بهرهبرداري گسترده اصلاحطلبان از تغيير لاريجاني
کد خبر: ۳۷۹
| | 4954 بازدید
تغيير علي لاريجاني امروز مورد بهرهبرداري گسترده اصلاحطلبان قرار گرفت و بسياري از آنان اين جابجايي را اعلام شكست سياست ايستادگي نظام اعلام كردند.
روزنامه «اعتمادملی» در سرمقاله خود با عنوان «وداع هستهای با لاریجانی» نوشت: اعلام خبر استعفای علی لاریجانی گویای یك تحول عمیق در پرونده هستهای ایران است. علی لاریجانی كه با نقد تند تیم قبلی هدایتكننده پرونده هستهای ایران، آنها را متهم به «دادن دّر غلطان و ستاندن آبنبات» نموده بود، در شرایط بغرنجی تصمیم به كنارهگیری گرفت.
این روزنامه افزود: در این شرایط افكار عمومی نگران آن است كه نكند منتقد دیروز، خود بر این نكته واقف شده است كه شاید در نگهداری آبنبات هم زمانه چندان با وی سازگاری نكرده است!در چند سال اخیر علیرغم بروز اختلافات پیدا و پنهان مابین او و رئیسجمهوری، بسیاری بر این باور بودند كه باید وی را پس از استقرار در موضع دبیری شورای امنیت، بازیگر تیم كبوترها دانست.
ارگان حزب اعتمادملی در ادامه سرمقاله خود آورده است: شواهد گویای آن است كه طرف اروپایی نیز علیرغم برخی مجادلات درصدد هماهنگی و فهم و ادراك مشترك با طرف ایرانی بود. حال در زمانی كه نامه محمد البرادعی برای دریافت پاسخ در اجلاس نوامبر نزد مقامات عالیرتبه ایرانی است و هرگونه پاسخ مثبت و منفی به این نامه، وضعیت حساسی را در پی خواهد داشت، استعفای علی لاریجانی حداقل به لحاظ زمانی چندان مناسب به نظر نمیآید. این تصمیم نشانگر وضعیت نوینی است كه آینده میتواند پاسخ مناسبی برای فهم آن به افكار عمومی بدهد.
این روزنامه با اشاره به اینکه «بدون تردید استعفای مذكور حامل دو پیامد روشن است»، توضیح داده: یكی آنكه وضعیتی بر مدیریت پرونده هستهای حاكم است كه او را وادار نموده تا خود را كنار بكشد و از سوی دیگر، این اقدام طرفهای مقابل را نسبت به تحولات جاری حساستر میكند.
این مقاله میافزاید: شاید از این منظر یككاسه شدن تیم مذاكرهكننده و سیاست خارجی و قرار گرفتن فرمان در دست دوستان رئیسجمهور خود اقدامی استراتژیك باشد، اما رئیسجمهور و مشاورانش قطعاً هزینهاین تصمیم را بهخوبی درك خواهند كرد.از سوی دیگر برخی رایزنیها و تفاسیر حاكی از آن است كه نكند لاریجانی به دلیل نگرانی از بالا بودن هزینه مدیریت پرونده هستهای در این شرایط اعلام استعفا نموده است؟ اگر چنین رویكردی درست باشد، ملت ایران حق دارد از ایشان پرسش نماید، آیا در صورت تضمین توفیق در این میدان، باز هم صحنه را خالی میكردند؟
این روزنامه تاکید دارد: نباید این حقیقت را به فراموشی سپرد كه اقدام مذكور نشانگر عدم موافقت و همراهی با سیاستگذاریها در رابطه با پرونده فوقالذكر است.علی لاریجانی ظاهراً در آغاز خود را استراتژیستی توانا برای هدایت پرونده هستهای ایران میدانست. هرچند نباید فراموش كنیم، موضوع پرونده هستهای ایران نیز بسیار مهم و بزرگ و پیچیده بوده اما چنانچه به هر دلیلی وی نتوانسته همچنان سكاندار این كشتی باشد، جانشین وی نیز به تناسب بزرگی مساله باید در ردیف سیاستمداران بزرگ باشد زیرا اتخاذ تصمیمهای بزرگ و حساس به مردان كارآزموده نیاز دارد.
در انتهای سرمقاله اعتمادملی آمده است: موضوع هدایت پرونده هستهای از دیگر میادین مدیریت و سیاست این سرزمین كه مدتهاست جولانگه آزمون و خطا شده، جدا است. ملت ایران سوال دارد، آیا فرد جایگزین، سكاندار قابل، فهیم، هوشمند و مدبری خواهد بود؟ نحوه و شیوه و شخص مورد انتخاب از سوی رئیسجمهور میتواند دربردارنده پاسخهای مناسبی برای سوالات و دغدغههای مذكور باشد.
«سیدمحمدعلی ابطحی» عضو مجمع روحانیون مبارز نیز در یادداشتی دراینباره آورده است: این تغییر كه قاعدتاً در دنیا به معنای عدم پاسخگویی به خواست بینالمللی تلقی میشود، خبر مهم و خطرناكی برای ایران ارزیابی میگردد. وقتی آقای لاریجانی با آن دیدگاه افراطی بسته سیاسی «درّ و شكلات» به نقطه استعفا میرسد، حتماً در جهان معنای تلخ و خطرناكی پیدا میكند. دنیایی كه همه میدانند به دنبال بهانه است و میخواهد قربانی دیگری در این منطقه به نام ملت ایران داشته باشد.
سايت نوروز هم به نقل از محسن آرمين نوشت: من اصلاً دوران تیم هستهای ایران را به سه دوره تقسیم نمیكنم. بلكه تنها دو دوره را قبول دارم: یك دوره، دوره اصلاحات است و یك دوره هم بعد از اصلاحات. البته معتقد نیستم كه آقای لاریجانی همان طوری فكر میكند كه آقای احمدینژاد.
برعكس؛ تفاوت قابل توجهی میان این دو دیدگاه قائل هستم. منتهی، اصلاً تحركی كه آقای لاریجانی داشت، را نمیتوان به عنوان «یك دوره» تحلیل كرد. آقای لاریجانی در ابتدا همین دیدگاهی را داشت كه الان آقای احمدینژاد دارد. آقای لاریجانی آن ابتدا در مورد معاهده سعدآباد و تعلیق داوطلبانه میگفت: «ما در غلتان دادیم و آب نبات گرفتیم». آقای احمدینژاد هم چند وقت پیش گفت كه «طلا دادیم و گردو گرفتیم». یعنی، حتی تعابیرشان هم مثل هم است. منتهی، تفاوت این بود كه آقای لاریجانی وقتی وارد كار شد، فهمید كه چه اشتباه بزرگی كرده. واقعیات را وقتی دید، دریافت كه مسیر تیم قبلی و سیاستهای پیشین درست بوده.
هر چه تجربه كرد و زمان گذشت، به صحت آن سیاستها بیشتر پی برد و تلاشش این بود كه به شكلی اعلام نشده، مسیر را به مسیر قبلی بازگرداند. منتهی به همان دلیل كه عرض كردم در چنین مسائلی نه دولت تصمیمگیرنده است، نه آقای لاریجانی و نه آقای احمدینژاد، آقای لاریجانی نتوانست چنین تغییری را انجام دهد و به تدریج به حاشیه رفت. چون راهبردی كه در دستور قرار گرفته بود، راهبردی بود كه آقای لاریجانی نمیتوانست در چارچوب آن حركت كند.
گزارش خطا
نظرسنجی
آیا به عنوان زن حاضرید با مهریه 14 سکه «بله» را بگویید؟




