
تأمینکنندگان عربستانی منابع مالی فعالیتهای تروریستی، به دلیل نقش حیاتی خود در ایجاد و بقای گروههای تروریستی سنیمذهب در سی سال گذشته بدنام هستند؛ اما به رغم همه ادعاهای ایالات متحده درباره جنگ با تروریسم در سالهای گذشته، این کشور به نحو شگفتانگیزی از اعمال فشار بر عربستان و دیگر حکومتهای مستبد عرب در منطقه خلیج فارس برای قطع حمایت مالی از فعالیتهای تروریستی پرهیز داشته است.
به گزارش «تابناک»، روزنامه انگلیسی ایندپندنت در مطلبی درباره بیتفاوتی ایالات متحده در مورد حمایت برخی اهالی کشورهای عربی با آوردن این مقدمه نوشته است: دو تأکید جدی مقامات آمریکایی بر نقش مهم این کمکهای مالی بر پایه اطلاعات موجود قابل توجه است: نخستین مورد، گزارش کمیسیون یازده سپتامبر است که در آن بیان شده، اسامه بن لادن منبع تأمین مالی القاعده نیست، زیرا از سال ۱۹۹۴ به بعد، وی پول محدودی داشته و او بر پول افرادی متکی بوده که از دهه ۱۹۸۰ میلادی و جنگ در افغانستان علیه شوروی سابق با آنها در ارتباط بوده است. بر پایه گزارشها، این افراد در کشورهای حاشیه خلیج فارس و به ویژه عربستان سعودی ساکن هستند.
در همه سالهای بعد و از هنگامی که آمریکا به عراق حمله کرد و سپس در جریان درگیری با طالبان در افغانستان، حمایت مالی از گروههای تروریستی توسط عربستان ادامه یافته است. در حالی که ایالات متحده با پهپادهای خود از وزیرستان در پاکستان تا یمن به اهداف مظنون به ارتباط با القاعده حمله میکند، شواهد روزافزونی از حمایت مالی عربستانیها از فرقهگرایی مذهبی دیده میشود.
بنا بر این گزارش، یک تلگرام ارسالی از سوی هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا در سال ۲۰۰۹ به سفارتخانههای آمریکا ـ که سال بعد در ویکی لیکس منتشر شد ـ نشان میداد که عربستانیها نقشی مهم در تأمین مالی گروههای تروریستی سنی مذهب در سراسر جهان دارند.
این گزارش میافزاید: ۹ سال پس از حملات یازده سپتامبر که از نوزده فرد دخیل در آن، پانزده تن سعودی بودند، بار دیگر کلینتون، حمایت عربستان از القاعده، طالبان، لشکر طیبه و دیگر گروههای تروریستی را تأیید کرد. عربستان سعودی، اصلیترین کشور در بقای این گروههاست، ولی در این راه تنها نیست، زیرا القاعده و دیگر گروهها از کویت برای تأمین مالی و نیز به عنوان یک نقطه ترانزیت استفاده میکنند.
اکنون پرسش این است: چرا ایالات متحده و متحدان آن در ناتو، از برخورد با عربستان پرهیز دارندك
یک دلیل روشن این است که آنها نمیخواهند یکی از متحدان خود را ناراحت کنند و از سوی دیگر عربستانیها به خوبی از پول خود برای تأثیرگذاری بر تصمیمهای بینالمللی استفاده میکنند. این در حالی است که در همه این سالها تلاشهای غیر قابل قبولی برای مرتبط دانستن ایران و عراق با القاعده صورت گرفته است.
ولی یک دلیل مهم دیگر نیز در سخت نگرفتن آمریکا بر عربستانیها و دیگر حاکمان عرب منطقه وجود دارد. اعضای القاعده و دیگر گروههای تحت تأثیر آن دو دیدگاه کاملا متفاوت در مورد اصلیترین دشمن خود دارند. اسامه بن لادن دشمن اصلی را ایالات متحده میدانست در حالی که گروههای وابسته به القاعده در عراق و سوریه، شیعیان را هدف قرار دادهاند. در عراق، سوریه، پاکستان و حتی در کشوری مثل مصر، این شیعیان هستند که به دست القاعده کشته میشوند.
روزنامههای پاکستانی به صدها تن از شیعیانی که در لاهور یا کویته سلاخی میشوند، توجهی ندارند. بیشتر هفت هزار نفری که در بمبگذاریهای امسال القاعده در عراق، جان خود را از دست دادهاند، شیعه هستند؛ حتی در کشوری با اکثریت قاطع از اهل سنت مانند لیبی نیز چندی پیش در شهر درنا یک استاد دانشگاه اهل عراق در شرایطی به قتل رسید که در فیلم پیش از قتل خود اعتراف میکرد که شیعه است.
فرض کنید، بخشی از کشتار بیرحمانه شیعیان به سمت اهداف غربی تغییر جهت میداد، آیا آن گاه ایالات متحده و انگلیس، همچنان با سعودیها، کویتیها و یا اماراتیها مماشات میکردند. همین شرایط بهانهای در دست مقامات غربی است تا به موفقیت خود در جنگ با تروریسم به قیمت هزینه بودجههای کلان و جاسوسی از زندگی دیگران فخر بفروشند. اگر یک بار دیگر، القاعده به افکار بن لادن برگردد و آمریکا را دشمن اصلی خود بداند، حملات پهپادی آمریکا در پاکستان، یمن و یا سومالی بیفایده خواهند بود.
عربستان سعودی تاکنون در قیاس با قطر، نقش فرعی در حمایت مالی از مخالفان سوری داشته و تنها از تابستان سال جاری است که آنها نقش اصلی بر عهده گرفتهاند. سعود الفیصل وزیر خارجه، بندر بن سلطان رئیس تشکیلات اطلاعاتی و شاهزاده سلمان بن سلطان معاون وزیر دفاع عربستان به دنبال تشکیل و سازماندهی نیرویی متشکل از ۴۰ تا ۵۰ هزار تن از نیروهای حاضر در سوریه هستند و در این میان در سوریه جنگسالارانی هستند که اشتیاقشان به دلارهای سعودی حتی از اشتیاق آنها به سرنگون کردن حکومت بشار اسد نیز بیشتر است.
بخشی از این جدیت سعودیها، ناشی از خشم و ناامیدی آنها به دلیل مداخله نکردن نظامی پیشبینی شده آمریکا و ناتو در سوریه است. این خشم با توافق اولیه ایران و ۵+۱ در موضوع هستهای تشدید شد، ولی گویا عربستانیها با خروج از سایه و فعالیت علنی در سوریه مرتکب اشتباه میشوند.
از آغاز به نظر میرسید که برنامه آنها در سوریه شکست خواهد خورد، ولی تا روشن شدن این نتیجه سوریهای بیشتری کشته خواهند شد. یکی از تحلیلگران عرب مقیم آمریکا، نمونه افغانستان را یادآور میشود که در آن کشور حتی در شرایطی که نیروهای تحت حمایت عربستان موفق به ورود به کابل شدند، در حکومت بر این کشور ناتوان بودند و سرانجام از دل آن القاعدهای بیرون آمد که بار دیگر به عربستان برگشت.