در پرداخت یارانهها فساد بزرگی رخ داده است
حسین راغفر

موضوع داراییهای ایران در چین همچنان در رسانهها مطرح است، اما متأسفانه اطلاعات پیرامون این موضوع برای شفافیت بیشتر منتشر نمیشود. تابناک با حسین راغفر از اقتصاددانان و منتقدان دولت گذشته به گفتوگو نشسته است که بخش اول آن را در این جا میخوانید.
حسین راغفر، اقتصاددان ایرانی و استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا، دانشآموخته دانشگاه «اسکس» است. راغفر در گذشته، مدتی دروازهبان تیم ملی فوتبال ایران و نیز جوانترین رئیس فدراسیون فوتبال ایران بوده است.
* به عنوان پرسش نخست، آقای دکتر همین طور که میدانید مقداری از داراییهای ایران در چین وجود دارد و فعلا ایران نمیتواند این پولها را از چین به داخل وارد آورد. موضوع از چه قرار است؟
ــ بر پایه اخبار، قرار است چین مبالغی که در این کشور وجود دارد، به صورت خط اعتباری به ایران بازپرداخت و بعد هم شرکتهای چینی در ایران سرمایهگذاری کنند. موضوع اصلی این است که از چند سال گذشته، پروژههای ما را چینیها اجرا میکنند. مثلا در پروژه پل صدر در تهران که قرارگاه خاتم مجری آن است، بسیاری از کارگران چینی کار میکنند. این در حالی است که اصلیترین مسأله کشور ما بیکاری است.
ما برای کارگرهای چینی کار و برای تولید کنندههای روس، هندی و ترکیهای کارخانه درست کردیم. سیاستهای دولت نهم و دهم کمترین عنایتش به مسائل ملی بود. البته شاید بتوان هزاران مورد از این نمونهها را آورد. پروژههایی از این دست هزینههای هنگفتی بر کشور تحمیل کرده است؛ از جمله، هزینههای اقتصادی، فرهنگی، روحی و روانی. یک مسأله قابل تأمل و جدی است که نمیشود همه اتفاقات در چند سال اخیر، همیشه خراب باشد.
* آیا شما اطلاعاتی از جزئیات اموال ایران در کشورهای گوناگون از جمله چین دارید؟
ــ تقریبا اموال ایران در چین نزدیک سی میلیارد دلار است که در حدود ۲۲ میلیارد یورو میشود. البته این موضوعات به همین جا ختم نمیشود. مثلا قراردادی میان دو کشور ایران و چین وجود دارد که رابطه تجاری ما را با آنها رقم میزند که خیلی تأسفبار است. این موضوع چون توسط محافل رسمی مطرح نشده است، نمیتوانم اعلام کنم.
* شما علت این مشکلات را چه میدانید؟
ــ این مشکلات به علت وادادگیها به بلوک شرق از جمله روسها و چینیهاست. من فکر میکنم که ماهیت این کشورها با امریکا فرق ندارد. آن چه ماهیت استعماری و استثماری دولت امریکا را تشکیل میدهد، منافع اقتصادی این کشورهاست و ما رفتارهای خیلی مشابه را از سوی هندیها، چینیها و روسها در پروژههای متعددی دیدیم.
مثلا در مورد روسها میتوان پروژه بوشهر را نام برد. روسها بیش از بیست سال است که چندین برابر از هزینه این پروژه از ما پول گرفتهاند و هنوز هم این پروژه را کامل اجرا نکردهاند. در مورد هندیها همین امر صادق است. با این همه امتیازهای گوناگونی که به این کشور داده شده، باز هم منابع زیادی از کشور ما را بلوکه کردهاند و به ما میگویند با روپیه از ما خرید کنید. از این استثماریتر میشود؟
امریکا که خوی تجاوز کاری دارد، مگر غیر از این کار میکرده است. مگر فقط امریکا نشانهٔ استکبار است، این ماهیت قدرت در دنیاست و همه این کشورها، فرصتهایی را که میتواند شکل بگیرد، به نفع منافع ملی خودشان به کار میگیرند.
* آقای راغفر آیا راهی جز آنچه در این چند سال رفتیم، داشتیم؟
ــ ما بیشترین درآمدهای نفتی را در دو دولت نهم و دهم داشتیم. اگر یک عقلانیت در نظام تصمیم گیری دولت میبود، میتوانستیم در زمانی که رکود بزرگ جهانی و سقوط قیمت سهام شرکتهای بزرگ در فاصله زمانی ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰ وجود داشت، بیشترین استفاده را کنیم. ما نباید منابع را اتلاف میکردیم. باید از این منابع در فرصتهای تولیدی در سایر کشورهای دنیا استفاده میکردیم. در آن دوران به علت کاهش شدید قیمت سهام در دنیا میتوانستیم سهام شرکتهای بزرگ را خریداری کنیم و امروز این سهام سرمایه کشور بود.
اگر این اتفاقات افتاده بود، شاهد نبودیم که در منابع نفتی و گازی مشترک در کشورهای همجوار سرمایهگذاری شود و امروز آنها چندین برابر از منابع مشترک استحصال کنند. شرکتهای امریکایی و اروپایی هستند که از شرایط نابسامانی که دولت گذشته پدید آورد به زیان منافع ملی ما استفاده میکنند. من در عجبم که چرا کسی در این رابطه صحبت نمیکند. علت این مسأله برای من قابل درک نیست. شاید جهتگیریهای سیاسی، علت چشم فروبستن بر این خطاهای بزرگی است که در دولت قبل شکل گرفت.
* با توجه به شرایط تحریمی، ایران نمیتواند مبادله پولی داشته باشد. به نظر شما چگونه میشود، پول ملت ایران را به کشور برگرداند؟
ــ نکته مهم این است که ما همیشه به علت شکلگیری این وضع نابسامان نمیپردازیم و به اینکه چه راه کارهایی هست، میپردازیم. آن موقع که این اتفاقات میافتاد، خیلیها گفتند که این منابع کشور را به سادگی تلف نکنید. این همه کالای بنجل چینی وارد نکنید. اینقدر وابستگی ایجاد نکنید. ولی متأسفانه گوش شنوایی نیست. امروز میپرسند باید برای این بحران پدید آمده چه کار کرد؟
به نظر من دولت قبل باید پاسخگوی مشکلاتی باشد که برای کشور به وجود آوردهاند. کشورهای مرتبط با ما با آگاهی از مشکلات کشورمان این مسائل را ایجاد میکنند. آنها میدانند که ما با محدودیت جدی منابع مالی روبهرو هستیم. در چنین شرایطی، تنها چیزی که میتواند اولاً باعث رفع تحریمها و دوما میتواند منابع ما را آزاد کند یک کلمه است؛ بازگشت اعتماد عمومی و ملی به دولت. این امر امکان پذیر نیست مگر اینکه ما فرصتها ی لازم را برای حضور بخش خصوصی و بازسازی اعتماد مردم فراهم کنیم. متأسفانه همین الان ما نشانههایی که میبینیم بسیار متناقض است.
* چه اقداماتی برای بازگشت اعتماد وجود دارد؟
ــ باید دید چه الزامات و نیازهایی برای بازگرداندن اعتماد وجود دارد. بیشتر این جوانهایی که فارغ التحصیل میشوند یا آرزو دارند که از کشور خارج شوند یا از کشور خارج شدهاند. این امور را باید بازسازی کرد. جوانها باید به آینده کشور امیدوار باشند و خودشان را سهیم بدانند. این موضوع باعث میشود که مردم یکپارچه پشت دولت بایستند. ما این تجربه را قبلا در زمان جنگ داشتیم. در آن دوران وضع کشور بسیار بدتر بود. ما با شرایط تحریم جنگ، کمبود درآمدها روبهرو بودیم. ما در آن دوران، شش میلیارد پول درآمد داشتیم. در آن زمان دولت سه میلیارد برای اداره جنگ و کشور مصرف و سه میلیارد بقیه را هزینهٔ یارانهٔ کالاهای اساسی مردم میکرد. مادامی که مردم پشت دولت هستند، فشارهای غربی نمیتواند کاری کند.
در چنین فضایی است که میتواند ادعا شود، اعتماد بخش خصوصی بازمیگردد. دولت قبلی اعتماد بخش خصوصی را از بین برده است. نظام بانکی و مالی ما تبدیل به یک غده سرطانی برای سیستم تولید شده است. سود ۶۰ و ۷۰ درصدی که آنها به دست میآورند، تبدیل به سرمایه نمیشود. در چنین شرایطی تولید هم اصلا شکل نمیگیرد؛ بنابراین تولید کننده، سرمایهگذار وارد نمیشود. افراد وارد فعالیتهای سفته بازی و دلالی میشوند. بنابراین اشتغال و امیدی برای آینده در میان جوانان و خانواده شکل نمیگیرد. پس بسیار روشن است که باید چه کار کرد.
* دولت جدید چه کاری انجام داده است؟
ــ دولت با تعلل بسیاری پیش میرود. البته خیلی موانع بزرگی هم جلوی پای دولت است. مثلا ما در این سی سال گذشته، همواره با امریکا رابطه داشتیم، از جمله از امریکا کالا با پنج یا شش برابر قیمت خرید کردهایم. این موضوع به این معناست که با امریکا مرتبط بودهایم اما این رابطه بسیار پرهزینه بوده است. امروزه میبینیم امروز چینیها، روسها و به تازگی هندیها تلاش برای ایجاد ظالمانهترین روابط با ایران دارند.
* پس از جنجالهای فراوان میان دولت و مجلس، سرانجام بحث حذف یارانه دهکهای پردرآمد منتفی چیست؟ نظرتان را در این باره بفرمایید.
ـــ بحث حذف یارانهها در اوضاع کنونی عملی نیست. از سوی دیگر، اقدام به حذف یارانههای دهکهای بالای درآمدی با عوارض متعددی روبهرو است. باید گفت، دولت قبلی مقصر اصلی است، چرا که گفت پول نفت را به سر سفره مردم میآوریم. این شعار که پول نفت مال شخص افراد است، این شائبه را پدید میآورد که تاکنون پول نفت را دولت میخورده و به افراد جامعه داده نمیشد. در حالی که باید پول نفت و منابع طبیعی کشور، منطقی به اشکال گوناگون به سرمایه تبدیل شود. دولت موظف نیست پول یارانهها را تبدیل به گوشت و نان کند، بلکه باید آن را به خدمات سلامت، آموزش و پرورش و زیرساختها تبدیل کند؛ سرمایههایی همچون نفت که منحصر به این نسل نیست.
ما باید به گونهای این سرمایه را استفاده کنیم که سود آن به نسلهای آینده هم برسد. متأسفانه دولت گذشته توقعی در جامعه پدید آورد که همه پول یارانه را حق خود میدانند. در چنین فضایی ما به ۱۰ درصد از مردم میگوییم، این پول حق شما نیست و شما استحقاق ندارید. در صورتی که ما تا به حال میگفتیم این پول حق شماست.
* پس راهکار چیست؟
ــ قرار نیست یارانهها نقدی داده شود. میتوان از آن برای ایجاد رونق اقتصادی کشور استفاده کرد. حداکثر کسانی را که بتوان از حذف یارانهها، خارج نمود، بعید است به چند صد هزار نفر برسد. نکته دیگر آن که صرف نظر ار تبعات منفی، بعید است که خیلی از طبقات بالای جامعه در این طرح نامنویسی کرده باشند.
* بنا بر اطلاعات موجود، کسانی که فعلاً یارانه میگیرند، از تعداد افراد کشور بیشتر است!
ــ این آمار درست است و معنایش این است که فساد گستردهای وجود دارد. جریاناتی مبالغ هنگفتی را به نام افراد و با نامنویسی در طرح یارانهها، از سیستم خارج میکنند. البته کنترل این فساد هم ساده نیست. فساد بزرگی از این طریق در کشور پدید آمده و در این فاصله مبالغ بزرگی از سیستم خارج شده است. در ضمن تنها علت بازنگری در شیوه پرداخت یارانهها کسری بودجه و ناتوانی در تأمین منابع است. در واقع قصد اصلاح رویه اشتباه قبلی نیست.
* پس شما بنا بر چه اساسی گفتهاید که میتوان دهکهای پایین را شناسایی کرد؟
ــ همینطور که گفتم، علت پدید آمدن این طرح کسری بودجه است. اگر این دلیل نبود، هیچ کس به فکر نمیافتاد که ۴۲ هزار میلیارد تومان سالیانه به سیستم اقتصادی تزریق میشود که یکی از اصلیترین دلیل تورم است. قربانی اصلی این طرح هم گروههای پایین درآمدی هستند که یارانه میگیرند. اگر ما با این پول سرمایهگذاری و از طریق آن اشتغال ایجاد میکردیم، مشکلات امروز را نداشتیم.
در همین راستا آقایان با توجه به این مشکلات گفتند، ما ۳۰ درصد کمبود داریم. پس ۳۰ درصد از کسانی که یارانه میگیرند، حذف میکنیم. برای حل این موضوع نیز راهکارهای سادهای پیش میگیریم. از دهکهای پایین که نمیتوانیم حذف کنیم. پس از بالا حذف میکنیم. معلوم نیست راهکارهای ساده، کارآمد و بلندمدت باشد. اگر این روند ادامه پیدا کند مجبور میشویم در چند وقت آینده ۳۰ درصد دیگر را کم کنیم. اگر قرار است کاری شود، باید اقدامی عاجل و منطقی با یک نگاه بلند مدت باشد.
شناسایی گروههای پایین درآمد به مراتب آسانتر است. آنها ویژگیهای مشخصی دارند. مثلا یک خانواده که زن سرپرست و در روستا زندگی و احتمالا یک بیمار هم دارد و چند فرزند دانشجو و دانشآموز با احتمال ۹۰ درصد این خانوار فقیر است. ما میتوانیم ویژگیها خانوارها را پایه مشخصات خانوادهها محاسبه و ارزیابی و با روشهایی خانوادهها را درجه بندی کنیم.
اگر هماکنون به خانوادهای فقیر بگویی که داروی شما رایگان است، ولی یارانه به شما نمیدهیم. قول میدهم که ۵۰ درصد از خانوادههای فقیر، گزینه داروی رایگان را انتخاب میکنند. یا خانوادههایی که فرزندانی دانشآموز دارند، بگوییم تحصیلات رایگان باشد آنها این گزینه را انتخاب میکنند. مثلا در چند وقت اخیر معلوم نیست کدام یک از جریانهای قدرت تختههای الکترونیک هوشمند وارد کرده است و دانشآموزان را مجبور میکنند که پانصد هزارتومان به مدسه بدهند.
مثلاً وزارت بهداشت مدتهاست، طرحی را شروع کرده که خانوادهای دارای کودک که سوءتغذیه دارند را شناسایی کرده و به کمک کند. الان هم در دستور کار است که این طرح را ملی کنند. اگر ما مطمئن باشیم کسی گرسنه نمیخوابد و سلامت مردم نیز تأمین میشود، اگر دولت خدمات حمل و نقل را نیز به آن بیفزاید، به صورتی که ۴۰ درصد جمعیت از سیستم حمل و نقل عمومی استفاده کنند، مردم دیگر به هیچ پول نقدی نیاز نخواهند داشت و از طریق این سرمایهگذاری در زیرساختها صدها هزار شغل ایجاد میشود و دیگر ما شاهد تورم اینچنینی نیستیم. با این ۴۵ هزار تومان یارانه دیگر دکتر هم نمیتوان رفت.
* البته طرح تحول اقتصادی تنها منوط به یارانهها نبود و شاخههای دیگر هم داشت. یکی دیگر از این شاخهها مالیاتها بود. این در حالی است که بیش از یک سال است، لایحه یک فوریتی مالیاتها در مجلس مسکوت مانده است؟
ــ منابع نفتی باید به اشکال دیگر سرمایه تبدیل شود و دولت باید هزینههای جاری خودش را از طریق مالیاتها تأمین کند. وقتی که دهها بازیگر قدرتمند در عرصه اقتصادی فعالیت میکنند ولی مالیات نمیپردازند، یکی از آسیبهای جدی برای منابع دولت است. از طرف دیگر این گونه سیاستها فضا را انحصاری میکند و نمیگذارد فضای اقتصاد رقابتی شود. سرمایهگذار خصوصی نیز در این رقابت وارد نمیشود، چرا که رقیب او مالیات نمیدهد، قوانین را دور میزند، دسترسی به منابع بانکی سهل است و اگر ارزی باشد، در اختیار آنها میگذراند؛ بنابراین، دیگر جایی برای رقابت نمیماند.
* این نهادها کدامند؟
ــ بیشتر نهادهای دولتی در این امر شامل میشوند. نیروهای نظامی و انتظامی، شهرداریها، بنیاد مستضعفان، بنیاد شهید و آستان قدس رضوی و... حتی برخی از این ارگانها، بانک و مؤسسات مالی و اعتباری دارند. البته این مؤسسات خودشان اقدام به خلق پول میکنند و زیر بار قوانین بانک مرکزی هم نمیروند. به هر صورت با توجه به جو تحریمها و ضعف بخش خصوصی، سهم این گونه نهادها در اقتصاد بیشتر شده که این بسیار خطرناک است. در واقع خصوصیسازی در کشور به خودمانیسازی تبدیل شده است. یکی از کارهایی که دولت میتواند در شرایط کنونی انجام دهد، اصلاح شرایط کسب و کار و شکستن انحصار و ایجاد فضای رقابتی است.
حسین راغفر، اقتصاددان ایرانی و استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا، دانشآموخته دانشگاه «اسکس» است. راغفر در گذشته، مدتی دروازهبان تیم ملی فوتبال ایران و نیز جوانترین رئیس فدراسیون فوتبال ایران بوده است.
* به عنوان پرسش نخست، آقای دکتر همین طور که میدانید مقداری از داراییهای ایران در چین وجود دارد و فعلا ایران نمیتواند این پولها را از چین به داخل وارد آورد. موضوع از چه قرار است؟
ــ بر پایه اخبار، قرار است چین مبالغی که در این کشور وجود دارد، به صورت خط اعتباری به ایران بازپرداخت و بعد هم شرکتهای چینی در ایران سرمایهگذاری کنند. موضوع اصلی این است که از چند سال گذشته، پروژههای ما را چینیها اجرا میکنند. مثلا در پروژه پل صدر در تهران که قرارگاه خاتم مجری آن است، بسیاری از کارگران چینی کار میکنند. این در حالی است که اصلیترین مسأله کشور ما بیکاری است.
ما برای کارگرهای چینی کار و برای تولید کنندههای روس، هندی و ترکیهای کارخانه درست کردیم. سیاستهای دولت نهم و دهم کمترین عنایتش به مسائل ملی بود. البته شاید بتوان هزاران مورد از این نمونهها را آورد. پروژههایی از این دست هزینههای هنگفتی بر کشور تحمیل کرده است؛ از جمله، هزینههای اقتصادی، فرهنگی، روحی و روانی. یک مسأله قابل تأمل و جدی است که نمیشود همه اتفاقات در چند سال اخیر، همیشه خراب باشد.
* آیا شما اطلاعاتی از جزئیات اموال ایران در کشورهای گوناگون از جمله چین دارید؟
ــ تقریبا اموال ایران در چین نزدیک سی میلیارد دلار است که در حدود ۲۲ میلیارد یورو میشود. البته این موضوعات به همین جا ختم نمیشود. مثلا قراردادی میان دو کشور ایران و چین وجود دارد که رابطه تجاری ما را با آنها رقم میزند که خیلی تأسفبار است. این موضوع چون توسط محافل رسمی مطرح نشده است، نمیتوانم اعلام کنم.
* شما علت این مشکلات را چه میدانید؟
ــ این مشکلات به علت وادادگیها به بلوک شرق از جمله روسها و چینیهاست. من فکر میکنم که ماهیت این کشورها با امریکا فرق ندارد. آن چه ماهیت استعماری و استثماری دولت امریکا را تشکیل میدهد، منافع اقتصادی این کشورهاست و ما رفتارهای خیلی مشابه را از سوی هندیها، چینیها و روسها در پروژههای متعددی دیدیم.
مثلا در مورد روسها میتوان پروژه بوشهر را نام برد. روسها بیش از بیست سال است که چندین برابر از هزینه این پروژه از ما پول گرفتهاند و هنوز هم این پروژه را کامل اجرا نکردهاند. در مورد هندیها همین امر صادق است. با این همه امتیازهای گوناگونی که به این کشور داده شده، باز هم منابع زیادی از کشور ما را بلوکه کردهاند و به ما میگویند با روپیه از ما خرید کنید. از این استثماریتر میشود؟
امریکا که خوی تجاوز کاری دارد، مگر غیر از این کار میکرده است. مگر فقط امریکا نشانهٔ استکبار است، این ماهیت قدرت در دنیاست و همه این کشورها، فرصتهایی را که میتواند شکل بگیرد، به نفع منافع ملی خودشان به کار میگیرند.
* آقای راغفر آیا راهی جز آنچه در این چند سال رفتیم، داشتیم؟
ــ ما بیشترین درآمدهای نفتی را در دو دولت نهم و دهم داشتیم. اگر یک عقلانیت در نظام تصمیم گیری دولت میبود، میتوانستیم در زمانی که رکود بزرگ جهانی و سقوط قیمت سهام شرکتهای بزرگ در فاصله زمانی ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰ وجود داشت، بیشترین استفاده را کنیم. ما نباید منابع را اتلاف میکردیم. باید از این منابع در فرصتهای تولیدی در سایر کشورهای دنیا استفاده میکردیم. در آن دوران به علت کاهش شدید قیمت سهام در دنیا میتوانستیم سهام شرکتهای بزرگ را خریداری کنیم و امروز این سهام سرمایه کشور بود.
اگر این اتفاقات افتاده بود، شاهد نبودیم که در منابع نفتی و گازی مشترک در کشورهای همجوار سرمایهگذاری شود و امروز آنها چندین برابر از منابع مشترک استحصال کنند. شرکتهای امریکایی و اروپایی هستند که از شرایط نابسامانی که دولت گذشته پدید آورد به زیان منافع ملی ما استفاده میکنند. من در عجبم که چرا کسی در این رابطه صحبت نمیکند. علت این مسأله برای من قابل درک نیست. شاید جهتگیریهای سیاسی، علت چشم فروبستن بر این خطاهای بزرگی است که در دولت قبل شکل گرفت.
* با توجه به شرایط تحریمی، ایران نمیتواند مبادله پولی داشته باشد. به نظر شما چگونه میشود، پول ملت ایران را به کشور برگرداند؟
ــ نکته مهم این است که ما همیشه به علت شکلگیری این وضع نابسامان نمیپردازیم و به اینکه چه راه کارهایی هست، میپردازیم. آن موقع که این اتفاقات میافتاد، خیلیها گفتند که این منابع کشور را به سادگی تلف نکنید. این همه کالای بنجل چینی وارد نکنید. اینقدر وابستگی ایجاد نکنید. ولی متأسفانه گوش شنوایی نیست. امروز میپرسند باید برای این بحران پدید آمده چه کار کرد؟
به نظر من دولت قبل باید پاسخگوی مشکلاتی باشد که برای کشور به وجود آوردهاند. کشورهای مرتبط با ما با آگاهی از مشکلات کشورمان این مسائل را ایجاد میکنند. آنها میدانند که ما با محدودیت جدی منابع مالی روبهرو هستیم. در چنین شرایطی، تنها چیزی که میتواند اولاً باعث رفع تحریمها و دوما میتواند منابع ما را آزاد کند یک کلمه است؛ بازگشت اعتماد عمومی و ملی به دولت. این امر امکان پذیر نیست مگر اینکه ما فرصتها ی لازم را برای حضور بخش خصوصی و بازسازی اعتماد مردم فراهم کنیم. متأسفانه همین الان ما نشانههایی که میبینیم بسیار متناقض است.
* چه اقداماتی برای بازگشت اعتماد وجود دارد؟
ــ باید دید چه الزامات و نیازهایی برای بازگرداندن اعتماد وجود دارد. بیشتر این جوانهایی که فارغ التحصیل میشوند یا آرزو دارند که از کشور خارج شوند یا از کشور خارج شدهاند. این امور را باید بازسازی کرد. جوانها باید به آینده کشور امیدوار باشند و خودشان را سهیم بدانند. این موضوع باعث میشود که مردم یکپارچه پشت دولت بایستند. ما این تجربه را قبلا در زمان جنگ داشتیم. در آن دوران وضع کشور بسیار بدتر بود. ما با شرایط تحریم جنگ، کمبود درآمدها روبهرو بودیم. ما در آن دوران، شش میلیارد پول درآمد داشتیم. در آن زمان دولت سه میلیارد برای اداره جنگ و کشور مصرف و سه میلیارد بقیه را هزینهٔ یارانهٔ کالاهای اساسی مردم میکرد. مادامی که مردم پشت دولت هستند، فشارهای غربی نمیتواند کاری کند.
در چنین فضایی است که میتواند ادعا شود، اعتماد بخش خصوصی بازمیگردد. دولت قبلی اعتماد بخش خصوصی را از بین برده است. نظام بانکی و مالی ما تبدیل به یک غده سرطانی برای سیستم تولید شده است. سود ۶۰ و ۷۰ درصدی که آنها به دست میآورند، تبدیل به سرمایه نمیشود. در چنین شرایطی تولید هم اصلا شکل نمیگیرد؛ بنابراین تولید کننده، سرمایهگذار وارد نمیشود. افراد وارد فعالیتهای سفته بازی و دلالی میشوند. بنابراین اشتغال و امیدی برای آینده در میان جوانان و خانواده شکل نمیگیرد. پس بسیار روشن است که باید چه کار کرد.
* دولت جدید چه کاری انجام داده است؟
ــ دولت با تعلل بسیاری پیش میرود. البته خیلی موانع بزرگی هم جلوی پای دولت است. مثلا ما در این سی سال گذشته، همواره با امریکا رابطه داشتیم، از جمله از امریکا کالا با پنج یا شش برابر قیمت خرید کردهایم. این موضوع به این معناست که با امریکا مرتبط بودهایم اما این رابطه بسیار پرهزینه بوده است. امروزه میبینیم امروز چینیها، روسها و به تازگی هندیها تلاش برای ایجاد ظالمانهترین روابط با ایران دارند.
* پس از جنجالهای فراوان میان دولت و مجلس، سرانجام بحث حذف یارانه دهکهای پردرآمد منتفی چیست؟ نظرتان را در این باره بفرمایید.
ـــ بحث حذف یارانهها در اوضاع کنونی عملی نیست. از سوی دیگر، اقدام به حذف یارانههای دهکهای بالای درآمدی با عوارض متعددی روبهرو است. باید گفت، دولت قبلی مقصر اصلی است، چرا که گفت پول نفت را به سر سفره مردم میآوریم. این شعار که پول نفت مال شخص افراد است، این شائبه را پدید میآورد که تاکنون پول نفت را دولت میخورده و به افراد جامعه داده نمیشد. در حالی که باید پول نفت و منابع طبیعی کشور، منطقی به اشکال گوناگون به سرمایه تبدیل شود. دولت موظف نیست پول یارانهها را تبدیل به گوشت و نان کند، بلکه باید آن را به خدمات سلامت، آموزش و پرورش و زیرساختها تبدیل کند؛ سرمایههایی همچون نفت که منحصر به این نسل نیست.
ما باید به گونهای این سرمایه را استفاده کنیم که سود آن به نسلهای آینده هم برسد. متأسفانه دولت گذشته توقعی در جامعه پدید آورد که همه پول یارانه را حق خود میدانند. در چنین فضایی ما به ۱۰ درصد از مردم میگوییم، این پول حق شما نیست و شما استحقاق ندارید. در صورتی که ما تا به حال میگفتیم این پول حق شماست.
* پس راهکار چیست؟
ــ قرار نیست یارانهها نقدی داده شود. میتوان از آن برای ایجاد رونق اقتصادی کشور استفاده کرد. حداکثر کسانی را که بتوان از حذف یارانهها، خارج نمود، بعید است به چند صد هزار نفر برسد. نکته دیگر آن که صرف نظر ار تبعات منفی، بعید است که خیلی از طبقات بالای جامعه در این طرح نامنویسی کرده باشند.
* بنا بر اطلاعات موجود، کسانی که فعلاً یارانه میگیرند، از تعداد افراد کشور بیشتر است!
ــ این آمار درست است و معنایش این است که فساد گستردهای وجود دارد. جریاناتی مبالغ هنگفتی را به نام افراد و با نامنویسی در طرح یارانهها، از سیستم خارج میکنند. البته کنترل این فساد هم ساده نیست. فساد بزرگی از این طریق در کشور پدید آمده و در این فاصله مبالغ بزرگی از سیستم خارج شده است. در ضمن تنها علت بازنگری در شیوه پرداخت یارانهها کسری بودجه و ناتوانی در تأمین منابع است. در واقع قصد اصلاح رویه اشتباه قبلی نیست.
* پس شما بنا بر چه اساسی گفتهاید که میتوان دهکهای پایین را شناسایی کرد؟
ــ همینطور که گفتم، علت پدید آمدن این طرح کسری بودجه است. اگر این دلیل نبود، هیچ کس به فکر نمیافتاد که ۴۲ هزار میلیارد تومان سالیانه به سیستم اقتصادی تزریق میشود که یکی از اصلیترین دلیل تورم است. قربانی اصلی این طرح هم گروههای پایین درآمدی هستند که یارانه میگیرند. اگر ما با این پول سرمایهگذاری و از طریق آن اشتغال ایجاد میکردیم، مشکلات امروز را نداشتیم.
در همین راستا آقایان با توجه به این مشکلات گفتند، ما ۳۰ درصد کمبود داریم. پس ۳۰ درصد از کسانی که یارانه میگیرند، حذف میکنیم. برای حل این موضوع نیز راهکارهای سادهای پیش میگیریم. از دهکهای پایین که نمیتوانیم حذف کنیم. پس از بالا حذف میکنیم. معلوم نیست راهکارهای ساده، کارآمد و بلندمدت باشد. اگر این روند ادامه پیدا کند مجبور میشویم در چند وقت آینده ۳۰ درصد دیگر را کم کنیم. اگر قرار است کاری شود، باید اقدامی عاجل و منطقی با یک نگاه بلند مدت باشد.
شناسایی گروههای پایین درآمد به مراتب آسانتر است. آنها ویژگیهای مشخصی دارند. مثلا یک خانواده که زن سرپرست و در روستا زندگی و احتمالا یک بیمار هم دارد و چند فرزند دانشجو و دانشآموز با احتمال ۹۰ درصد این خانوار فقیر است. ما میتوانیم ویژگیها خانوارها را پایه مشخصات خانوادهها محاسبه و ارزیابی و با روشهایی خانوادهها را درجه بندی کنیم.
اگر هماکنون به خانوادهای فقیر بگویی که داروی شما رایگان است، ولی یارانه به شما نمیدهیم. قول میدهم که ۵۰ درصد از خانوادههای فقیر، گزینه داروی رایگان را انتخاب میکنند. یا خانوادههایی که فرزندانی دانشآموز دارند، بگوییم تحصیلات رایگان باشد آنها این گزینه را انتخاب میکنند. مثلا در چند وقت اخیر معلوم نیست کدام یک از جریانهای قدرت تختههای الکترونیک هوشمند وارد کرده است و دانشآموزان را مجبور میکنند که پانصد هزارتومان به مدسه بدهند.
مثلاً وزارت بهداشت مدتهاست، طرحی را شروع کرده که خانوادهای دارای کودک که سوءتغذیه دارند را شناسایی کرده و به کمک کند. الان هم در دستور کار است که این طرح را ملی کنند. اگر ما مطمئن باشیم کسی گرسنه نمیخوابد و سلامت مردم نیز تأمین میشود، اگر دولت خدمات حمل و نقل را نیز به آن بیفزاید، به صورتی که ۴۰ درصد جمعیت از سیستم حمل و نقل عمومی استفاده کنند، مردم دیگر به هیچ پول نقدی نیاز نخواهند داشت و از طریق این سرمایهگذاری در زیرساختها صدها هزار شغل ایجاد میشود و دیگر ما شاهد تورم اینچنینی نیستیم. با این ۴۵ هزار تومان یارانه دیگر دکتر هم نمیتوان رفت.
* البته طرح تحول اقتصادی تنها منوط به یارانهها نبود و شاخههای دیگر هم داشت. یکی دیگر از این شاخهها مالیاتها بود. این در حالی است که بیش از یک سال است، لایحه یک فوریتی مالیاتها در مجلس مسکوت مانده است؟
ــ منابع نفتی باید به اشکال دیگر سرمایه تبدیل شود و دولت باید هزینههای جاری خودش را از طریق مالیاتها تأمین کند. وقتی که دهها بازیگر قدرتمند در عرصه اقتصادی فعالیت میکنند ولی مالیات نمیپردازند، یکی از آسیبهای جدی برای منابع دولت است. از طرف دیگر این گونه سیاستها فضا را انحصاری میکند و نمیگذارد فضای اقتصاد رقابتی شود. سرمایهگذار خصوصی نیز در این رقابت وارد نمیشود، چرا که رقیب او مالیات نمیدهد، قوانین را دور میزند، دسترسی به منابع بانکی سهل است و اگر ارزی باشد، در اختیار آنها میگذراند؛ بنابراین، دیگر جایی برای رقابت نمیماند.
* این نهادها کدامند؟
ــ بیشتر نهادهای دولتی در این امر شامل میشوند. نیروهای نظامی و انتظامی، شهرداریها، بنیاد مستضعفان، بنیاد شهید و آستان قدس رضوی و... حتی برخی از این ارگانها، بانک و مؤسسات مالی و اعتباری دارند. البته این مؤسسات خودشان اقدام به خلق پول میکنند و زیر بار قوانین بانک مرکزی هم نمیروند. به هر صورت با توجه به جو تحریمها و ضعف بخش خصوصی، سهم این گونه نهادها در اقتصاد بیشتر شده که این بسیار خطرناک است. در واقع خصوصیسازی در کشور به خودمانیسازی تبدیل شده است. یکی از کارهایی که دولت میتواند در شرایط کنونی انجام دهد، اصلاح شرایط کسب و کار و شکستن انحصار و ایجاد فضای رقابتی است.
گزارش خطا
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۵۲۳
انتشار یافته: ۱۴۸
پاسخ ها
عاشق شفافيت
| ۲۰:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۴
آزاد
| ۲۰:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۴
ناشناس
| ۰۰:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۵
بنده خدا
| ۰۹:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۵
ناشناس
| ۱۰:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۵
ناشناس
| ۱۲:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۵
ناشناس
| ۱۳:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۵
ناشناس
| ۱۴:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۵
الف
| ۱۵:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۵
پاسخ ها
ناشناس
| ۲۰:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۴
ناشناس
| ۲۱:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۴
ناشناس
| ۲۲:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۴
آشنا
| ۲۲:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۴
باید بدانیم که دیگران به فکر منافع ملتشان هستند به هر نحوی، منتها ما تنها دغدغه ای که نداریم آسایش و راحتی مردمان نجیب ایران عزیزمان است.
- در تهران بزرگ فقط ترافیک، دود، آلودگی، بیکاری، اعتیاد، فقر و ... وجود دارد(آمارهای تکان دهنده تعداد گداها، دختران خیابانی و همچنین مصرف روزانه مواد و مشروبات الکلی را مرور بفرمایید. البته با علم به اینکه این آمار رسمی، حتما بخش کوچکی از واقعیت خواهند بود)
- در شهرهای مرکزی مشکل بیکاری، سردرگمی، هویت، اعتیاد، تلاش برای ورود به تهران جهت دستیابی به امکانات! و ...
- در شهرهای مرزی کشورمان فقط بیکاری و واردات کالاهای قاچاقی که به مرگ عزیزان مرزنشینمان ختم می شود؛ زیرا این تنها راه درآمد و سیر کردن شکم خانواده ست. البته با پخش سرمایه های کشورمان به صورت نابرابر، باعث ایجاد موج جدایی طلبی با هدف بهتر شدن اوضاع شده ایم و داریم با زور و وعده های واهی بر مردمان این نواحی حکومت می کنیم. در صورتی که می توانست کاملا برعکس باشد. اگر وضعیت معیشتی و کار این مردمان نجیب و زخم خورده در حد قابل قبولی بود، چه بسا مرمان بلوچستان پاکستان در جنوب شرق، ترکمنستان در شمال شرق، آذربایجان، ارمنستان، ترکیه و کردستان عراق در شمال غرب و عراق (قسمت عری نشین) در غرب و در جنوب بحرین، تمایل به پیوستن به خاک ایران را داشته و خود را بنحوی ایرانی می دانستند نه اینکه ما برای فرار از این بحران دم ازجدایی طلبی زده و ...
اکثر کشورهای نامبره بعلاوه افغانستان و بجز ترکیه (البته در یک ده اخیر وضعیت این کشور بهبود یافته) کشورهای پایایی نبوده و این امکان وجود داشت که آنها برای فرار از بحران به کشورمان پناه برده و خود را جزئی از خاک کشورمان می دانستند(وضعیتی که برای مردمان پاک سرشت افغانستان افتاده است). ناگفته نماند معادلات سیاسی جهان موضوع مورد بحث نیست. باری می توانستیم مرمان چهار گوشه ایران را راضی نگه داشته و امید به زندگی را در دل آنها پررنگ کنیم.
شاید از خود بپرسید که پس این همه پیشرفت علمی و مقالات و ساخته ها و یافته ها و ...کجای داستان قرار می گیرند؟! دوستان عزیز اگر ما پیشرفت علمیی داشتیم که در دنیا خریدار داشت، آیا این وضع کشورمان بود؟! کدام کشور دنیا را سراغ دارید که از لحاظ علمی و فناوری پیشرفت داشته باشد (بجز کره شمالی که در امر صنایع نظامی پیشرفت هایی داشته ولی ...) اما وضعیت مردمان شان در این حد و اندازه باشد. حتی کشورهایی همچون آلمان، ژاپن، سوئد، دانمارک و ...که از لحاظ منابع زیرزمینی بسیار فقیر بوده ولی اقتصاد و وضعیت معیشت این ملتها شهره خاص و عام بوده و البته الگویی برا کشورهایی نظیر استرالیا، کانادا و آمریکا. البته نیازی به توضیح در مورد کشورهایی نظیر کشورهای عرب حوزه خلیج همیشه فارس نیست، که اقتصادشان متکی به نفت/گاز است.
دوست عزیز و خوبم، ما اگر بیل زن بودیم ابتدا "باغچه خود را بیلچه ای می زدیم"؛ دستی بر سر و روی صنعت خودروسازی مان می کشیدیم؛ مشکلات دارویی مان را حل می کردیم، ارزش پولی مان را بالا و سطح صادرات "فرشی" که به اسم افغانستان، "خاویاری" که به اسم روسیه و کشورهای دریای خزر، "زعفرانی" که به اسم اسپانیا، "پسته ای" که به نام کشورهای دیگر به دنیا صادر می شود را به حداکثر می رساندیم. صنعت کشاورزی چهار فصل مان را بهبود می بخشیدیم و گندم و انواع میوه صادر می کردیم، مشکلات دامپروران و مرغ داران عزیزمان را رفع می کردیم و گوشت صادر می کردیم، و از همه دردناکتر، از توریسم، این صنعت مهجوری که طی هزاران سال از آباء و اجدادمان به ارث رسیده است را، به نحو احسن استفاده می کردیم. البته ناگفته نماند این توانایی ها جدای از منابع عالی انسانی، جوانان باهوش، کشوا، تحصیل کرده و فهیم کشورمان بوده و حتی بدون منابع یاد شده و تنها با تکیه بر چنین نیرویی عزیمی می توان کشور را بمراتب بهتر این اداره نمود، البته اگر درست مدیریت می شد.
این قابلیت های بلقوه، امیدی به آینده نداشته و عمرشان را به بیهودگی (این آفت خانمان سوز و بلای غیر طبیعی) هدر داده و نه تنهای امیدی به بهبود وضعیت اقتطادی ندارند بلکه حتی دیگر میلی به ازدواج و تشکیل خانواده هم از طرق اصولی و تایید شده ندارند؛ آنها امیال جنسیشان را از راهایی که برازنده نام ایرانی و شخصیت اجتماعی نیست رفع کرده و دیگر نیازی به دردسرهای عائله مند شدن و داد و فریاد بچه و و پر کردن شکمشان ندارند! و اگر بزودی برنامه های جدی در راستای بهبود معیشت و کاری آنها اجرا نشود، کشور دچار فروپاشی "پنهان" شده و صدمات آن برگشت ناپذیر خواهد بود. پنهان از آن بابت که در چند سال آینده دیگر خیری از نیروی جایگزین کاری جوان، نخواهد بود. همین ما هستیم و با کلی مشکلات بدوش از گذشته و تک فرزند یا بدون فرزند.
با شعار تععد فرزندان و ...هم نمی شود هزینه های پزشکی مادر را داد؛ شکم بچه را نمی شود سیر کرد؛ برایش اتاق خواب مجزا نمی توان فراهم نمود، مدرسه ای نزدیک به محل زندگی و کم جمعیت و با کیفیت نخواهد ساخت؛ دبیرستان و دانشگاه نخواهد شد؛ و دست آخر همانند پدر و مادر لیسانس و یا فوق لیسانش یبکارش خواهد شد که سودای کاری هرچند کم درآمد و مقداری عزت و احترام در سر خواهد پروراند که ....چه بسا فرزندان آینده ایران زمین همانند زمان ما نگرشی متفاوت به "علم بهتر است یا ثروت" داشته و دنبال رو والدین باسواد بیکارشان نروند! که همیشه هشتشان گرو نهشان بود. وای بر من و تو آن "روز" که اگر فرا رسد، چه "شب" تاری خواهد بود....وای بر ما
دست آخر بنظر من می توان شعار مرگ بر تنبلی، بیکاری، مدیریت بد، اعتیاد و از این قبیل را جایگزین نمود.
وسلام
ناشناس
| ۲۲:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۴
ناشناس
| ۲۲:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۴
من فکر میکنم اگر همشون رو در نظر بگیری مناسب تر باشد آنوقت روحیه استکبار ستیزی ضد استعماریت را نشان دادی . بدون فرق
کارشناس
| ۲۲:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۴
اراده
| ۲۳:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۴
مرگ بر تفکر استکباری
| ۰۰:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۵
و در آخر مرگ بر تفکر استکباری مرگ بر حرف بی عمل مرگ بر عدم تفکر و تدبر و تامل و زنده باد تولید زنده باد مردم مظلوم ایران زنده با شهدایی که حرفشون عملشون بود زنده باد کسی که فکرش اعتلای وطن باشد زنده باد کسانی که اعتقادشون ظاهرشون نیست زنده باد کسانی که مانند مولا اباعبدا... (ع) در موقع عمل عمل کردند . امیدوارم که خداوند مهربان ایران عزیز را از پلیدی و فساد دور نگه دارد.
غلامرضا
| ۰۹:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۵
ناشناس
| ۱۳:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۵
علی دارآفرین
| ۱۵:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۵
اگر گاها" تشگری از زحمات سایت وزین شما میکنیم مطمئن باشید دلایل متقنی دارد که یکی از آنها درج چنین مطلبی است الحق سایتی مردمی و گوینده نظرات ملتی را اداره میکنید که منتشرکننده آراء خوانندگان است .
پاسخ ها
ناشناس
| ۲۰:۲۶ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۴
ناشناس
| ۲۲:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۴
کارشناس
| ۲۳:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۴
داریوش
| ۲۳:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۴
ناشناس
| ۰۰:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۵
Hamed
| ۰۰:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۵
بگو ببينم اين تحريم هاي سازمان ملل رو كدوم چين و روسيه بهش راي مثبت دادند؟!!!!!
بعدش ببين اين تحريم ها رو فقط آمريكا كه روبه روي ما بوده ايجاد كرده يا روسيه و چيني كه مثلا پشت ما بودن و نه تنها قطعنامه هاي شوراي امنيت رو "وتو" نكردن كه حتي راي مثبت بهش دادن!!!
آره عزيزجان!
بنده
| ۰۷:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۵
masoud
| ۰۹:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۵
پاسخ ها
محسن
| ۲۳:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۴
به جای عربی فارسی صحبت کنیم و بنویسیم
پاسخ ها
ناشناس
| ۲۳:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۴
نظر من - است.
مهرداد
| ۰۲:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۵
بنده خدا
| ۱۰:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۵
آدم میگه قربون قبل انقلاب که فقط آمریکاییها اینجور بودن
پاسخ ها
ناشناس
| ۰۰:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۵
خود ما هم همین حالت را داریم. اگر یک افغانی را ببینیم با او رفتار بدی داریم اما به یک غربی احترام می گذاریم. این خصلت جوامع عقب افتاده است
ناشناس
| ۱۱:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۵
پاسخ ها
ناشناس
| ۲۰:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۴
نظرسنجی
آیا به عنوان زن حاضرید با مهریه 14 سکه «بله» را بگویید؟






