بازدید 32263
مرور روزنامه‌های پنجشنبه هفدهم بهمن ماه

شرط محمدرضا خاتمی برای حمایت سیل‌آسای‌ اصلاح‌طلبان از روحانی

پژواک سخنان رئیس‌جمهور همچنان مهم‌ترین موضوع روزنامه‌های امروز است. در کنار انتقادات از ادبیات رئیس‌جمهور نسبت به منتقدان، اصلاح‌طلبان شرط حمایت خود از دولت را مطرح کرده‌اند. در این روزهای سرد، گزارشی از کارتن‌خواب‌ها و نیز ادامه مباحث مربوط به سبد کالا، دیگر موضوع مهم روزنامه‌هاست.
کد خبر: ۳۷۶۶۳۶
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۸:۳۷ 06 February 2014
شرط حمایت سیل‌آسای‌اصلاح‌طلبان از روحانی به روایت محمدرضاخاتمی

پژواک سخنان رئیس‌جمهور همچنان مهم‌ترین موضوع روزنامه‌های امروز است. در کنار انتقادات از ادبیات رئیس‌جمهور نسبت به منتقدان، اصلاح‌طلبان شرط حمایت خود از دولت را مطرح کرده‌اند. در این روزهای سرد، گزارشی از کارتن‌خواب‌ها و نیز ادامه مباحث مربوط به سبد کالا، دیگر موضوع مهم روزنامه‌هاست.

شرط حمایت سیل‌آسای اصلاح‌طلبان از روحانی به روایت محمدرضا خاتمی

عماد افروغ، استاد دانشگاه از اصلی‌ترین کسانی است که انتقاد وی از لحن سخنان رئیس‌جمهور مورد توجه روزنامه‌ها قرار گرفته است. تهران امروز از وی نقل کرده است: دانشجویان و دانشگاهیان کجا در جریان مسأله هسته‌ای هستند مگر به اصل توافق دسترسی دارند حتی نمایندگان هم از جزییات باخبر نیستند پس چگونه می‌توانند در مورد مذاکرات ژنو نظر دهند.

عماد افروغ در واکنش به اظهارات اخیر رئیس جمهور و کم سواد خواندن منتقدان مذاکرات ژنو گفت: ابتدای صحبت‌های روحانی در جمع رؤسای دانشگاه و تأکید بر فراجناحی دانشگاه‌ها بسیار خوب بود اما زمانی که صحبت از مذاکرات ژنو شد و رئیس جمهور گروه خاصی را مورد عتاب و خطاب قرار داد اتفاق خوبی نبود و این عدم انسجام صحبت‌های رئیس جمهور را نشان می‌دهد.

وی ادامه داد: قبل از اینکه مصداق و جریانی مورد خطاب و عتاب ایشان قرار بگیرد صحبت‌های خیلی خوبی مطرح کرد. صبحت‌های ایشان در مورد دانشگاه و فراجناحی بودن آن از محورهای بسیار ضروری جامعه علمی ما است اما دقیقا وقتی که پای صحبت از مذاکرات ژنو به میان آمد این بحث را عنوان کرد که بیسواد‌ها از جای خاصی تغذیه می‌شوند. این مواجهه خوبی نیست و نشان می‌دهد هنوز مفهوم و تفاوت نقد و جایگاه نقد را نمی‌دانیم. نماینده سابق مجلس با بیان اینکه جواب نقد را باید با نقد بدهیم، گفت: کم سواد خواندن منتقد جواب نقد نیست و رئیس جمهور باید در این زمینه سعه صدر بیشتری از خود نشان دهد.

وی با بیان اینکه شعارهای این دولت مغایر با رفتار‌ها و اعمالش است، ادامه داد: رئیس جمهور از طرفی شعار فراجناحی سر می‌دهد اما ما وزیر فراجناحی در دانشگاه نمی‌بینیم. اگر وزارتخانه‌ای قرار است فراجناحی باشد باید فراجناحی هم اداره شود و این طور نباید باشد که ما شعار دهیم اما طور دیگری عمل کنیم. من وقتی پای ژنو به میان آمد و با منتقدین با آن شدت برخورد شد و تخریب شد تعجب کردم. این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه من هیچگاه از انتقاد کردن هراس ندارم، گفت: به راحتی می‌گویم در صحبت‌های رئیس جمهور سازگاری وجود نداشت نقد فکر با تخریب منتقد همراه شد و بی‌دقتی شده است و شاید رشته کلام از دست رئیس جمهور خارج شده است.

رئیس جمهور بار‌ها گفته است من حقوقدانم سرهنگ نیستم اما در عمل ما چیز دیگری شاهد بودیم. افروغ با تأکید بر اینکه باید اطلاعات و اصل توافقات در اختیار دانشگاهیان قرار بگیرد، گفت: دانشگاهیان باید براساس متن توافقات داوری کنند و صرفا به حسب اینکه رئیس جمهور آنان را فرا بخواند نمی‌شود داوری کنند لذا باید دسترسی به مفاد داشته باشند و از کجا معلوم بعد از آنکه دانشگاهیان از متن توافق اطلاع پیدا کردند موضع مساعد دولت داشته باشند.

اعتماد سخنان محمدرضا خاتمی را مورد توجه قرار داده و به نقل از وی نوشته: اصلاح‌طلبان با وجود هزینه‌ها در حمایت از دولت استوارند. دولت امنیت حامیانش را فراهم کند جریان حمایت‌ها مثل سیل سرازیر خواهد شد. این فعال سیاسی اصلاح‌طلب درباره اظهارات رئیس جمهور در جمع دانشگاهیان و انتظار روحانی برای حمایت آنان از اقدامات دولت تصریح کرد: اصلاح‌طلبان در طول پنج یا شش ماه اخیر در حمایت از دولت کم نگذاشته‌اند و از هر امکان و موقعیتی برای این امر بهره برده‌اند. در مواردی که حتی برخی مواضع دولت مورد پسند اصلاح‌طلبان نبوده باز هم با تمام قوا از دولت و شخص آقای رئیس جمهور پشتیبانی کرده‌اند. اصلاح‌طلبان هنوز هم تحت فشار هستند. بخش‌هایی از اصلاح‌طلبان که محبوبیت و مقبولیت دارند دچار محدودیت شده‌اند.

در این روز‌ها شاهدیم که حتی شخص آقای خاتمی ممنوع الخروج می‌شود و احزاب و گروه‌های اصلاح‌طلب نیز هنوز تحت فشارهای گوناگون قرار دارند. اصلاح‌طلبان با وجود همه مشکلات و گرفتاری‌ها با تمام قوا در حمایت از دولت ایستاده‌اند. هزینه‌های آن را نیز پذیرفته و می‌پذیرند و در این مسیر کوتاه نمی‌آیند. باید ریشه یابی کرد که چرا امروز در کشور این فضای مرده حاکم است؟ با وجود روی کار آمدن دولت جدید و با وجود اینکه در این فضا بسیاری امیدوار شده‌اند همچنان شاهد هستیم که متفکران و نخبگان رغبت و انگیزه و شاید بتوان گفت جرات ورود به برخی عرصه‌ها را ندارند.

اصلاح‌طلبان با وجود محدودیت‌ها در میدان هستند. هزینه‌ها را هم می‌پردازند. از دولت هم توقعی ندارند که به خاطر آن‌ها وارد میدان شود و هزینه بپردازد. اما بخش‌های دیگر جامعه که آمادگی پرداخت هزینه را ندارند نیازمند پشتوانه‌ای مانند دولت هستند که حاضر باشد از حقوق آن‌ها دفاع کند و جلوی تحمیل هزینه به آن‌ها را بگیرد. پایگاه اجتماعی آقای روحانی‌‌ همان پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبانی است که در دوران انتخابات ۲۴ خردادماه آن حماسه را آفریدند. مخالفت‌هایی که آقای روحانی به آن اشاره کرده و از آن منابع خاص سرمنشا می‌گیرد محو خواهد شد. اما عمده این است که دولت باید زمینه‌های لازم برای فعالیت و امنیت سیاسیون و متفکران و نخبگان را فراهم کند. آنگاه می‌توان توقع حمایت‌های عمومی و گسترده را داشت.

کارتن خوا‌‌ب‌ها در سرمای هفت درجه زیر صفر


گزارش اعتماد از شب‌های سرد و برفی تهران از جمله مطالب امروز روزنامه‌ها در باره شرایط کارتن‌خوابی در سرمای زمستان است.

بنفشه سام گیس در این گزارش نوشته: رنگ آسمان قرمز شده. مثل رنگ چشم‌های مرتضی. آسمان قرمز یعنی که فردا برف می‌آید. اما چشم‌های مرتضی از دود سوختن پلاستیک و کاغذ و زباله و خرده‌های پارچه به قرمزی نشسته است. مرتضی یک هفته است که از شدت سرما و گرسنگی نخوابیده. فقط به چرت‌های کوتاهی رفته که آن هم با فریاد همسایه‌هایش که مثل مرتضی بی‌خواب و سرمازده و گرسنه بوده‌اند شکسته است.

تهران، لحاف بی‌خبری را روی سرش کشیده تا از سرمای غافلگیرکننده نیمه بهمن ماه چیزی نفهمد. پل‌های اتوبان چمران سینه آسمان را چند تکه کرده است. تابلوهای تبلیغاتی نصب شده بر پل وعده میلیونر شدن در پایان سال را می‌دهد. هر دانه برفی که بر شیشه خودرو می‌نشیند بلافاصله یخ می‌زند. برف پاک کن، توان پاک کردن یخ‌ها را ندارد. در طول مسیر چند بار توقف می‌کنیم تا یخ شیشه‌ها را با دستمال پاک کنیم. زیر پل درهم تنیده نیایش، ساختمان‌های قد بلند را پشت نگاه‌مان می‌گذاریم و به عرصه‌ای می‌رسیم که خط پایانی‌اش، یکی از کارگاه‌های شهرداری است.‌‌ همان جا که سال‌ها قبل فیلم «زیر نور ماه» فیلمبرداری شد. جایی که آن طلبه سرگردان در میان باید‌ها و نبایدهای عرف و شرع و قانون، ناظر چند ساعت از زندگی مردان رانده شده‌ای بود که آخرین کورسوی امید به زندگی را زیر و رو می‌کردند که شعله‌اش خاموش نشود... فاصله شیب داری پیش روی خودرو است. دیگر نمی‌توان جلو‌تر رفت. باید از یک سربالایی با شیب ۴۵ درجه بالابرویم. شیبی که برف آنقدر لغزنده‌اش کرده که جز با آویزان شدن به می‌له‌های حفاظ کنار گذر برای آنکه خود را بالابکشی نمی‌توان تعادل داشت. زیر پایمان، کنار حفاظ، کانال آب خشکیده‌ای است به عرض یک و نیم متر و ارتفاع دو م‌تر. سقوط در این کانال، مرگ یا حداقل، شکستگی استخوان است. به موازات همین شیب سربالا، شیب سرازیر آن سوی حفاظ هم همین وضع را دارد. شیب ۴۵ درجه‌ای که باید با آویزان شدن به نرده‌های حفاظ خود را از سقوط روی برف‌های کوبیده و یخ زده حفظ کنی. شیب‌ها را پشت سر می‌گذاریم و وارد فاصله سقف پل تا زمین می‌شویم.

تاریکی می‌شکند با نور کم سوی شعله‌های در حال مرگ در اجتماع چهار و پنج نفره کارتن‌خواب‌ها. پناهگاهی برای ۷۰ زن و مرد کارتن‌خواب. فاصله بین سقف پل تا زمین یک فضای محدب است که بیشترین ارتفاع، کمی بلند‌تر از قامت یک انسان معمولی است. در دو گوشه پل، باید دولاو خمیده حرکت کرد. بوی درآمیخته از آتش زدن زباله و پلاستیک و کنده چوب تمام حجم نفس را پر می‌کند. تا مچ پوتین‌ها در یک شلاب غلیظ فرو می‌رود که بیشتر حجمش را زباله تشکیل داده است. در آن تاریکی، نمی‌دانیم و نمی‌بینیم روی چه چیزهای پا می‌گذاریم. روی زمین، دور شعله‌ها، مرد و زنی نشسته‌اند. سیاه. یخ زده. در سکوت. ویران و با نگاهی خالی از امید به زندگی و به شعله‌ها خیره مانده‌اند. این سکوت را گاهی دشنام رکیکی می‌شکند. زرورق‌ها دست به دست می‌شود و دود سیگار در آسمان کوتاه بالای سرشان حلقه می‌زند و بخار سفید شیشه را از سوراخ بطری‌های نوشابه به مشام می‌کشند.

وقتی اعضای طلوع بی‌نشان‌ها می‌گویند که غذای گرم و الوار و چوب برای آتش‌های بی‌رمقشان آورده‌اند، وقتی کیسه‌های غذا و چوب را می‌بینند، به سمت کیسه‌های غذا و دست‌هایی که برایشان الوار و چوب آورده هجوم می‌آورند. زن‌ها کنار ایستاده‌اند و مرد‌ها دستشان را دراز کرده‌اند تا بتوانند اولین‌هایی باشند که بعد از یک هفته، غذای گرم و تازه و تمیز می‌خورند. یک هفته از دل زباله‌های شهر، دنبال پس مانده غذا گشته‌اند. فقط شکم ساقی سیر است. آنکه با تحقیر و تحکم کارتن‌خواب‌ها را به فحش گرفته و در اثنای لقلقه الفاظ رکیک، کلاه کابویش را روی سر جابه جا می‌کند.... علی پایش را گچ گرفته و نمی‌تواند از جا بلند شود. یک سطل خالی ماست را روی شعله در حال مرگ انداخته و چشمش مانده به ظرف‌های یک بار مصرف غذا که دست به دست بین اعضای انجمن طلوع بی‌نشان‌ها و کارتن‌خواب‌ها می‌چرخد. ظرف غذا را که برایش می‌آورند با‌‌ همان دستی که زباله‌های آتش گرفته را هم می‌زند تا شعله‌ای از دلش بیرون بزند، ظرف را باز کرده و گوجه را توی دهانش هل می‌دهد. چشم‌هایش را می‌بندد و در حاشیه شعله‌ای که حالابا سوختن سطل ماست گر گرفته، می‌شود نمناک شدن گوشه چشمش را دید.

کوتاه‌ترین ارتفاع زیر پل در گوشه جنوبی‌اش، دستشویی است. می‌گویند که برای قضای حاجت آنجا می‌روند. تنها قسمتی از پل که کاملا تاریک است و هیچ دیدی ندارد. هیچ حفاظ پوشاننده‌ای هم ندارد.‌‌ همان جایی که رودابه، فرزند مرده‌اش را به تنهایی به دنیا آورد. فرزندی که در سکوت از رحم رودابه بیرون زد و آنقدر جسمش کوچک بود که رودابه دردی هم احساس نکرد. نوزاد مرده آنقدر به شعله آتش نزدیک شده بود که آتش گرفت و ران چپ رودابه هم سوخت. یکی از مرد‌ها پتو را از روی پای رودابه بالا می زند تا زخم عمیق و باز سوختگی را ببینیم. دور گوشت صورتی رنگ، پوست و زخم خشک شده، جزیره‌ای تشکیل داده و قطر پای رودابه از مچ دست یک انسان هم بیشتر نیست.

کارتن‌خواب‌ها می‌گویند بار‌ها از اورژانس خواسته‌اند که بیاید و این زن مریض را به درمانگاهی ببرد و اورژانس گفته وظیفه ما نیست و باید آتش نشانی و پلیس ۱۱۰ هم بیایند تا ما بتوانیم این زن را تحویل بگیریم. رودابه ناله می‌کند. حواس درستی ندارد و از سرما می‌لرزد و خود و پتوی نیمه کاره‌اش را هرچه بیشتر به شعله فرتوت آتش نزدیک می‌کند. پتوی کهنه آتش گرفته و مرد‌ها آتش را زیر پنجه پا له می‌کنند. رودابه در حال هذیان گویی است. شهرام می‌گوید چند شب قبل مرد‌ها تصمیم داشتند رودابه را ببرند آن طرف پل‌‌ رها کنند تا دیگر صدای ناله‌اش را نشنوند. اعضای طلوع، رودابه را داخل یک پتوی نو می‌پیچند. جسم رودابه توی پتو گم شده. یکیشان پتو و رودابه در حال ناله را روی کولش می‌اندازد تا از‌‌ همان شیب بالا و پایین رفته و راهی بیمارستان امیراکرم شود... حجم اندوه و خشم و افسردگی ملموس و جاری در فضا سنگین است.

صدای رضا: پیرمردی که کنار دیوار نشسته و روز‌ها را به جمع کردن ضایعات پلاستیکی می‌گذراند تا خرج شیشه و هرویین شبانه‌اش را جور کند، تمام کلمات رضا رنگی از بغض داردY بغضی که زاییده خشم است. بغضی که می‌تواند نماینده تمام آن ۷۰ زن و مردی باشد که هیچ گناهی جز فراموش شدن نداشتند... کارتن‌خواب‌ها نمی‌خواهند به گرمخانه بروند. گرمخانه فرحزاد از همه نزدیک‌تر است و کارتن‌خواب‌ها شنیده‌اند که آنجا «میوه» هم می‌دهند.

کاش تمام حسرتشان در یک واحد میوه تمام می‌شد. زندگی پوسیده‌شان آنقدر وصله و سوراخ دارد که باید برای نو شدن هر کدامشان یک بار دیگر تاریخ را به عقب بازگرداند. صابر که رنگ دست‌هایش زیر پوسته سیاهی از چرک دفن شده، می‌گوید که او را با این دست‌ها به گرمخانه راه نمی‌دهند. نمی‌داند و شاید نمی‌تواند باور کند که قرار نیست در گرمخانه هویت آدم‌ها از تمیز و کثیفیشان محک زده شود. گرمخانه متعلق به او و مانند اوست. دندان‌هایش از سرما به هم می‌خورد و یاد رودابه می‌افتد که باید برایش کاری کرد تا زنده بماند و یاد بچه سوخته و مرده‌اش را فراموش کند... مهری که به دیوار پل تکیه داده از شرایط ترک سؤال می‌کند. همه‌شان سؤال می‌کنند. تردید‌ها دست به دست می‌گردد تا در نقطه‌ای، در لحظه‌ای به یقین تبدیل شود. مهری، خط پایان است. از جا برمی خیزد تا برای ترک به طلوع بیاید. صورت مهری پر از چروک است. مثل زنی که باید ۶۰ سالی از عمرش گذشته باشد. مهری ۳۰ سال دارد و دو سال کارتن‌خواب بوده. هرویین و شیشه مصرف می‌کند که فقط هرویین در این سال‌ها کمک بوده که مهری از سرما یخ نزند.

مرد‌ها ظرف‌های یک بار مصرف غذا را هم در آتش می‌سوزانند. بوی برنج سوخته با تعفن زباله و تلخی دود چوب‌های آتش گرفته به هم می‌پیچد و تمام ارتفاع فاصله پل و زمین را دود سفید رنگ نمناک و متعفن پر می‌کند. اکسیژن را فقط باید در‌‌ همان سراشیبی جست‌و‌جو کرد که سرمای هوا فقط بعد از چند ثانیه دندان‌ها را به رعشه می‌اندازد.

مهری روی صندلی عقب خودرو نشسته است. کنار شیر الله. پسرک ۱۵ ساله‌ای که از هفت سالگی گرفتار اعتیاد شد و شب گذشته تولد پاکی سه ماهه‌اش را جشن گرفت. پسرکی که ساعت‌های کودکی‌اش را با طعم شیشه و کراک و هرویین آشنا کرده است. مهری می‌گوید که بار‌ها از کاسب‌های محل کتک خورده و جواب کاسب‌هایی که او را فاحشه و روسپی و ولگرد خطاب می‌کرده‌اند فقط با سکوت و اشک داده است. برف روی شیشه خودرو هنوز هم به محض نشستن یخ می‌زند. صدای نفس آرام مهری را می‌شود شنید. برمی گردم و نگاه می‌کنم. شیر الله به آرامی می‌گوید «خوابیده».

شاید آرام‌ترین خواب مهری همین امشب است... ساعت سه بامداد از خیابان‌های خالی شهر گذشته‌ایم و پایین‌تر از خزانه بخارایی به «سرای امید» رسیده‌ایم. جایی که مردهای رانده شده پناه گرفته‌اند تا از اعتیاد و خیابان خوابی و رسومات مرسومش دور بمانند. روی صندلی‌ها، مردانی نشسته‌اند که چرت می‌زنند یا خمارند. این مردان، یا به خاطر گریز موقت از سرما، یا خستگی از لگد خوردن از پیکره جامعه، یا حتی به دلیلی بسیار ساده‌تر، برای بازگشت به زندگی، تصمیم به ترک گرفته‌اند. مثل مهری...

جستجوی صف‌های طولانی سبد کالا در بی‌اعتمادی به سیاست‌های ناپایدار


حواشی توزیع سبد کالا وارد مرحله جدیدی شده است و روزنامه‌های حامی دولت، منتقدان را به سوء استفاده از مشکلات ابتدایی اجرای این طرح برای حمله به دولت متهم می‌کنند.

جدای از این حواشی روزنامه شهروند، بی‌اعتمادی به سیاست‌های ناپایدار را از دلایل بروز مشکلات دانسته و نوشته: اما گذشته از همه دلایلی که دولت می‌گوید قطعا تنها حضور افراد غیرمشمول دلیل صف‌های سنگین برای دریافت سبدکالا نیست. رحیم زارع، سخنگوی کمیسیون اقتصادی هجوم مردم به مراکز توزیع سبد کالا را ناشی از بی‌اعتمادی به سیاست‌های ناپایدار دولت‌ها دانست و گفت که می‌بایست توزیع سبد کالا در مراکز بیشتری انجام می‌شد. او خاطرنشان کرد: در آمریکا از‌ سال ۱۹۳۰ تاکنون سبد کالایی به اقشار فقیر و دهک‌هایی که درآمد چندانی ندارند داده می‌شود. وی افزود: آنچه در روزهای اخیر و در جریان توزیع سبدکالا شاهدش بودیم که مردم هجوم زیادی برای دریافت سبد خود می‌کنند به‌خاطر سیاست‌های ناپایداری است که هر دولتی اتخاذ می‌کند و شاید احساس مردم این باشد که اگر هرچه زود‌تر برای دریافت سبد کالا اقدام نکنند از دریافت آن محروم می‌شوند.

او تصریح کرد: با توجه به این‌که مسئولان مربوطه برای اعطای سبدکالا به مردم در یک بازه زمانی مشخص اعتمادسازی نکرده‌اند، مردم هم نگران‌اند و این نگرانی در ادامه بی‌اعتمادی مردم به سیستم کوپنی است. زارع با اشاره به اهمیت سبدکالا برای اقشار کم درآمد جامعه اضافه کرد: می‌شد با تعریف یک بازه زمانی مشخص نحوه توزیع سبدکالا را ساماندهی کرد و از ابتدا اعتماد مردم جلب می‌شد، اما این اتفاق نیفتاد.

سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس با بیان این‌که مدل توزیع سبد کالا در شأن مردم نیست، یادآور شد: با توجه به این‌که شبکه توزیع ما به خاطر سودآور بودن بخش‌های خدماتی، دلالی و واسطه‌ای بیش از ظرفیت کشور است باید از این ایستگاه‌ها برای توزیع سبدکالا بیشتر استفاده می‌شد. البته به هر حال این تجربه اول دولت بوده و امیدواریم در آینده در موارد مشابه به‌گونه‌ای عمل شود که عزت مردم و عزت نظام حفظ شود.

«سبد کالا: ضرورت‌ها و محدودیت‌ها» نیز عنوان یادداشتی است که حسین راغفر در این باره برای روزنامه اعتماد نوشته و در بخش‌هایی از آن آمده است:

متاسفانه طی چند سال گذشته دولت‌ها در بیان ابعاد اجرایی برنامه‌هایشان سازگاری منطقی نداشته‌اند و این موضوع حکایت از این دارد که اهداف واقعی فرا‌تر از اهدف بیان شده است. «توزیع سبد کالا» نیز مستثنی از آنچه در گذشته رخ داده، نیست. این برنامه کاستی‌های بسیار جدی داشته و تنوع و تعدد هدف‌های اعلام شده یا چگونگی اجرای آن، حکایت از همین کاستی‌ها دارد.

در روز نخست اجرای برنامه مشخص شد که در بسیاری از دستگاه‌های دولتی کسانی که چندین برابر دستمزد اعلام شده حقوق و مزایا دارند، مشمول دریافت شده‌اند و از قضا کسانی که حتی کمتر از پنج میلیون ریال درآمد داشته‌اند، مشمول نشده‌اند: افرادی که عمدتا نیروی کار قراردادی هستند و در مشاغل خدماتی دستگاه‌های اداری مشغول به کار هستند. احساس تبعیضی که ناشی از اجرای متفاوت این برنامه بود به نظر آسیب‌های بسیار جدی برای اعتبار دولت در پی داشته است. اگر هدف این برنامه، گروه‌های پایین درآمدی بوده‌اند علی الاصول باید افرادی مانند دست فروشان، فروشندگان دوره گرد، پیک‌های موتوری، کارگران ساختمانی، مسافرکش‌ها و... که جزو مشاغل غیررسمی هستند مشمول این برنامه واقع می‌شدند، ولی متاسفانه هیچ جایی سخنی از این گروه نبوده که چگونه شناسایی می‌شوند؟

با همه این مشکلات سؤال اساسی‌تر این است که هدف از توزیع این سبد کالایی چیست؟ اگر توزیع این سبد‌ها در یک برنامه بزرگ تری که در واقع تامین حداقل‌های یک زندگی برای همه آحاد مردم است دیده شود و در واقع برنامه جامع حمایتی که باید از سوی دولت اجرا شود که بخشی از تعهدات دولت در قانون اساسی نسبت به مردم آمده است، آن وقت نگاه توزیع کالامشخص شود. با توجه به تجربیات گذشته در دنیا و در کشورمان و تحول شرایط اقتصادی- اجتماعی مردم باید یک برنامه جامع حمایتی ـ اجتماعی دیده شود. تنها کالایی که می‌تواند در آن توزیع شود و در اختیار خانواده‌های متقاضی قرار گیرد آن هم نه به صورت بسته بندی شده بلکه به صورت کالابرگ، «غذا» است.

متأسفانه با یک جمعیت بالغ بر ۱۲ درصدی جمعیت کشور مواجه هستیم که از تغذیه ناکافی رنج می‌برند. بنابراین یکی از سیاست‌های حمایتی دولت طبق قانون اساسی، رفع گرسنگی و ریشه کنی آن از جامعه است. اگر به عنوان یک هدف برنامه‌های حمایتی دولت تعریف کنیم. باید فرم‌های مخصوصی در اختیار جامعه قرار بگیرد و افرادی که متقاضی سبدهای تغذیه‌ای هستند تحت برنامه‌ای مشخص با حضور وزارت بهداشت و وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی به صورت برنامه مشترک با دستگاه‌های مجری مثل کمیته امداد و سازمان بهزیستی مسأله ریشه کنی گرسنگی و تغذیه ناکافی در کشور را حل کنند. برای اطلاع آنهایی که این دسته از برنامه‌ها را اقدامات سوسیالیستی می‌دانند لازم به ذکر است که در شرایط کنونی سال هاست که در امریکا که آزاد‌ترین سرمایه داری دنیا را دارد این دست از برنامه‌ها برای حمایت از افرادی که دچار تغذیه ناکافی هستند اجرا می‌شود و در شرایط کنونی نیز این برنامه‌ها جاری است. بقیه حمایت‌ها از جمله حمایت از مسکن است. کسانی که فاقد مسکن یا فاقد مسکن مناسب هستند دولت می‌تواند از آن‌ها حمایت کند و یارانه مسکن به آن‌ها بپردازد که به صورت موقت ارائه می‌شود.

خدمات دیگری که از سوی دولت می‌تواند انجام شود، این است که منابع آزاد شده‌ای را که برای یارانه می‌پردازد به سمت شکل گیری یک نظام ملی سلامت سوق دهد که در آن افراد بتوانند دسترسی به خدمات سلامت و حتی داروی رایگان داشته باشند. شکل دیگر از حمایت‌های دولتی خدمات مربوط به آموزش است. خانواده‌هایی که فرزندان در سنین مدرسه دارند طبق قانون اساسی نباید مبلغی بابت تحصیل بپردازند. چنانچه دولت حمایت‌های لازم از آموزش و پرورش انجام دهد به نحوی که افراد موظف به پرداخت شهریه نباشند کمک بزرگی به هزینه این خانواده‌ها خواهد بود و آنهایی هم که دانشجو هستند و به دانشگاه‌هایی می‌روند که باید شهریه بپردازند و به ویژه آنهایی که از استعدادهای زیادی برای ادامه تحصیل در مقاطع بالا‌تر برخوردارند، کمک‌هایی به آن‌ها اختصاص یابد.

یک دسته دیگر از خدماتی که می‌توان از دولت انتظار داشت، مزایای بیکاری است. بدین ترتیب که افرادی که بیکارند و در سنین اشتغال هستند و در حال تحصیل نیستند، می‌توانند درخواست حمایت‌های بیکاری کنند و این فشاری است بر دولت که فرصت‌های خلق شغل را توسط بخش خصوصی فراهم کند و به صورت پرداخت یارانه دستمزد به تولیدکنندگان بتواند این دسته از افراد را که یارانه می‌گیرند، شاغل کرده و از پوشش حمایتی به پوشش بیمه‌ای منتقل کند. یکی دیگر از خدماتی که دولت باید نسبت به این دسته از خدمات حساس باشد و یارانه دهد و بتواند نیازهای گروه‌های پایین درآمدی را تأمین کند، یارانه‌های حمل و نقل عمومی است. دولت می‌تواند با حمایت از بخش حمل و نقل عمومی بخشی از هزینه‌های خانوار‌ها را در این ارتباط کم کرده و با ارائه خدمات حمل و نقل عمومی مناسب به ارتقای کیفیت زندگی شهروندان و مبارزه با آلودگی هوا بخصوص در کلانشهر‌ها اقدام کند. پیش از همه این‌ها باید به این مسأله فکر کرد که حداکثر جمعیتی که استحقاق دریافت یارانه به شیوه کنونی را دارند بیش از ۳۰ میلیون نفر نخواهد بود. در حالی که دولت مدعی است که به ۷۶ میلیون نفر یارانه پرداخت می‌کند. اعتباراتی که به ۴۶ میلیون نفر از این گروه یارانه بگیران که فاقد استحقاق هستند پرداخت می‌شود، می‌تواند مصروف ارائه این دسته از خدمات شود. مسأله خیلی روشن است: در چنین جایگاهی ملاحظه می‌شود ارائه سبد کالاخیلی موضوعیت ندارد.




تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۴۵
انتشار یافته: ۱۱
از سایت تابناک به دلیل گذاشتن صفحه اول روزنامه ها تشکر میکنم. واقعا عالیه
آقایان روزنامه های اصلاح طلب حرف حق رو بدون در نظر گرفتن حذب و قبیله باید گفت. سبد کالا و نحوه ی توزیعش واقعا اشتباه و مایه ی تحقر ملته
پاسخ ها
علی
| Iran, Islamic Republic of |
۱۰:۱۵ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
نه خیرم خیلی هم خوبه بی فرهنگی مردم رو گردن دولت نندازین!
مردم ما فرهنگ توو صف وایسادن ندارین!
بــــــلـــــــــــــه آفــــــــــــا
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۳:۵۸ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
نخیر ، سبد کالا خوب است ولی نحوه توزیع باید اصلاح شود
آقای روحانی ! خواهش می کنم با طناب پوسیده این خاله خرسها به چاه نروید ..............
تابناك عزيز با سلام و احترام، تدبير تخصصي شما در گذاشتن صفحات اول روزنامه ها در سايت يك اطلاع رساني جامع ، حرفه اي و تخصصي است كه قطعا از رسالت هاي مسلم رسانه هاي مجازي در كشور است در عين حال استفاده بهينه از زمان براي كساني است كه معمولا اوقات محدودي براي پرداختن به موضوعات رسانه اي دارند واين دسته افراد كم هم نيستند. دست گلتون درد نكنه ادامه بدهيد كه قطعا حاميان بسيار زيادي داريد. البته شايد خيلي ها از اين تدبير خبر نداشته باشند يه جورايي اين را هم اطلاع رساني بفرماييد. ممنون عزيزان
آقا تو این وضعیت و این همه مشکلات و اختلاف نظرات آقایان دلمان به پرسپولیس خوش بود که آن را هم از ما گرفتند.
لطفا کار خوب را با چند اشکال کوچک خراب نکنید اقای روحانی کارتان بسیار بزرگ و اشکالات بسیار کوچک است .موفق باشید به امید خدا
اقای روحانی اصلاح طلبان تا اخر پشت شما هستند
درود بر روحانی
ضمن تشکر از اینکه مقاله تاثیرگذار درباره کارتن خوابها را گذاشتید، لطفا شماره تماس یا سایت یا راه ارتباطی برای تماس با گروه طلوع بی نشانها قرار دهید تا بتوان با آنها همکاری داشت.
روحاني راست گفته
راست
برچسب منتخب
# اسرائیل # توماج صالحی # انتخابات # روز دختر # نمایشگاه کتاب
وب گردی