بازدید 17821
مرور روزنامه‌های دوشنبه سیزدهم مرداد؛

ناطق نوری هم خواستار پیگیری ادعاهای مطرح ‌درباره وی شد

در سالگرد روی کار آمدن دولت روحانی، این ناطق نوری است که بازگشتش به میدان سیاست در بیشتر روزنامه‌ها مورد توجه قرار گرفته است. ناطق در حالی خواستار پیگیری ادعاهای مطرح ‌درباره خود شده که گوشه و کنایه‌های روزنامه‌ها به پرونده مهدی هاشمی ادامه دارد. نقش ایالات متحده و چرایی حمایت آن از رژیم اسرائیل نیز اصلی‌ترین موضوع مربوط به جنگ در غزه در روزنامه‌های امروز است.
کد خبر: ۴۲۲۳۰۱
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۱ 04 August 2014
ناطق نوری هم خواستار پیگیری ادعاهای مطرح شده درباره وی شد

در سالگرد روی کار آمدن دولت روحانی، این ناطق نوری است که بازگشتش به میدان سیاست در بیشتر روزنامه‌ها مورد توجه قرار گرفته است. ناطق در حالی خواستار پیگیری ادعاهای مطرح ‌درباره خود شده که گوشه و کنایه‌های روزنامه‌ها به پرونده مهدی هاشمی ادامه دارد. نقش ایالات متحده و چرایی حمایت آن از رژیم اسرائیل نیز اصلی‌ترین موضوع مربوط به جنگ در غزه در روزنامه‌های امروز است.

ناطق نوری هم خواستار پیگیری ادعاهای مطرح ‌درباره وی شد

ابتکار در مطلبی با تیتر «انتقادهای شیخ به دموکراسی وطنی» نوشته است: رئیس اسبق مجلس شورای اسلامی با اشاره به سوابق خود در مجلس اظهار کرد: ۲۰ سال نماینده بودم و ۲۰ سال پوس‌تر بنده درسطح شهر زده شد و دیگر بس است. کار ما شبیه آن است که «می‌خواهیم بر روی یک سر کچل استاد شویم» به این زودی‌ها هم متوجه نمی‌شوید و من این جناح‌بندی‌های کشور را به این معنا قبول ندارم.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه در کشور ما دموکراسی آمده است، ولی ابزار آن وجود ندارد، گفت: در شرایط فعلی بیشتر اصلاح‌طلبان و اصولگرایان قاعده بازی سیاسی را بلد نیستند. حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر ناطق نوری روز یکشنبه در هشتمین همایش اساتید و دانشجویان ایرانی خارج از کشور که در تهران برگزار شده است، افزود: ابزار دموکراسی، حزب است که ما در کشورمان حزب تعریف شده با مواضع، مرام‌نامه و اساسنامه شفاف و روشن نداریم.

وی اشکال دیگر دموکراسی در ایران را بلد نبودن قاعده بازی دانست و گفت: روزی تقسیم بندی‌ها چپ و راست بود. روزی طرفداران مستضعفین و سرمایه دار و چندی بعد گفتند که خط ۳، ۲ و ۱، و الان هم اصولگرا و اصلاح‌طلب نامگذاری شده‌اند. به نوشتهٔ ایرنا، ناطق نوری اضافه کرد: بیشترین این‌ها چه اصلاح‌طلب‌ها و چه اصولگرایان قاعده بازی را بلد نیستند.

وی در توضیح این سخن اضافه کرد: در هر جای جهان اگر حزبی پیروز شد، رئیس جمهور، معاونین، مشاوران و وزرا از آن حزب انتخاب می‌شوند اما از یک سطحی به پایین‌تر که بدنه کار‌شناسی است، تغییر نمی‌کند. ناطق نوری همچنین به دوران ریاست مجلس پنجم شورای اسلامی هم اشاره کرد و ادامه داد: بعد از اینکه رقابت ریاست جمهوری پایان یافت به رقیب خودم یعنی حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی قبل از اعلام آرای تبریک گفتم و در مجلس هم گفتم تا دیروز رقابت بود اما از امروز رفاقت حاکم است. وی به نقل از رئیس جمهور اسبق کشورمان هم اشاره کرد و گفت: هرجا که می‌نشیند می‌گوید مجلس پنجم بیشترین کمک را به ما کرد. ناطق نوری این اظهارات را در پاسخ به این سوال که ما نفهمیدیم شما طرفدار چه جناحی هستید، مطرح و تاکید کرد: به این زودی‌ها هم متوجه نمی‌شوید و من این جناح بندی‌های کشور را به این معنا قبول ندارم.

اعتماد نیز در مطلبی با تیتر «هاشمی، خاتمی و روحانی می‌توانند نظر ناطق را برگردانند» نوشته: صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با اشاره به اظهارات دیروز حجت الاسلام ناطق نوری درباره کاندیدا نشدن در انتخابات مجلس دهم، گفت: من فکر می‌کنم نباید این سخنان آقای ناطق را به عنوان یک جواب قطعی و تصمیم وی برای انتخابات مجلس دهم تلقی کنیم. وی ادامه داد: مسلماً تا اسفند سال آینده تغییر و تحولاتی در جامعه به وجود خواهد آمد و رایزنی‌هایی با آقای ناطق صورت خواهد گرفت، لذا به صورت قطعی نمی‌توان منکر حضور آقای ناطق در انتخابات اسفند ۹۳ شد.

این فعال سیاسی با بیان این مطلب، افزود: افرادی همچون آیت الله هاشمی رفسنجانی و آقایان خاتمی و روحانی ممکن است بتوانند نظر آقای ناطق را تغییر بدهند، زیرا با توجه به اینکه در دوران اصولگرایان، جایگاه مجلس تضعیف و این رکن اصلی مردم سالاری نادیده گرفته شد، بنابراین حضور آقای ناطق در انتخابات مجلس به تثبیت جایگاه مجلس و افزایش قدرت آن کمک خواهد کرد. زیباکلام با بیان اینکه اگر ناطق نوری در انتخابات مجلس حضور نیابد، مجلس آینده همچنان مجلس ضعیف باقی خواهد ماند، اظهار کرد: جدا از بحث آمدن آقای ناطق مساله اساسی تری وجود دارد و آن تعیین تکلیف سایر حوزه‌های انتخابیه است، بنابراین در سایر استان‌ها نیز باید توافق گسترده‌ای میان اصلاح‌طلبان و اعتدال گرایان شکل بگیرد.

نقطه مشترک روزنامه‌هایی که سخنان ناطق و بازگشت وی به صحنه سیاست را مورد توجه قرار داده‌اند، آن چیزی است که روزنامه دولتی ایران با نام «درخواست ناطق نوری از قوه قضائیه» به آن اشاره کرده و نوشته است: ناطق نوری از قوه قضائیه خواست به اتهامات مطرح شده علیه او رسیدگی کند. پنج سال پیش رئیس دولت قبل در جریان مناظره‌های انتخاباتی که به صورت زنده از تلویزیون پخش شد وی و پسرش را به فساد مالی متهم کرد. اتهامات و اظهاراتی که هرگز در دادگاه مطرح نشد و حال ناطق نوری به صراحت از نهاد قضایی خواسته تا وارد عمل شده و «راست و دروغ» نسبت‌ها به وی را بررسی کند. او که در همایش استادان و دانشجویان خارج از کشور سخن می‌گفت در پاسخ به سؤال دانشجویی که از وی پرسید چرا اتهامات مطرح شده رئیس دولت قبل علیه خود را پیگیری نکرده، گفت: «ایشان تشخیص دادند و مطالبی را مطرح کردند، ولی اشکال این است که چرا این مطالب پیگیری نشد؟ خواسته من نیز اکنون از قوه قضائیه این است که نسبت‌هایی را که داده شد پیگیری کند تا مشخص شود راست است یا دروغ. اگر امثال من بردند و خوردند، من صلاحیت ندارم که رئیس دفتر بازرسی مقام معظم رهبری باشم، در مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور داشته باشم و برای شما حرف بزنم‌».

یک پرونده و دو آزمون

عباس حاجی نجاری در سرمقاله روزنامه جوان با توجه به ادامه محاکمه مهدی هاشمی، قوه قضائیه و رئیس مجمع تشخیص را در معرض دو آزمون بزرگ دانسته و نوشته است: اما به رغم ابعاد و حاشیه‌های این پرونده، رسیدگی به آن از یک سو آزمونی برای قوه قضائیه است که با رسیدگی قاطعانه و عادلانه به اتهامات متهم می‌تواند به نقطه درخشانی در تاریخ عملکرد این قوه تبدیل شود و بسیاری از شبهات بحق و نا‌بحقی را که علیه این قوه در سال‌های اخیر مطرح شده خنثی کند و نشان دهد‌ در جمهوری اسلامی که پرچمدار تشکیل نظامی عادلانه و مبتنی بر ارزش‌های اسلامی است هیچ کسی حتی شخصیت‌ها و منسوبین آن‌ها در رسیدگی قضایی مصونیت ندارند و نمادی باشد از انتظاری که رهبر معظم انقلاب از این قوه در تضمین و تحقق اقامه حق و عدل داشته و دارند.

اما آزمون دوم این پرونده به انتساب خانوادگی متهم و جایگاه آقای هاشمی رفسنجانی در گذشته و حال انقلاب اسلامی باز‌می‌گردد. فارغ از نتیجه دادگاه، همین طرح اتهامات برای مهدی هاشمی، محکومیت فائزه هاشمی‌ و طی دوران محکومیت در زندان که در‌‌ همان دوران زندان نیز از غائله‌آفرینی علیه نظام کوتاهی نکرد و طرح پرونده فاطمه هاشمی و... نشان دهنده این است که متأسفانه حرمت جایگاه و شخصیت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام توسط فرزندان و منسوبین ایشان حفظ نشده و عملاً نه تنها شخصیت ایشان هزینه می‌شود، بلکه به نوعی «انقلاب» نیز در حال هزینه شدن است و این نکته‌ای است که بار‌ها حضرت امام و مقام معظم رهبری نسبت به آن هشدار داده و می‌دهند و البته در زندگی خصوصی خود به آن پایبند بوده و هستند. امید است این دادگاه و نتیجه آن نقطه پایانی بر حرمت‌شکنی منسوبین شخصیت‌ها باشد و عملاً دیگر کسی تصور نکند که در جمهوری اسلامی دارای حاشیه امن است، اگرچه ممکن است این رفتار این‌ها مطلوب ضدانقلاب و دشمنان نظام اسلامی باشد!

ابتکار به «رضایت مهدی هاشمی از روند دادگاه» ‌اشاره کرده و نوشته است: مهدی هاشمی رفسنجانی پس از جلسه اول محاکمه خود در دادگاه انقلاب، اقدام به بیان جزئیاتی از این جلسه در فیس‌بوک کرد.

مهدی هاشمی روز گذشته پیش از ورود به دادگاه انقلاب تهران از مصاحبه و گفت‌وگو با خبرنگاران خودداری کرد و پس از پایان جلسه دادگاه نیز به سرعت و با خودروی شخصی به همراه وکلای خود از دادگاه خارج شد تا پاسخی به سؤالات خبرنگاران ندهد.

اما این متهم پس از پایان نخستین جلسه دادگاه محاکمه خود در صفحه شخصی خود در فیس‌بوک این گونه عنوان کرده است: «سرانجام انتظار به سرآمد و با کش و قوس و اصرار فراوان تصمیم گرفتند دادگاه را برگزار کنند. پیش از قرائت کیفرخواست درخواست ارایه نکاتی کردیم که می‌توانست در وضعیت کیفرخواست موثر باشد، در واقع ایرادهایی بود که وکلای پرونده در بررسی‌های خود پی برده بودند و علی‌القاعده تصحیح آن برخی از اجزا متن را تغییر می‌داد لیکن قاضی مقیسه مخالفت کرد و یک راست سراغ اصل مطلب رفت. روند دادگاه راضی کننده بود و قرار شد ادامه قرائت کیفرخواست به فردا ساعت ۸ صبح موکول شود.

از دادگاه که بیرون آمدم پشت کامپیو‌تر نشستم تا خبرهای مربوط به خودم را بخوانم. صادقانه می‌گویم تا پیش از این تصور می‌کردم خود و خانواده‌ام با رسانه‌هایی مواجه هستم که به لحاظ فکری تفاوت‌هایی با ما دارند و به همین دلیل خبر‌هایش علیه ماست. امروز که مطالب چند خبرگزاری و سایت وابسته به نهادهایی که همه می‌دانید کجاست، خواندم به این نکته پی بردم که این‌ها رسانه نیستند. بله! ما با یک دستگاه عریض و طویل اطلاعاتی مواجه هستیم که رسانه مکتوب، اینترنتی و تصویری هم دارد. وَمَکَرُواْ وَمَکَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِین..‌».

کیهان در مقابل در یکی از اخبار ویژه خود با تیتر «ایشان کجا یادگاری نگاشته که حالا شوکه است؟!» به مهدی هاشمی تاخته و نوشته است: مهدی هاشمی می‌گوید پس از مراجعه به دادگاه و بازتاب رسانه‌ای آن فهمیده که با چه دستگاه اطلاعاتی طرف است.

وی که با اتهامات عدیده اقتصادی و امنیتی نظیر پولشویی، زد و بند، نقش‌آفرینی در آشوب‌افکنی ۸۸ و... روبه‌روست، پس از حضور در دادگاه در فیس‌بوک نوشت: از دادگاه که بیرون آمدم پشت کامپیو‌تر نشستم تا خبرهای مربوط به خودم را بخوانم. صادقانه می‌گویم تا پیش از این تصور می‌کردم خود و خانواده‌ام با رسانه‌هایی مواجه هستیم که به لحاظ فکری تفاوت‌هایی با ما دارند و به همین دلیل خبر‌هایشان علیه ماست. امروز که مطالب چند خبرگزاری و سایت وابسته به نهادهایی که همه می‌دانید کجاست، را خواندم به این نکته پی بردم که این‌ها رسانه‌ نیستند. بله! ما با یک دستگاه عریض و طویل اطلاعاتی مواجه هستیم که رسانه‌ مکتوب، اینترنتی و تصویری هم دارد.

همزمان، برخی رسانه‌های زنجیره‌ای تلاش کرده‌اند رسیدگی به تخلفات عدیده مهدی هاشمی را اقدام علیه آقای هاشمی رفسنجانی جلوه دهند حال آنکه آقای هاشمی پیش از این تصریح کرده با رسیدگی قضایی به اتهام پسرش مخالف نیست.

اما اشاره مهدی هاشمی به غافلگیری در برابر دستگاه اطلاعاتی از آن جهت قابل تأمل است که وی به هنگام نقش‌آفرینی در فتنه ۸۸ یا پولشویی و تخلفات عدیده اقتصادی تصور نمی‌کرد روزی در محکمه حاضر شود و با اسناد تخلفات و خیانت‌های خود روبه‌رو شود. وی به همین اعتبار در خارج کشور اظهارات مفصلی در تماس تلفنی با نیک آهنگ کوثر - که زمانی او را به عنوان سرپرست سایت بهینه‌سازی مصرف سوخت گماشته و بودجه کلانی در اختیارش گذاشته بود - علیه نظام داشته و صراحتا از نقش خود در آشوب‌افکنی و فتنه‌انگیزی خبر داده است. همچنین برخی همکاران وی در پولشویی نظیر حمزه کرمی، رازهای مهمی درباره تخلفات اقتصادی مهدی هاشمی فاش کرده‌اند و بنابراین اسباب رسوایی وی فرا‌تر از صرف رصدهای اطلاعاتی است. در حقیقت بی‌پروایی‌های مهدی هاشمی در قانون‌شکنی، اکنون به طور آشکار گریبان وی را گرفته است.

شاید وقتش رسیده باشد، امریکا!

روزنامه‌های اصلاح‌طلب امروز در مطالب متعددی به آمریکا هشدار داده‌اند که مواظب چهره‌اش باشد و از اسرائیل فاصله بگیرد.

از جمله ساسان آقایی در بخش‌هایی از نگاه روز اعتماد با تیتر «شاید وقتش رسیده باشد، امریکا!» نوشته: این دو لحظه مهم از تاریخ قرن جدید بود که باید ثبت می‌شد: جان کری روبه سردبیران رسانه‌های مهم امریکایی نشسته بود تا توضیح دهد که سفرش به خاورمیانه و قاهره چه فرآیندی داشته و «شکست دیپلماتیک امریکا» را در لابلای جمله‌های یک وزیر خارجه پرمشغله و سناتور کهنه کار پنهان سازد. میکروفنش باز بود و کری آخرین ژست‌هایش را تمرین می‌کرد. ناگهان آمار تازه‌ای از قربانیان حمله‌های هوایی صبح ارتش اسراییل را به او دادند، تمام عصبانیت و اندوه خودش را در این کنایه ریخت: «واقعا چقدر دقیق و هدفمند نشانه گیری می‌کنند!». جمله وزیر خارجه امریکا که قلب عملیات نظامی اسراییل را نشانه می‌رفت، ضبط شده بود، CNN آن را روی آنتن برد و روابط سرد واشنگتن ـ تل آویو را پیش چشم مردم دنیا جار زد اما این همه ماجرا نبود. پیش از آن، در اسراییل، رسانه‌ها گزارش بیست دقیقه مکالمه اوباما-نتانیاهو را فاش ساختند که به هر چیزی شباهت داشت جز گفت‌و‌گوی دو متحد و دو دوست.

اوباما از نتانیاهو می‌خواست تا «قربانی کردن غیرنظامیان» را بدون هیچ شرطی متوقف سازد و نخست وزیر اسراییل تنها یک پاسخ داشت: «نه» که با لحنی گستاخانه و غیرمحترمانه ادا می‌شد. چند ساعت پیش از این مکالمه تلخ، نتانیاهو همین پاسخ را بدرقه راه جان کری کرده بود و بازگشت وزیر خارجه با دست‌های خالی از خاورمیانه شرمساری دیپلماتیک امریکا را آشکار می‌ساخت: شرمسار از اینکه ابرقدرت قرن، قدرت مهار فرزند گستاخ خاورمیانه‌ای خود را ندارد. برای چندین دهه، در تمام جهان اینگونه تصور می‌شد که اسراییل نمی‌تواند از فرمان متحد ابرقدرت خود سرپیچی کند، همه جنگ‌ها را با چراغ سبز ایالت‌های متحد برمی افروزد و ماشین جنگی اسرائیل زمانی متوقف می‌شود که چراغ قرمز کاخ سفید را می‌بیند و این فرضیه با دست کمی از واقعیت هم دمخور بود: تمام وزیران خارجه و می‌انجیگران گذشته امریکایی که به تل آویو سفر می‌کردند، می‌توانستند به موفقیت دیپلماتیک خود امیدوار باشند و با اهرم چماق و هویج، متحد سنتی واشنگتن را وادار به کاری کنند که ایالت‌های متحد می‌خواهد.

جان کری شاید نخستین امریکایی بدیمنی است که از تل آویو با سرافکندگی بازمی گردد و باراک اوباما شاید نخستین رییس جمهور امریکا باشد که متحد او در قلب مناقشه تاریخی خاورمیانه، یک دولت رادیکال سرکش و ستیزه جوست که نه تنها سازش و صلح در قاموسش جایی ندارد که بی‌پروا، دوست استراتژیک خود را به هیچ می‌گیرد. این شکاف استراتژیک میان واشنگتن و تل آویو البته یک روزه پدید نیامده است: در تمام این سال‌ها بنیامین نتانیاهو با شهرک سازی‌های غیرقانونی در مرزهای ۱۹۶۷، نادیده گرفتن روند صلح و در پیش گرفتن یک گفتمان افراطی و پارادوکسیکال با واشنگتن درباره «پرونده ایران»، به مانند یک دریل بی‌توقف، مشغول ژرفا بخشیدن به دره اختلاف‌های سیاسی دو سو بود و باراک اوباما را که در روزهای نخست نشستن پشت میز بیضی دفتر کارش، امید فراوانی به روند صلح در مناقشه تاریخی خاورمیانه داشت، به این نتیجه رساند که نتانیاهو «مرد صلح» نیست، رهبری است غیرسازنده و یاغی که نمی‌شود با او کار کرد. به همین سبب هم در شش سال گذشته و به ویژه از زمان روی کار آمدن دولت دوم نتانیاهو ما مداوم دو صدای متفاوت از دو متحد سنتی را شنیده‌ایم: امریکا خواهان گفت‌و‌گو با ایران بوده، اسراییل مدعی بمباران ایران، واشنگتن فلسطینیان را به روند صلح فراخوانده و اسراییل شهرک سازی‌های غیرقابل قبول و غیرقانونی را شدت بخشیده، اوباما از راهکار «دو ملت، دو دولت» سخن گفته و نتانیاهو آن را مردود برشمرده و سرانجام اکنون که تل آویو بر فلسطین آتش می‌ریزد و واشنگتن آتش بس می‌خواهد.

از نظر سیاسی، همه این اتفاق‌ها ممکن است در انتخابات نوامبر به زیان باراک اوباما تمام شود. لابی یهود آشکارا یک کارزار رسانه‌ای که از روزنامه‌های چاپ تل آویو آغاز می‌شود و به رسانه‌های یهودی امریکا می‌رسد را علیه کاخ سفید به راه انداخته و برای نخستین بار است که بی‌پرده‌ترین و بی‌پروا‌ترین انتقاد‌ها از دکترین ایالت‌های متحد امریکا در رسانه‌های اسراییلی منتشر می‌شود، آتش انتقاد‌ها آنقدر تند است که گاهی به نظر می‌رسد از نظر آن‌ها نخستین دشمن اسراییل، باراک اوباماست اما بهتر از هر کسی «بی‌بی» این را می‌داند که به شکل سنتی این دموکرات‌ها هستند که در امریکا، دوستانی نزدیک‌تر برای اسرائیل به شمار می‌روند، نه جمهوری‌خواهان و شاید این روز‌ها رسانه‌های محافظه کار و رهبران جمهوری‌خواه «دوری از اسراییل» را محور انتقادهای خود از باراک اوباما قرار داده باشند اما تاریخ روابط دو متحد سنتی نشان می‌دهد که در دوران جمهوری‌خواهان، دست تل آویو بسته‌تر است و نزدیکی نفتی جمهوری‌خواهان به اعراب، رتبه دوستی امریکا و اسراییل را تخفیف می‌دهد.

برای دست راستی‌های رادیکال اسرائیل، هیچ زمانی دشوار‌تر از دورانی نبود که سمبه پرزور جرج بوش آن‌ها را وادار به سازش‌های مقطعی و عقب نشینی‌های پی درپی می‌کرد و وزیر دارایی آریل شارون نباید دوران دشوار نخست وزیری او را از یاد برده باشد که اسراییل زیر فشار امریکا، وادار به عقب نشستن از غزه برای دادن شانسی به نقشه راه کاخ سفید شد. نتانیاهو خوب می‌داند فشار امریکا چگونه از ایهود اولمرت نخست وزیری ساخت که اگر کمی دیگر در سپهر سیاسی اسرائیل باقی می‌ماند، ممکن بود با امتیازهای چشمگیر و بی‌سابقه‌ای به فلسطینیان، کاخ رویا‌ها و آرزوهای دست راستی‌هایی چون نتانیاهو را برای همیشه ویران کند و او بهتر از هر کسی می‌داند که اگر روز چهارشنبه هر کس دیگری جز باراک اوباما پشت خط تلفن کاخ سفید بود، نمی‌توانست این همه بی‌پروا به رئیس جمهور امریکا بگوید: «دیگر درباره حماس روی حرف من حرف نزنید». می‌گویند دنیا وارونه شده و دست کم میان واشنگتن- تل آویو گویا این فرضیه درست از آب درآمده: خط ونشان نخست وزیر اسراییل برای لیدرشیب غرب‌‌ همان لحظه تاریخی نمادینی است که نشانه‌های گذشته‌ای از دست رفته و آینده‌ای جدید را در خود دارد: انگار به ما می‌گوید که از این پس، میان امریکا و اسراییل دیگر هیچ چیز مانند گذشته نخواهد بود.

آیا ماه عسل ۶۰ ساله امریکا و اسراییل پایان یافته است؟ نه آری و نه خیر: پاسخ درست این پرسش است، چیزی میان این دو.

نصرت‌الله تاجیک دیپلمات بازنشسته نیز در یادداشتی در شرق با تیتر «لزوم بازنگری در راهبرد امریکا» از جمله نوشته: آمریکا از سال‌ها پیش یک استراتژی مبنایی و دوپایه که نگارنده در قالب «تصویر بزرگ» و «تصویر کوچک» آن‌را نام‌گذاری کرده است برای سیاست خارجی و اقتصاد خود تعریف کرده. اما آمریکا یا باید ابتدا آن استراتژی را تغییر دهد یا نمی‌تواند از عواقب و مسئولیت‌های عملکردی خود در نقاط مختلف جهان مانند همین کشتار صهیونیست‌ها در غزه و شهادت بیش از هزارو۷۰۰نفر مردم غیرنظامی تاکنون ـ که نزدیک به یک‌چهارم آن‌ها کودک هستند- شانه خالی کند.

الف) در «تصویر بزرگ»، شرایط حاکم بر صحنه بین‌الملل ناشی از روند حاکمیت یکجانبه‌گرایی و استیلای کامل آمریکا در ابعاد سیاسی ـ اقتصادی و فرهنگی است. آمریکا اشتباه فاحشی در اجرای این سیاست و عدم‌استفاده از همراهی کشورهای موثر در مناطق گوناگون دارد که ثبات را در آن منطقه برای توسعه اقتصادی و برقراری دموکراسی به همراه نخواهد داشت.

ب) در «تصویر کوچک»، غرب به رهبری آمریکا به‌دنبال تحقق تغییرات سیاسی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی در جهان و مخصوصا در خاورمیانه و از جمله تغییر نقشه بعضی از کشورهاست. دو اقدام یا هدف اساسی آمریکا به ‌عنوان اصول ثابت معادلات منطقه‌ای برای آمریکا عبارتند از: حفظ و تقویت امنیت رژیم صهیونیستی، تداوم جریان منابع موادخام و انرژی جهت تقویت اقتصادش، به چرخش درآوردن صنعت غرب و رونق‌دادن به صنایع تسلیحاتی‌اش. در این راستا در مرحله اول، ژئوپلیتیک هر منطقه را به هم زده تا بتواند راحت‌تر به شکل‌دهی مناطق جدید بپردازد. این مدل رفتاری جدید، عینا چند سالی است که از سال۲۰۱۱ در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا بعد از ماجرای اشغال لیبی، جریان سوریه و عراق اجرا شده است و اثرات آن چندی بعد، ظاهر خواهد شد. نتایج حاصل ‌شده، مطلوب سیاست خارجی ایران نیست ولی آمریکا هم با چنین ریسک‌هایی، دچار اشتباه شده است. اصول مسئولیت‌پذیری و شفافیت ایجاب می‌کند آمریکا بازنگری اساسی نسبت به راهبرد، سیاست، اهداف و عملکرد‌هایش در منطقه داشته باشد و حذف و نادیده‌گرفتن نقش مسئولانه و مثبت ایران را کنار بگذارد. در این صورت دو کشور می‌توانند با حل تدریجی مشکلات خود، ثبات و امنیت آینده منطقه را تضمین کنند.




تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
فریت بار
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# اسرائیل # توماج صالحی # نمایشگاه کتاب # موسسه مصاف
وب گردی