهروندان برای برخورد شایسته با توریستهاي خارجي و نیز تولید و پخش برنامه های مستند از جاذبه های توریستی و زیبایی های کشورمان در شبکه های بین المللی ضروری است.
2- محافل علمی و دانشگاهی
محافل علمی از جمله بخش هایی هستند که از طریق برگزاری همایش، پذیرش دانشجو، شرکت در همایشهای بین المللی، چاپ کتاب و نشریه و ... می توانند نقش موثری در دیپلماسی فرهنگي و تصویرسازی ایفا نمایند.
یکی دیگر از زمینه های اقدام در چهارچوب دیپلماسی عمومی می تواند گسترش زبان فارسی در کشورهای مختلف باشد هر چند در این عرصه طی دوره های مختلف کشورمان در نوسان بوده ولی بایستی این عرصه جدی گرفته شده و اقدامات مناسبی در این زمینه صورت گیرد.
3- گسترش ارزش های ملی
گسترش ارزشهای ملی یکی از اهداف اصلی دیپلماسی عمومی است. یکی از راههای پیشبرد ارزشها، یافتن ارزشهای مشابه در دیگر فرهنگها و پیوند زدن میان آنهاست. بدیهی است تاکید بر ارزشهای ناهمگون و ناسازگار با ارزشهای پذیرفته شده جامعه بینالمللی نتیجه عکس خواهد داد. این به معنی کنار گذاشتن ارزشهای خودی نیست. هر فرهنگ و تمدنی دربرگیرنده ارزشهای گوناگونی است که هر چیز به جای خویش نیکو است و این به معنای هضم شدن در برابر دیگران نیست بلکه استفاده از عناصر فرهنگی به منظور ارتقاء منافع و امنیت ملی است و لازم به ذکر است که لازمه چنین کاری، ارائه تعریف مشخصی از ارزشهای مورد قبول خود است. در واقع ما باید به این پرسش پاسخ دهیم که چه ارزشهایی را در داخل محقق ساخته ایم که در عرصه بین المللی در پی گسترش آنها می باشیم. متاسفانه در داخل هنوز موضع نسبتاً واحدی در خصوص حقوق بشر، دموکراسی، حقوق زنان و ... وجود ندارد و با برخورد صرفاً سلبی نمی توان پاسخگوی چالش های موجود باشیم.
4- اینترنت و تصویرسازی
امروز بخش زیادی از وقت جوانان صرف کار با اینترنت و جستجو در سایت های اینترنتی می گردد. از ویژگیهای این جهان مجازی این است که ورود و فعالیت در آن به اخذ ویزا، هزینه سنگین بلیط هواپیما و هزینه های سرسام آور دیگر نیاز ندارد. در این شرایط، استفاده از شبکه های اینترنتی در راستای تصویرسازی دیپلماسی فرهنگی، ارزان ترین و يكي از موثرترين راههاي تأثیرگذاری فرهنگی است. یکی از اقداماتی که در این راستا میتواند صورت بگیرد، طراحی و ایجاد پایگاههای اطلاعاتی قوی و معتبر به زبانهای زنده دنیا بویژه انگلیسی است. مهمترین حوزه هایی هم که چهره ایران از آن تأثیر می پذیرد. مطالبی است همچون حقوق بشر، سیاست خارجی، تسلیحات کشتار جمعی، برنامه هسته ای ایران، تروریسم و ...که میتوان با ارایه صحیح مطالب فوق، موجب ارتقاء چهره مثبت فرهنگ، ملت و کشور ایران شد.
5- کمک های توسعه ای
در راستای اعمال دیپلماسی عمومی کشورهای مختلف به ارائه کمک های توسعه ای به کشورهای هدف می کنند در این مسیر کمک های مالی و سرمایه گذاری در عرصه بهداشتی، آموزشی، اعطای بورس های تحصیلی، تربیت نیروی ماهر، توسعه روستائی و اهدای وام های کم بهره می کنند . عرصه دیپلماسی عمومی ارائه کمک های توسعه ای به کشورهای کمتر توسعه یافته و هدف یکی از زمینه هایی است که چندین کشور وارد شده و تا کنون توانسته اند نتایج مطلوب خود را به دست آورند. جمهوری اسلامی ایران در این جنبه دیپلماسی عمومی وارد شده است و اما ارزیابی درستی از بهره برداری از کمک های توسعه ای همچون دیگر کشورهای فعال در عرصه مذکور در دست نیست.
6- اشخاص ذی نفوذ
در سیاست خارجی بسیاری از کشورها با بهره گیری از شخصیت های ذی نفوذ( سران و روسای جمهوری قبلی کشورها) به امر پیشبرد سیاست خارجی کمک می کنند. این مسئله برای بسیاری از کشورها امری مهم جلوگری نموده و با اعزام این افراد در اعمال نفوذ و حفظ و کسب منافع ملی کشورشان قدم بر می داند. برای مثال طی چند سال اخیر مهاتیرمحمد نخست وزیر اسبق مالزی به عنوان شخصیتی صاحب نفوذ و تاثر گذار در سفر به کشورهای درحال توسعه و کمتر توسعه یافته تجربه های مالزی را برای آنان بازگو و آنها را به پیش گرفتن روش و منش مالزی در امر توسعه تشویق می کند. اخیرا سازمان ریش سفیدان نیز در عرصه دیپلماسی عمومی فعال شده و در خصوص کاهش بحرانها و افزایش مودت بین المللی در حال فعالیت می باشند هر کدام از افراد این گروه موجب ارتقاء جایگاه و وجهه کشورشان در افکار عمومی کشورهای مختلف جهان خواهندشد . در کشورمان طی برهه هائی از این مقوله در عرصه دیپلماسی عمومی استفاده شد و نتایج مثبتی را برای کشور به ارمغان آورد اما در دولت قبلی به فراموشی سپرده شد و این شخصیت های محبوب ایرانی که در اذهان و افکار بین المللی از جایگاه رفیعی برخوردار بودند از صحنه دیپلماسی عمومی ایرانی حذف گردیدند.
7- تمرکز تصمیم گیری و هماهنگی بخش های اجرایی
دیپلماسی عمومی و فرهنگی به همکاری و همراهی مراکز متعددی نیازمند است و نه تنها وزارت خارجه بلکه وزارت خانه های اطلاعات، فرهنگ و ارشاد اسلامی، دفاع، آموزش عالی، صدا و سیما، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و ... را در برمی گیرد. به همین خاطر مدیریت آن باید در عالیترین نهاد اجرایی کشور متمرکز باشد و نیل به اهداف آن نیازمند یک استراتژی کلان است که باید در بالاترین مرتبه تصميمگيري و سياستسازي کشور تعیین و تصویب گردد. به هر حال تعدد مراکز تصمیم گیری در عرصه دیپلماسی عمومی زمینه از بین رفتن اثرگذاری آن و همچنین هدر رفتن سرمایه های ملی خواهد شد.
از دیگر عوامل موثر در بهبود چهره ایران میتوان از مواردی چون گسترش و آموزش زبان فارسی، ارتقاء سطح دانش و زبان آموزی رایزنهای فرهنگی، اعطا بورسهای کوتاه مدت و بلندمدت به دانشجویان و محققان خارجی، فراهم آوردن امکانات برای فعالیت سازمانهای غیردولتی در ایران، تولید و پخش برنامه های جذاب و پر محتوا، تاسیس و راه اندازی شبکه های تلوزیونی و رادیویی به زبان های بیگانه و ... نام برد.
در نهایت می توان تاکید داشت که در عصر اطلاعات، قدرت نرم بیش از قدرت سخت، متقاعد کننده و جاذبه آفرین است. در چنین شرایطی بهره گیری از جریان های اطلاعاتی به منظور انتقال ارزشها و فرهنگ هر واحد سیاسی و در نتیجه تامین منافع ملی آن واحد، ضروری بنظر می رسد. اگر بر این امر تأکید داشته باشید که در دوران موجود ابزارهای رسانه ای نقش موثری در گسترش ارتباطات کشورهای مختلف ایجاد می کنند، طبیعی است که در چنین شرایطی امکان بهره گیری از نشانه ها و ابزارهای ارتباط بین فرهنگی در قالب تئوري دیپلماسی عمومی از اهمیت و مطلوبیت بیشتری برخوردار خواهد شد. در این میان دیپلماسی رسانه ای خود ابزاری با قابلیت بالا و به منظور نایل شدن به جاه طلبی های نوین بین المللی معرفی می کند که ریسک خطر کمتری برای امنیت ملی به دنبال می آورد. این نوع دیپلماسی قابلیت و توانایی ترکیب جسارت و محافظه کاری را با هم دارد، همچنان که بهره برداری از فرصت های نوین و ترویج منافع ملی را بدون برانگیختن و نا خشنود ساختن سایر کشورها ممکن می سازد دیپلماسی عمومی افکار عمومی را هدف قرار میدهد و از لحاظ پیامدها و نتایج، از همان ميزان اهمیت ارتباطات دیپلماتیک رسمی و سنتی بین سران کشورها برخوردار است. اطلاعات نقش مهمی در این رابطه ایفا می کند و می توان گفت که اطلاعات، قدرت است. اگر قدرت نرم شامل شکل دادن به تصورات دیگر کشورها نیز باشد، در این صورت، اطلاعات یک منبع مهم قدرت نرم محسوب می شود. اگر کشورها بتوانند اطلاعات لازم برای تأثیرگذاری منطقه ای را تولید کنند و اگر این گونه اطلاعات در چارچوب امنیت نرم افزاری سازمان دهی شود، طبیعی است که امکان تأثیرگذاری بر فرهنگ سیاسی و گروه های اجتماعی کشورهای رقیب وجود خواهد داشت. دیپلماسی رسانه ای نماد مقابله با نهادهایی محسوب می شود که عامل تهدید برای منافع ملی محسوب می شود. زیرا که امروزه افکار عمومی داخلی و بین المللی یک فاکتور مهم در تصمیم گیریهاي سیاست خارجی محسوب می شود. از اینرو کشوری که بتواند با بکارگیری یک فعالیت رسانه ای و فرهنگی دیپلماتیک منسجم، هماهنگ و حساب شده وجهه ملی بهتری از خود در عرصه بین المللی ارائه دهد، حتي با وجود ضعف نظامی و اقتصادی کمتر در معرض تهدیدات امنیتی قرار خواهد گرفت.
در راستای بهره گیری هرچه بیشتر از مقوله دیپلماسی عمومی ضروری است این عرصه در کشورمان جدی گرفته شود و رشته دیپلماسی عمومی به عنوان رشته فرعی علوم سیاسی و یا علوم ارتباطات در دانشگاههای کشور ایجاد و در محافل علمی و آکادمیک تدریس گردد. تا بتوان از این قدرت نرم در زمانها و موضوعاتی که تامین کننده منافع ملی است بهتر استفاده کرد. در پایان نگارنده تاکید می نماید از این مقوله در کشورمان بهره وافی برده نشده و می توان در عرصه های مختلف از جمله در زمینه هسته ای هم مظلومیت و حقانیت کشورمان را به دنیا قبولاند و هم می توان فتوای رهبر معظم انقلا اسلامی در حرمت داشت ، انباشت و استفاده از سلاح هسته ای را برای جهانیان روشن و فقه پویای شیعه را به رخ آنان کشاند.
*کارشناس ارشد روابط بین الملل